تحلیلگر مسائل سیاسی: ایران به کره جنوبی چین تبدیل نخواهد شد، کره شمالی می شود!
فقدان دمکراسی در ایران، تحت این قرارداد، به جای تولید یک کره جنوبی، کره شمالی دیگری را متولد میکند. خطای راهبردی ایران این است که گمان میکند تحت این برنامه، روند بزرگتر شدن اقتصاد چین در جهان را تسهیل کند واز هژمونی آمریکا بکاهد. چین بدون ایران در این مسیر در حال حرکت است اما دخالت ایران در این روند، سودی برای ایران و حاکمیت نخواهد داشت.
به گزارش دیده بان ایران؛ جواد رحیم پور نوشت: برنامه جامع همکاری راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین بدون اطلاع مردم طی چند سال گذشته تبدیل به پیشنویس چارچوب همکاری شده است و از این نظر بیاعتنایی بزرگی نسبت به مردم بزرگوار ایران صورت گرفته است.
همین پنهانکاری در حوزه فعالیتهای ... نیز صورت گرفت و اکنون مردم ایران متحمل هزینههای سنگین تحریمهای بینالمللی و آمریکایی هستند بدون آنکه نقشی در پیدایش این رویدادها داشته باشند. آنچه اکنون در سند غیررسمی منتشر شده و تکذیب نشده برنامه جامع همکاری ایران وچین ذکر شده است از منظر حاکمیت در ۴ بعد راهبردی خلاصه می.شود.
۱- اتصال به برنامه کمربند- راه که از هژمونی کامل چین در صدور کالا برخوردار است و خطوط ریلی پیش بینی شده و توسعه امکانات دریایی ایران در قالب طرح توسعه سواحل مکران در این چارچوب قابل تحلیل است.
۲- سرمایهگذاری در صنعت نفت و پتروشیمی که تامینکننده روند وابستگی ایران به درآمدهای نفتی طی ۲۵ ساله آینده است.
۳- واگذاری استراتژی و برنامه توسعه صنعتی ایران در حوزههای مختلف به چینیها و در واقع چینی کردن صنعت ایران.
۴- برنامه راهبردی حمایت بین المللی سیاسی- حقوقی و تجهیز برنامه دفاعی ایران. برخلاف تلاش ۴۱ ساله جهت استقلال سیاسی ایران در محیط بینالمللی، اکنون رسما به دنبال نقطه اتکایی مطمئن در بین قدرتهای بین المللی هستیم. انتخاب چین همچنان که از متن سند نیز استنباط میشود به این دلیل صورت میگیرد که ظاهرا چین در مناسبات درونی دولتها دخالت نمیکند و یکپارچگی سرزمینی را تهدید نمیکند.
در واقع چین نه تنها تهدیدی برای بقای حاکمیت نیست بلکه در فرآیند اتحاد راهبردی ،ضامن بقای آن نیز هست. ملی شدن صنعت نفت بخش مهمی از روند دولتداری مدرن و متکی به نیروی انسانی ملی است. همچنین روند استقلال سیاسی- حاکمیتی ایران را تسهیل کرد و به رغم کودتای ۲۸ مرداد، رژیم پهلوی با تبعیت از الگوی ۵۰- ۵۰ بخشهایی از آن روند را حفظ کرد اما اکنون بهرهبرداری و استفاده از نفت ایران در حال واگذاری به چین است و به نوعی تنها بهره مالکانه ایران از چین طلب میشود. این نوع بینش موجود در قرارداد ۲۵ ساله قطعا بازگشتی به دوران اولیه هجوم صنعتی به ایران است.برخی گمان میکنند چینیها در حوزه صنعت، تقسیم کاری با ایران خواهند داشت. به طور ضمنی نقشی مشابه کره جنوبی در حوزه راهبردی غربی در آسیا را برای ایران در قالب این قرارداد، درنظر گرفتهاند! این در حالی است که چین صادر کننده تکنولوژی و تقسیم کار سطوح آن در محیط بین المللی نیست. ایران به کره جنوبی چین تبدیل نخواهد شد. این بخش از سند همچنان نشان میدهد برونسپاری توسعه صنعتی ایران، روند گذشته برنامهریزی صنعتی در ایران کاملا ناکام بوده است. وابسته کردن بورژوازی صنعتی ایران به دولت چین، کمکی به توسعه صنعتی ایران نخواهد کرد.اتصال به کریدور کمربند -راه و توسعه شبکه ریلی ممکنترین بخش این قرارداد است. این بخش، رقابت تجاری چین را تسهیل میکند. برنامه جامع همکاری ایران و چین، ایران را در مسیر ژئوپلتیک چینی قرار میدهد. اما برخلاف انتظار حاکمیت ایران، چین را درگیر و حامی بخش تحلیل رفته و آسیب دیده چالش ایدئولوژیک ایران در منطقه نخواهد کرد. به عبارتی ایران نمیتواند پای چین را به عنوان حامی سیاسی در نبرد نیابتی باز کند.
این قرارداد در صورت اجرایی شدن، علاوه بر ناامن کردن منطقه، رقابت تسلیحاتی را افزایش خواهد داد. چین هم بیمیل نیست تا ایران را به حوزه نیابتی خود در رقابت با غرب و بویژه آمریکا تبدیل کند.
ایران از این برنامه سودی نخواهد برد و زیر فشار رقابت بین المللی قرار میگیرد. فقدان دمکراسی در ایران، تحت این قرارداد، به جای تولید یک کره جنوبی، کره شمالی دیگری را متولد میکند. خطای راهبردی ایران این است که گمان میکند تحت این برنامه، روند بزرگتر شدن اقتصاد چین در جهان را تسهیل کند واز هژمونی آمریکا بکاهد. چین بدون ایران در این مسیر در حال حرکت است اما دخالت ایران در این روند، سودی برای ایران و حاکمیت نخواهد داشت./ مستقل