محسن رضایی برای انتخابات ۱۴۰۰ آماده می شود؟
چندی پیش یکی از فعالان رسانهای نزدیک به جریان اعتدال از جلسهای خبر داد که در آن، محسن رضایی بحث کاندیداتوری خود را در انتخابات ۱۴۰۰ مطرح کرده است.
به گزارش دیده بان ایران؛ رسمی است نانوشته و غیررسمی که وقتی سیاستمداری عزم تصاحب کرسی بلندی میکند که جز با کسب اعتماد عمومی و جلب آرای شهروندان ممکن نیست، چند صباحی بیرون گود نشسته، از درز دیوار و شکاف پنجره تا ریگ کف و خش سقف، عیب و ایراد میگیرد، موی معضلات از ماست مملکتداری بیرون میکشد و باید و نباید وضع میکند تا مگر خود را در مشکلات و مصائب وقت بیتقصیر و مبرا جلوه دهد و توامان، معترض و منتقد به وضع موجود.
این را البته نه هیچ دانشنامه و اساسنامه سیاسی بهصراحت آورده، نه هیچ مرامنامه و آییننامه رسمی و چنانکه بدوا آمد، اگر همچنین رسمی حاکم باشد، رسمی است نامالوف. اما اگر منباب مثال یک سال مانده به انتخاباتی، گمانه بزنید که چه کسانی میتوانند کاندیدای احتمالی و بالقوه آن آوردگاه انتخاباتی باشند، رجوع به این رسم نامالوف، یکی از شیوههاست.
دولت نیمهراه عشق
محسن رضایی کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری دوره دوازدهم که سال ۹۶ با پیروزی مجدد حسن روحانی برگزار شد، نبود. اما ۳ دوره پیش از آن، یعنی ادوار یازدهم (خردادماه ۹۲)، دهم (خردادماه ۸۸) و نهم (خردادماه ۸۴) را از کرسی یکی از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری نظارهگر روند انتخابات بود که البته گفتن ندارد که هرگز پیروز نشد.
رضایی سال ۸۴ در انتخاباتی که سرانجام به ریاستجمهوری احمدینژاد انجامید، با شعار «دولت عشق» یکی از ۸ کاندیدای انتخابات و البته تنها کسی بود که پیش از موعد رایگیری، بهدلیل آنچه «جلوگیری از پراکندگی آرای مردم» بر اثر کثرت نامزدها عنوان کرد، از ادامه رقابت کنارهگیری کرد تا در شرایطی که مهدی کروبی، مصطفی معین، محسن مهرعلیزاده و البته هاشمیرفسنجانی به عنوان گزینههای موردحمایت جناح چپ شناخته میشدند، کنارهگیری رضایی ۲ روز پیش از برگزاری مرحله نخست آن انتخابات، تلویحا حمایت از یکی از ۳ کاندیدای دیگر دستراستی یعنی احمدینژاد، محمدباقر قالیباف و علی لاریجانی و باتوجه به آنکه همان زمان هم میشد حدس زد که احمدینژاد شانس بیشتری نسبت به دیگر کاندیداهای جناح راست دارد، این رفتار انتخاباتی، کنارهگیری بهنفع احمدینژاد برداشت شود.
مرد آرام انتخابات جنجالی رضایی ۴ سال بعد از آن هم باز وارد گود رقابت انتخاباتی شد. میدانی که بیراه نیست اگر هنوز هم، آن را جنجالیترین آوردگاه انتخاباتی تاریخ جمهوری اسلامی بدانیم. انتخاباتی که سال ۸۸، البته به تجدید ریاست احمدینژاد انجامید، اما اعتراض موسوی و کروبی و البته رضایی در روزهای نخست پس از اعلام نتایج، آن انتخابات و مشخصا «حوادث پس از آن انتخابات» را به یکی از ملتهبترین مقاطع تاریخ سیاسی ایران بدل کرد. انتخاباتی که رضایی با شعار «دولت ائتلافی» در آن قدم گذاشت و درنهایت پس از احمدینژاد و میرحسین موسوی و پیش از مهدی کروبی، از میان چهار کاندیدا، سوم شد.
رضایی عصر جدید
او، اما ۴ سال بعد، بار دیگر ردای کاندیداتوری به تن و عزم «پاستور» کرد. آنهم با شعاریتر و تازهتر از دو دور پیش؛ «سلام بر زندگی». سومین سلام پیاپی رضایی به انتخابات ریاستجمهوری که اینبار برخلاف ادوار گذشته، نه از پایتخت، بلکه در جمع مردم «دیواندره» و بهمنظور آنکه تاکید کند رویکردش «نسبت به پیشرفت و توسعه همهجانبه کشور و حل مشکلات همه مردم» است، اعلام کاندیداتوری کرد تا نشان دهد که برخلاف آنچه مشاورانش توصیه کرده بودند، عطای «استفاده از امکانات وسیع رسانهای، با اعلام کاندیداتوری در تهران» را به لقایش بخشیده است.
جالب آنکه او در همان انتخابات که با ایده «فدرالیسم اقتصادی» و تقسیمبندی کشور به ۹ ایالت قدم به آن گذاشته بود، رویکرد تبلیغاتی بهنسبت مدرنتری پیش گرفت و بهجای «سفرهای استانی»، وبگاهی را در فضای مجازی راه انداخت تا «طی برنامهای مرحله به مرحله و تدریجی پس از ورود اطلاعات، داده و برنامههای اقتصادی ایران توسط کارشناسان، نخبگان و مردم ویرایش شده تا کارشناسان اطلاعات موثقتر و شاید اولویتهای ضروریتری به دست آورند» اینها و بیش از اینها، اما هیچکدام کارساز نشد و محسن رضایی درحالی پایینتر از حسن روحانی، محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی، با کمتر از ۴ میلیون رای چهارم شد که پس از او تنها علیاکبر ولایتی با حدود ۲ میلیون و محمد غرضی با کمتر از ۵۰۰ هزار رای پنجم و ششم شدند.
ناکامی در پایتخت
اما این تنها ناکامیهای رضایی در انتخابات نیست. او که از سال ۸۴ تاکنون، تنها در یکی از انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا نبوده، پیش از این ۳ تلاش نافرجام هم یک نوبت بخت سیاسیاش را به آرای عمومی سپرده بود. اما آن نوبت، برخلاف ادواری که اشاره شد، این مردم سراسر ایران نبودند که باید درباره آینده سیاسی محسن رضایی تصمیم میگرفتند. بلکه تنها پایتختنشینان بودند که باید تصمیم میگرفتند میخواهند او در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی، وکیلشان باشد یا نه. پاسخ مردم پایتخت، اما باز منفی بود. زمانی که رضایی با فهرست «ائتلاف خط امام و رهبری» (معروف به جناح راست) و جامعه روحانیت مبارز نخستین تجربه کاندیداتوریاش را با ناکامی به پایان برد.
یکماه با رضایی
چندی پیش یکی از فعالان رسانهای نزدیک به جریان اعتدال از جلسهای خبر داد که در آن، محسن رضایی بحث کاندیداتوری خود را در انتخابات ۱۴۰۰ مطرح کرده، اما جز این، اگر به آن رسم نامالوفی که سطور نخست اشاره شد بازگردیم، با نشانههایی مواجه میشویم که این احتمال را تقویت میکند، چراکه رضایی حالا بیش از یکی، دو سال قبل، به وضع موجود، بهویژه آنجا که با کار رییسجمهوری مملکت و دولت مستقر سروکار دارد، منتقد است.
رضایی که همین دیروز در توییتی نسبت به نحوه عملکرد «ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی» انتقاد کرده، تاکید دارد که بهرغم آنکه دستور تشکیل این ستاد ازجانب رهبری صادر شده تا «هماهنگی امور اقتصادی» سامان یابد، «اما این ستاد عملا بیخاصیت شده است.» آنهم بدون آنکه توضیح دهد که چرا حالا به یاد عملکرد ستادی افتاده که ریاست آن، برعهده اسحاق جهانگیری، معاون اول رییسجمهوری و البته یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ۱۴۰۰ است.
اما این تنها موردی نیست که رضایی به وضع موجود انتقاد کرده است. بیش از یک ماه پیش، او در یک پست اینستاگرامی که ۱۱ خرداد - وقتی «آتشسوزی در جنگلهای زاگرس» خبر داغ رسانهها و هشتگ ترند فضای مجازی بود- منتشر شد، نوشت: «امسال هم درختان بلوط و حیوانات طبیعت بینظیر زاگرس، در آتش بیمسوولیتی جان دادند و سوختند.» حدود ۳۰ روز پیش، در یک سخنرانی مفصل، به «دولت هاشمی و متعاقبا حسن روحانی» بهخاطر آنچه «تفکرات لیبرالیستی» میخواند، اعتراض کرد.
آنچه، اما پیش از این، افکار عمومی را متعجب کرد، قرابت سیاسی و فکری هاشمی و رضایی در سالهای جنگ بود. مردانی که اگر اولی را فرمانده سیاسی جنگ تحمیلی بدانیم، قاعدتا دومی را نیز باید دستکم ازجمله موثرترین فرماندهان نظامی آن جنگ هشتساله بپذیریم و این یعنی انتقاد سردار رضایی، عملا اعتراض به فرمانده سیاسی خود است. نکتهای که این پرسش را پیش میکشد که حالا چه شده که سرباز دیروز، با ادبیات سیاسی از گذشته میگوید، نه زبان نظامی و سلسلهمراتبی. اما این پایان انتقادهای رضایی نبود.
حدود ۱۸ روز پیش، محسن رضایی اینبار نه از دولت سازندگی و جنگ تحمیلی و محیط زیست، بلکه از سیاستهای هستهای انتقاد کرد و مخاطبش را نیز، نه هاشمی که حسن روحانی قرار داد. او ۲۷ خردادماه اعلام کرد: «اگر دولت گامهای یکم تا پنجم هستهای را کاملا برمیداشت، امروز آژانس ادعای جدیدی نمیکرد. دولت مسیر هستهای را گم کرده است.»
رضایی همچنین ۱۱ روز پیش بار دیگر در یک اظهارنظر توییتری که ۳ تیرماه صورت گرفت، اینبار به عملکرد اقتصادی دولت حمله کرد و نوشت: «دولت باید جلوی گرانیها را بگیرد. گرانی را مالیات تورمی میگویند که پولدارها را پولدارتر ولی کم درآمدها و فقرا را فقیرتر میسازد.» سپس ۸ روز پیش از این، باز در توییتی دیگر که این یکی ۶ تیرماه منتشر شد، یک گام پیش آمد و ایننوبت خطاب به مردم وعدههای اقتصادی داد: «مردم مطمئن باشند با کنار زدن هواداران امریکا و مدیریت محفلی و وارداتی در اقتصاد، پول ملی ما قویترین پول منطقه خواهد شد.»
اظهارنظری که به روشنی نشان از عزم جزم رضایی برای ورود به انتخابات پرده برداشت. اما این هم پایان اظهارنظرهای انتخاباتی رضایی نبود، چراکه تنها ۲ روز پس از آن توییت، در اظهارنظر دیگری که ۶ روز پیش، ۸ تیرماه در جمع مسوولان شبکه کانونهای تفکر ایران اعلام شد، گفت: «ما میخواهیم الگویی جدید از اداره جامعه را در دنیا پرچمداری کنیم و نشان دهیم که اسلام هر جا وارد میشود به آبادانی و سعادتمندی بیشتر بشر منتج میشود.» رضایی همچنین ۴ روز پیش، یعنی ۱۰ تیرماه، باز به «سیاستهای لیبرالی این دولت» که بهباور او، «پول ملی را از خاصیت انداخته و فشار اقتصادی را بر زندگی مردم، مضاعف کرده» انتقاد و اعلام کرد: «صداقت سیاسی، حکم میکرد که پس از شکست برجام، طرفداران مذاکره با امریکا از ملت ایران عذرخواهی کنند.»
رضایی خرق عادت میکند؟!
رضایی حالا زمانی قابلتوجه تا انتخابات بهار ۱۴۰۰ پیشرو دارد و هیچ بعید نیست همچون انتخابات اخیر و برخلاف ۳ دوره پیش از آن، درنهایت وارد رقابت انتخاباتی نشده و اعلامکاندیداتوری نکند. اتفاقی که دور نیست، اما اگر افتاد و رضایی کاندیدا نشد، بیش از آنکه خلاف آن واقع شود و او باز اعلامکاندیداتوری کند، محل تعجب خواهد بود!