تاریخ را تحریف نکنیم، نسل جوان هم باید شریعتی را بشناسد!
روند حذف شریعتی و کنار گذاشتن نام و یاد او در یک دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. همین رویکرد سبب شده نسل جوان امروز با شریعتی آن چنان که او بود آشنا نشود. در حال حاضر جامعه امروز ایران با فهم درست و کاملی از شریعتی مواجه نیست؛ همین که نسبت به شخصیتهای ملی و اثرگذاریهای آنها شناخت نداشته باشیم، ناخودآگاه مسیر تحریف تاریخ را باز کردهایم؛ شریعتی هم باید در ظرف زمان خود به لحاظ تاریخی و هم در ظرف اندیشهای که به خاطرش تلاش و کوشش کرده شناخته شود..
پایگاه اجتماعی و خاستگاه خانوادگی دکتر شریعتی
او می افزاید: مهاجرت دکتر شریعتی از مشهد به تهران نقطه اوج اقدامات او میشود؛ در همان زمان هم مبارزان بسیار بزرگی را در تهران داریم، تهران آبستن حوادث مختلفی بود که گروههای مخالف رژیم یک به یک اعلام موجودیت میکردند، نه اعلام موجودیتی که رسماً علم مبارزه و مخالفت را بردارند، بلکه جنس مبارزه در ایران دهه ۴۰ تغییرات گستردهای پیدا میکند و در آغاز دهه ۵۰ به نقطه اوج خود میرسد؛ حالا هر گروهی به ظن و زعم خودش در تلاش بود که تغییراتی را به وجود بیاورد.
پژوهشگر تاریخ معاصر ایران ادامه می دهد: محیطی به اسم حسینیه ارشاد که همزمان محل سخنرانی او و محل سخنرانی علامه شهید مطهری است، فرصت بسیار مناسبی برای گسترش آراء و افکار دکتر شریعتی در تهران بود؛ به نحوی که یک مقطعی که میگذرد شهید مطهری جلسات درس و سخنرانی خود را در حسینیه ارشاد تعطیل میکند و عملاً حسینیه ارشاد در اواخر دهه ۴۰ بشدت با نام، نشان و اندیشه دکتر شریعتی گره میخورد.
او تصریح می کند: در نهایت هم که رفتن او به لندن به خاطر فشارهای ساواک بر ایشان منجر به فوت علی شریعتی در سال ۵۶ می شود، او عملاً ثمره گسترش اندیشه خود را در میان دانشگاهیان بجا گذاشته است، گفتمان شریعتی گفتمان علمی است و این را کسانی درک می کنند که در سطحی از شعور علمی، مدنی، اجتماعی و دینی قرار میگیرد که مجموع آنها آنان را تبدیل به مبارزان و روشنفکران آگاه جامعه میکند.
این دانشجوی دکترای تاریخ معاصر دانشگاه فردوسی مشهد تاکید می کند: شاید گفتمان مرحوم شریعتی برای تیپ سنتی مبارز طرفداری نداشت و کما اینکه بعضیها با نگرشهای دکتر شریعتی مخالفتهایی دارند، ولی او را نمیزنند، چون در هدف یکسان هستند، اما در مشی کار خود شاید تفاوتهایی داشته باشند؛ در جامعه وقت ایران هدف، مبارزه و گسترش مبانی اسلامی بود.
صمدی جوان اظهار می کند: اینکه یک نفر دارد در سطح دانشگاهی از اسلام گونهای صحبت میکند که تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه تهران، مشهد، بچههای حسینیه ارشاد، گروهها و تشکلهای فعال مدنی و حتی سیاسی را به خود جذب میکند، نشان دهنده عمق اندیشه و گفتمان دکتر شریعتی است.
او تصریح می کند: ما با شریعتیای مواجه هستیم که در ظرف زمان خود بررسی میشود و فاکتورهایی که از او در مورد آزادی، آزادگی و برداشتهای دینی و اسلامی سراغ داریم، در جامعه امروز سیر تکوینی و تکاملی خود را طی کرده؛ اثرگذاری شریعتی را حتی پدر ایشان با وجود اینکه از بانیان کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد که یکی از کانونهای بسیار بزرگ و مهم اسلامی در تاریخ معاصر ایران بوده، نداشته است.
پژوهشگر تاریخ معاصر ایران تاکید می کند: اندیشههای ایشان منقضی نشده، بلکه شریعتی و سایر مبارزان یا روشنفکران آگاه آن زمان، در فضایی اقدام به فعالیتهای تبلیغاتی و اندیشه گرایانه خود میکردند که با حاکمیت در تضاد کامل بود؛ خوب حاکمیت کنونی کشور مبتنی بر اصل مردمسالاری دینی است و نکاتی را که ما امروز در حاکمیت با آن مواجه هستیم چه بسا شاهد بسیاری از گفتههای شریعتی بصورت عملی در جامعه هستیم.
صمدی جوان اظهار می کند: بنابراین اگر اندیشه و نگرش او به لحاظ آکادمیک در دانشگاههای ایران تدریس نمیشود این امر به معنای زدودن اندیشههای شریعتی نیست؛ کما اینکه کتابهای ایشان همچنان پرفروش و مردم به صورت کامل به آثار مختلف او دسترسی دارند و آنچه به یادگار مانده را مورد استفاده قرار می دهند.
او می افزاید: شریعتی آن زمان تیپ روشنفکر و آگاهی است که جامعه لازمش دارد و امروز ما تنها از اندیشه هایش به لحاظ مکتوبات و یادگاری بهرهمند میشویم.
دانشجوی دکترای تاریخ معاصر دانشگاه فردوسی مشهد ادامه می دهد: ایران دهه ۳۰ و ۴۰ آبستن حوادثی است که چند گروه فعال اجتماعی و سیاسی در آن نقش داشتند، این گروهها یا به جبر زمان(که همان قوه قهریه رژیم بوده)، یا مشکلات درونی و یا به خاطر طرد شدن از جامعه اندیشه هایشان دچار سکون و از بین رفتن می شد.
صمدی جوان بیان می کند: احزابی مثل توده و اصولاً جریان چپ در ایران دهه ۳۰ و ۴۰ بسیار قدرتمند بود، جنس مبارزه و مطالبات آنها به قدری گسترده می بود که اگر نگرشهای اسلامی توسط افرادی مثل امام خمینی(ره)، دکتر شریعتی، آیتالله طالقانی به وجود نمیآمد، در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران آنقدر این نگاه و احزاب چپ دارای قدرت و تشکیلات سیستماتیک بود که جامعه ایرانی چه به خواست و چه به اجبار می توانست نگرش کمونیستی و نگرش چپ به خود بگیرد.
او تصریح می کند: در نقش دکتر شریعتی در انقلاب همین بس که با تاکید بر مطالعه، دانش افزایی و شناخت دین در عصر حاضر کاری کرد که بسیاری از جوانانی که شاید مسیر اشتباهی را بر مبنای شور و شوق انتخاب کرده بودند، ادامه مسیر فعالیتشان را مبتنی بر اصل شعور بگذارند.
شریعتی آغازگر طرح اسلام با زبان فرهنگ نسل جوان
او می افزاید: دکتر شریعتی به دنبال احیای اسلام بود به تعبیر مقام معظم رهبری دکتر شریعتی یک روشنفکر اسلامی و آنتی تز جریان روشنفکری ضد اسلامی بود.
کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به نظر شهید بهشتی در مورد علی شریعتی، ادامه می دهد: به تعبیر شهید بهشتی، در هر جامعه ای همواره شخصیت هایی وجود دارند که به لحاظ اندیشه و تفکرشان به شکل برجسته ای مورد توجه قرار گرفته اند، اما متأسفانه در راه شناخت شخصیت و اندیشه این برجستگان همیشه راه افراط و تفریط پیموده شده است، گاه چنان ارج و منزلت ایشان را بالا برده ایم که گویی از عرش و آسمان آمده اند و گاه چنان تحقیرشان کرده ایم که انگار پایین تر از زمینیان قرار گرفته اند، دکتر علی شریعتی، از مصادیق بارز مفهوم فوق است.
امینی بیان می کند: امام راحل هم او را جزو روشنفکران میدانست که مغرض نبوده و دلسوز اسلام است.او تصریح می کند: دکتر شریعتی در حد درکی که از اسلام داشت فردی خستگیناپذیر و با انگیزه بود، او مانند خیلی از شخصیتهای مبارز آن زمان تلاشهای گستردهای را انجام داده بود، مخصوصاً در تعامل و انسجام بین روحانیت و نسل جوان که در آن دوره کار راحتی نبود.
کارشناس مسائل سیاسی تاکید می کند: او با پایان تحصیلات دکترا در خارج از کشور به ایران بر می گردد و از مبارزات جهان اسلام حمایت میکند؛ حتی دوره مدرن تحصیل در فرانسه به خاطر همین مبارزات دستگیر میشود و مدتی را در زندان گذراند.
کارشناس مسائل سیاسی ادامه می دهد: مطالعه کتب انقلابی مرحوم شریعتی برای آن زمان خاص از مبارزه، در ایجاد جوش و خروش انقلابی جوانان بسیار موثر بود؛ او حق بزرگی به گردن اندیشه روشنفکرانه اسلامی دارد؛ توانست نسل جوان را یکجا و به طور کامل به طرف مذهب و ایمان مذهبی سرازیر کند، خودش هم ایمان و دیده روشنی به اسلام داشت.
او با بیان اینکه دکتر شریعتی در دو سال منتهی به پیروزی انقلاب که اوج نهضت امام بود، مؤثر در ایجاد جوش و خروش جوانان بود، اگرچه جریانات انحرافی تلاش میکردند که این شخصیت را به نام خود مصادره کنند، تصریح می کند: جریاناتی مثل سازمان منافقین و گروهک فرقان مدعی حمایت از ایشان بودند و حتی سازمان منافقین و اعضای فرقان اندیشه تروریستی خود را برگرفته از تفکرات شریعتی میدانست و یک نگاه ابزاری به مرحوم داشت.
کارشناس مسائل سیاسی تاکید می کند: علی شریعتی مثل بقیه نقاط ضعف و قوتی داشت و مخالفان و موافقان افراطی هم داشت که دشمن سعی میکرد بر روی ضربه زدن به جریان اسلام انقلابی، این دو گروه را به اسم مرحوم شریعتی مقابل هم قرار دهد.
تاریخ را تحریف نکنیم
در حال حاضر جامعه امروز ایران با فهم درست و کاملی از شریعتی مواجه نیست؛ همین که نسبت به شخصیتهای ملی و اثرگذاریهای آنها شناخت نداشته باشیم، ناخودآگاه مسیر تحریف تاریخ را باز کردهایم؛ شریعتی هم باید در ظرف زمان خود به لحاظ تاریخی و هم در ظرف اندیشهای که به خاطرش تلاش و کوشش کرده شناخته شود، تا بالاخره به یک نقطه مشخصی برسیم.