کد خبر: 83205
A

سعید مدنی: بحران کرونا تا این لحظه در حوزه سیاست‌گذاری و حکمرانی تاثیری نداشته است/ محدود کردن منابع مقابله با بیماری به منابع دولتی خلاف قانون اساسی است

سعید مدنی میگوید: اساساً موقتی دیدن این وضعیت خطاست بالاخره مشکلی با این ابعاد گسترده آثار و پیامدهای ماندگاری بر تمامی جوامع دارد. در واقع تاثیرات اپیدمی آنچنان گسترده و حاد است که الان باید از حالت استثنا و یک شرایط استثنایی آن را خارج کرد.

سعید مدنی: بحران کرونا تا این لحظه در حوزه سیاست‌گذاری و حکمرانی تاثیری نداشته است/ محدود کردن منابع مقابله با بیماری به منابع دولتی خلاف قانون اساسی است

به گزارش دیده بان ایران؛ سعید مدنی جامعه‌شناس و پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، درباره همه گیر شدن ویروس کرونا و جهان پساکرونا با روزنامه مستقل به گفت و گو نشسته است که مشروح آن در پی می آید:

 

از یک نظر مسئله کرونا مسئله اجتماع است، آیا فکر می‌کنید از این پس همه‌ی مناسبات اجتماعی تغییر می‌کند؟

 

ببینید اولاً اپیدمی‌ها اصولاً محل تقاطع طبیعت و اجتماع هستند به این معنی که آن‌ها نه ماهیت صرفاً پزشکی و فیزیولوژیک دارند و  نه می‌شود آن‌ها را صرفاً مسئله اجتماعی دانست در واقع ترکیبی از این دو هستند. علت هم این است که وقتی از اپیدمی‌ها در بدو پیدایش، در زمان شیوع و گسترش و هم حتی وقتی درباره راه‌حل‌ها برای مقابله بحث می‌شود ناچار از توجه به هر دو جنبه فیزیولوژیک -پزشکی و اجتماعی هستیم. بنابراین کرونا نیز همانند هر اپیدمی دیگری ضمن آنکه یک بیماری است تاثیرات مشخصی بر مناسبات اجتماعی دارد.  سابقه اپیدمی‌ها در ایران و سایر کشورها هم این نظر را تایید می‌کند. مثلاً به طاعون قرن ۱۴ اروپا به عنوان یکی از عوامل شکل‌گیری رنسانس اشاره می‌شود یا در خود ایران طاعون در بسیاری از موارد موجب بی‌ثباتی و به اصطلاح تغییرات گسترده جمعیتی شده است. اپیدمی طاعون در تاریخ ایران حاصل دوره‌ای از بی‌ثباتی و زوال بوده است.

مثلاً به طور مشخص بعد از حمله مغول‌ها بیماری طاعون به صورت گسترده‌ای شایع شد که باعث کشته شدن بسیاری از مردم در شهرهای مختلف شد. در قرن ۱۲ یعنی در حدود سال‌های ۱۱۵۰ تا ۱۱۵۲ طاعون در ایران منجر به مرگ ۲ میلیون نفر شد. حتی ادعا شده که یکی از عوامل عقب ماندگی جامعه ایران در مقاطع مختلف با واسطه یا بی‌واسطه تحت تاثیر اپیدمی‌ها بوده. به طور مشخص طاعون و وبا موجب بیماری و در نتیجه ناامنی و فقر و همچنین باعث کاهش جمعیت شده و این در واقع یکی از ده‌ها عامل عقب ماندگی بوده است. بنابراین بی‌تردید کرونا مثل هر اپیدمی دیگری هم در سطح جهانی و هم در ایران مناسبات اجتماعی را تغییرات اساسی خواهد داد. توماس پیکِتی مولف کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم چندی پیش در مقاله‌ای که راجع به همین بحران کرونا نوشت اشاره کرد که ممکن است بعد از کرونا تغییرات اساسی در سطح جهانی ایجاد شود و حدس می‌زند که اساساً ممکن است خود فرآیند جهانی سازی تحت الشعاع قرار بگیرد یا  اقتصاد بازار اصلا دگرگون شود و فکری به حال نابرابری گسترده در جهان شود. همانطور که می‌دانید خیلی از نظام‌های لیبرال در همین ماجرای کرونا در اصول خودشان تجدیدنظر کردند و نقش بارز و غیرقابل‌انکاری به دولت برای کنترل بیماری دادند. سوال "پیکتی" این است که آیا نظام لیبرال بازار می‌تواند به همین شکل موجود ادامه پیدا کند؟ و پاسخ او این است که ممکن نیست و یا به طور مشخص می‌گوید که کرونا هم در سطح جهانی و هم در سطح ملی یعنی درون کشورها تاثیرات متفاوتی بر اقشار و طبقات اجتماعی گذاشته و خود این تأثیرات متفاوت حاصل توسعه‌ای ناعادلانه بوده است یعنی دستاوردهای توسعه به طور عادلانه توزیع نشده لذا سوال می‌کند که آیا می‌تواند چنین نظام‌ها و الگوهای توسعه که بیشتر تحت‌تاثیر نظام و اندیشه لیبرال است ادامه پیدا کند و پاسخش این است که حتماً باید تغییراتی در این‌ها انجام شود. شاید بتوان اثرات کرونا بر تحولات جهانی و ملی را هم از جهت فکری و هم از جهت سیاسی اقتصادی بر اقتصاد بازار و نظام و اندیشه لیبرال شبیه به تاثیراتی دانست که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۸۰ بر بلوک شرق و اندیشه چپ گذاشت. اندیشه سیاسی لیبرال، سال‌ها مبلغ دولت حداقلی بوده و سپردن امور به دست نامریی بازار اما بازار در بحران کرونا نشان داد که چگونه به سادگی می‌تواند مردم و ملت‌ها را رها کند و به سود و منافع خود بیاندیشد.

همانطور که می‌دانیم و  در لیبرال‌ترین نظام‌‌های اقتصادی مثل آمریکا هم دولت منابع خیلی جدی را صرف این اپیدمی کرد. بنابراین در مجموع می‌توان گفت که حتماً مواجهه با این سوالات و مسائل هم در حوزه اندیشه و فکر و مخصوصاً اندیشه سیاسی و اجتماعی و هم در عمل، جوامع را تحت تأثیر قرار خواهد داد. ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که اگر اپیدمی به حال خود رها می‌شد و با همان تعبیر لیبرال‌ها به دست نامریی بازار سپرده می‌شد و دولت‌ها هیچگونه مداخله‌ای انجام نمی‌دادند ممکن بود موجب مرگ ۴۰ میلیون نفر در دنیا شود که برای دنیای قرن بیست و یکم فاجعه بزرگی است، در حالی که دیدیم مداخله دولت‌ها توانسته تا حد زیادی بحران را کنترل کند. بنابراین در مجموع اگر به اتفاقاتی که تحت تاثیر کرونا در این چند ماه رخ داده نگاه کنیم، روشن است که این اپیدمی جوامع را و مناسبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. همانطور که شما اشاره کردید و می‌دانیم که طاعون مقدمه‌ای بود بر رنسانس اروپا.

پس چگونه اپیدمی‌ها در ایران موجب عقب‌ماندگی شدند؟ آیا این مسئله فقط به خاطر کاهش جمعیت بود؟

 خیر. مدیریت هر جامعه‌ای در مواجهه با یک حادثه ممکن است که از این حادثه و تهدید برای رشد خود جامعه استفاده کند یعنی تهدید را به فرصت تبدیل کنید یا اینکه برعکس تهدید، عملاً نقطه ضعف‌ها را بیشتر کند. تفاوت مدیریت نظام‌های سیاسی همین است بنابراین هیچ کس نمی‌تواند بگوید که نوعی جبر و دترمینیسم تاریخی وجود دارد که هر تهدیدی منجر به عقب‌ماندگی یا هر تهدیدی منجر به توسعه یافتگی می‌شود، این در واقع نحوه مدیریت و تعامل جوامع و حاکمیت‌ها و حکمرانی است که وضعیت ما را بعد از وقوع بحران تعیین می‌کند. بنابراین طبیعی است که در جوامع مختلف وقوع بحران آثار متفاوتی داشته باشد. اما به رغم این تفاوت، در هر حال تردیدی نیست وقوع اپیدمی تاثیرات و پیامدهای اساسی در مناسبت‌های اجتماعی دارد.

ارزیابی خود شما با توجه به جوی که اکنون بر مملکت ایران و خصوصا بر مردم حاکم شده چیست؟ آیا این می‌تواند مقدمه‌ای برای تحول در ایران هم بشود؟

 تاثیرات اپیدمی دو وجه دارد. یک جنبه آن مربوط می‌شود به حوزه عمومی. که البته تحول در حوزه عمومی مدت‌هاست شروع شده اما کرونا این تحول را سرعت داد. برای مثال این چالش که آیا در مقابل شیوع بیماری باید یک زیارتگاه بسته شود یا بسته نشود بر ارزش‌ها و نگرش‌های کل جامعه اثرات جدی دارد و به بحث‌ها و گفتگوها در حوزه عمومی دامن می‌زند. بنابراین به طور اجتناب‌ناپذیری مواجه شدن جوامع و مخصوصاً مردم و جامعه مدنی با این چالش‌های فکری پیامدها و آثار مشخصی دارد و می‌تواند با رشد اندیشه، نظرات ارتجاعی و خرافات را منزوی کند و به تقویت اندیشه علمی و مدرن کمک کند. بنابراین به طور اجتناب‌ناپذیر تحول در حوزه عمومی رخ داده و ما دیر یا زود آثار آن را در حوزه عمومی می‌بینیم. اما از سوی دیگر اگر سوال کنید که آیا این بحران در حوزه سیاست‌گذاری و حکمرانی تاثیر داشته یا خواهد داشت؟ پاسخ تا این لحظه منفی است. شواهدی از اینکه نظام حکمرانی ایران به ارزیابی‌های جدیدی رسیده باشد که بتواند بر اساس آن تجدیدنظرهای اساسی در نوع حکمرانی بکند نمی‌بینیم. البته این تاخیر نظام حکمرانی در پذیرش ضرورت اصلاحات جدی ساختاری، می‌تواند شکاف بین حوزه قدرت و حوزه عمومی را بیشتر و بیشتر کند. بنابراین تاکید من بر این است که تأثیرات و پیامدهای وقوع اپیدمی بر حوزه عمومی اجتناب‌ناپذیر است و تعاملات جدیدی را شکل خواهد داد اما بر حوزه قدرت و نظام حکمرانی بستگی دارد که چقدر عقلانیت وجود داشته باشد تا بتواند این وضعیت بحرانی را درک کند و به ضرورت تجدید نظر و اصلاح خطاهای گذشته بیاندیشد.

اگر درمانی که برای کرونا معرفی خواهد شد، درمان مقطعی و تمدید شونده بوده و بیماری قابل بازگشت دوره‌ای باشد، روابط و ساختارهای اجتماعی چه شکلی خواهد یافت؟

 

این که بیماری یا ویروس در آینده به چه شکلی و در چه سطحی وجود داشته باشد یا وجود نداشته باشد تاثیری بر پیامدها و آثار کنونی‌اش نمی‌گذارد. بنابراین به نظر من حتی اگر فرض کنیم ویروس قابل بازگشت نباشد باز ما عملاً وارد یک فرآیند تغییر شده‌ایم که خیلی بازگشت و عدم بازگشت بیماری در آن نقش تعیین کننده ندارد. اتفاق بسیار بزرگ و عظیمی رخ داده است.

اگر ۶ ماه پیش به ما می‌گفتند آنچه در فیلم‌های آخرالزمانی دیدیم به واقعیت می‌پیوندد فقط پوزخند می‌زدیم. اما حالا می‌بینیم افراد خودخواسته و ارادی روابط اجتماعی خود را محدود می‌کنند یا دولت ناچار می‌شود که بسیاری از مشاغل و فعالیت‌ها را داوطلبانه یا زور و اقتدار متوقف کند. بنابراین همانطور که می‌بینیم در مقایسه با ۶ ماه پیش چه اتفاقات عظیم در سطح جهانی و ملی رخ داده باید بپذیریم که تغییرات و تحولات ناشی از یک اپیدمی از بدو شروعش جامعه را در سطح محلی یا ملی یا جهانی تحت تاثیر قرار می‌دهد فقط الان بحث بر سر ابعاد و گستردگی این تغییرات است. طبیعی است که اگر بازگشت بیماری با همین قوت و شدت یا حتی بیشتر از این باشد تاثیراتش بسیار جدی‌تر خواهد بود و روابط و ساختارها و مناسبات را جدی‌تر دگرگون خواهد کرد و اگر مانند بسیاری از اپیدمی‌هایی که در گذشته بوده و کنترل شده دامنه‌ی این تحولات محدودتر خواهد بود و می‌تواند شکاف بین گذشته و آینده را کمتر کند. ولی در اینکه شیوع ویروس جدا از نحوه ادامه حیاتش تاثیرات جدی می‌گذارد تردیدی نیست. بعضی صاحب‌نظران از موقتی بودن این وضعیت و از تدابیر ویژه موقتی بحث می‌کنند؛

مثلاً اخیراً دیدم که یک اقتصاددان لیبرال در پاسخ به این سوال که آیا این فشار عمومی به مداخله حداکثری دولت‌ها برای کنترل بیماری و تاکید بر نقش حکمرانی و مسئولیتش در قبال سلامت عمومی، مفاهیم بنیادین لیبرالیسم را زیر سوال نمی‌برد؟ اظهار کرده بود که اینها یک وضعیت موقتی است و تدابیر ویژه موقتی نیاز دارد و طبیعتاً دولت هم در این شرایط ناچار است که حداقل معیشت جامعه را تامین کند. این تصور و برداشت غلطی است.  یکی از این جهت که اساساً موقتی دیدن این وضعیت خطاست بالاخره مشکلی با این ابعاد گسترده آثار و پیامدهای ماندگاری بر تمامی جوامع دارد،  و دوم اینکه آیا یک اندیشه می‌تواند وقتی در برابر آزمون‌هایی قرار می‌گیرد که صحت آن را نفی کند باز هم مدعی باشد که می‌تواند مبنای نظری برای حکمرانی باشد؟ خوب این در واقع ناشی می‌شود از همین تصور که فکر می‌‌کنیم ما با یک استثنا مواجهیم در حالی که نه استثنا نیست و این یک قاعده است. در واقع وقوع تاثیرات اپیدمی آنچنان گسترده و حاد است که الان باید از حالت استثنا و یک شرایط استثنایی آن را خارج کرد.

 برای کنترل و توقف عوارض بیکاری بجز دولت، کدام نهاد یا اشخاص می‌توانند موثر باشند؟

اول باید توضیح دهیم که مواجهه با بیماری و مسئولیت در قبال یک چنین فاجعه‌ای مسئولیت حاکمیتی است نه فقط یک قوه و آن‌هم قوه مجریه.

اجازه بدهید مثال بزنم که اگر مثلاً یک کشور خارجی به مرزهای ما حمله می‌کرد آیا این وظیفه دولت بود که مقابله را انجام دهد یا نه کل نظام حاکمیتی مسئولیت داشت که تدارکاتی را برای مقابله با آن دشمن خارجی ببیند؟ ما تجربه دوران جنگ را داریم که همه نهادها و کل ساختار و کل نظام حاکمیتی برای مقابله وارد شد. در مورد این اپیدمی هم مسئله همین است. وقتی یک اپیدمی ظرف ۳ ماه این طور کل جامعه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و آن هم با این شدت و حدت خطا است اگر تصور شود فقط دولت یا بخشی از دولت مثل وزارت بهداشت مسئولیت دارد که پاسخگوی آن باشد. اتفاقا می‌شود سه ماه اول وقوع کرونا را با سه ماه اول جنگ مقایسه کرد. آیا در سه ماه اول، جنگ چنین تاثیرات همه‌جانبه‌ای در هر گوشه از کشور از شمال تا جنوب داشت؟ پاسخ منفی است. در حالی که کرونا و وقوع این اپیدمی در همان دو ماه اول کل جامعه ایران را تحت‌الشعاع قرار داد و این اثرات محدود به یک منطقه یا موقعیت جغرافیایی خاص هم نبود شمال و جنوب و شرق و غرب و مرکز همه به میزان قابل توجهی درگیر شدند. بنابراین مسئولیت حل مسئله بیکاری، و دیگر  تبعات حاصل از بیماری و این اپیدمی بر عهده کل نظام حاکمیتی است.

در واقع نظام حاکمیتی است که در قبال اداره جامعه و تامین حقوق ملت مسئولیت دارد. اگر که حاکمیت بخواهد از این مسئولیت سر باز بزند و این مسئولیت را نپذیرد اصلاً قانون اساسی را نقض کرده است. یک نیروی سیاسی که در راس یک حاکمیت قرار می‌گیرد مدعی است که می‌تواند مسئولیت اداره یک جامعه را به عهده بگیرد. بسیار خوب، مسئولیت اداره جامعه که فقط منحصر به زمانی که پول نفت به داخل کشور سرریز می‌شود نیست. بلکه حاکمیت باید اکنون که این جامعه در معرض تهدید قرار گرفته مسئولیت بپذیرد، به این اعتبار که از جهت قانون اساسی و از جهت مضامین حقوق بشری و موازین بین‌الملل، مسئولیت مقابله با چنین تهدید ویرانگری با کل حاکمیت است و نه فقط قوه مجریه یا دولت. به همین جهت بارها گفته شده که محدود کردن منابع مقابله با بیماری به منابع دولتی هم خلاف منافع ملی و هم خلاف میثاق حاکمیت با مردم و خلاف موازین قانون اساسی است. به این اعتبار نه تنها حل مشکل بیکاری بلکه کلیه پیامدهای حاصل از اپیدمی به ویژه مسایل معیشتی مسئولیتش با کل نظام سیاسی ایران یا حاکمیتاست و طبیعی است که آزمونی است برای کل حاکمیت. این آزمون برای دولت یا حتی برای وزارت بهداشت نیست. به این اعتبار هم به نظر من اگرچه مسئله بیکاری مسئله فوری و فوتی است که باید به آن فکر کرد و راه‌حل‌هایی برای آن در نظر گرفت، اما اساساً تامین حق حیات و حق سلامت برای شهروندان یک وظیفه حاکمیتی است که هرگونه خطا در آن می‌تواند بعداً موضوع پرس و جو و بازخواست ملت از کل نظام سیاسی و تعمیق بحران مشروعیت باشد.

مشاغل بسیاری در معرض خطر نابودی قرار گرفته است، مانند مشاغل مرتبط با غذا یا مشاغل تحت عنوان زیبایی. به ویژه این دو عنوان شغلی رشد پرحجم و بسیار بزرگی یافته بودند و حتی گاهی تقاضای غیرواقعی در اقشار متوسط ایجاد می‌کردند.  آیا این رشته‌ها می‌توانند به سطح و وسعت سابق خود بازگردند؟

مگر پیش از شیوع کرونا وضعیت اقتصادی خوبی داشتیم  که بخواهیم تصور کنیم پس از بحران وضعیت اقتصاد به همان سابق برگردد. اتفاقاً در حرف‌های رئیس جمهور هم ظاهراً فراموش می‌شود که چندین سال است حتی قبل از دولت ایشان و البته در دولت ایشان نرخ رشد به طور کلی روند نامطلوب داشته و معمولاً منفی بوده است. بنابراین ما چیزی در گذشته نداریم که بخواهیم به آن افتخار کنیم و بخواهیم که بعد از رفتن ویروس به آن بازگردیم و آنرا شرایط عادی قلمداد کنیم. کل نظام تولید ایران هم در پی تحریم‌ها و هم در پی سیاست‌های غلط حاکمیتی و دولت با بحران‌های جدی مواجه بوده و هیچ کارنامه مثبت از خود به جا نگذاشته است. بنابراین اجازه بدهید که موضوع را منحصر به این مشاغل که شما گفتید نکنیم. در واقع نظام اقتصادی و تولیدی ایران مدت‌هاست که با بحران‌های جدی مواجه است. مدت‌هاست وارد رکود تورم شده و دچار بحران‌های جدی شده است. درست مانند یک بیمار سرطانی بوده که حالا دچار کرونا هم شده. بنابراین کرونا دیر یا زود خواهد رفت ولی با رفتن کرونا قرار نیست که سرطان هم درمان شود یعنی اقتصاد ایران به یک وضعیت نسبتاً مطلوب بازگردد. بازگشت به وضعیت سابق یعنی اینکه سرطان تاثیرات خود را بر نظام تولیدی و اقتصاد ایران خواهد گذاشت و تبعات آن هم گریبانگیر ملت را خواهد گرفت. بر همین اساس به نظر من باید موضوع را به شکل کلان دید و تاثیرات موردی کرونا بهانه خوبی برای پنهان کردن مشکلات جدی ساختاری اقتصادی ایران نیست.

چه مشاغلی در آینده توسعه می‌یابد و کدام ویژگی باعث توسعه مشاغل خواهد شد؟

صحبت در این مورد خیلی دشوار است اما من دوباره برمی‌گردم به اینکه اقتصاد ایران در واقع مخصوصاً از زاویه تولید سال‌ها است دچار بحران‌های اساسی بوده و اساساً یک طبقه غیر مولد غارتگر سفته باز، شیرازه کل اقتصاد ایران را از هم پاشیده است. نظام رانتی اجازه کمترین رشد را به بخش‌های مولد نمی‌دهد و در کنار این یک نظام نابرابری هم شده که به میزان قابل توجهی به رغم منابع سرشار، فقر و فساد را افزایش داده. برآورد سازمان برنامه در سال ۱۳۹۵ نشان می‌دهد که نزدیک ۳۱ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر قرار داشته. از سال ۹۵ تا امروز یعنی در این ۴ سال وضعیت اقتصادی به مراتب بدتر شده. بنابراین ارزیابی این است که بین ۵۰ تا ۶۰ درصد جامعه به نوعی زیر خط فقر و یا در لبه خط فقر قرار دارند. بنابراین مسائل اقتصادی جامعه ایران آن طور که اشاره کردم دامنه بسیار گسترده‌ای دارد و به این اعتبار بدون بازگشت به ریشه بحران‌های اقتصادی ایران (که قطعا کرونا نیست) بلکه ساختار اقتصادی و ساختار سیاسی است، هیچ چشم‌اندازی از توسعه مشاغل مولد را نخواهیم داشت. در صورت حفظ ساختار موجود با یا بدون کرونا روند رشد مشاغل تولیدی همچنان منفی خواهد بود و در مقابل سفته بازی و رانت بازی و استفاده از رفاقت سالاری در نظام اقتصادی ایران کل حیات اقتصاد ملی را در معرض تهدید قرار داده و وضعیت را بحرانی‌تر خواهد کرد. بنابراین در پاسخ به سوال شما دو سناریو داریم. یکی جمع بندی از مشکلاتی که قبل از کرونا و در طول کرونا در اقتصاد بیمار ایران وجود داشته و تصمیم قاطع برای اصلاح عمیق ساختار سیاسی اقتصادی، در این صورت که یک چشم‌انداز مثبتی می‌توان نشان داد و برعکس ادامه وضعیت موجود و در واقع برگشت به وضعیت عادی قبل از کرونا. که در این صورت بحران‌ها تشدید و به نوعی آینده تیره خواهد بود.

طی ایام قرنطینه آسیب‌های اجتماعی هم شکل‌های متفاوت و جدیدی از خود نشان داد، این  مسئله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در این مورد باید به چند نکته اشاره کرد. یکی اینکه هم در ایام قرنطینه و هم حتی بعد از کرونا  وضعیت آسیب‌های اجتماعی از چند جهت به مراتب بدتر شده و می‌شود. چون وضعیت اقتصادی اجتماعی بدتر شده فقر بیشتر شده نابرابری بیشتر شده و کل حمایت‌ها و خدمات اجتماعی کاهش داده شده وضعیت آسیب‌های اجتماعی هم بدتر شده است. به طور مشخص اجازه بدهید اشاره کنم به همین بحران‌های درون خانواده یعنی افزایش خشونت خانگی به خصوص خشونت علیه زنان، کودکان، سالمندان که گزارش‌های زیادی در مورد آن وجود دارد.

در بعضی مسائل دیگر مانند اعتیاد هم وضعیت به مراتب بیشتری ثبت شده در واقع در حالی که قبلاً یک روند کند و محدودی از امکان درمان معتادان در مراکز درمان اعتیاد وجود داشت این خدمات متوقف شده و از طرف دیگر فعالیت بسیاری از نهادها و موسسات که این خدمات را ارائه می‌دادند محدودتر شده. برخی عوامل نیز وضعیت را تشدید کرده مثل خبرهای فیک و دروغ در فضای مجازی مثل اینکه معتادین به بیماری کرونا مبتلا نمی‌شوند یا مصرف مواد می‌تواند مانع از ابتلا شود. این گونه تبلیغات که احتمالا توسط قاچاقچیان ترویج می‌شود به‌ تشدید وضعیت منجر شده است.  از طرفی قرار گرفتن در فضای محدود خانه و فشارها و استرس تمایل به مصرف مواد را بیشتر و بیشتر کرده است.  

گفته شده جستجوی کلماتی مانند ماریجوانا و گل و امثالهم، در موتورهای جستجوی اینترنت رشد داشته. این به آن معنی است که در واقع تمایل به استفاده از این مواد بیشتر شده حتی گزارش‌هایی وجود دارد از اینکه دسترسی به مواد از طرق دیگر غیر از روش‌های مرسوم مثل سفارشات اینترنتی و تلفنی بیشتر شده. جالب این است که در تمام این موارد به رغم اینکه همه کالاها تحت تاثیر تورم قیمت صعودی داشته قیمت مواد افزایش چشمگیری نداشته و به همین دلیل هم هنوز بازار پررونقی دارد. این مسائل نه تنها در حوزه اعتیاد بلکه در سایر مسائل و مشکلات اجتماعی دیگر هم جدی است. اخیرا گزارشی تهیه شده بود راجع به ارائه خدمات تن فروشی در مراکز مختلف در شرایط کرونایی که نشان می‌داد آن هم به طور نسبی رونق گرفته است بنابراین می‌شود گفت که ما مثل سایر حوزه‌های اقتصادی سیاسی در حوزه اجتماعی هم وضعیتمان به مراتب بدتر شده و بعد از کرونا و حتی در صورت کنترل کرونا هم با وضعیتی به مراتب وخیم تر از گذشته سر و کار خواهیم داشت.

بزرگترین مشکل جوامع، پس از کرونا را چه می‌دانید؟

به نظر من اولین و بزرگترین چالش پس از کرونا و در صورت عادی شدن روابط اجتماع، چالش بین حکمرانان و ملت خواهد بود. از آنجایی که هر حاکمیتی مدعی است که صلاحیت آن را داشته تا مسئولیت اداره یک جامعه را به عهده بگیرد، بعد از هر بحرانی مورد بازخواست قرار می‌گیرد  که تا چه حد به مسئولیت‌های خود عمل کرده. آیا حاکمان به مسئولیت خود در مقابل حفظ حیات فردی و اجتماعی ملت عمل کردند؟ آیا منافع ملی و منافع مردم را بر منافع جمعی و طبقاتی خودشان ترجیح داده‌اند؟ به منافع ملی و مردم اندیشیده‌اند؟ آیا تمام منابع موجود را برای تامین حق حیات و سلامت مردم به کار گرفته‌اند و صرف مقابله با بیماری کرده‌اند ؟ آیا در تصمیم‌گیری‌هایشان از خرد و عقلانیت برخوردار بوده‌اند؟ آیا  به تعهدات و مسئولیت‌ها در قبال ملت عمل کردند؟ پس از کرونا دنیا در معرض تحولات جدی قرار خواهد گرفت و به همین دلیل هم مشکلات جوامع و بازبینی نحوه حکمرانی و اداره آن‌ها اساس بحث‌ها و گفتگوهای پس از کرونا خواهد بود.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر