یادداشت انتقادی سایت احمد توکلی درباره سیاست چین در برابر ایران/ برای هر کشوری اولویت منافع ملی است/ با شیوع کرونا «چین» با یک تیر سه نشان زد
چین بدون اینکه کوچکترین انعطافی در چارچوب زمانی خود برای تسویه پول شرکتهای نفتی خود در قبال ایران در این شرایط سخت کرونایی و اقتصادی نشان دهد با یک تیر باز سه نشان می زند و هم از توافق خود با امریکا عدول نمیکند و هم به منابع نفتی بسیار ارزان تری دست می یابد و هم به مقامات و مسئولان و حتی توسط سفیر محترم چین در ایران به افکار عمومی ما می خواهد یاداوری کند که ما در کنار شما ایستاده ایم و با اقای ظریف عکس اتحاد میگیرد.
به گزارش دیده بان ایران؛ در این نوشته ما به دنبال دفاع و یا انتقاد از چین یا سفیر محترم آن نیستیم بلکه با آوردن یک نمونه عینی از نحوه خرید نفت کشورمان توسط چین در صدد تبیین رویکرد و ذهنیت سیاستمداران و بازرگانان چین و نحوه برخورد آنها با مقولات اقتصادی و منافع ملی هستیم و به اهمیت دارا بودن چنین دیدی برای منافع ملی خودمان میپردازیم و حتی شاید بتوانیم از چابکی و فراست چین و البته سفیر محترم آن در فرصت سنجی و نوسان گیری از این وضعیت سیاسی- اقتصادی حاکم بر روابط بین المللی به نفع منافع ملت چین حتی نکاتی بیاموزیم.
همانطور که همه میدانیم تا قبل از محدودیتهای فروش نفت، چین بزرگترین مشتری و وارد کننده نفت ایران بود ولی با وجود روابط دوستانه و حمایت دیپلماتیک و لفظی خود از ایران باز با دید منافع ملی خود با امریکا و به درخواست ترامپ در عدم خرید نفت ایران با توافق نانوشته (و شاید هم نوشته) همکاری کامل نمود و واردات نفت از ایران را از 800 هزار بشکه در روز به زیر 130 هزار بشکه تا اسفند 1398 کاهش داد. اما همین واردات 130 هزار بشکه نفت در روز هم هیچ درآمد جدیدی برای ایران ایجاد نمیکند و فقط برای تسویه اصل و سود سرمایه گذاری 5 میلیارد دلاری شرکتهای نفتی چین در میدان های نفتی ایران میباشد. یعنی چین با یک تیر سه نشان می زند. هم در دنیا اعلام میشود که دولت چین مستقل است و از همکاری کامل با امریکا در به صفر رساندن خرید نفت از ایران خودداری کرده و هم خواست اصلی آمریکا برای به صفر رسیدن درآمد نفتی ایران از سوی چین در عمل تامین میشود و از همه مهمتر طلب شرکتهای نفتی خود از ایران را در چارچوب زمانی مشخص با بهره و سود مطلوب وصول میکند. اما این همه داستان نیست. پس بخوانید:
در هفته گذشته خبر عجیب و غافلگیر کنندهای بود که گمرک چین اعلام نمود که در ماه فروردین واردات نفت چین از ایران بیشتر از چهار برابر شده و به بیش از 600 هزار بشکه در روز افزایش یافته. ولی عجیب تر انکه بر اساس همین امار میزان ارزش کل واردات چین از ایران علیرغم چهار برابر شدن واردات نفت چین تفاوت اساسی با اسفند یا بهمن نداشته. پس داستان چیست؟ ایا چین با انصاف به خاطر ایران حاضر شده در مقابل ترامپ بی انصاف بایستد؟ از این به بعد برای منظور اصلی از یادداشت ما یعنی اولویت منافع ملی برای همه کشورها از جمله مدیریت ابر توانمند چین، برای کلیه خوانندگان و دست اندرکاران میتواند خیلی جالب باشد.
هر چند که این خبر در 48 ساعت گذشته بصورت سوال بر انگیزی تصحیح شده و گمرک چین اعلام کرده که واردات نفت چین از ایران در فروردین از همان 88 هزار بشکه در روز بیشتر نیست ولی میتوان تصور نمود که از انجا که بخاطر ویروس کرونا و کاهش مصرف نفت دنیا در فروردین قیمت نفت در دنیا تا یک چهارم کاهش یافته بنابراین طبیعی است که حالا چین این امکان را دارد که بدون عدول از توافق ضمنی خود با امریکا در مورد ادامه واردات نفت ایران و چارچوب زمانی تسویه 5 میلیارد دلار سرمایه گذاری خود، از ایران نفت بیشتری وارد کند. یعنی باز مدیریت بسیار شکوهمند! چین بدون اینکه کوچکترین انعطافی در چارچوب زمانی خود برای تسویه پول شرکتهای نفتی خود در قبال ایران در این شرایط سخت کرونایی و اقتصادی نشان دهد با یک تیر باز سه نشان می زند و هم از توافق خود با امریکا عدول نمیکند و هم به منابع نفتی بسیار ارزان تری دست می یابد و هم به مقامات و مسئولان و حتی توسط سفیر محترم چین در ایران به افکار عمومی ما می خواهد یاداوری کند که ما در کنار شما ایستاده ایم و با اقای ظریف عکس اتحاد میگیرد. اما باز ایکاش این همه داستان بود. پس بخوانید:
با توجه به غافلگیری و سرعت کاهش قیمت نفت در دنیا، هر گونه افزایش واردات نفت از ایران و خارک توسط چین عملا با توجه به بعد مسافت و زمان لازم برای قرار داد بستن در مدت کمتر از دو تا سه هفته عملا امکان پذیر نمی توانسته باشد . پس چگونه چین می تواند به سرعت و در هنگام ضرروت به نفت وارداتی از ایران دسترسی داشته باشد؟ پاسخ بسیار جالب است. از یکسال پیش و اغاز کاهش فروش نفت ایران، مسئولان بازار یابی وزارت نفت تصمیم گرفتند که تولید را به همان نسبت کاهش ندهند و دهها میلیون بشکه از نفت صادراتی اما فروش نرفته را در انبارهای خشکی و نفتکشهای روی آب برای دوران بعد از پایان تحریم و یا احتمال فرصتی برای فروش فوری این میزان نفت ( به عنوان مثال بالا رفتن شدید قیمتها به دلیل تغییرات ژئوپولتیکی ) انبار کنند و برای این منظور از یکسال پیش حتی تا بیست میلیون بشکه از انبارهای خشکی نفت در بنادر چین را اجاره کردند تا در شرایط احتمالی گران شدن قیمت نفت به بازارهای اصلی مصرف کننده نفت ایران در چین دسترسی فوری داشته باشند. یعنی کشور ما به دلیل شرایط سیاست خارجی و تحریم مجبور شده است با صرف هزینه زیاد انبارهای نفت چین را از خود چین اجاره کند و این به غیر از هزینه حمل و بیمه و خواب سرمایه است که در تمام این مدت توسط کشورمان پرداخت می شود و چین عملا با هزینه ایران به ذخایر استراتژیک در خاک خود افزوده و کیست که نداند در مواقع اضطراری غیر ممکن است که چین اجازه خروج این نفت از خاک خود را بدهد.
بنابراین عجیب نیست که شاهد ابهام اماری بزرگی در واردات نفت ایران توسط چین در فروردین باشیم. احتمالا باز مدیریت ابر توانمند چین حتما با ذهنیت خلاقانه! و فرصت سنجی ذاتی بازرگانان خود که در کادر سیاست خارجی آن هم تبلور یافته بهترین فرصت را یافته تا به نوعی مالکیت این ذخایر انبارشده نفت ایران در چین را با توجه به تخفیف که ایران مجبور است روی نفت خود بدهد با قیمتی بسیار پایین و احتمالا با یک ویدیو کنفرانس با مقامات اقتصادی و وزارت خارجه ایران و محشون از تعابیری همچون اتحاد و دوستی دو ملت به دست آورد و عوض 60 دلار در بشکه شش ماه پیش حالا این ذخایر را ان هم بابت طلب خود از ایران به زیر ده دلار تغییر مالکیت دهد. این در واقع بهترین موقعیت برای دولت چین است که ذخایر نفت استراتژیک خود را با تقریبا نفت رایگان و اماده و به قول معروف اسب سواری ( با توجه به تخفیف و هزینه حمل و بیمه و کرایه و عدم هزینه خواب سرمایه در یک سال گذشته) پر نماید و همین میشود که با وجود کاهش 20 درصدی مصرف نفت چین در مارس 2020 اما میزان واردات نفت چین نسبت به مارس 2019 نه تنها کاهش نیافته بلکه تا 5 درصد (یعنی مجموعا 25 درصد بیشتر از مصرفش) افزایش یافته و مطمئا این الگو خرید از ایران و سایر کشورها در اردیبهشت و خرداد و تا جاییکه چین انبار خالی نفت داشته باشد ادامه خواهد یافت و چه بسا اقدام به خرید سایر نفتکشهای ذخیره نفت ایران همراه با محمولههای آن یاساخت شبانه روزی انبارها جدید در خاک خود هم نماید. مگر دیگر می شود معامله ای بهتر از نفت 5 تا 10دلاری تحویل در انبارهای خود چین و با پرداخت اجاره برای انبارهای نفت چین پیدا کرد؟ پس میبینید باز چین بدون عدول از هیچ یک از توافقات سیاسی خود با امریکا و البته ایران منابع نفت استراتژیک خود را لبریز از نفت بسیار ارزان خواهد نمود و برای تضمین عدم تحریم از سوی امریکا امار این نفت را از واردات نفتی خود حذف می نماید. اگر دقت کنیم در تمام عرصهها اقتصادی این ذهنیت چینی همین اندازه هوشیار و سریع است که صدای همه کشورهای دنیا را دراورده. حقیقتا ایا به نظر شما این مدیریت منافع ملی توسط سیاستمداران و مدیران نفتی چین و البته سفرا محترم چین دست مریزاد ندارد؟
اما حالا حتم داریم برخی از دوستان هموطن و شاید حتی سفیر محترم چین فوری بر آشوبند و بر سر ما آوار شوند که این یادداشت در جهت انتقاد یک طرفه از چین و یا تطهیر امریکا است. در مقام پاسخ همانطور که در مقدمه اشاره شد قطعا چنین نیست و در واقع نویسنده به سفیر و بازرگانان و دولت چین بابت این فرصت سنجی برای منافع ملی کشورشان نه تنها تبریک میگوید بلکه عمیقا اعتقاد دارد اصلا از مسئولین چینی و همه کشورهای توسعه یافته که منافع ملت خود را در اولویت میگذارند غیر از این نمی توان انتخاب و انتظار دیگری داشت چرا که وقتی هنر و علم تامین منافع ملی برای کشور و مقامات آن کشور بومی و نهادینه شود نمیتوان آن را تغییر داد. همانطور که تقریبا غیر ممکن است که یک فرشباف نفیس تبریزی یا قمی بتواند فرشی با کیفیت بسیار پایین ببافد یا یک خودرو ساز المانی و ژاپنی بتواند خودرویی در کیفیت پراید با تیراژ میلیونی تولید کند و از آن مهمتر این یک میلیون پراید را در بازار رقابتی و غیرانحصاری کشور خود با پیش فروش چند ساله بفروش برساند.
کوتاه سخن اینکه بعد از دهها سال زندگی و کار و تحقیق و معامله و مجادله با این بازرگانان در آمریکا و اروپا و ژاپن و روسیه و البته زندگی در چین آشنایی نسبتا کاملی با این ذهنیت و سیستمهای نهادینه شده این کشورها و مقامات آنها در اصل تامین منافع بنگاه یا کشور خود پیدا نمودم که به آنها امکان حرکت خلاف این ذهنیت را نمیدهد ولو اینکه دهها بار از بزرگی ایران و دوستی با ایران یا هر کشور دیگر طرف معامله صحبت دوستانه و اتحاد داشته باشند. بر همین اساس با تمام وجود اعتقاد داریم که اگر بازرگانان و سیاستمداران هر کدام از این کشورها توسعه یافته در همان موقعیت چین قرار میگرفتند غیر از این نمیکردند. مگر غیر از این است که ترامپ با افتخار دستور خرید 70 میلیون بشکه نفت ارزان برای پر کردن انبارهای نفت امریکا را داده یا 38 میلیون بشکه از انبارهای نفت کره جنوبی کاملا پر و لبریز شده و هنوز دولتهای کره و ژاپن و تقریبا همه کشورها توسعه یافته به دنبال خرید بیشتر نفت فوق العاده ارزان و ذخیره آن برای آینده هستند؟
به همین دلیل است که تمام صحبت این یادداشت این نیست که ما باید از این کشورها شکوه و شکایت کنیم و یا برای آنها آرزوهای بد کنیم. اقتضای طبیعت این است. همه صحبت این است که بر اساس همان مثل قدیمی که دارایی خود را باید محکم و هوشمندانه مواظبت کنیم تا حتی همسایگان و دوستان را به هوس نیاندازد تنها گزینه پیش روی ملتهایی مانند ما شجاعت داشتن روحیه خود انتقادی و تلاش برای بازنگری در استراتژیها و بازی به سان همین بازیگران قهار بین المللی در جهت حفظ اموال ملت خودمان است به صورتی که تصمیمات نهایی مربوط به یک ملت در نهایت نه بر اساس سلیقه و نظرات و منافع شخصی و گروهی و نزدیکی به انتخابات و پایان دوره دولت یا دشمنی با آمریکا یا چین بلکه بر اساس خرد جمعی و صلاح ملی در قالبی بلند مدت بیست و حتی پنجاه ساله بدون امکان دور برگردان شکل بگیرد.
ما باید متوجه شویم که همانطور که همه دولتها و رهبران سیاسی و مذهبی و اقتصادی در تمام کشورهای دنیا از کشورهای توسعه یافته تا کشورهای فقیرتر مانند هند و پاپ و شیخ الازهر و بزرگان در دنیای اسلام در برابر ویروسی وحشی به خاطر اضطرار از یک نرم و الگوی جهانی واحد پیروی کردند و مثلا فاصله گذاری و تعطیل سخنرانیها و تجمعات ملی و مذهبی را اکیدا در دستور کار خود و مورد توصیه قرار دادند در مورد منافع ملی هم همه مقامات و دولتهای کشورهای کمتر توسعه یافته از جمله خود ما هم باید قبول فرمایند که اقتصاد و سیاست بینالملل و منافع ملی در دنیا یک نرم مشخص و تعریف شده علمی اما در عین حال بسیار ساده دارد و آن منافع ملی است.
منافع ملی یک کشور تفاوت اساسی با منافع ملی یک خانواده ندارد و همانطور که یک سرپرست مسئول و دلسوز در یک خانواده فقط به فکر دور کردن بیماری و ویروس و فقر از خانواده خود است مسئولان یک کشور هم نمیتوانند و نباید هیچ تعریف خود ساختهای از منافع ملی جز بهبود امنیت روانی و اقتصادی و معیشتی ملت خود داشته باشند و به صورت سیستمی عملکرد آنها مورد راستی ازمایی قرار گیرد. انها به عنوان مدیران منتخب توسط ملت استخدام شده اند تا اجازه ندهند در این بازی جهانی منافع ملت ایران اسیر بازی های این شطرنج بازان حرفه ای عالم سیاست و اقتصاد شود. الان اگر از همه مقامات و مسئولان حزبی چین جدید سوال کنید که ارمان و هدف اصلی شما چیست عوض شعار نابودی سرمایه داری غرب یا امپریالیسم شرق که چند ده سال پیش پاسخ انها بود خواهند گفت: کاهش و نابودی فقر در چین. اگر چین بتواند در یک دنیای رقابتی به رفاه کشورهای رقیب مانند ژاپن و امریکا برسد در واقع تمام آرمانهای دیگر او هم توان تحقق خواهد داشت.
البته لازم به ذکر است که همین جا برخی دوستان باز خواهند فرمود که تقصیر امریکا یا ترامپ یا انگلیس و... است که کشور ما را تحریم کردند نه چین یا کشورهای دیگر. دقیقا درست میفرمایند ولی ما باید به این بپردازیم که چه شد که جریان امور و سیاست خارجی خود را سالها به جهتی حرکت دادیم که این کشورها مانند چین و امریکا و روسیه و.... به راحتی و با فرصت سنجی ذاتی خود مهمترین منابع و ثروت ملت ما را یعنی نفت را بتوانند به نفع شیل نفتی یا نفت و گاز سیبری خود در تحریم قرار دهند و یا با آن تحریم همکاری کنند و یا انبارهای نفت خود را به ما اجاره بدهند و در بهترین فرصت و زمانی که به نفع خود باشد مالکیت انها را با دادن چند دلار در بشکه و نثار چند جمله و ژست اتحاد و دوستی و نزدیکی به چنگ خود در بیاورند و یا چه کرده ایم که کادر سیاست خارجی ما که باید استادان برجسته این تعاملات باشد با ابتدایی ترین و ناشیانه ترین روش مذاکره و قرارداد بستن در برجام مهمترین و با ارزش ترین برگ برنده یک ملت در این بازار مکاره سیاست بین الملل یعنی نیروگاه اب سنگین اراک را بدون گرفتن حتی یک تضمین رسمی و کتبی یا حتی یک امضا مورد معامله قرار میدهند و هیچ کدام از کشورهای مدعی بابت خروج از برجام نه تنها هیچ محدودیت و پیگرد حقوقی نخواهند داشت بلکه این فقط ایران است که علیرغم اینکه برگ برنده اصلی را داشت باید بابت خروج از برجام یا ساخت مجدد همان نیروگاه با سخترین تحریمها و محدودیتها روبرو شود؟
منبع: الف