اصلاحات در همان 20سال پیش مانده و عملا امروز حرف تازهای برای جامعه ندارد
ما کشوری بزرگ هستیم و باید از ظرفیت تمامی فعالان علاقهمند به کشور که خواهان توسعه و دلسوز این ملت هستند، استفاده کنیم. باید همه ظرفیتها را گرد هم جمع کرده، نظرات همه را دریافت و این دیدگاهها و نظرات را در فضایی مبتنی بر خردجمعی، به استراتژی تبدیل کنیم و در ادامه راه هم، به دور از منفعتطلبیهای شخصی و گروهی، همه پای این راهبردها بایستیم. آن زمان است که شاید بتوان به «اصلاح اصلاحات» امید بست.
به گزارش دیده بان ایران؛ فراکسیون امید از همان ابتدا دچار نوعی دوگانگی رویکردی شد و این دوگانگی در قبال دولت، در ادامه به دودستگی میان اعضای فراکسیون انجامید. میتوانستیم با مدیریت این دوگانگی رویکردی، به نحوی عمل کنیم که هم نقشی در پیشبرد اهداف و برنامههای دولت داشته باشیم و هم با انتقاد اصولی از عملکرد دولت، مدافع حقوق ملت. بزرگان فراکسیون امید باید از همان ابتدا با استفاده از تمامی ظرفیتها، زمینه جریانسازی را فراهم میکردند. سیاست پیر و جوان نمیشناسد. اگر راه و مسیر درستی طراحی نشود، آینده بهتر از گذشته و حال نخواهد بود؛ بنابراین مساله مدیریت و طراحی راهبردهای نوین است. اگر به اصول بنیادین اصلاحطلبی از جمله فسادستیزی و شفافیت توجه کنیم و نگاهی توسعهمحور بر پایه اصول توسعه پایدار را سرلوحه کارمان قرار دهیم، شهروندان هم دوباره حمایت خواهند کرد. جریان اصلاحات در همان وضع 20سال پیش مانده و عملا امروز حرف تازهای برای جامعه ندارد. مجلس دهم روزهای پایانی عمر خود را پشت سر میگذارد. با این وجود اما هیچ نشانی از پایان گرفتن هجمه سنگین انتقادها به نمایندگان این دوره به ویژه اصلاحطلبان و امیدیهای پارلمان نیست؛ انتقادهایی که از همان روزهای نخست خردادماه 95 و همزمان با آغاز به کار دوره دهم مجلس آغاز شد. مجلسی که به نام «امید» و «اصلاحات» شکل گرفت، حال آنکه اصلاحطلبان هرگز به لحاظ تعداد کرسیها، دست بالا را نداشتند اما توقع و مطالبه عمومی جامعه از آنها در حد جناح و فراکسیونی بود که صاحب اکثریت مطلق کرسیهاست. اما آیا تنها علت عدم توفیق تام و تمام امیدیهای مجلس دهم، همین تفاوت تعداد کرسیهای اصلاحطلبان روی کاغذ و در صحن سبز «بهارستان» بود؟! آیا عملکرد امیدیها با نگاهی منصفانه و با عطف توجه به اینکه تنها یکسوم کرسیهای مجلس دهم را در اختیار داشتند، آنطور که بارها از جانب خودشان شنیدیم، عملکردی قابل دفاع بوده و اگر شقالقمر نکردهاند، فاجعه هم به بار نیاوردهاند؟! یا اینکه نگاه منتقدان نسبتا پرتعداد این فراکسیون سیاسی درباره عملکرد اصلاحطلبان مجلس به واقعیت نزدیکتر است و آنها از همین ظرفیت یکسوم مجلس هم چنانکه باید و شاید بهرهبرداری نکردند؟! اگر چنین است، مشکل در کجاست و اگر نه، چرا تمام این 4 سال، چنین تصوری، تصور غالب بوده؟! مجلس دهم به هر روی، روزهای پایانی عمر خود را پشت سر میگذارد و کامروا یا ناکام، حالا نوبت حسابکشی و بررسی عملکرد آنها فرارسیده و چنانکه در روزهای گذشته در گفتوگوهایی با برخی تحلیلگران، کنشگران و نمایندگان به بررسی عملکرد دوره دهم مجلس پرداختیم، اکنون هم سراغ هادی بهادری، نماینده اصلاحطلب ارومیه و از جمله اعضای شورای مرکزی فراکسیون امید رفتیم و در گفتوگویی مختصر نظر او را درباره عملکرد همفکرانش در دوره دهم مجلس جویا شدیم.
آقای بهادری! فراکسیون امید از همان روزهای نخست مجلس دهم زیر ذرهبین ناظرانی بود که عمدتاً به عملکرد شما و دیگر اصلاحطلبان مجلس انتقاد داشتند. نظر خودتان درباره فراکسیون امید چیست و چرا عملکرد این فراکسیون تا این حد مورد انتقاد قرار گرفت؟
واقعیت این است که فراکسیون امید به نوعی دچار دوگانگی عملکردی شد. مشکلی که به نحوی از همان روزهای نخست مجلس دهم احساس میشد و هر چه جلوتر آمدیم، بیشتر به چشم آمد. به این ترتیب که امیدیها از طرفی میخواستند از دولت اعتدالی یازدهم و در ادامه دوازدهم حمایت کنند و خود را حامی دولت نشان بدهند تا مگر از طریق تعامل و همکاری با دولت، بخشی از مشکلات مردم را پیگیری و مرتفع کنند و همزمان از دیگر سو، با توجه به شرایط کشور و بالا گرفتن مطالبههای عمومی و انتظارها و توقعهای مردم ناگزیر به نقد عملکرد دولت بودند. در نتیجه این مساله باعث بروز نوعی دودستگی در بدنه فراکسیون امید هم شد و همین دودستگی، خواهناخواه از بخشی از توان و ظرفیت فراکسیون برای ورود به مسائل مختلف کاست.
اما آیا این مشکل قابل مدیریت نبود؟ به بیان دیگر آیا نمیشد به نحوی میان این دو طیف از نمایندگان عضو فراکسیون امید نوعی همکاری و تعامل ایجاد کرد؟
امکان مدیریت فراهم بود، اما متاسفانه این رویکرد دوگانه چنانکه باید مدیریت نشد تا ما به عنوان نزدیکترین فراکسیون به دولت هم نقشی در پیشبرد اهداف و برنامههای دولت داشته باشیم و هم با انتقاد اصولی از عملکرد دولت، بهواقع از حقوق مردم و موکلانمان دفاع کنیم. اما چنین نشد و همین دوگانگی به دلیل عدم مدیریت اصولی باعث شد شاهد نوعی دودستگی هم در فراکسیون باشیم و نیروها و اعضای فراکسیون عملا دو دسته شدند. چنانکه گروهی محافظهکار شده و سعی کردند با کسب امتیازهای حداقلی از دولت، همچنان حامی دولت بمانند و عدهای هم که بیشتر از جمله نمایندگان با رویکردهای سیاسی مجلس بودند و عمده تمرکزشان را بر اعتلای جایگاه مجلس و ارتقای شأن پارلمان قرار دادند. حال آنکه اتفاقا از آنجا که ما در مجلس دهم، فراکسیون اکثریت نداشتیم و با مجلسی طرف حساب بودیم که به 3 فراکسیون تقریبا هموزن تقسیم شده بود، بروز چنین دوگانگیهایی آثار ناخوشایند بیشتری هم به همراه میآورد. اما اگر میشد افرادی که به نحوی مدیریت فراکسیون را برعهده داشته و از همان ابتدای کار، از بحث تشکیل فراکسیون تا تدوین اهداف و برنامهها مسوولیت داشتند، آستینها را بالا زده و تلاش میکردند که از ظرفیت تمامی اعضای فراکسیون استفاده کنند و به نوعی جریانسازی کنند، قطعا خروجی بهتری داشتیم اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد و به حداقلها بسنده شد و در ادامه هم دیدیم بهویژه در همین انتخابات اخیر، بخشی از سرمایه اجتماعی غنی اصلاحات تضعیف شد و در معرض خطر قرار گرفت.
4 سال پیش وقتی «لیست امید» پس از 12 سال زمینه بازگشت اصلاحطلبان به قدرت و به طور خاص پارلمان را فراهم کرد، تعدادی سیاستمدار تازهنفس که عمدتا هم جوان بودند به فضای سیاسی کشور معرفی شدند و انتظار میرفت نه تنها در همین 4 ساله مجلس دهم، بلکه تا سالها بتوان از این ظرفیت استفاده کرد. به نظر شما، فارغ از همه محاسن و معایب فراکسیون امید مجلس دهم، آینده سیاسی این گروه از سیاستمداران عمدتا جوان چه خواهد بود؟
البته سیاست پیر و جوان نمیشناسد. اگر راه و مسیر درستی طراحی نشود، آینده بهتر از گذشته و حال نخواهد بود. بنابراین مساله مدیریت و طراحی راهبردهای نوین است. اگر به اصول بنیادی اصلاحطلبی توجه کنیم و این اصول را متناسب به مطالبات روز شهروندان اصلاح نکنیم، راه بهجایی نمیبریم اما اگر به این اصول بنیادین از جمله فسادستیزی و شفافیت توجه کنیم و مبتنی بر مشی اصلاحات، نگاهی توسعهمحور بر پایه اصول توسعه پایدار را سرلوحه کارمان قرار دهیم، طبیعتا شهروندان هم به مرور نگاهی مثبت به اصلاحطلبان پیدا کرده و دوباره از این جریان سیاسی حمایت خواهند کرد. اما اگر به دنبال اهداف کوتاهمدت انتفاعی و مصالح شخصی متمرکز باشیم، مردم آگاهانه حمایتشان را از ما قطع خواهند کرد.
بحث «اصلاح اصلاحات» که ظرف سالهای گذشته به دفعات مطرح شده، از قضا این روزهای اخیر بار دیگر مورد توجه طیفهای مختلف اصلاحطلب قرار گرفته و همزمان شاهد بروز اختلافاتی هم در میان برخی چهرههای شاخص اصلاحطلب هستیم. فراتر از این گروه خاص سیاستمدارانی که تحت عنوان فراکسیون امید وارد گود سیاست شدند، نگاه شما به آینده جریان اصلاحات بهطور عمومیتر چیست؟
احساسم این است که هنوز جریان اصلاحات از تمام ظرفیتهای خود استفاده نکرده است. به هر حال ابعادی از گفتمان اصلاحطلبی که در مقطعی تاریخی به جامعه معرفی شد، در ادامه راه هرگز نه چنانکه باید مورد آسیبشناسی قرار گرفت و نه آنطور که لازم بود، بهروز شد. در واقع جریان اصلاحات در همان حدود 20سال پیش مانده و عملا امروز حرف تازهای برای جامعه ندارد. بهویژه با این محافظهکاری که متاسفانه برخی دوستان پیش گرفتهاند و با تاکیدی که همچنان بر مدیریت قدیمیترهای جریان اصلاحات دارند، بعید میدانم بتوان به جایی رسید. مگر اینکه همه مسائل را از نو طراحی و گفتمان بهروز اصلاحات را ارایه کنیم. این جریان در قامت یک یا چند شخص نیست. ما کشوری بزرگ هستیم و باید از ظرفیت تمامی فعالان علاقهمند به کشور که خواهان توسعه و دلسوز این ملت هستند، استفاده کنیم. باید همه ظرفیتها را گرد هم جمع کرده، نظرات همه را دریافت و این دیدگاهها و نظرات را در فضایی مبتنی بر خردجمعی، به استراتژی تبدیل کنیم و در ادامه راه هم، به دور از منفعتطلبیهای شخصی و گروهی، همه پای این راهبردها بایستیم. آن زمان است که شاید بتوان به «اصلاح اصلاحات» امید بست./ روزنامه اعتماد