سلیمی نمین: احمدی نژاد مجبور شد موضعگیریهای ضدنظام را ادامه ندهد چون عایدی برای او نداشت/ احمدی نژاد اگر عقل سیاسی دقیقی داشت خودش را برای بقایی و مشایی هزینه نمیکرد/ تاجزاده تمایل دارد که با مهره احمدی نژاد بازی کند
انگیزه احمدینژاد برای منازعه با سران، تحمیل گزینهی خود برای ریاست جمهوری به نظام بود.
به گزارش دیده بان ایران؛ عباس سلیمی نمین درباره گمانه زنی ها درباره شرکت احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری آینده با سایت انصاف نیوز به گفت و گو نشسته است که بخش هایی از آن در پی می آید:
فکر میکنید آقای احمدینژاد برای انتخابات ۱۴۰۰ شرکت خواهد کرد؟
سلیمی نمین: اینکه آقای احمدی نژاد در آینده چه کاری خواهد کرد بستگی به خود ایشان دارد؛ اما من فکر میکنم که او مقداری متوجه شیوههای انتخابی اشتباه خودش شده و در مورد شیوههایش بازنگری کرده است. لذا ترجیح دادن اینکه بیشتر آرام باشد و تدریجی عمل کند به این موضوع برمیگردد.
احمدی نژاد در حوادث سال گذشته مانند اعتراضات آبان ماه و سقوط هواپیمای اوکراینی موضعی نگرفته است. آیا این سکوت سیاست خاصی را دنبال میکند؟
در ارتباط با مسائل سال گذشته، اینکه او در این مسیر قرار نگرفته تا مانند برخی از نیروهای تندروی اصلاح طلب سوءاستفاده کند از این جریانات، به توضیحات قبلی من برمیگردد. آقای احمدی نژاد بعد از دستگیری نیروهای متخلف اطراف خودش، خیلی اظهارات خارج از چارچوب و مواضع تند غیراصولی اتخاذ کرد و تصور میکرد، این مواضع تند و ساختارشکن میتواند او را در کانون توجه نیروهای تندوری اصلاح طلب، نیروهای تندرو سایر جریانات قرار دهد. اما چنین نتیجهای عاید او نشد. آقای احمدی نژاد نتوانست کسی را از این جریانات جذب کند. او حتی نگاهی به جریان سلطنت طلب داشت؛ برخی موضعگیریهایی بویژه در مورد تاریخ باستان داشت که گرایش محسوسی از جانب ایشان را بسوی این جریانات گواهی میداد؛ اما هرگز نتوانست نظر آنها را جلب کند.
آقای احمدی نژاد به این جمعبندی رسید که تنها جایی که میتواند مانند قبل از ریاست جمهوریاش نیروهایی را به سمت خود جذب کند، پایگاه اجتماعی اصولگرایان است. طبیعتا با اتخاذ مواضع ضدانقلابی هرگز قادر نخواهد بود از این پایگاه، نیرویی را به سمت خود جذب کند. لذا تجدیدنظری در مواضع خود داشت و مجبور شد موضعگیریهای ضدنظام را ادامه ندهد. چرا که نمیتوانست کمترین تاثیر را در این جریان بگذارد.
او با تغییر این مواضع، توانست برخی از نیروهای سطحی را در جریان اصولگرا به خود جذب کند. منتها عناصری که در واقع نگاه دارای عمق ندارند و فقط برخی عملکردهای مثبتی که آقای احمدی نژاد، نسبت به جریانات ضعیف جامعه با انگیزه سیاسی صورت داد، مقداری این مسائل در جذب آدمهای سطحی تاثیر داشت که تحلیل دقیقی از انگیزههای آقای احمدی نژاد نداشتند اما ایشان را بعنوان مبدع پرداخت یارانه و برخی خدمات دیگر به قشر ضعیف می شناختند. طبیعتا این موضوع پایگاهی را برایش رقم میزند اما همین پایگاه هم نسبت به مواضع ضد انقلابی به شدت حساس است و این نیروها را از اطرافش میتاراند؛ بنابراین آقای احمدی نژاد نسبت به مواضع گذشتهی خود نه تنها تجدیدنظر کرد، بلکه اگر سوءاستفاده میکرد از رخدادهایی مثل واکنش مردم به بدعمل کردن دولت در ماجرای بنزین، قطعا او را در کنار نیروهای دیگری قرار میداد که ضدیت با نظام داشتند و میخواستند از ناراحتی مردم سوءاستفاده کنند. این برای آقای احمدی نژاد عایدی چندانی نمیتوانست داشته باشد، جز اینکه همان تعداد اندکی از نیروهای اصولگرا را هم که جذب کرده از دست بدهد. آقای احمدینژاد برای حفظ آنها ترجیح داد از ح.ادثی مثل تبعات افزایش قیمت بنزین چشم پوشی کند.
آقای احمدی نژاد در دوره اول روحانی سفرهای استانی زیادی داشتند. اما در دوره دوم این سفرها تقریبا صفر شده است. این را نشان از چه میدانید؟
آقای احمدی نژاد در موضعی قرار گرفته بود که دیگر مسالهاش آقای روحانی نبود و کلیت نظام را هدف گرفته بود. حتی اظهاراتی داشت که نظام چند ماه دیگر بیشتر دوام نخواهد آورد. این مواضع در مسافرتهایش یا باید ادامه پیدا میکرد یا آقای احمدی نژاد باید در مواضع خود یک عقبنشینی میداشت. طبیعتا رفتن به شهرستانها و سخنرانی کردن، آنهم در جمع نیروهایی که اصولگرا هستند و این نیروهای اصولگرا قطعا نگاهشان به مواضع رهبری است، رفتن به شهرستانها و اینکه به سوالات مردم پاسخ بدهد، با آن مواضع تند افراطی مانند آن چیزی که در تحصنهای دفاع از آقای بقایی متخلف شاهد بودیم، طبیعتا نمیتوانست در جمع نیروهای اصولگرا به مردم توضیح دهد که چرا چنین مواضعی را اتخاذ کرده. این تغییر رویکرد منجر به این میشود که ایشان ترجیح میدهد سکوت کند و یکی از مسائلی که سکوت ایشان را تقویت میکند عدم مسافرت به شهرستانها است.
مشایی و بقایی آوردهای برای احمدینژاد نداشتند
آیا آقایان بقایی و مشایی -دو یار احمدی نژاد- در آیندهی سیاسی احمدی نژاد نقشی خواهند داشت؟ با توجه به رویکرد جدید او؟
آنها هیچ آوردهای برای آقای احمدی نژاد نداشتند. احمدی نژاد خودش را برای آنها هزینه کرد و اگر عقل سیاسی دقیقی داشت خودش را برای آنها هزینه نمیکرد. یعنی آقای بقایی باتوجه به تخلفهای عدیده و عدم محبوبیت در جامعه نمیتواند برای آقای احمدی نژاد و در کنار او آوردهای داشته باشد.
افرادی مانند دکتر الهام میتوانستند برای آقای احمدی نژاد آوردهای داشته باشند اما همهی افراد مانند دکتر الهام ایشان را ترک گفتند. خیلی از افراد امثال آقای الهام برای آقای احمدی نژاد آورده داشتند اما با مواضع بسیار بسیار غیراصولی که آقای احمدی نژاد اتخاذ کرد، این نیروهایی که اعتباری داشتند، از اطراف آقای احمدینژاد دور شدند. طبیعتا الان فقط افرادی مانند آقایان مشایی و بقایی ماندهاند که همه از آنها متنفرند. همهی اصولگرایان ابتدا با این انتقاد شروع کردند که چرا فردی مانند آقای مشائی تا به این حد در کنار آقای احمدی نژاد جایگاه ویژه ای دارد. بعدها به این شناخت رسیدند که آقای احمدی نژاد هم مانند خود مشایی است و فرقی نمیکند. بنابراین این دو نفر نه تنها آوردهای برای آقای احمدی نژاد ندارند بلکه ماهیت او را بیشتر روشن میکنند.
احمدی نژاد در سال ۹۶ میخواست که در انتخابات شرکت کند و بعد از مشورت با رهبری و با توجه به اینکه رهبری به صلاح ندانستند که ایشان شرکت کنند. اما احمدینژاد شرکت کرد و رد صلاحیت شد. برای انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به مواضع قدیم و جدید آیا فکر میکنید که از رهبری نظری میپرسند و موضع رهبری را در اینباره چگونه ارزیابی میکنید؟
این بحث فراتر از بحث رهبری است. همهی ساختارهای نظام و همهی کسانی که در چارچوب مسائل ملی حرکت میکنند به این جمعبندی رسیدهاند که آقای احمدی نژاد قابل اعتماد نیست. آیا او برای جریان سالم اصلاح طلب اعتباری دارد؟ نه افراد تندرو؛ مثلا افرادی مانند تاجزاده تمایل این را دارد که با مهره آقای احمدی نژاد بازی کند. اما آیا نیروهای اصیل اصلاح طلب برای آقای احمدی نژاد هیچ اعتباری قائل هستند؟ هرگز نیستند. طبیعی است که شورای نگهبان نتواند فردی را که اعتبار خود را در جامعه از دست داده بپذیرد. هیچ دستگاهی در نظام و هیچ بخشی از قوه عاقلهی کشور طبیعی است که او را نپذیرد. به نظر من آقای احمدینژاد الان تغییری نکرده است؛ قدرت طلبی او ایجاب میکند که سکوت کند تا مردم مواضع بسیار غلط او را فراموش کنند و بعد بتواند تاثیرگذاری در پایگاه رای اصولگرایان را افزایش دهد.
اما هیچکسی به این آدم اعتمادی نخواهد کرد، آنهم در حد ریاست جمهوری! اما به عنوان فردی که تجربیاتش را منتقل کند و در مجمع تشخیص حضور داشته باشد کسی ایرادی نمیگیرد. اما دیگر در تاریخ ایران هیچکس در حد ریاست جمهوری به او اعتماد نخواهد کرد. وقتی نیروهای ضد انقلاب به او اعتماد نمیکنند، نیروهای در راستای مصالح جامعه به او اعتماد خواهند کرد؟! هرگز.
با توجه به اینکه تعدادی از وزرای دولت احمدی نژاد در ترگیب مجلس یازدهم حضور دارند و با توجه به تعارضهایی که با اصولگرایان و مسئولان صدر نظام داشتند، آیا مقدمات حضور احمدی نژاد در قدرت را آماده میکنند؟ مثلا نیروهای پایداری و…
برخی از این افراد خودشان مصاحبه کردهاند. افرادی مانند آقای فریدون عباسی که گفته است ما در برابر آقای احمدی نژاد کاملا موضع داریم. هیچ کدام از این افراد با شعار آقای احمدینژاد رای نیاوردند. اگر اینها با شعارهایی که مثلا ما تابع آقای احمدی نژادیم میآمدند شاید این نظر پذیرفته شده بود. اما هیچ کدام از اینها با شعار طرفداری از آقای احمدی نژاد رای کسب نکردند. بلکه برعکس، در جلسات تبلیغاتی خود همواره خودشان را از آقای احمدی نژاد جدا کردند و صریحا هم در مصاحبهها میگویند که ما هیچ ارتباطی با آقای احمدی نژاد نداریم. امکان دارد برخی از اینها به لحاظ فکری تحت تاثیر باشند، اما هرگز بهلحاظ سیاسی و تشکیلاتی چنین ارتباطی ندارند.
انگیزه احمدینژاد برای منازعه با سران، تحمیل گزینهی خود برای ریاست جمهوری به نظام بود
احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری خود با خیلی از چهره های سیاسی و سران نظام دچار مشکل شد. مانند آن اتفاقی که در یکشنبه سیاه مجلس و ماجراهای برادر علی لاریجانی به وجود آمد. احمدی نژاد با این منازعات دنبال چه چیزهایی بوده است؟ آیا امکان اینکه باز هم از این دست منازعات را بین احمدی نژاد و باقی افراد شاهد باشیم وجود دارد؟
آقای احمدی نژاد چون برنامهای برای ماندگاری در قدرت داشت، لذا در پی این بود که تمام نیروهای موثر و تعیین کننده را تخریب کند، تا نظام آن فردی که او میخواست بعد از خودش در جایگاه ریاست جمهوری قرار دهد را پذیرا باشد. یعنی قطعا وقتی رهبری آقای مشائی را برای معاونت رئیس جمهوری شایسته نمیدانست و مردم هم این نظر را داشتند طبیعتا با ریاست جمهوری او هم موافقتی نداشتند.
آقای احمدی نژاد چگونه میتوانست گزینه مورد نظر خود را به نظام تحمیل کند؟ با تخریب همه افرادی که در سطح ریاست جمهوری مطرح بودند. آقای قالیباف را میزد، آقای حداد را میزد، آقای علی لاریجانی را میزد؛ همهی کسانی که در این سطح مطرح بودند را مورد حملات جدی تخریبی خود قرار می داد. که این رفتار بسیار غیرقانونی و غیرشرعی و غیر اخلاقی بود. رهبری ۵ خصلت منفی برای آن کاری که ایشان در مجلس انجام داد برشمردند. انگیزهی آقای احمدی نژاد همین بود که عرض کردم، تخریب همهی کسانی که در سطح کاندیدا شدن قرار داشتند را ایشان تخریب میکرد که نظام مجبور به تن دادن به گزینهی مدنظر او شود.
آقای احمدینژاد در عمل نتوانست از این کار غیراخلاقی خود بهرهای ببرد. البته بعضی از چهرهها را که مفید بودند تخریب کرد. آقای حداد را که یک چهره علمی و اخلاقی و متین است را در جایگاه رئیس مجلس به شدت تخریب کرد. اینکه بتواند در آینده همین کار را ادامه دهد، بله میتواند. اما امروز همه میفهمند وقتی آقای احمدی نژاد از قوه قضائیه انتقاد میکند میخواهد اصلاح کند یا تخریب کند. همه فهمیدند که مسئلهی آقای احمدی نژاد ضعف قوه قضائیه نیست، بلکه او وقتی دستگاه قضا در مقام پیگرد تخلفات اطرافیان او قرار گرفته میخواهد قوه قضائیه را در موضع انفعال قرار بدهد تا در برابر او تسلیم باشند.
جامعه فهمید موضع او انتقاد از قوه قضائیه نیست، بلکه تضعیف این جایگاه است. خیلی فرق میکند، ما هم به قوه قضائیه در دوران ریاست آقای آملی لاریجانی انتقادات جدی داشتیم. اما به دنبال اصلاح قوه قضائیه بودیم نه تخریب آن. آقای احمدی نژاد برای تضعیف و منفعل کردن قوه قضائیه این قوهی موثر و تعیین کننده را تضعیف میکرد و هدف غائی او این بود. بنابراین مردم اصلا آقای احمدی نژاد را در این مورد دارای هدف سازنده ندیدند، طبیعتا او اگر الان دوباره شروع به این کارها کند دیگر او را خیلی عنصری دلسوز نخواهند یافت و بنابراین مثل گذشته قادر نخواهد بود این جوسازیهای خود را تکرار کند./ انصاف نیوز