قدرت نمایی انتخاباتی در دهه ششم تاسیس/ چرا کاندیدای موتلفه رایآور نیست؟
موتلفهایها که همواره مطیع تبشیر و انذار علما و مراجع سیاسی و جامعتین بودند، با سازوکار وحدتی که ترسیم و تحمیلش با مسئولیت جامعه روحانیت است، چه می کنند؟ آیا حاضرند مجددا به خروجی نظر انتخاباتی جامعه روحانیت تمکین کنند؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، حزب موتلفه را باید قدیمیترین تشکیلات سیاسی فعلی ایران دانست؛ آنقدر قدیمی که به گفته اسدالله بادامچیان "وقتی در اوایل دهه 40 نهضت آزادی به موتلفهایها پیشنهاد ادغام داد، آنها به دستور امام خمینی، کار خود را پیش بردند و با نهضت آزادیها کاری نداشتند".
موتلفهایها از همان بدو تاسیس، ایدئولوژی خود را پایه گذاری نهادند؛ ایدئولوژیای که همچنان لایتغیر مانده است و آن ها را علی الطلاق به جریان راست سنتی منتسب گردانیده است؛ ایدئولوژی که دو پایه اصلی دارد که عبارت است از روحانیت و بازار؛ هر آنچه به این دو پایه خدشه و خلل ایجاد کند از منظر موتلفه ای ها مذموم و ممنوع است؛ حتی اگر این هر آنچه، کنش های سیاسی – انتخاباتی باشد. مرام فکری و مسلک سیاسی موتلفهایها از همان بدو تاسیس، با نوگرایان مبارزاتی و سیاسی افتراق و اختلاف داشت؛ چه در دهه 40 که با تفکر نهضت آزادیها همخوانی نداشتند و چه در دهه 80 که نتوانستند در تشکیلات نواصولگرایانی چونی ایثارگرانیها و رهپویانیها، جذب و هضم شوند.
مسیر دشوار یک موتلفهای برای تصاحب کرسی پاستور
حالا موتلفهایها پس از حدود نیم قرن از تاسیس و در شرایطی که چندین سال است از ساختار قدرت فاصله گرفتهاند و کنش سیاسیشان منحصر به صدور بیانیهها و تدارک گردهماییهای حزبی شده است، میخواهند در انتخابات 96 قدرت نمایی کنند؛ اما سوال اینجاست که اگر این قدرت نمایی مشروط به ایجاد خلل در همان دو رکن اصلی و قدیمی شان یعنی روحانیت و بازار باشد؛ تکلیف چه می شود؟ همچنین در این باب سوالات دیگری هم مطرح است و آن اینکه آیا موتلفهایها با همان السابقونشان میخواهند وارد گود انتخابات شوند؟ آیا افرادی که در دهه هفتم زندگی خود هستند و همچنان دل در گرو گفتمان متصلب و قدیمی موتلفه دارند میتوانند در سپهر سیاسی ایران دهه 90 به مقابله با جناحها، طیفها و گفتمانهایی بپردازند که برای رای آوری، نوگرایی را در صدر برنامههای خود قرار دادهاند؟ و سوال اصلی آنکه، در جامعه ای که بیش از نیمی از رای دهندگانش را جوانان تشکیل می دهند آیا اصولا کاندیدای موتلفهایها واجد شرایط و ویژگی های رای آوری هست؟
قطع به یقین اعضای موتلفه برای سوالات فوق، پاسخهایی مقوم به استدلال و احتجاج دارند که اینچنین مصرانه برای معرفی نامزد اختصاصی تلاش میکنند؛ "مصوبه قطعی شورای مرکزی ما این است که در انتخابات ریاستجمهوری یک نامزد موتلفهای مستقل به جامعه معرفی شود"؛ این بخشی از اظهارات چند ماه اخیر اسدالله بادامچیان عضو ارشد موتلفه است؛ امری که نشان میدهد موتلفهایها عزم حود را جزم کردهاند، برای انتخابات پیشرو کاندیدای مستقل داشته باشند؟
کاندیدای نهایی موتلفه، کیست؟
روز گذشته هم بادامچیان طی مصاحبهای از مشخص شدن کاندیدای موتلفه برای انتخابات 96 خبر داد؛ بادامچیان اگر چه به نام و نشانی این کاندیدا اشارهای نکرد اما گمانهها حکایت از آن دارد که یا خود او و یا "مصطفی میرسلیم" کاندیدای موتلفه برای انتخابات دوازدهم خواهند بود؛ موضوعی که "حسن غفوری فرد" دیگر عضو شاخص موتلفه نیز در اواسط ماه گذشته به آن اشاره کرده بود.
فارغ از اینکه آیا در داخل حزب موتلفه برای معرفی نامزد نهایی اختلاف وجود دارد یا نه؟ موضوع مهم تر آن است که اگر موتلفه ای ها به معرفی نامزد مستقل اصرار دارند که سخنان و مواضع ماه های گذشته آنها موید این امر است، پس تکلیف ائتلاف و اجماع و وحدت انتخاباتی اصولگرایان چه می شود؟
موتلفه و عبور از روحانیت؟!
موتلفهایها که همواره مطیع تبشیر و انذار علما و مراجع سیاسی و جامعتین بودند، با سازوکار وحدتی که ترسیم و تحمیلش با مسئولیت جامعه روحانیت است، چه می کنند؟ آیا حاضرند مجددا به خروجی نظر انتخاباتی جامعه روحانیت تمکین کنند؟ اگر چه چهره های شاخص موتلفه از جمله آقایان حبیبی، بادامچیان و ترقی در روزهای اخیر به عناوین و اشکال گوناگون بر حرکت در مسیر وحدت اصولگرایان تاکید کرده اند، اما این قبیل اظهارات و مواضع را باید در زمره تعارفات و طامات سیاسی قلمداد کرد؛ آنچه که از شواهد و قرائن بر میآید آن است که موتلفهایها میخواهند برای اولین و شاید آخرین بار، شانس خود را در انتخابات ریاست جمهوری بیازمایند و یک شخصیت سیاسی با هویت و شناسنامه موتلفهای را برای جلوس در راس هرم قدرت، کاندیدا کنند؛ در این مسیر آنها شاید مجبور شوند برای نخستین بار در تاریخ نیم قرنی شان از یکی از دو رکن اصلی و تعبدی خود یعنی روحانیت عبور کنند؛ باید منتظر ماند...