مسئولیت اجتماعی کلیدواژه بسیاری از مباحث مدیریتی و اجتماعی برای مقابله با کرونا است
حواسمان باشد که گاهی به بار نشستن حرف حساب زمان میبرد؛ اما امروز، آیا ما آنقدر فرصت برای به بار نشستن حرفهایمان داریم؟ باور من این است که نداریم. شرایط امروز ما بیشتر شبیه مردمی طوفانزده در یک قایق است که با همه گلایهها و حتی کدورتها، حفظ قایق از طوفان برایشان واجبتر از حرفهای مانده دیروز است.
دیده بان ایران:سهیلا طایی در یادداشتی نوشت؛ در میانه این روزگار کرونایی اوضاع درهموبرهمی پیشآمده و بسیاری از دولتها نتوانستهاند تمام یا بخشی از گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و از مدیریت این بحران عالمگیر عاجز ماندهاند. البته بعضی دولتها ناکارآمدند و بعضی هم مبهوت بزرگی و سرعت بحران شدهاند و از انجام امورات و مقدورات عاجز.
در این شرایط اما تنها چیزی که شاید بتواند جامعه بشری و البته تکتک ما را از شر این ویروس سمج و کشنده رهایی بخشد همان است که به فکر خودمان و دیگران باشیم، یعنی همان مسئولیت اجتماعی که امروز کلیدواژه بسیاری از مباحث مدیریتی و اجتماعی برای مقابله با کرونا شده است.
برخی دوستان میگویند مسئولیت اجتماعی هم باید بهدوراز افراط باشد تا دولتها به کنج عافیت نروند و تنها از مردم برای کمک به خود مردم، استفاده نشود. برخی میگویند دولتها در این شرایط بر آتش مسئولیت اجتماعی میدمند تا از بار خودشان کم کنند و ناکامی خودشان را بپوشانند.
بعضی از این دوستان دلپری از سازمانها و دولتها دارند که البته بیشترشان هم بهحق است و باید به آنها احترام گذاشت. این یعنی نمیتوان و نباید به آنها انگ بدبینی یا چیزهای دیگر زد. حتماً در نگاه و نقد آنها بهویژه آنهایی که با نیت درست هم ادا میشود حقیقتهای مهمی نهفته است؛ اما حرفم این است که در این شرایط تنگنای بشری و در این روزگاری که داس مرگ بهسادگی ساقههای سبز زندگی پیر و جوان را درو میکند باید در گزینش حقایق، دیدن و شنیدنشان و درنهایت عمل کردن به آنها یا کنار گذاشتنشان هم مقتصد باشیم زیرا دورانی نیست که فرصت زیادی برای حفظ خودمان و دیگران داشته باشیم. یعنی باید فکر کنیم امروز کدامیک از حقایق و پرسشها مفید فایده است یعنی متوجه باشیم تنها حقایقی این روزها به دردمان میخورد که بتواند جان ولو یک نفر را نه از مرگ که حتی از ابتلا به کرونا هم حفظ کند.
حواسمان باشد که گاهی به بار نشستن حرف حساب زمان میبرد؛ اما امروز، آیا ما آنقدر فرصت برای به بار نشستن حرفهایمان داریم؟ باور من این است که نداریم. شرایط امروز ما بیشتر شبیه مردمی طوفانزده در یک قایق است که با همه گلایهها و حتی کدورتها، حفظ قایق از طوفان برایشان واجبتر از حرفهای مانده دیروز است.
تأکید میکنم که این البته به معنای تعطیل کردن تفکر انتقادی نیست که حتی در همین روزها هم این تفکر میتواند مانع خطاهای سنگینی شود اما امروز باید گلایهها و انتقادها را از سیستمها، دولتها، سازمانها و حتی گاهی اشخاص کنار گذاشت یا دستکم محدودشان کرد و حسابشان را نگه داشت و در مقابل بیشتر از در همراهی وارد شد و به این اندیشید که چگونه میتوان جان حتی یک نفر را بیشتر حفظ کرد و از شر این ویروس کشنده در امانش داشت. اینیک تنفس کوتاه یا به قولی غربی آن فقط یک بریک (braekd) موقتی است تا به یک ساحل امنتر برسیم آنگاه، فرصت برای تسویهحسابها زیاد خواهد بود.