این جریان اصلاحات بود که از سال 76 به بعد بخش اعظمی از مردم را در پای انقلاب نگه داشت/ ای مجلس یازدهمیها؛ تاکنون هر چه شعار دادید بس است/ مجلس به حدی خطوط قرمز دارد که نمیتواند در بزنگاهها کاری کند/ ما که فقط تا 7 خرداد صلاحیت داریم
نماینده رشت در مجلس: خدا را شاهد میگیرم که خود من اکنون که مجلس تعطیل است بیشتر در معذوریت هستم. استانداری یک جلسه میگذارد و پیغام میدهد من در جلسه شرکت میکنم که مبادا اینگونه فکر شود که اینها چون نیستند نمیآیند. همکارانی که میشناسم نیز اینگونهاند. شاید اگر رای میآوردیم میگفتیم کرونا است، نمیرویم اما اکنون معذورات ما بیشتر است.
به گزارش دیده بان ایران؛ شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بهگونهای است که همه انتقادات و اعتراضات به روندها، رویکردها و عملکردها به سمت و سوی دولت نشانه میرود و همگان از مردم عادی گرفته تا سیاسیون، احزاب، گروه ها و... روحانی و مردانش را مقصر شرایط فعلی میدانند. این در حالی است که اگر بخواهیم به صراط عدالت به ساحت سیاست و حواشی آن در کشورمان بنگریم شاهد خواهیم بود که این فقط دولت نیست که مقصر شرایط موجود است بلکه عوامل متعددی از عوامل بیرونی چون تحریمها گرفته تا برخی اختلافات و مسائل درونی دست به دست هم داده تا این شرایط بهوجود آید. در شرایطی که کرونا باعث شده تا موقتا اختلافات سیاسی، انتقادات به عملکردها و... کم شود برخی معتقدند که بهتر است از این فرصت برای اتحاد، انسجام و همدلی استفاده کرد تا در یک ساختار واحد و منسجم بر مشکلات فائق آئیم. اگر هم مشکلاتی از قبیل عدم کارآمدی در برخی از بخشها وجود داشت کمک کنیم تا کارآمدی تقویت شود. انتخابات مجلس یازدهم گرچه حداقلی اما برگزار شد و اکنون همه انتظار دارند که مجلس یازدهم بتواند همچون مجلس دهم دولت را یاری، همراهی و همزمان بر عملکردش نظارت کند. آنچه مشخص است بدون همکاری و هماهنگی قوا، دستگاهها و نهادهای مختلف نمیتوان از مشکلات عبور کرد و این عبور عزم و وحدت ملی میخواهد. برای بررسی شرایط جامعه، انتقادات به عملکرد دولت، نحوه عملکرد مجلس، مجلس مجازی و آنچه در ساحت سیاست ایران میگذرد، غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی رئیس فراکسیون مستقلین و نماینده رشت در مجلس در همین رابطه به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
انتقادات بسیاری به دولت و نحوه عملکردش در حوزههای مختلف وارد میشود؛ اساسا عملکرد دولت را چگونه ارزیابی میکنید و اشکال کار را در کجا میدانید؟
من معتقدم دولت خیلی با تاخیر تصمیم میگیرد یعنی یک فرایند تصمیمسازی را طی میکند و سپس به تصمیمگیری میرسد لذا بسیار کند و بیش از حد محافظهکاری میکند و چه بسا در کشوری مثل ایران که در حال توسعه و پیشرفت است واقعا در جاهایی نیاز داریم که سریعتر و صریحتر تصمیم گرفته شود. در کرونا دیدیم که تمام تصمیمات خوب با تاخیر دوهفتهای انجام شد که وقتی زمان از دست رفت دیگر فایدهای ندارد و اثر خود را از دست میدهد. نه به آقای احمدینژاد که گاه بدون مشورت و فیالبداهه قانون وضع میکرد و دستور میداد و نه به این دولت که آنقدر مسائل را در مراحل و پیچ و خم کارشناسی میاندازد که اثر کار از بین میرود. اگر بخواهم ارزیابی خودم از دولت را بهصورت خلاصه بیان کنم، میگویم دولت متاخر در تصمیمگیری! برش در این دولت ضعیف است و گویا نمیبرند و دولت نیروی برندهای ندارد. این عدم برندگی نیز ناشی از روحیه محافظهکاری است که بر همه عوامل تاثیرگذار است و میخواهد همه را داشته باشد و راضی نگه دارد. هر چند برخی میگویند کندی دولت از پیربودن است که شاید یکی از عوامل است اما من صرفا پیر و خستهبودن دولت را دلیل اصلی نمیبینم. وجه غالب دولت محافظهکاری است. البته محافظهکاری فینفسه بد نیست اما افراط در این امر است که مشکل ایجاد میکند. در 4 سال اول دولت آقای روحانی شانسی آورد که دولت اوباما در آمریکا روی کار بود. دولت اوباما برای ما فرصت بود که دلواپسان اجازه ندادند از این شانس استفاده کنیم. اوباما خیلی عاقلتر از ترامپ بود و واقعا من فکر میکنم در زمان اوباما یک فرصت طلایی را از دست دادیم. دنیا با آمدن آقای روحانی به سمت کاهش تنش، ارتباطات و... تمایل پیدا کرد و یک اقبالی ایجاد شد. شاید اکنون که فکر میکنم میگویم که همه استفادهها را از آن مقطع نبردیم. کاهش تنش خارجی در 4 سال اول خیلی کم بود. کما اینکه وقتی دلواپسان دیدند که کاهش تنش خارجی یکی از عوامل موفقیت دولت محسوب میشود شروع به افزایش تنشها کردند. من فکر میکنم 4سال اول فرصتهایی چه در داخل و چه در خارج برای دولت بهوجود آمد و آن رای و اجماعی که برای آقای روحانی ایجاد شد و در جامعه امیدواری پدیدار شد، عقلای جریان مقابل نیز صلاح ندیدند که مقابلش بایستند. چون آن زمان دیگر مقابل دولت روحانی نبودند بلکه مقابل مردم بودند. لذا عقلایشان نیز روبهروی مردم نایستادند و ظاهرا همراهی کردند. من برای موفقیت مجلس یازدهم دعا میکنم نه اینکه بخواهم نقش آدم خوب را بازی کنم بلکه نتیجه مجلس خوب و دولت خوب به مردم میرسد. سیاسیون ما در عالم سیاست بزرگ نشدند و فقط اسمها بزرگ شد و نه افراد. البته آدمهای بزرگی داشتیم که در گذشتند و برخی در خلوت نشستهاند. من توانم بگویم احمد توکلی، صادق زیباکلام، علی مطهری آدمهای بزرگ سیاسیاند، چراکه از خیلی از چیزها گذشتند و خیلی از چیزها برای اینها حل شده است. البته یکسری افراد داریم که بزرگ نشدند قصد توهین ندارم اما وقتی اخبار آقای ضرغامی یا گاه صحبتهای آقای قالیباف را میبینم، نگران میشوم. باور کنید من آقایان قالیباف، احمدینژاد، روحانی، رئیس دولت اصلاحات را سرمایههای کشور میدانم. افراد موقعی سرمایههای واقعی هستند که در مواقع ضروری بر اساس مصالح عمومی عمل کنند و از حزب و جناح و گروه به خاطر منافع ملی بگذرند.
با اینکه برخی معتقدند دولت دوم آقای روحانی پیر و کند است اما در دولت اول شاهد عملکرد به مراتب بهتری بودیم این مساله ناشی از چیست و چرا این چابکی در دولت دوم بهوجود نیامد؟
من دو سال اول به دولت اصرار داشتم که باید از افراد کارکشتهای مثل آقایان زنگنه و ظریف استفاده کند اما بعد از دو سال به این مورد اصراری نداشتم چون آنقدر عقب بودیم که فرصت کارگاه آموزشی برای دولتمردان نداشتیم. ما آدمهایی میخواستیم مثل آقای زنگنه در وزارتخانه که سریعا اقدام کند. شما عملکرد آقای زنگنه را در 72 ساعت اول در وزارت نفت ببینید که از بدو ورود دستورات را صادر کرد. چرا که شناخت داشت، بلد بود و کار را سوار بود اما فقط تا دو سال خوب بود پس از آن نباید ادامه میداد. البته نه فقط آقای زنگنه خیلی از وزرای دیگر نیز به همین صورت. 4 سال اول نیاز داشتیم که افراد کارکرده، حرفهای سابقهدار مطلع و شناخت داشته بیاوریم بر مسند کار بگذاریم که با یک اشاره کار را حل کنند. اما پس از آن باید از جوانان، افراد با انگیزه و توانمندی بالا و پر تحرک استفاده میکردیم. حال هر زمان به جوان اشاره میکنیم همه اذهان به سمت آقای آذری جهرمی میرود. آذری جهرمی برای ما خیلی عزیز است اما یکی از دهها جوانی بود که برای دولت انتخاب شد و این کار باید تکرار میشد. دولت آقای روحانی متهم به خستگی، پیری و کندی است که برخی درست است و باید مغز تصمیم گیرنده و اعضا و جوارح متحرک و قوی میآورد.
برخی معتقدند با اتفاقات گوناگونی که در 6ماهه دوم سال گذشته رخ داد جوی از ناامیدی، کاهش اعتماد عمومی و ریزش سرمایه اجتماعی به وقوع پیوست که شاید یکی از علل کاهش مشارکت مردم در انتخابات گذشته نیز بود؛ اساسا چگونه باید از این شرایط عبور کرد؟
برای توسعه کشور حتی در مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیاز به توسعه سیاسی داریم. لازمه توسعه سیاسی شادابی و نشاط سیاسی است. شادابی و نشاط سیاسی خود را در انتخابات نشان میدهد. اما صادقانه بگویم نرسیدم به اینکه برخی ارکان از مجلس یازدهم به بعد دنبال شادابی و نشاط سیاسی باشد و تجارب تلخی که در برخی مقاطع اتفاق افتاده به تناسب همان خیلی بهدنبال شادابی و نشاط سیاسی و مشارکت بالای اجتماعی نیستند و طبیعتا کار را با همان حداقلها پیش میبرند. مردم در انتخابات گذشته به این نتیجه رسیدند که نتیجه کافی نمیگیرند. آنهایی که آمدند مردم را ناامید کنند بر طبل ناامیدی کوبیدند و بزرگنمایی کرده و یکسری واقعیتها را نیز علم کردند بدانند که خدمتی به کشور نکردند. من اعتقاد دارم جریان اصلاحات از سال 76 به بعد بخش اعظمی از مردم را در پای انقلاب نگه داشت و سلطنتطلبها و منافقین را ناامید کرد. این جریان نشان داد که میتوان در کشور ماند، انقلاب، جمهوری اسلامی، نظام و قانون اساسی را دوست داشت و به اصلاحات نیز معتقد بود. من فکر میکنم رئیس دولت اصلاحات خدمات خیلی خوبی برای کشور انجام داده ولی برخی قدر ندانستند و برخی نیز اصلا این چیزها را قبول ندارند و شعارزدگی تمام مغز اینها را پر کرده است. این را ظلم و جفا میدانم که گروهها و جریانات سیاسی تشییع جنازه عظیم و گسترده شهید سپهبدسلیمانی را به نام خود بزنند. من خودم پس از نماز صبح از میدان فردوسی پیاده حرکت کرده و در مراسم تشییع شرکت کردم چون امنیتم را مدیون سردار سلیمانی هستم. امثال من هم خیلی زیاد است و مردم با همه پوششها آمدند اما برخی متاسفانه اینها را مصادره به مطلوب میکنند. گروههای سیاسی ما اخلاق حرفهای سیاسی ندارند و میگویند چون ما گفتیم مردم آمدند در حالی که اصلا اینگونه نیست اگر اینها نمیگفتند نیز مردم میآمدند.
با توجه به اینکه کمتر از 3 ماه به پایان مجلس دهم باقی است اجمالا عملکرد مجلس را چگونه میبینید؟
من از این فرصت استفاده کنم و بگویم که ای مجلس یازدهمیها؛ تاکنون هر چه شعار دادید بس است، بیش از این دیگر شعار ندهید. مجلس به حدی خطوط قرمز دارد که نمیتواند در بزنگاهها کاری کند. یک قانون اساسی، دوهزار تا سیاستهای ابلاغی، مجمع تشخیص نظام و... وجود دارند که با این وضع مجلس چندان کار خاصی نمیتواند، انجام دهد. کلا در پارهای امور باید تغییراتی انجام شود زیرا با این وضعیت مجلس کارایی مدنظر را در حد مطلوب نخواهد داشت. نهایت امرسوال ، بازخواست و نظارت است.
شاید عمده انتقاداتی که به مجلس دهم شده و میشود در خصوص بحث افزایش قیمت بنزین بوده که بسیاری معتقدند مجلس منفعل عمل کرد، ارزیابی شما چیست؟
من اینهمه سوبسید پرداخت کردن را عدالت نمیدانم و دولت در این مساله در محافظهکاری قرار گرفت. دولت باید به تدریج همانطور که قول داده بود حذف و کاهش یارانه را انجام میداد و مطابق ماده 7 تامین اجتماعی را پی میگرفت. در 4 سال اول اقدامی نکردند که من خودم از این امر ناراحتم و احساس میکنم که دولت هوای رای خود را برای 4 سال دوم نگه داشت. در 4 سال دوم در جلسات کمیسیون تلفیق ارقام بالایی مثل همین 3هزار تومان یا 5 هزارتومان به میان آمد. من اولین باری که سال قبل گفتوگو کردم، گفتم که بنزین میخواهد 5هزار تومان شود و دولت و کمیسیون انرژی تکذیب کرد. مستند گفته بودم و بعد هم آمدم و گفتم که میتوانم بگویم در جلسات دولت هر وزیری چه گفت و به این حد اطلاعات ریز دارم. البته من نمیگویم قیمت بنزین افزایش پیدا نکند اما به تدریج اگر میشد عددی نبود و مردم کمکم عادت میکردند و خوب بود. نه اینکه درآمد حاصل را دوباره به مردم بدهیم. ما ماده 7 را داریم. دولت باید تامین اجتماعی را تشکیل دهد و کشور تامین اجتماعی ندارد. به هر صورت در مجلس یک مرتبه اعلام شد که با قیمت بنزین مخالف هستیم. شلوغیهای پس از ماجرای بنزین نیز نشان داد که حرف مجلس درست بود.
با تعطیلی مجلس انتظار میرفت که نمایندگان در بستر اینترنت بتوانند فعالیتهای خود را با تشکیل مجلس مجازی پیش ببرند اما چندان استقبالی از این مساله صورت نگرفت، هر چند برخی معتقدند نمایندگان چون در دور بعدی حضور ندارند تمایلی به حضور در مجلس ندارند.
خدا را شاهد میگیرم که خود من اکنون که مجلس تعطیل است بیشتر در معذوریت هستم. استانداری یک جلسه میگذارد و پیغام میدهد من در جلسه شرکت میکنم که مبادا اینگونه فکر شود که اینها چون نیستند نمیآیند. همکارانی که میشناسم نیز اینگونهاند. شاید اگر رای میآوردیم میگفتیم کرونا است، نمیرویم اما اکنون معذورات ما بیشتر است. در مورد مجلس آنلاین نیز اقدام خوبی بود اما دولت الکترونیک باید بیشتر تقویت شود. البته دولت هم در مورد دولت الکترونیک برنامههای خوبی داشت اما رها کرد. بهترین برنامهها را در دولت اصلاحات داشتیم و همین دولت الکترونیک در آن زمان بود که آقای احمدینژاد زمین گذاشت. ما انتظار داشتیم آقای روحانی این مساله را ادامه دهد که نکرد. از طرف دیگر زیرساختها ضعیف است وگرنه من همواره ارتباط مجازی با مجلس داشتم و این حس را ندارم که نیستند. البته یک مشکل اساسی نیز وجود دارد ما که الان صلاحیت نداریم اگر رای دهیم رای ما کجا میرود؟ خودمان هم نمیدانیم چگونه است! تا 7 خرداد صلاحیت داریم و پس از آن صلاحیت نداریم! مسئولان امر بگویند که این مساله از لحاظ قانونی و اخلاق اجتماعی چگونه است. میتوان گفت که شما از امروز صلاحیت ندارید و از این لحظه به بعد معزول هستید اما مشخص نیست که مسائل چگونه است.
با توجه به شرایط فعلی جامعه نحوه رویکرد مجلس یازدهم را با توجه به دیدگاههای حاکم بر آن در تعامل با دولت چگونه میبینید؟
این مساله بستگی به رفتار مجلس یازدهم دارد. البته واقعا آدم وقتی برخی از اسامی را نیز میبیند امیدوار میشود و اینطور نیست که نتوان امیدی داشت. من از عقلای مجلس یازدهم میخواهم فارغ از شعارهای تندی که دادند با دولت تعامل کنند. تجربه من میگوید که کشور نه پذیرش دعوا و نه شرایط تنش را دارد. اگر مجلس یازدهم روحیه تعامل با دولت را پیش بگیرد، بهتر است./ آرمان ملی