کد خبر: 81209
A

محمدعلی بشارتی: من از اولین بازجوهای انقلاب بودم/ بازجویی دکتر تهرانی و سپهبد کیخا برعهده من بود/ خلخالی مجتهد بود و از امام حکم داشت/ مجموع افرادی را که خلخالی اعدام کرده به شصت نفر هم نمی رسد/ هویدا مفسدفی الارض بود مفسد فی الارض هم محاکمه ندارد+فیلم

بشارتی: من نمی دانم چه کسی هویدا را اعدام کرده است اما اگر من بودم گردن می گرفتم و افتخار هم می کردم. چون این آدم کشور را به نابودی کشاند و تعدادی از وزیر و ژنرال های ارتش را اول بهایی می کرد و بعد به فساد جنسی می کشاند.

 محمدعلی بشارتی: من از اولین بازجوهای انقلاب بودم/ بازجویی دکتر تهرانی و سپهبد کیخا برعهده من بود/ خلخالی مجتهد بود و از امام حکم داشت/ مجموع افرادی را که خلخالی اعدام کرده به شصت نفر هم نمی رسد/ هویدا مفسدفی الارض بود مفسد فی الارض هم محاکمه ندارد+فیلم

به گزارش سایت دیده بان ایران، محمد علی بشارتی از اولین فعالان سیاسی بود  که در مدرسه علوی حاضر شد او وقایع مدرسه علوی و اعدام های فعالان سیاسی در آن روزها را به خاطر می آورد. عبدی مدیا به گفت و گو با علی محمد بشارتی جهرمی نشسته که بخش هایی از آن به همراه فیلم کامل این گفت و گو در پی می آید.

آقای بشارتی متولد ۱۳۲۳، عضو اولین شورای فرماندهی سپاه، مسئول اداره اطلاعات وتحقیقات آن و نماینده دوره نخست مجلس، قائم‌مقام وزیر امورخارجه و وزیرکشور دردولت دوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بوده است و هم اکنون که هم‌اکنون به عنوان مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت می‌کند.

یکی از نکات جالب درباره او این است که در زمانی که وی وزیر کشور بود با ایجاد یک بخش در منطقه زلقی الیگودرز نام خود را (یعنی بشارت) بر آن بخش نهاد. (اینجا)

دیده بان ایران بخشی از این گفت و گو را تنظیم و منتشر کرده است؛ مشروح گفت و گو در ذیل آمده است : 

مجری: اوایل انقلاب در مدرسه رفاه چه اتفاقاتی افتاد؟ آقای غفاری در جایی نقل کرده بودند که به شکلی فرمانده کل قوا در تهران بودند، نظر شما در رابطه با آن زمان و اتفاقاتی که در مدرسه رفاه می افتاد چیست؟

* محمدعلی بشارتی: من خودم در آن مقطع آنجا بودم. از من بپرسید. امام 12 بهمن وارد کشور و تهران شدند، تا 22 بهمن خبری نبود که فرمانده کل قوای وجود داشته باشد. مردم صبح به ملاقات امام می آمدند، ظهر می رفتند خانه شان و دوباره عصر می آمدند تا اینکه 15 بهمن دولت موقت تشکیل شد و آقای بازرگان به نخست وزیری انتخاب شد و حکمش را هم مرحوم آیت الله هاشمی قرائت کرد.

البته تظاهرات با ورود امام فشرده تر و بیشتر شد. مردم هر روز در خیابان ها حضور داشتند تا اینکه ارتش در 19 بهمن اعلام همبستگی کرد.

مجری: البته ارتش اعلام بی طرفی کرد

بشارتی: بله پیوستگی، همبستگی، بی طرفی نه!! اعلام بی طرفی برای 21 بهمن بود که کمر ارتش شاه را شکست. هر چقدر هم آن عکس معروف را مونتاژ تعریف کنند موفق نشدند تا اینکه هر چه بیشتر می گذشت صف تظاهرات مردم فشرده تر بیشتر، گسترده تر و جدی تر شد. تا روز بیعت ارتش با امام که همه متوجه شدند دیگر چیزی از شاه و حکومت پهلوی نمانده است. 

21 بهمن هم آقای سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران بازداشت شد و وقتی او را به تلویزیون آوردند و از مردم عذرخواهی کرد، آن دسته از ارتشی ها هم که اندک امیدی به بقای حکومت داشتند متوجه این مسئله شدند که کار شاه تمام است. 

مجری: ایشان اعدام شدند دیگر؟

بشارتی: بله! من خودم آنجا بودم. من خودم از اولین بازجوهای انقلاب اسلامی بودم. چون هم حقوق خوانده بودم، هم زندانی بودم و.. بلد بودم بازجویی کنم. بازجوی اغلب این افراد من بودم.

مجری: چه کسانی بودند؟ یعنی مشخصاً بازجوی کدامیک از این افراد بودید؟

بشارتی: آنهایی که خیلی مشهورند عبارت است از آقای دکتر تهرانی سر بازجوی معروف ساواک که در اسرائیل هم دوره دیده بود و معروف بود که اگر به او می گفتند برو کلاه بیار می رفت سر می آورد. سپهبد کیخا عضو ساواک، استوار مومنی و استوار افتخاری و سایر بازجو های ساواک . . . این هایی که پدر ما را در زندان در آورده بودند.

من یک خاطره تعریف کنم از بازجویی یکی از همین افراد که جایی تعریف نکرده ام. من در اتاقم نشسته بودم (بعد از انقلاب) دکتر تهرانی را آورند اتاقم. از پشت میزم بلند شدم گفتم دکتر من را می شناسی؟ به خدا بیشتر از هزار شلاق به من زدی! من بخشیدم.

اینها ناخن ما را کشیده بودند اما گذشته ها گذشته! من به امام بزرگوار هم گفتم. گفتم اوایل انقلاب آب گوشت هم گیر ما نمی آمد اما من دادم از بیرون برای آقای تهرانی چلوکباب برگ آورند. چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدآرا. . . خدا شاهد است که یک تلنگر هم کسی به او نزد. با خودم گفتم من فقط یک حقی از ملت دارم به من ارتباطی ندارد. اینها از خاطراتی است که در تاریخ می ماند که عزت و کرامت انقلاب اسلامی در زمانی به منصه ظهور رسید که هنوز خون شهدای ما روی زمین ریخته بود. روزهای اول انقلاب هر روزش یکسال طول می کشید. . . 

 

مجری: مشی آقای خلخالی را شما قبول داشتید؟ چون طی این سالها بحث اعدام هویدا خیلی مطرح شد و برخی می گویند اصلا! هویدا چرا اعدام شد؟

بشارتی: آقای خلخالی حکم زمان را به یدک می کشید. خیلی زحمت کشید. وجودش در آن ایام مغتنم بود و خیلی خدمت کرد. اصولاً آدم شلوغی بود. مجموع افرادی را که آقای خلخالی اعدام کرد به شصت نفر هم نمی رسد اما به اندازه شصت هزار نفر سروصدا به پا کرد. واقعاً از او می ترسیدند. یک رعبی در دل ضدانقلاب و ارتشی های مخالف که باعث تغییر آنها شد. البته اگر الان آقای خلخالی زنده بود منزوی بود. چون مشی ایشان فقط برای آن مقطع درست بود (برای امروز نه!. . ) و من هم تایید می کنم چون حکم حضرت امام را داشتند. حکم اجتهاد هم داشتند. خودم حکم ایشان را دیدم یعنی مجتهد بودند.

بیشتر بخوانید: خلخالی برای اعدام افسران شاه عجله داشت و برای برخی از آنها حتی «پاپوش» هم درست می کرد+فیلم

بیشتر بخوانید: نظر احمد توکلی درباره اعدام های صادق خلخالی/ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام : خلخالی قواعد متعارف حقوقی برای صدور حکم را رعایت نمی کرد "قاضی قطاع" بود

 

مجری: شما متوجه نشدید حکم اعدام آقای هویدا را چه کسی امضاء کرد؟

هر کسی اعدام کرده ...آقای هویدا مفسدفی الارض بود. مفسد فی الارض که محاکمه ندارد. 13 سال مملکت را به ورطه نیستی کشانده بود. من از قول فریده دیبا از کتاب «دخترم فرح ص 304» نقل می کنم؛ آقای امیر عباس هویدا اوقات فراغت خودش را با مشتی افراد همجنسباز و سرجمع روزی دو ساعت هم در نخست وزیری نبود.

مجری: چرا اگر چنین آدمی مفسد فی الارض بود و حکمش اعدام بود چرا کسی اعدامش را گردن نمی گیرد؟   

بشارتی: هویدا محاکمه شد. قاضی هم حکم اعدامش را صادر کرد و پشت بام مدرسه رفاه کشته شد. نصیری هم روی پشت بام اعدام شد. وقتی حکم مفسد صادر شد دیگر اما و اگر ندارد. . . 

مجری: موضوع اینجاست که چرا این اعدام را گردن نمی گیرد؟

بشارتی: من نمی دانم چه کسی هویدا را اعدام کرده است اما اگر من بودم گردن می گرفتم و افتخار هم می کردم. چون این آدم کشور را به نابودی کشاند و تعدادی از وزیر و ژنرال های ارتش را اول بهایی می کرد و بعد به فساد جنسی می کشاند.

مجری: هیچ وقت هم از آقای خلخالی سوال نکردید؟

بشارتی: من نپرسیدم. چون بعداً ایشان نماینده مجلس بود و من هم نماینده. . . اینقدر سوال و مباحثه داشتیم که به این جور چیزها نمی رسید.

مجری: آقای هویدا می گفت میخواهم خاطرات این 25 سال را بنویسم. چیزی، یادداشتی از آن زمان. . .

بشارتی: هویدا از مرگ می ترسید. می خواست مرگش را عق بیاندازند. تصور می کرد اروپایی ها بالاخره با انقلابی ها به تفاهم می رسند و نجات پیدا می کند. بی خود می گویند. هویدا آدم بیسوادی بود. فرح در کتابش نوشته است. نوشته هویدا اصلاً ایرانی الاصل نبود، عرب بود. وقتی می خواست به شاه گزارش بدهد یا به فرانسه گزارش می داد یا انگلیسی. اصلاً فارسی بلد نبود. فرح ادعا کرده ما نمی گوییم.

 

مشروح این گفت و گو را می توانید در ویدیویی زیر مشاهده کنید.

متن کامل گفت و گو که شامل بیش از دو ساعت گفت و گو 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر