احمد شیرزاد: روحانی بیش از سال ٩٢ به حمایت اصلاحطلبان نیاز دارد/ بعید است برای پیروزی آقای روحانی مشکلی پدید آید
روزنامه اعتماد در گفت و گو با احمد شیرزاد فعال سیاسی اصلاحطلب می نویسد: احمد شیرزاد، فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که جریان رقیب یک ترفند همیشگی را در مقابل اصلاحطلبان به کار میبرد و آن ابراز قدرتنمایی است. آنها از این طریق میکوشند تا بدنه اجتماعی جریان اصلاحطلب را از آمدن پای صندوق رای منصرف و امیدشان برای تغییر و اصلاح را ناامید کنند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، در ادامه این گفت و گو می خوانیم: لغو سخنرانیها و کنسرتها نیز از سوی اصولگرایان در همین تحلیل جای میگیرد. این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین معتقد است که اصولگرایان اساسا کاندیدای قدرتمندی در مقابل روحانی ندارند چرا که هیچ تدارک و بسترسازی برای کاندیداهای مطرح خود انجام ندادهاند و تنها به دنبال استراتژی شکست آرای روحانی هستند و میکوشند انتخابات را به دور دوم بکشانند.
**استراتژی اصولگرایان برای ورود به انتخابات را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا جریان رقیب به دنبال حضور حداکثری با تمام ظرفیت است یا تلاش میکند از آرای آقای روحانی برای دور دوم ریاستجمهوریاش بکاهد؟
جریان اصولگرا هیچ نمادی از آمادگی و تدارک فعال برای حضور در انتخابات نداشته است یا لااقل تا به حال علامتی که نشان دهد این جناح با آمادگی میخواهد پرقدرت وارد عرصه انتخابات شود، بروز نداده است. در خوشبینانهترین شرایط برخی تحلیل میکنند که جریان اصولگرا به دنبال خلق یک شگفتی است و میخواهد سورپرایز سیاسی ایجاد کند. ولی تجربه نشان میدهد جامعه گسترده ٨٠ میلیونی همچون ایران یکباره با یک شگفتی به هم نمیریزد و نظراتش تغییر نمیکند. البته گهگاهی اتفاقات شگفتی آفریده شده است. مثلا بالا گرفتن آرای آقای روحانی در سال ٩٢ در شرایط خاص ممکن است از دید برخی یک شگفتی باشد اما اگر مجموعه شرایط و بستر این رخداد را تحلیل کنیم، دور از انتظار نبوده است. جناح اصولگرا به عقیده من نمیتواند با یک شگفتی وارد عرصه انتخابات شود. به هر حال هر شگفتیآفرینی در انتخابات برای اینکه به اصطلاح بگیرد یا اثر کند نیاز به یک زمینه دارد.
معمولا در عرصه سیاسی جامعه بزرگی مثل ایران نیاز است که روی یک کاندیدای مطرح و رای آور ماهها کار شود و در لااقل چند ماه به جامعه معرفی شود. تاکنون از جناح اصولگرا فرد خاصی را ندیدیم که اصولگرایان رویش دست گذاشته باشند و به عنوان یک چهره بخواهند او را مطرح کنند. برخی چهرهها مثل سردار سلیمانی مطرح میشد که او نیز حضور انتخاباتیاش را تکذیب کرد. چهره اجتماعی و رایآور دیگر هم در بین اصولگرایان آقای احمدینژاد بود که او هم به هر حال با تحلیلهایی که داشت کنار رفت یا از او خواسته شد که کنار برود.
این است که در حال حاضر در جناح راست چهرهای که بشود به عنوان یک برگ برنده روی میز گذاشت وجود ندارد. چهره جدید و تازه هم در این مدت کوتاه باقی مانده نمیتواند خیلی زمینه رای پیدا کند. بنابراین به نظر میرسد که اصولگرایان حداکثر کاری که میخواهند انجام دهند این است که مزاحمتی برای آرای آقای روحانی پدید آورند و نگذارند آقای روحانی آرای قابل توجهی در دور دوم انتخابش بیاورد. آنها امیدوار هستند که بتوانند انتخابات را به دور دوم بکشانند و در دور دوم با این تحلیل که کاندیدایی که جزو هیات حاکمه است شکست خواهد خورد از چهرهای مقابل روحانی حمایت کنند. این احتمال به نظر من بعید است.
**بسیج بدنه اجتماعی برای رای مجدد به آقای روحانی سختتر شده یا آسانتر؟
به هر حال طبیعی است که بخشی از طرفداران یک رییسجمهور در دور دوم انتخابش ریزش خواهند کرد. این اتفاقی است که معمولا همه جای دنیا هم میافتد. رییسجمهوری که سر کار است پاسخگوی مشکلاتی است که ممکن است در دوره خودش به وجود آمده یا ممکن است در دولتهای پیشین به وجود آمده باشد. در هر حال چون سر کار بوده جامعه مجموعه نابسامانیها را میبیند. اگر یک چهره بسیار جذاب و شگفتی ساز و با شعارهای دهان پرکن و با محبوبیت خارق العاده مردمی در مقابل رییسجمهوری که سر کار بوده قرار بگیرد ممکن است جامعه به او توجه کند.
لیکن چون تا به حال چنین پدیدهای را ندیدیم، بعید است برای پیروزی آقای روحانی مشکلی پدید آید. آقای روحانی دلایلی برای رای آوردن دارد. به هر حال او موفق شده به اصلیترین قول خود که تنش زدایی در سیاست خارجی بوده جامه عمل بپوشاند. حتی اگر رییسجمهور جدید وارد شده به کاخ سفید این برنامه را به هم بزند، دیگر جامعه ایران مشکل را از چشم آقای روحانی نمیبیند. آقای روحانی در وزارت امور خارجه یکی از محبوبترین چهرهها یعنی آقای ظریف و تیمش را گماشت. دولت در دید مردم نمره بالایی در سیاست خارجی دارد. در زمینههای اقتصادی هم اگر جامعه به خاطر بیاورد که آقای روحانی در چه شرایطی دولت را تحویل گرفت و با وضعیت کنونی مقایسه کند، نمره مثبتی مجموعا به دولت در این زمینه خواهد داد. ضمن اینکه در بدنه فرهیخته جامعه ترسی از روی کار آمدن گروههای تندرو دارد که باعث میشود به جناحهای معتدل نزدیک شوند. فقط در صورتی آقای روحانی با مشکل مواجه میشد که کاندیدای کاملا متفاوت با شعارهای جدید، فضا شکن، تابوشکن در مقابل خود میدید و چنین شرایطی در حال حاضر بسیار بعید است.
**در انتخابات ٩٦ آقای روحانی بیشتر از سال ٩٢ به حمایت اصلاحطلبان احتیاج دارد یا خیر؟
بدنه اجتماعی که از آقای روحانی طرفداری میکند بدنه اصلاحطلبی است. او قطعا نیازمند حمایت اصلاحطلبان است و بدون حمایت آنان بعید است که شانس موفقیت داشته باشد. اصلاحطلبان با توسل به تحلیلهای واقع گرایانهای که از سال ٩٢ تاکنون نمود پیدا کرده است از آقای روحانی حمایت خواهند کرد.
** اصلاحطلبان به عنوان مهمترین حامی آقای روحانی چه کاری در سال ٩٦ باید انجام دهند؟
به هر حال گرم کردن فضای انتخاباتی کار آسانی نیست. این کار از بدنه جوان اردوگاه اصلاحطلبی برمیآید. من فکر میکنم این پایگاه جوان از هماکنون آغاز کردهاند. گاهی اوقات فضای ماههای مانده به انتخابات فریبدهنده است و افراد فکر میکنند که فضای انتخاباتی سرد و «یخکرده» است. لیکن هر چه به انتخابات نزدیکتر میشویم به مرور فضا گرمتر میشود و به خصوص جوانان در تغییر این فضا نقش بسزایی دارند.
**اگر فرض کنیم که اصولگرایان استراتژی ریزش آرای روحانی را دنبال کنند، دولت و حامیانش در ماههای باقی مانده و در جریان انتخابات چه کارهایی باید انجام دهند که این پروژه عملی نشود؟
متاسفانه اصولگرایان یک ترفند غیراخلاقی دارند و همان را هم به کار میگیرند. شگرد همیشگی آنان این است که به جامعه بقبولانند که رییسجمهور قدرتی ندارد و قدرت به دست ما است. بعضی اوقات برای اینکه این امر را به اثبات برسانند حاضر هستند به اشکالی فجیع و آشکار قدرتنمایی کنند. مثلا اینکه از سخنرانی یک فرد مطرح جلوگیری شود و بعد فضایی ایجاد کنند که بگویند با وجود همه اعتراضات نتوانستید کاری انجام دهید و از این طریق بدنه رای اصلاحطلب را نا امید کنند. این ترفند تبلیغاتی است که جامعه و به خصوص جوانان نباید فریب آن را بخورند. اینها برنامهریزی شده که نشان دهند دولت کاری از دستش برنمیآید و وقتی ما بخواهیم چیزی اتفاق بیفتد، میافتد.
ما باید دست طرف مقابل را بخوانیم. به هر حال میدانیم که رییسجمهور در چه عرصهای قدرت دارد و در چه عرصهای ندارد و اینکه اگر جریان تندرو اصولگرا بخواهد از یک سخنرانی و مراسم ممانعت کند بهطور موردی میتواند این کار را بکند. ما میتوانیم اعتراف کنیم که آنها این قدرت را دارند. ولی آنها در درازمدت نمیتوانند با توسل به این کارها بر جامعه اثر بگذارند. میتوانند از برگزاری یک کنسرت جلوگیری کنند اما نمیتوانند علاقه مردم را از موسیقی و از داشتن تفریحات سالم جلوگیری کنند. این امر مهمترین چیزی است که آنها به هیچوجه در آن قدرت ندارند.
همه حاضریم اعتراف کنیم که آنها در جلوگیری از برخی برنامهها و سخنرانیها قدرت دارند. آیا این مساله سبب میشود که بپرسیم چرا آقای روحانی نمیتواند جلوی آنها را بگیرد؟ واضح است که چرا نمیتواند انجام دهد. ما رییسجمهوری انتخاب نمیکنیم که حتما این سدها را بشکند. خوشحال میشدیم که رییسجمهور بتواند کاری در این زمینه انجام دهد اما در کوتاهمدت این اتفاق نمیافتد. به هر حال شرایط تغییر خواهد کرد. مولفههای قدرت تغییر خواهد کرد و همیشه فضا اینطور نمیماند. اصلاحطلبان باید واقع گرا باشند و گول این ترفند غیر اخلاقی آنها را نخورند. این ترفند در دولت اصلاحات نیز کاملا تجربه شد. دست به اقداماتی میزدند که اثبات کنند اصلاحطلبان قدرتی ندارند.
**انتظار اصلاحطلبان از دولت روحانی و دولت احتمالیاش در چهار سال دوم چیست؟
مهمترین انتظار اصلاحطلبان از دولت آقای روحانی صداقت است. به خصوص در ایام انتخابات از آقای روحانی انتظار داریم که صادقانه در پیشگاه ملت حرف بزند. البته طبیعی است که معذوراتی دارد که نمیتواند در همه امور شفاف حرف بزند اما صرف نظر از آن معذورات باید در جاهایی که میتواند صادق باشد. از دولت انتظار میرود که قول تلاش و همکاری بدهد. آنچه مهم است این است که آقای روحانی باید نوعی نوگرایی در بدنه مدیریتی دولت ایجاد کند.
در دوره یازدهم دولت به دلیل شرایط خاصی که بعد از دولتهای نهم و دهم داشتیم، مدیریت خبره و باتجربه برای آقای روحانی اهمیت بیشتری داشت و به مدیرانی روی آورد که عمری از آنها گذشته بود و سرد و گرم چشیده بودند. با تجربهای که در چهارساله دولت تدبیر وامید پیدا شده آقای روحانی باید از چهرههای جوانتر و پر تحرکتر و قدرتمندتر مدیریتی استفاده کند و انتظار است که کابینه دوم آقای روحانی بهطور میانگین ١٠ سال جوانتر از کابینه قبلیشان باشد. همین فرآیند را در سطوح مدیریتی بعدی هم اجرا کند.