حسن غفوریفرد، چرخش از راست به چپ
«در یک دهه گذشته و بهطور مشخص از انتخابات سال ۸۸ به این سو بسیاری از چهرههای سیاسی اصولگرا به گفتمان اصلاحات تمایل نشان داده و در صحبتها و موضعگیریهای خود مواضعی مشابه مواضع اصلاحطلبان را پیش گرفتهاند. جریان اصلاحات نیز بهواسطه پایبندی به تسامح پذیرای این افراد و جریانها بوده است.»
به گزارش دیده بان ایران؛ روزنامه اعتماد نوشت: «تا امروز حرف و حدیثهای فراوانی درخصوص تغییر مواضع چهرههای مشهور سیاسی در تاریخ سیاسی کشورهای مختلف گفته و شنیده شده که به نظر میرسد، میتوان این تغییر مواضع را از منظر انباشت تجربه فعالیت سیاسی تحلیل کرد اما در یک دهه گذشته و بهطور مشخص از انتخابات سال ۸۸ به این سو بسیاری از چهرههای سیاسی اصولگرا به گفتمان اصلاحات تمایل نشان داده و در صحبتها و موضعگیریهای خود مواضعی مشابه مواضع اصلاحطلبان را پیش گرفتهاند. جریان اصلاحات نیز بهواسطه پایبندی به تسامح پذیرای این افراد و جریانها بوده است. هر چند که برخی نیروهای جریان مقابل این تساهل و تسامح را به منزله شناور بودن و منفعتطلبی جبهه اصلاحات تعبیر کرده و بهطور مشخص درخصوص نزدیکی ناطقنوری به جبهه اصلاحات این مساله را با کنایه و طنز تفسیر کردند.
اما اگر به یک دهه پیش بازگردیم بهطور مشخص در جریان انتخابات ریاستجمهوری ۸۸ که بحث نه منفعتطلبی سیاسی، بلکه ترجیح گفتمان بر افراد است و این یعنی اگر فردی از جناح رقیب، سخنی در راستای ایدههای مصلحانه به زبان بیاورد، میتواند کنار اصلاحطلبان در ظاهر رقیب بایستد و همراهشان باشد. با این همه اما اکنون، پس از گذشت یک دهه از آن صحبتها، اگر به عقب بنگریم، میبینیم که بسیاری از افراد موثر آن روزهای اصولگرا، امروز از دوگانه «هر که با ما نیست، بر ماست» عبور کردهاند و به مولفههای گفتمان اصلاحات همچون عقلانیت، آزادی، تعامل، تعادل، گفتوگو، نقد قدرت تمامیتخواه، شفافیت و... نزدیک و نزدیکتر شدهاند.
چرخش راست به چپ
حسن غفوریفرد، اصولگرایی است که دکترای فیزیک ذرات هستهای از ایالات متحده آمریکا دارد، در چندین و چند دوره از خراسان و تهران بهعنوان نماینده به مجلس رفته، وزیر بوده و حتی در انتخابات ریاستجمهوری نیز اعلام کاندیداتوری کرده و البته در عین حال، در انتخابات ۱۳۸۴ از حامیان محمود احمدینژاد بوده است. او سالها عضوی از حزب موتلفه اسلامی، از احزاب سنتی و نه لزوما معتدل جریان اصولگرا بوده و با این حال چند سالی است از یاران دیرینش فاصله گرفته است.
غفوریفرد در گفتوگوی مفصلی که با پایگاه خبری جماران داشته به موضوعات مهمی چون ورود به دهه پنجم انقلاب، ساختار تحزب، نظارت استصوابی شورای نگهبان و بیان پشت پرده انتخابات ۸۴ که به ریاستجمهوری احمدینژاد انجامید، پرداخته است.
او یکی از بزرگترین مشکلات امروز انقلاب را رفاهطلبی، اشرافیگری و تجملگرایی مسئولان معرفی میکند و میگوید: «کسی که میخواهد انقلابی بماند حتما باید زندگی ساده و فعالی داشته باشد.» غفوریفرد در خصوص فساد اقتصادی سیستماتیک در کشور به فساد اقتصادی نمایندگان مجلس اشاره میکند و میگوید: «یکی، دو دسته فاسد باشند، همه را آلوده میکنند. مثلا نماینده مجلس را برای کار اقتصادی گرفتند؛ آن هم در مجلسی که از ۷۰ فیلتر رد میشوند.» غفوریفرد در واکنش به این موضوع که مجلس فعلی نتیجه نظارت استصوابی شورای نگهبان است، میگوید: «اگر نظارت نبود بدتر میشد... اگر اینها نباشد چه چیزی بیرون میآید؟»
غفوریفرد راهکار مقابله با فساد اقتصادی در سطح نمایندگان مجلس را در قانون نظارت بر نمایندگان مجلس میداند و در این خصوص معتقد است: «آدم در هر لحظه ممکن است پرواز یا سقوط کند.» این تأکید بر نظارت از سوی یک اصولگرا که بر اساس گفتمان اصولگرایی تعهد اولویت بر هر چیزی دارد، خود گویای تمایل دورشدن این فعال اصولگرا از گفتمان اصولگرایی است. او در ادامه در خصوص تشکیل مجلسی که عصاره فضایل ملت باشد، به آگاهی داشتن مردم اشاره میکند و میگوید: «لازمه دموکراسی، داشتن احزاب قوی و آگاهی مردم است.» این فعال سیاسی اصولگرا در ادامه گفته است: «الان هر چیزی شود مردم از چشم دین و اسلام و نظام میبینند ولی آن موقع یقه حزبی را میگیرند.» در ادامه غفوریفرد علاوه بر نظام حزبی و آگاهی مردم، به حاکمیت قانون اشاره میکند و میگوید: «در ایران هر کس میخواهد بگوید آدم مهمی است، قانون را میشکند... در حالی که در آمریکا هر کس خلاف کند میگویند او وحشی است.»
او که در جایجای صحبتهای خود به مقایسه وضعیت ایران و آمریکا میپردازد، در خصوص یکی از علل عدم رعایت قانون در ایران به بحران اعتماد عمومی اشاره میکند و میگوید: «مشکل اعتماد به دستگاهها و مسئولان است، بقیه چیزها بهانه است... من خیلی از نمونههای پارتیبازی و رشوه در دستگاه قضایی و دولتی سراغ دارم.»
غفوریفرد دیگر بهسان یک اصولگرا، به طور مداوم بر پایبندی شهروندان به نظام سیاسی تأکید نمیکند و به نقد قدرت مستقر نیز میپردازد. او در جای دیگری از این گفتوگو، به دیگر مولفه گفتمان اصلاحات که همانا «پاسخگویی» است، اصرار ورزیده و با تأکید بر لزوم پاسخگویی احزاب در قبال تصمیمگیریهای خود پرداخته و به عدم پاسخگویی جریان اصولگرا در قبال سر کار آوردن محمود احمدینژاد از سوی اصولگرایانی همچون محمدرضا باهنر اشاره میکند: «احمدینژاد را خود آقای باهنر آورد. آقای باهنر نقش بسیار تعیینکنندهای داشت که ایشان را شهردار کردند... همان موقع گفتند که احمدینژاد مشکل اقتصادی و پرونده اقتصادی باز دارد. آقای باهنر گفت که ما داریم او را برای رییسجمهوری تربیت میکنیم. شما اجازه شهردار شدن او را نمیدهید.» غفوریفرد در ادامه میگوید: «در یک مصاحبه هم گفتم که احمدینژاد ظرفیت ریاستجمهوری ندارد.»
او در ادامه به انتخابات سال ۸۸ پرداخت و با پایبندی به شفافیت رای و آزادی بیان، آن نوع از آزادی که در انتخابات ۸۸ کمتر مورد اعتنا قرار میگرفت، گفت: «من به موسوی رای دادهام... به خاطر این که او را از احمدینژاد بهتر میدانستم به او رای دادم. اگر موسوی رییسجمهور شده بود یقینا وضع خیلی بهتر بود.» اگر به چنین روزهایی در یک دهه گذشته بازگردیم، کمتر اصولگرایی را میشناسیم که به رای دادن خود به میرحسین موسوی اذعان کند و با لحنی افتخارآمیز از این رای خود دفاع کند.
او در ادامه به ۸ سال ریاستجمهوری احمدینژاد پرداخت و گفت: «اصولگرایان، بهخصوص در دور اول، خیلی از احمدینژاد حمایت کردند. گرچه او نمکنشناسی کرد ولی آقای باهنر گفت دور دوم میخواهم وزیرش شوم.»
غفوریفرد در ادامه با اشاره به انتخابات مجلس یازدهم به لزوم برگزاری یک انتخابات سالم به نقش رسانهها در آموزش و آگاهیبخشی به شهروندان اشاره و بر کارآمدی احزاب در مسیر افزایش مشارکت شهرندان تاکید کرد و مجدد مدعای کارآمدی نظام تحزب را به وضعیت نظام تحزب ایالات متحده آمریکا ارجاع داد. به این ترتیب کمتر در صحبتهای غفوریفرد میتوان ویژگیهای سخنان یک اصولگرا را دید. او امروز و در این گفتگو در چهره فردی خواهان اصلاح با پایبندی به گفتمان اصلاحات ظاهر شده است.
او همچنین در بخشی دیگر از صحبتهای خود با اشاره به وضعیت روابط بینالملل و سیاست خارجی ایران در قبال اتفاقات منطقه افزود: «ما مقابل آمریکا ایستادهایم. پهپاد آمریکا را زدهایم و آمریکا هم نتوانست هیچ کاری بکند. کشتی انگلیس را گرفتیم و نتوانست هیچ کاری بکند. این یعنی در قله هستیم... من اعتقاد دارم که تحول بزرگی در کل جهان ایجاد میشود.»
غفوریفرد درباره انتخابات ۹۲ و سوال حسن روحانی از او مبنی بر این که «به نظر شما چه کسی باید رییسجمهور شود؟» میگوید: «گفتم آقای هاشمی رفسنجانی. گفت: اگر او بیاید من نمیآیم. گفت: بعد از او چه کسی باید کاندیدا شود؟ گفتم: آقای ناطقنوری. گفت: اگر او هم بیاید من نمیآیم.»
او در ادامه افزود: «همه وظیفه داریم دولت را کمک کنیم. باور کنید که من هر روز صبح رییسجمهور را دعا میکنم. برای این که اگر رییسجمهور موفق شود یک مملکت موفق شده است... اگر قرارداد خوبی هم ببندند، نفع آن به همه مملکت میرسد.»
غفوریفرد در ادامه با اشاره به عدم دستیابی نیروهای جریان اصولگرایان به وحدت، دستیابی به وحدت را منوط به وجود محور میداند و میگوید: «آیتالله بهشتی و آیتالله مهدویکنی محورهای خوبی برای وحدت ما بودند. الان هم خیلی با آقای ناطقنوری صحبت کردهایم ولی ایشان به هیچوجه راضی نمیشوند.»
او در ادامه گفته است که امروز نه اصولگرایان و نه اصلاحطلبان محوری جهت وحدت ندارند. غفوریفرد در ادامه با تاکید بر لزوم وجود وحدت در وضعیت امروز کشور به ماجرای مناقشه و نامهنگاری یزدی و آملیلاریجانی گفته است: «این خیلی وحشتناک است و ضربه آن را به این زودی هم نمیشود جبران کرد. خیلیها گفتند دعوای طلبگی است اما به این راحتی نمیتوان آن را توجیه هم کرد.»