انتقاد فریدون مجلسی از برخوردها با ظریف : گویا هر دستگاهی یک وزارت خارجه دارد!
فرانسویها چون با دیدی منطقی به مساله نگاه میکنند، انتظار دارند که در ایران برای حل مساله راه نهایی اتخاذ شود که اگر نمیتوان مواجهه و دشمنی ایران و آمریکا را پایان داد، نوعی آتشبس ایجاد شود. فرانسویها به خوبی میدانند که اگر برجام به هر نحوی از بین برود، آنها نیز خسارتهایی خواهند دید. لذا در تلاشند که شرایط ایران و آمریکا فضا را از حالت تنش به سمت صلح، ثبات و مذاکره سوق دهند تا شاید شرایط بهبود پیدا کند. امانوئل مکرون درصدد است که با این کار وجههای برای خود در میان سران اروپایی و حتی جهان دست وپا کند که این مساله حتی در مسائل داخلی فرانسه نیز میتواند کمک حال او باشد.
به گزارش سایت خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛ وزیر امور خارجه کشورمان که اخیرا سفرهایی به کشورهای اسکاندیناوی، فرانسه و آسیای شرقی و عربی داشت چندی پیش به تهران برگشته و این سفرها را مثبت و سازنده ارزیابی کرده است. این در حالی است که بسیاری از تحلیلگران سفرهای اخیر محمدجواد ظریف را راهی برای تنفس ایران در فضای بینالمللی میدانند تا وی از مسیر مذاکره هم به دیپلماسی اقتصادی بپردازد و تا آنجا که میتواند فروش نفت ایران را آسانتر کند و هم کشورهای اروپایی را قانع به انجام تعهدات خود در قالب برجام سازد. مسلما بازگشت ظریف از فرانسه و دوباره بافاصله کم به فرانسه رفتن و در حاشیه اجلاس گروه هفت در بیاریتز فرانسه حضور داشتن بیدلیل نبوده است و خبرهایی در پس پرده و مذاکراتش با رئیسجمهور فرانسه بوده است. ایران با تحریمهای آمریکا روزگار خوشی را سپری نمیکند و مردم به لحاظ اقتصادی و معیشتی در تنگناهای شدیدی قرار دارند. از این جهت دستگاه دیپلماسی درصدد است تا بتواند در مذاکراتی سازنده با کشورهای دیگر راه را برای تنفس اقتصادی کشور باز کرده و با تاکید به پایبندی به برجام از سوی اروپاییها شرایط را برای کنش بهتر در فضای بینالمللی مهیا سازد. در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل شاید بهتر بتوان به این مهم دست یافت. برای بررسی دیپلماسی ایران در مواجهه با کشورهای دیگر، سفرهای اخیر وزیر امور خارجه، واکنشهای داخلی و آنچه در صحنه سیاست بینالملل در حال شگلگیری است
فریدون مجلسی دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالملل به گفتوگو یی انجام داده که متن آن را در ذیل می خوانید:
با اینکه بسیاری از کارشناسان سفرهای اخیر وزیر امور خارجه را مثبت و سازنده خواندهاند، اما بعضا شاهد واکنشهای مخالف داخلی نسبت به آقای ظریف بودیم؛ تحلیل شما از سیاست خارجی ایران و تاثیران داخلی ایران چگونه است؟
جمهوری اسلامی وزیر خارجهای دارد که ماموریتش با دیگران متفاوت است. ماموریت وزیر امور خارجه این نیست که روابط کشور را با دیگران ضایع و تخریب کند بلکه باید بتواند به توسعه و بهبود روابط کمک کرده و از راههای منطقی و متمدنانه مذاکره را از پیش ببرد. با این حال بهنظر میرسد که نیروهای داخل ایران هرکدام یک وزارت خارجه جداگانه دارند. بدین نحو که پس از هر اتفاقی در ارتباط با موضوعات بینالمللی موضعگیری میکنند. برخی نمیدانند که چون مقامات رسمی هستند، سخنانشان رسمی تلقی شده و در دنیا ثبت و ضبط میشود. از برخی تریبونها هم اظهارنظرهایی صورت میگیرد که برخی از اینها با سیاست خارجی کشور و ماموریت وزیر خارجه اصلی کاملا مغایرت دارد. من نمیدانم که آیا مسائل عمومی مردم تمام شده که همه علاقهمند به امور بینالمللی شدهاند؟ مسئولان برخی نهادهای غیرمرتبط هم هرکدام بنا به اتفاقات رخ داده در مورد آن نظر میدهند. در حالی که در دنیا کمتر شاهد آن هستیم که مقامات غیرمرتبط وارد حوزه سیاست بینالمللی شوند. گرچه این سخنان نیز اغلب برخلاف سخنان و نظرات وزیر امور خارجه در مسائل بینالمللی است. مثلا زمانی که پس از سالها مذاکره توافق برجام به ثمر رسید، شوری در کشور برقرار شد و کمپانیهای خارجی برای سرمایهگذاری در کشور هجوم آوردند اما برخی تحرکات موجب شد نتوانیم آنطور که باید از ثمرات و دستاوردهای برجام به درستی استفاده کنیم. پس از آن نیز شرکتهای اروپایی یک به یک از ایران رفتند و برجام نیز با خروج آمریکا و بازگشت تحریمها از بهترین حالت به بدترین حالت رسید و تغییر موقعیت داد. اکنون نیز که آقای ظریف سفرهای گستردهای به کشورهای اسکاندیناوی، فرانسه و چین داشت این تصور به وجود آمد که تفاهمی صورت گرفته تا جلوی مشکلات مردم، تورم، بیکاری و فقر گرفته میشود. روزی مردم ترکیه و مالزی آرزو میکردند به ایران برسند، اما اکنون باید سرمایهها را بهکار بگیریم و با استفاده از روابط با کشورها، خود را به پای کشورهای دیگر برسانیم. انتخابات 96 نیز که برگزار شد، 24میلیون رأیدهنده سخن آقای روحانی را شنید که گفت راه صلح را در پیش خواهم گرفت و... که مردم 24میلیون رأی دادند. پس از دو سال که در زمینههایی مردم با نگرانی مواجه شده بودند به خاطر اینکه دولت نتوانسته بود به اهداف تعیین شده و آنچه به مردم وعده داده بود، دست یابد، سفرهای اخیر آقای دکتر ظریف و سخنان رئیسجمهور نشان داد که دولت در همان قالب انجام وظیفه و تحقق وعدهها نسبت به 24میلیون قرار دارد. رئیسجمهور بود که گفت من میدانم که باید با دنیا حرف زد و مشکلات را حل کرد و حاضرم با هر کسی در هر جایی در راه منافع ملی مذاکره کنم. این سخنان با سفرهای وزیر امور خارجه همراه شد که میتوانست تسهیلکننده همین برنامه باشد؛ هر چند در ادامه این موضع تکرار نشد.
با توجه به شرایط فعلی در سیاست داخلی و خارجی رویکرد مذاکره برای پیشبرد امور را چقدر موفق میدانید؟
احتمال زیاد این است که در سیاست داخلی و انتخابات آتی اصولگرایان و چه بسا دلواپسان برنده شوند که در آن صورت شرایط کاملا فرق خواهد کرد. قطعا آنها بر نهادهای انتخابی مسلط خواهند شد. اما در شرایط فعلی که آقای ظریف در سفر است و اهدافی را برای سفرهای خارجی خود اعلام کرده هر واکنش توپخانه مخالفان داخلی دولت به مثابه شلیک به اهداف آقای ظریف در سفرهای خارجی است. تحلیل سفرهای اخیر ظریف اینگونه است که وی در تمامی ملاقاتهایش بر این نکته تاکید کرده که میخواهیم با کشورهای جهان از جمله اروپاییها نزدیک باشیم. میخواهیم با ژاپن که قدرت سوم اقتصادی جهان است کار کنیم. آنها نیز از خدا میخواهند که با ایران به تجارت بپردازند. دیگر دوران پیشتازی آمریکا، اروپا و ژاپن در اقتصاد بینالمللی به پایان رسیده و دوران رقابت آغاز شده است. یعنی دیگر محصولات اروپایی و ژاپنی نمیتوانند قیمت بگذارند و سود آنچنانی ببرند. الان رقابت چین، کره جنوبی، تایوان، هند، مالزی و بهخصوص ترکیه پدید آمده و در آمریکای جنوبی نیز رقابت برزیل و آرژانتین و شیلی است. لذا با این رقابتها معلوم است که اروپا مایل خواهد بود که مشکل ایران بر طرف شود و بتواند آزادانه با ایران به تجارت بپردازد و ایران به عرصه بینالمللی برگردد. چرا که ایران کشوری 80میلیونی است که 3 برابر فرانسه وسعت و 10 برابر آن منابع دارد که ثروتی است بالقوه و در نزدیکی اروپا قرار گرفته است. ژاپن نیز به بازار و انرژی ایران نیاز دارد، فلذا اینها مایل نیستند ایران که سیاست انزوا را پیشه کرده و از دنیا کنارهگیری کند و در انزوا بماند. آنها میخواهند مبادلات تجاری با ایران برقرار باشد. این در حالی است که در فضای داخلی ایران با وجود موافقت و حمایت دولت مخالفانی نیز وجود دارد. جنگ اقتصادی آمریکا نیز که روزانه به ایران خسارت وارد میکند در جریان است و نفتمان به سختی فروش میرود. البته دیر یا زود مخالفان دولت نیز به این نتیجه خواهند رسید که برای رفاه و آبادانی کشور و رضایت مردم باید این مشکل حل شود. اگر تلاشها گستردهتر شود شرایط روزبهروز بهتر شده و مسائل حل و فصل خواهد شد.
سفر اخیر آقای ظریف به فرانسه و مذاکره با مکرون در حاشیه اجلاس گروه هفت این شائبه را تقویت کرد که ایرانیها که میانجیگری شینزو آبه را نپذیرفتند، در فرانسه پذیرای میانجیگری مکرون شدند. آیا دیدار ظریف و مکرون را میتوان میانجیگری نام نهاد؟
بله؛ من معتقدم مذاکرات ظریف و مکرون را میتوان نوعی از مذاکره برای میانجیگری دانست، اما نکته مهم این است؛ شاید تصور از اینکه جنگ نخواهد شد این بود که یعنی گلولهای شلیک نمیشود، اما باید بگویم که آنها قصد ندارند که گلولهای به ایران شلیک کنند. هماکنون ایران در جنگ اقتصادی است که هیچگونه گلولهای نیز در آن شلیک نمیشود، اما با تحریمها شرایط سختی را پشت سر میگذاریم. ما در جنگ اقتصادی و سایر زمینهها میتوانیم مقابله کنیم. ما هم میتوانیم در جنگ اقتصادی آمریکا را تحریم کنیم همانطور که دادوستد و بازرگانی با آمریکا را ممنوع و اتومبیلهای آنها را بازگرداندیم. میتوانیم این سیاست را ادامه دهیم و به کشورهای دیگر نیز بگوییم که حق ندارند با آمریکا معامله کنند، اما چه تاثیری خواهد داشت؟ باید منافع خود را بسنجیم. البته در شرایط حاضر و با توجه به رویکردهایی که در تهران از سوی مقامات منعکس میشود، من هم موافقم که مذاکره و تفاهم در حال حاضر منطقی و معقول نیست و راه اساسی مطابق میل غیرتمداران داخلی احتمالا چیزی جز جنگ نخواهد بود، چرا که در ته ماجرا مساله رژیم صهیونیستی است و دیدگاه ایران مبنی بر نابودی این رژیم اهمیت دارد که قابل مذاکره و سازش نیست.
در روابط ایران با اروپا همواره آلمانها دست پیش را میگرفتند، اما این بار فرانسویها پیشقدم شدهاند. تلاشهای این کشور را در راستای حفظ برجام و تلطیف فضا برای روابط ایران آمریکا را چطور ارزیابی میکنید؟
فرانسویها چون با دیدی منطقی به مساله نگاه میکنند، انتظار دارند که در ایران برای حل مساله راه نهایی اتخاذ شود که اگر نمیتوان مواجهه و دشمنی ایران و آمریکا را پایان داد، نوعی آتشبس ایجاد شود. فرانسویها به خوبی میدانند که اگر برجام به هر نحوی از بین برود، آنها نیز خسارتهایی خواهند دید. لذا در تلاشند که شرایط ایران و آمریکا فضا را از حالت تنش به سمت صلح، ثبات و مذاکره سوق دهند تا شاید شرایط بهبود پیدا کند. امانوئل مکرون درصدد است که با این کار وجههای برای خود در میان سران اروپایی و حتی جهان دست وپا کند که این مساله حتی در مسائل داخلی فرانسه نیز میتواند کمک حال او باشد.
اظهارات اخیر رئیسجمهور کشورمان در خصوص مذاکره و تمایل ترامپ برای مذاکره و عمل اخیرش برای کنار گذاشتن جان بولتون از دخالت در مسائل امنیت ملی و سیاست خارجی، تا چه حد احتمال مذاکره میان طرفین را افزایش میدهد؟
آمریکاییها میدانند که در درازمدت این موقعیت مسلط دائمی خود را از دست خواهند داد. بنابراین آنها بدین فکر هستند که راه ارتباط بسته نشود و منافع خود را منحصر به کشورهای عربی نکنند که مبادا در ارتباط با آنها باخت بزرگی نصیبشان شود و بیش از این تنها بمانند. ترامپ متمایل به مذاکره با آقای روحانی است چون این مساله برایش از دو جنبه منفعت دارد. نخست اینکه با توجه به در پیشبودن انتخابات 2020 ریاست جمهوری در آمریکا مذاکره و حل مساله ایران میتواند برگ برنده قدرتمندی برای وی در عرصه سیاست خارجی باشد و دیگر اینکه او با این کار به سایر کشورها بهخصوص اروپاییها نشان خواهد داد که میتواند به تنهایی نیز مساله ایران را حل کند. گرچه احتمال بسیار بسیار اندکی براین مذاکره وجود دارد، چرا که نه اجازه چنین مذاکره و ملاقاتی وجود دارد و نه اکنون فضا برای مذاکره مناسب است.
با توجه به اینکه امارات، قطر، عراق و برخی دیگر از کشورهای منطقه به سمت ایران آمدهاند و عربستان نیز پالسهایی را برای روابط دیپلماتیک با ایران ارسال کرده، سیاست ایران را در ایجاد همگرایی منطقهای، چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظر من کشورهای عربی منطقه رویکرد دوگانهای در قبال ایران پیش گرفتهاند. آنها ضمن اینکه از اعماق وجود علاقهمندند که ایران در جنگی به زانو درآید، اما نگران هستند که مبادا آتش آن جنگ دامن خود آنها را نیز بگیرد. بنابراین تظاهر به سازش میکنند. البته این به معنای شکست سیاست منطقهای ایران نیست چون ایران توانسته در منطقه سیاست خوبی را پیاده کند و کشورهای دیگر را مجبور به همگرایی با خود کند. همین که امارات متحده عربی شریک سعودیها به سمت ایران آمده و خود آنها نیز پیامهایی برای ایران میفرستند نشان از موفقیت ایران دارد، اما نباید از یاد برد که باید همواره در قبال کشورهای عربی منطقه جانب احتیاط را رعایت کرد و تا زمانی که مساله اصلی میان ایران و غرب حل نشود نباید به این کشورها صددرصد اعتماد کرد.
اخیرا نخست وزیر ژاپن اعلام کرده که در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در راستای گسترش صلح با رئیسجمهور کشورمان دیدار و گفتوگو خواهد کرد؛ برخی از رسانهها نیز از احتمال دیدار روحانی-ترامپ خبر دادهاند. چقدر این گمانهزنیها قریب به واقعیت است؟
اینکه رئیسجمهور و هیات همراه در سفر به نیویورک برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل با سران و نمایبندگان برخی کشورها دیدار کنند امری طبیعی است و دیدار با شینزو آبه و سران کشورهای اروپایی در همین راستا تعریف میشود، اما در مورد دیدار با ترامپ باید دید که هیات ایرانی در این باره اجازه مذاکره خواهد داشت یا نه. این بستگی به سیاستهای کلی نظام دارد که هیات ایرانی چه رویکردی اتخاذ میکند.
اخیرا خانم موگرینی اظهار کرده که اروپا همچنان به برجام پایبند است و از آن حفظ و حراست میکند اینکه اروپاییها فقط به اظهار نظر بپردازند چقدر میتواند طرف ایرانی را متقاعد به ماندن در برجام کند؟
برای ایران اینگونه اظهارات دیگر دردی را دوا نمیکند و همانطور که مقامات گفتند منتظر اقدام عملی اروپاییها هستند. دو گام برداشته شده قبلی در کاهش تعهدات برجامی ایران تاییدکننده این رویکرد است. از طرف دیگر اظهارات و اقدامات اروپاییها فقط در حد جلوگیری از اقدام ایران در زمینه هستهای است، اما در خصوص رویکردهای ایران نسبت به رژیم صهونیستی پرونده جدایی باز کردهاند که بهنظر میرسد اکثر تحریمها نیز به همین دلیل است و ربطی به برجام ندارد.
بهعنوان دیپلمات و تحلیلگر مسائل بینالملل راهکار برون رفت از شرایط فعلی و رسیدن به صلح و ثبات با در نظر گرفتن منافع طرفین را در چه میدانید؟
بهنظر من همه طرفین باید دنبال این مهم باشند که صلح و ثبات در دنیا بهترین رهاورد است. ایران و سایر قدرتهای بزرگ باید ضمن انجام تعهدات خود ذیل برجام طرفین دیگر را نیز تشویق به انجام تعهدات کنند. این نشود که فقط ایران تعهدات خود را انجام دهد و طرفهای دیگر فقط در حرف به برجام پایبند باشند. مسلما اگر برجام به وضعیت عادی، طبیعی و پایدار بازگردد خود به خود شرایط نیز تغییر خواهد یافت.