حسین اللهکرم: زدن پهپاد آمریکایی و متوقف کردن کشتی انگلیسی، عملیاتهای ایذایی بود/ جنگ انقلابی تأمین اهداف مورد نظر منافع ملی ماست
با توجه به اشارات اخیر و تأکید رهبر انقلاب نسبت به مفهوم مقاومت، بهمثابه آلترناتیو جنگ و مذاکره، به نظر میرسد این مفهوم نیاز به بازتعریف و واکاوی دارد. گفتوگوی حاضر به بازخوانی مفهوم مقاومت و بررسی شرایط فعلی ایران در حوزه سیاست خارجی، با حسین اللهکرم میپردازد. وی دکترای علوم سیاسی دارد و رئیس کنونی شورای هماهنگی حزبالله است.
به گزارش دیده بان ایران؛ با توجه به اشارات اخیر و تأکید رهبر انقلاب نسبت به مفهوم مقاومت، بهمثابه آلترناتیو جنگ و مذاکره، به نظر میرسد این مفهوم نیاز به بازتعریف و واکاوی دارد. گفتوگوی حاضر به بازخوانی مفهوم مقاومت و بررسی شرایط فعلی ایران در حوزه سیاست خارجی، با حسین اللهکرم میپردازد. وی دکترای علوم سیاسی دارد و رئیس کنونی شورای هماهنگی حزبالله است.
مؤلفههای مفهوم مقاومت
ایرناپلاس: رهبر انقلاب در شاهبیت مواضع اخیرشان در بحث «نه جنگ، نه مذاکره»، مقاومت را بهعنوان راهحل بدیل وضعیت کنونی مطرح کردند. از نظر شما آیا مفهوم مقاومت در این بیان، ضرورت نوعی بازاندیشی را ایجاب میکند یا خیر؟ از نظر شما مؤلفههایی که میتواند این مفهوم را شکل دهد، چیست؟
بحث مقاومت از سوی مقام معظم رهبری مطرح شد، ولی ۴۰ سال است کشور ما آن را عملاً اجرا میکند و این نیازی جدی است که باید به لحاظ تئوریک و آکادمیک به آن پرداخته شود. حتی نگاه قرآنی میتواند پایه و اساس آن را تشکیل دهد. بهطور مثال، خداوند در آیه ۴۵ سوره مبارکه انفال میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرگاه با فوجی از دشمن روبهرو شدید، ایستادگی کنید»؛ لذا اینگونه بحث مقاومت را مطرح میکند. در ادامه میگوید خدا را فراوان یاد کنید، باشد که پیروز شوید. یعنی خداوند پیروزی را در مقاومت میداند. به عبارت دیگر، آنچه از نظر اسلام مورد پذیرش است و در قران کریم با این آیه یا آیات دیگر قابل بحث است، تکیه بر مقاومت است.
از اینجا میتوانیم متوجه فرمایش رهبر معظم انقلاب باشیم. ما در دورانی که ظهور صورت نگرفته است، اجازه جنگ اولیه نداریم؛ مگر در شرایطی که حضرت امام مطرح کردهاند. البته برای رسیدن مردم به توحید باید جنگ ابتدایی کنیم و جنگ ابتدایی در اختیار ولی فقیه است، ولی شرایط بسیار زیادی دارد. بنابراین عمدتاً جنگ دفاعی است و مفهوم این جنگ، مقاومت است. مفهوم مخالفت با جریانی است که تحمیل میشود. اینها مشخص میکند که مقاومت به مفهوم جلوگیری است و مثل ترمزی میماند که با اصطکاک موجب کند شدن حرکت میشود و به اندازه ایدهآل شما تنظیم میشود.
من پنج مرحله از جنگ مقاومت را برای شما مطرح میکنم. اولین عنصر در مقاومت، بردبار بودن در صورت بداقبالی است. مثلاً جنگ تدافعی به صورتی برنامهریزی میشود که امکان دارد با بداقبالی روبهرو شود و تمرکز دشمن در صحنهای بیش از حد باشد. مثلاً فشار تحریمها بالاتر رود و در یک نقطه شکنندهتری بر ما فشار وارد کند. بهطور مثال، بر نقطهضعف ما یعنی نفت دست بگذارند و فشار بیشتری وارد کنند. بردبار بودن در صورت بداقبالی اولین عنصر مقاومت است.
دومین مسئله، لزوم توجه به نقاط ضعف دشمن است. منطقه خلیج فارس که اکنون مهمترین صحنه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دنیاست، کشورهای خارجی را که از بیرون از منطقه وارد آن میشوند، آسیبپذیر کرده است. بهطور مثال، ناوگان پنجم که امروز در بحرین مستقر است، یا نیروی هوایی سنتکام که در قطر است، یا نیروی زمینی آمریکا در کویت. وقتی آنها در ظهران بودند، آسیب بزرگی دیدند و همواره در پیچوخم آسیبهای آتی هستند و این نقاط ضعفی خواهد بود. این نقاط ضعف میتواند دشمن را آسیبپذیر کند.
زدن پهپاد آمریکایی و متوقف کردن کشتی متخلف انگلیسی عملیاتهای ایذایی بود
سومین عنصر، نبرد تدافعی است، که فقط دفاع محض در آن مدنظر نیست، بلکه برای این است که بتواند روحیه دشمن را تضعیف کند. چهارمین عنصر عملیات ایذایی است. بسیاری عقیده دارند ما توانستهایم در حادثه توقیف کشتی نفتی خود، انگلیس را فریب دهیم تا انگلیس کشتی ما را متوقف کند و چون به لحاظ حقوقی جایگاهی ندارد و مقصد کشتی برای او قابل اثبات نیست، مجبور به رها کردن آن شود و ما در این حین توانستیم عملیاتی ایذایی در مقابل آن انجام دهیم.
در نهایت هم مقابله به مثل قرار دارد، و این در زمانی است که ما کشتی نفتی انگلیس را در تنگه هرمز متوقف میکنیم و آن را به سواحل خودمان انتقال میدهیم. کشتی نفتی انگلیس با دو رزمناو کوچک اسکورت میشد و آنها تلاش زیادی کردند. حتی این کشتی در حال فرار بود که با هلیبورن نیروهای ایرانی روبهرو و متوقف شد و به سواحل ما انتقال یافت. بسیاری این عملیات را ایذایی و برخی آن را در چهارچوب مقابله به مثل میدانند. به نظر من این عملیات ایذایی بود. چون عملیات مقابله به مثل به عناصر دیگری نیاز دارد. بنابراین من پنج اصل را بهعنوان اصول مفهوم مقاومت عرض کردم و میخواهم وارد دیدگاه خودم شوم.
چون بسیاری فکر میکنند عملیات مقابله به مثل، زدن پهپاد آمریکایی یا متوقف کردن کشتی متخلف انگلیسی است. ولی به نظر من هر دو آنها جزو عملیاتهای ایذایی محسوب میشود. عملیات مقابله به مثل عناصر خاص خود را دارد. اگر چه جزو اصول عملیات مقاومت نامگذاری میشود.
مذاکره مقاومتی وقتی رخ میدهد که به بازدارندگی رسیده باشید
ایرناپلاس: دیپلماسی از نظر شما کجای مفهوم مقاومت قرار دارد؟ به هر حال تجربه دورههای اخیر نشان میدهد ما باید بهطور همزمان از این دو بازو به اشکال مختلف و مدیریت شده تحت یک مغز و قلب واحد استفاده کنیم. به نظر شما چه تناسبی باید بین دیپلماسی و نیروهای نظامی ما برقرار باشد؟
دوگانه جنگ و مذاکره، گرچه میتواند دو عنصر در خدمت مقاومت باشد، ولی ذاتاً عملیات مقاومت با این دو همراه است، چراکه هدف مقاومت بازدارندگی در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... است. لذا باید به هدف بازدارندگی رسید. وقتی به هدف بازدارندگی رسیدید، جنگی رخ نمیدهد. وقتی طرف مقابل بررسی میکند و برآورد میکند که در مقابل زده شدن پهباد، اگر عملیات نظامی انجام دهد آسیب بیشتری خواهد دید، در این زمان شما به بازدارندگی دست پیدا کردهاید و جنگی رخ نمیدهد. در دیپلماسی هم همینطور است. وقتی در مسئله اقتصاد به بازدارندگی رسیدید، آسیبپذیری عمده ما که در فروش و عدم فروش نفت پیدا میشود، با رسیدن به بازدارندگی از بین میرود و اقتصاد ما از نیاز به فروش نفت خلاصی پیدا میکند و بهنوعی درونزا و بروننگر میشود. در این وضعیت، دیپلماسی و مذاکره در فرآیند عملی که به بازدارندگی رسیدهاید، شکل میگیرد و این بازدارندگی دارای پیام مذاکره مقاومتی است. مذاکره مقاومتی وقتی رخ میدهد که شما به بازدارندگی رسیده باشید و خود، بازتاب بازدارندگی شما خواهد بود. پس مذاکره شما بازتاب مقاومت شماست و خود بازدارندگی و جلوگیری از انجام عملیات نظامی توسط طرف مقابل است، که محاسبه کرده که در صورت انجام عملیات ضرر بیشتری خواهد کرد. بنابراین شما در مقاومت، مذاکره را به شکل بازتاب نشان دادهاید و به بازدارندگی در عمل رسیدهاید.
پسامقاومت؟
ایرناپلاس: وقتی بحث از مقاومت میشود، به نظر میرسد بنا نیست این وضعیت پایدار باشد. بهنظر میرسد باید در یک جایی به اتفاقی دیگر تبدیل شود. چون ماهیت «نه جنگ، نه مذاکره» نوعی دوره گذار است. پرسش این است که این مفهوم به کجا خواهد رسید؟ آیا این تحولات به منطقه مربوط است؟ آیا به سیاستهای دولت آمریکا مربوط است؟ آیا به تغییر دولت در داخل کشور خودمان مربوط است؟ به نظر شما مرحله بعدی مقاومت به کجا میرسد؟
از نظر من و با نگاهی که به آیه ۴۵ سوره انفال دارم، مقاومت تا دستیابی به بازدارندگی یک راهبرد است. در مسائل نظامی، تا اندازهای به بازدارندگی دست پیدا کردهایم و این بهخاطر اهدافی است که مورد توجه آمریکا و امنیت جهانی آمریکاست؛ مثل حفظ امنیت اسرائیل. قبلاً برای آمریکا انتقال انرژی از خلیج فارس بهعنوان یک راهبرد امنیت ملی محسوب میشد، که امروز یا اینطور نیست یا میخواهند وانمود کنند اینطور نیست. از آنجایی که برخی نیازمندیها و اهداف امنیت ملی آمریکا، نزدیک یا در برد تاکتیکی تسلیحاتی ما قرار دارد، ما را بهنوعی از بازدارندگی نظامی رسانده است. ولی ما در مسائل دیگر هنوز به بازدارندگی نرسیدهایم. بنابراین اگر هدف مقاومت را بازدارندگی بگیریم، باید تعریف کنیم چه زمانی به این بازدارندگی دست پیدا میکنیم. البته نه بازدارندگی به معنای نظامی، بلکه بازدارندگی اقتصادی و عدم وجود ضعفهای اقتصادی کلان مثل فروش نفت یا انتقال تکنولوژی و سرمایهگذاری خارجی و امثالهم. اگر اینها بهوجود بیاید و ما این ضعفها را از بین ببریم، به بازدارندگی رسیدهایم.
ولی بعد از مقاومت چه؟ بعد از مقاومت وارد جنگ انقلابی میشویم. در طول دوران دفاع مقدس این را نشان دادیم. مثلاً وقتیکه در اوایل دوران دفاع مقدس، صدام اعلام کرد میخواهد در یک هفته به تهران برسد، وقتی مقاومت صورت گرفت و خرمشهر بعد از ۳۴ روز به تصرف آنها در آمد، و روز ششم، شورای امنیت سازمان ملل خواستار متوقف شدن جنگ و آتشبس شد و صدام به سمت آتشبس رفت، چون به استراتژی جنگ برقآسا دست پیدا نکرده بود، آنجا مقاومت به بازدارندگی رسید و دشمن را در نقاط مشخص متوقف کرد. پس از آن، ما وارد جنگ انقلابی شدیم و خرمشهر آزاد شد. ولی چرا دیپلماسی ما نمیتواند از خرمشهر بهرهبرداری کند؟ این مسئله است. لذا بعد از مقاومت به مرحله جنگ انقلابی میرسید.
جنگ انقلابی
ایرناپلاس: منظور شما از جنگ انقلابی ورود به جنگ بعد از این مرحله است؟ مختصات دقیق این مفهوم چیست؟!
جنگ انقلابی تأمین اهداف مورد نظر منافع ملی ماست. وقتی وارد جنگی شویم که منافع ملی ما از طریق بازدارندگی تأمین نشود، نیازمند این هستیم که به سمت آن اهداف حرکت کنیم. نمیخواهم بگویم جنگ افتتاحی، بلکه اسم آن را جنگ انقلابی میگذارم. چون در آن عرصه توانمندیهای لازم را ندارید، ولی مجبورید برای آزادی خرمشهر اقدام کنید. در مرحله اول، مقاومت انجام دادید و در مرحله دوم میخواهید به سمت آزادسازی خرمشهر و آزادسازی ۱۵هزار کیلومتر مربع و هشت شهر که در اشغال دشمن است، بروید. میخواهید چه کار کنید؟ میتوانیم اسم آن را مقاومت فعال یا جنگ انقلابی بگذاریم. جنگ انقلابی با توجه به مدیریت انقلابی و جهادی صورت میگیرد. یعنی نیازهایی که برای تأمین هدف مدنظر است، در دسترس نباشد و با ایثار از آنها عبور کنید یا ایثار را جایگزین آنها کنید. در چنین شرایطی مهم این است که شما به دیپلماسی انقلابی نیاز دارید.