«بحث طلبگی» دعوای سیاسی نیست
سخنگوی شورای نگهبان در واکنش به منازعه دو عضو محترم این شورا نوشته اند: «...در هر جمعی از جمله شورای نگهبان دعوای طلبگی طبیعی است؛ گاهی صداها بلند شده و مباحث داغ، لیکن بعد از آن دوستیها پابرجاست».
به گزارش دیده بان ایران؛ سخنگوی شورای نگهبان در واکنش به منازعه دو عضو محترم این شورا نوشته اند: «...در هر جمعی از جمله شورای نگهبان دعوای طلبگی طبیعی است؛ گاهی صداها بلند شده و مباحث داغ، لیکن بعد از آن دوستیها پابرجاست».
کاملا روشن است که ایشان از موضعی کدخدامنشانه سعی در ریختن آبی سرد بر منازعه ای دارند که فضای سیاسی کشور را بسیار داغ کرده است اما استفاده از تعبیر «دعوای طلبگی» برای توصیف اختلاف مذکور چندان دقیق و بجا به نظر نمی رسد.
در دعوای طلبگی که در واقع یک بحث «علمی» است طلبهها و حتی روحانیون بلند مرتبه بر سر یک درس یا موضوع علمی با یکدیگر به منازعه بر میخیزند. در این مباحث کسی درس یا موضوع و مساله ای را طرح میکند و دیگران سعی می کنند بر کسی که درس را توضیح می دهد اشکال وارد کنند و او هم باید بتواند به اشکالات جواب دهد.
شور و حرارت خاص این جلسات علمی و مباحثه ها که به صورت طبیعی باعث بالا رفتن تن صدا و بلند صحبت کردن می شود گاه رنجش های لطیف و موقتی پدید می آورد که به هیچ وجه از لحاظ ماهیت با یک دعوای معمول و به خصوص «دعوای سیاسی» به معنای متعارف آن یکی نیست.
ناظر یک بحث طلبگی که یک بحث علمی است ممکن است آن را دعوایی از جنس اختلافات و دعواهای روزمره ببیند اما مشارکت کنندگان در این مباحث به خوبی می دانند که این اختلاف علمی به هیچ وجه شباهتی به یک «دعوا» به خصوص از نوع سیاسی آن ندارد!
در واقع باید گفت خود تعبیر «دعوای طلبگی» نوعی تحریف است که معلوم نیست از کی و چه زمانی در ادبیات سیاسی کشور باب شده چون آنچه در این جلسات رخ می دهد بحث و مجادله علمی است نه دشمنی و تخاصم برای قدرت!
انکار اختلافات در میان سیاستمداران به خصوص اگر فعالیت سیاسی آنها از ماهیت اخلاقی و دینی خود فاصله بگیرد و به قلمرو معنایی سیاست در دنیای امروز نزدیک شود- قلمرویی که در آن هر کاری برای رسیدن به قدرت مجاز است و انگیزه های غیر از خداجویی ، حقیقت جویی، آزادگی و عدالت خواهی در میان است- خود به مانعی در راه آگاهی و اصلاح امور مردمان بدل میشود.
ممکن است سخنگوی محترم شورای نگهبان در این تعبیر و نوشته کوتاه خود خواسته باشد به نوعی حرمت و وجاهت طرفین دعوا را پاس بدارد و به دلیل بلندپایگی آنان در علم دین مانع از ورود دیگران به این امر و داوری های اخلاقی دربارهشان شود که در این صورت نیز باید گفت توصیه های دینی هیچکس را بی نیاز از نصیحت و انذار مشفقانه نمی داند، حتی علمای طراز اول دین را. علمایی که ممکن است نصیحت کنندگان، پای درس خود آنان دین را فراگرفته باشند!
تفاوت معنای «عالم دین» با «عامل دین» نیز در این میان تعیین کننده است. چه بسیار عاملان موفق و بلندمرتبه در سلوک دینی که از علم متعارف دینی وحوزوی و « سواد» آنچنان بهره ای نداشته اند اما با عمل به همان اندک دانستهها راه صد ساله را یک شبه طی کردهاند!/ الف