چرا صداوسیما نمیخواهد به قانون تن بدهد؟
حرف دولت ساده است، میگوید بنا بر مصوبات قانونی که به تصویب مجلس هم رسیده است، بسیاری از نهادها و موسسات باید برای گرفتن بودجه سالانه، عملکرد خود را ارایه کنند.
به گزارش دیده بان ایران، حرف دولت ساده است، میگوید بنا بر مصوبات قانونی که به تصویب مجلس هم رسیده است، بسیاری از نهادها و موسسات باید برای گرفتن بودجه سالانه، عملکرد خود را ارایه کنند. تعبیر سادهترش این است که هر کس میخواهد سهم خود را از بیتالمال و بودجه عمومی بگیرد، حداقل باید بگوید چه کرده و چه میکند؛ که در این شرایط سخت اقتصادی که هر دلار با هزار مکافات به دست میآید و کشور با مشکلات بسیاری مواجه است، بودجه را میخواهد خرج چه چیزی کند. برای صداوسیما چنین چیزی سخت است. این سازمان همیشه توانسته زیر چتر حمایتهای جناحی به کار خود ادامه دهد، بودجههای کلان بگیرد و به جایی پاسخگو نباشد. درباره آخرین درخواستهای تحقیق و تفحص از صداوسیما که به جایی نرسید هم توضیحات نمایندگان مجلس جالب بود. طیبه سیاوشی، ٢٠ خرداد ٩٨ در اینباره به ایرانآنلاین میگوید: «حرف کسانی که خواهان تحقیق و تفحص هستند، این است که این رسانه با توجه به بودجه قابل توجهی که دارد، باید تحت نظارت عمل کند و مشخص شود که این بودجه کجا و چگونه هزینه میشود و چرا خروجی مطلوبی ندارد. برخلاف اینکه مسئولان صداوسیما همواره از کمبود بودجه گلایه دارند، اما در واقعیت میبینیم که هر روز یک شبکه جدید تأسیس میشود. همچنین اغلب برنامههای پرهزینه دارای حامیان مالی و تبلیغاتی است. مسأله این است که حاصل بودجهای که از بیتالمال صرف رسانه ملی میشود، در خدمت مصالح و منافع مردم و پاسخگوی خواست آنها نیست. الان هر طرحی که درباره صداوسیما به کمیسیون فرهنگی بیاید، با نسبت ٩ به ٨ رأی نمیآورد. چون ٩ نفر از اعضای کمیسیون اصولگرا هستند و ٨ نفر اصلاحطلب و متاسفانه با نگاه جناحی، طرحها رد میشود.» اینکه چرا بخشی از نمایندگان که از جناح خاصی هستند تن به تحقیق و تفحص از صداوسیما نمیدهند، پیچیده نیست. این ممانعت از رسیدگی به حسابهای صداوسیما و مقاومت در مقابل آن درحالیکه نتایج تحقیق و تفحص در زمان مجلس ششم هم گویای شرایط حاکم بر این سازمان بود، از شفافیت مالی و کاری حکایت نمیکند. در اینباره توضیحات محمد سرافراز میتوانست بسیار روشنگر باشد که به آن هم توجه نشد. آنچه در صداوسیما اتفاق میافتد رفتاری که به مطالبات بخش بزرگی از مردم بیتوجه است. صداوسیمایی که درآمدها و مخارج آن همیشه زیر سوال بوده، اما با توجه به دفاع چندلایهای که از آن میشود تا امروز توانسته از پاسخگویی شانه خالی کند. منتقدان میگویند اگر صداوسیما میخواهد بهعنوان ارگان و بلندگوی یک جناح عمل کند و صدای اقلیتی از جامعه باشد، چرا بودجه سهمگین خود را از دولت میگیرد و درواقع دستش همیشه در جیب مردم است؟ اگر هم مردم و به نمایندگی از آنها دولت بودجه صداوسیما را میدهد، چرا در قبال رفتار مالی و محتوایی خود به هیچکس جوابگو نیست. این معادله مجهولات بسیار کمی دارد و با هیاهو راه انداختن و جوسازی نمیشود واقعیات آن را لاپوشانی کرد. ماجرا هم به سریال گاندو و ممنوعالتصویر کردن وزرای دولت محدود نمیشود. اگر دولت تصمیم گرفته باشد برای پرداخت بودجه صداوسیما، از این سازمان حساب پس بکشد، حداقل خواست مردم است. مردمی که دولت را انتخاب کردهاند و حالا انتظار دارند خواستههایشان را پیگیری کند.
سازمان صداوسیما تا زمانی که به جایی پاسخگو نباشد و حتی از نظارت مجلس و دولت در برود، میتواند به گسترش شبکههایی که خروجیشان معلوم نیست و ساختن برنامهها و سریالهایی که هدفی جز فشار علیه دولت ندارند و انگیزههای جناحی را دنبال میکنند، ادامه دهد. این سازمان تا امروز نه حاضر شده حقوق مدیرانش را رسانهای کند، نه برنامهای برای شفاف کردن قراردادها و پرداختهایش دارد و نه به سوالات شورای نظارتی پاسخ میدهد. نمایندگان و مسئولانی که از مدیران جامجم و سیاستهای این سازمان دفاع میکنند، کلاه خود را قاضی کنند و بگویند، اگر رسانهای با پسوند «ملی» در کشور متعلق به جناح رقیب آنها بود و به تخریبشان میپرداخت تا کجا پیش میرفتند و چطور رسوایش میکردند. حالا هم دولت چیزی نگفته، حسابهایتان را کمی شفاف کنید و بودجهتان را بگیرید. صداوسیمایی که باید همه را به رفتار قانونی دعوت کند، خودش نباید در مقابل قانون بایستد و از ابزارش برای دور زدن آن استفاده کند. تن دادن به قانون این همه بلوا دارد؟