شورای نگهبان، منشور بیطرفی منتشر کند
علی اکبر گرجی: نهاد شورای نگهبان گرچه در قانون اساسی ۱۳۵۸ پیش بینی شد، اما تاسیس و فعالیت عملی آن در ۲۶ تیرماه ۱۳۵۹ آغاز شد. شورای نگهبان نهاد مدرنی بود که از شورای قانون اساسی فرانسه الگوبرداری شکلی کرد، اما در رویکردها و رویه ها هرگز عنایتی به آن الگوی نخستین نکرد. یکی از دلایل ناکامیابیهای این نهاد در مستقر کردن حاکمیت قانون، مشروطیت و صلح مدنی نیز این بود که هنرمندیهای رویهای نهادهای مشابه در دیگر کشورها اساسا مورد توجه قرار نگرفت. شاید هم چنین دانشی در اختیار اعضای این نهاد قرار نمیگرفت. در هرحال، احساس استغنا آفت بزرگی است که میتواند نهادهای حکمرانی را با بن بست های ویرانگر روبرو کند.
به گزارش سایت خبری و تحلیلی دیده بان ایران؛ علی اکبر گرجی در یادداشتی نوشت؛ شورای نگهبان نهاد مدرنی بود که از شورای قانون اساسی فرانسه الگوبرداری شکلی کرد، اما در رویکردها و رویه ها هرگز عنایتی به آن الگوی نخستین نکرد.
یکی از دلایل ناکامیابیهای این نهاد در مستقر کردن حاکمیت قانون، مشروطیت و صلح مدنی نیز این بود که هنرمندیهای رویهای نهادهای مشابه در دیگر کشورها اساسا مورد توجه قرار نگرفت. شاید هم چنین دانشی در اختیار اعضای این نهاد قرار نمیگرفت. در هرحال، احساس استغنا آفت بزرگی است که میتواند نهادهای حکمرانی را با بن بست های ویرانگر روبرو کند.
اخیرا، سنت گرایان و هواداران متعصب شورای نگهبان فرازهایی از سخنان نخستین دبیر شورای نگهبان را منتشر کرده و به زبان تلویح ناخشنودی خود را از ضعیف شدن اعتبار و احترام اجتماعی این نهاد ابراز میکنند.
سخنان مرحوم آیت الله مهدوی کنی (نخستین دبیر شورای نگهبان) درباره ضرورت حفظ شان و جایگاه نهاد دادرسی اساسی در ایران (شورای نگهبان) چنین است:
«برای اداره مملکت اصولی لازم است که باید آن اصول مورد احترام باشد. یکی از اصول احترام به شورای نگهبان است. اگر بنا باشد این اصل مورد تزلزل قرار گیرد در آینده دیگر هیچ مقامی نمی تواند حافظ قانون اساسی باشد".
این سخنان، بی تردید، از منطق استواری برخوردار است، اما پرسش این است که خود شورای نگهبان باید کدام اصول را در عملکرد خود رعایت کند تا آن اعتبار و احترام لازم را کسب کند؟ ضمنا، آیا کسب احترام با گفتن، تقاضای احترام یا حتا با جبر و قوه قهریه قابل تحقق است؟ آیا بهتر نیست دلایل و علل تنزل شان این نهاد را بدون حب و بغض و در فضایی آکنده از دلسوزی و با نیت اصلاح بررسی کنیم و چاره ای بیندیشیم؟
آیا بازنگری در ساختار و رویه های شورای نگهبان و بازآرایی ترکیب عضوی و تعدیل گرایشات محافظه کارانه ی سیاسی-حقوقی آن بهترین راه کار نیست؟
صرف نظر از همه این مسایل، مردم ناظران ریزبینی هستند که گفتارها و رفتارهای ما را نیک می سنجند و نمره آن را در کارنامه احترام و اعتبار ما درج می کنند. مثلا به سخنان آیت الله جنتی در جمع کارکنان شورای نگهبان توجه کنید: "شورای نگهبان نهاد بیطرفی است و کار این نهاد در چارچوب قانون است و برای ما هیچ فرقی ندارد که فرد ثبتنامکننده مربوط به کدام جریان سیاسی است؛ لذا هرکس شروط مصرح در قانون را داشته باشد احراز صلاحیت میشود.
آیتالله جنتی تأکید کرد: شورای نگهبان وابسته به هیچ جریان سیاسی نیست و تحت تأثیر جریانات سیاسی و هیچ کسی قرار نمیگیرد و هیچ ضرر و نفعی هم از اینکه چه کسی وارد مجلس بشود یا نشود نمیبرد بلکه بر اساس وظیفهای که دارد کار خود را انجام میدهد."(۲۵ تیر۹۸ به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان)
مدعای شگفت انگیز ریاست عالیه شورای نگهبان آن است که این نهاد اولا بی طرف است. ثانیا، وابسته به هیچ جریان سیاسی نیست و تحت تاثیر جریانات سیاسی هم قرار نمی گیرد. پرسش مهم این است که آیا چنین ادعاهایی به صرف بیان در جان و دل مردم استقرار می یابند؟ آیا مردم از خود نمی پرسند که در فلان مورد اعضای این نهاد والامقام علنا از یک جریان سیاسی و حتا یک کاندیدای ویژه حمایت کردند؟ آیا مردم از خود نمی پرسند که دقیقا در همان روزی که جناب ایشان این سخنان را بر زبان جاری می ساخت، حقوقدانان محترمی بر صندلی شورای نگهبان جلوس فرمودند که برخی از آن بزرگواران پیشینه حزبی و سیاسی کاملا آشکاری دارند؟
در پایان، پیشنهاد می کنم شورای نگهبان در راستای افزایش سرمایه اجتماعی خود، منشوری را تحت عنوان منشور بی طرفی منتشر کرده و مفهوم، مبانی، سازوکارها و لوازم بی طرفی خود را رسما و علنا اعلام کند و در آینده بکوشد تا در چهارچوب همین منشور رفتار کند.