شهاب الدین صدر: اصولگراها همدیگر را تحمل کنند و تنگنظری را کنار بگذارند/ ۷۰ درصد نمایندگان فعلی رأی نمیآورند/ اصولگرایان ائتلاف نکنند دوباره شکست خواهند خورد
رئیس جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت میگوید: اصولگرایان اگر میخواهند به پیروزی برسند باید سلیقههای همدیگر را تحمل کنند و تنگنظریها را کنار بگذارند وگرنه اگر متشتت باشند نتیجه انتخابات را دوباره واگذار میکنند.
هنوز چتر جمنا، شورای وحدت و هیچ گروه دیگری نتوانسته همه اصولگرایان را زیر سایه خود بگیرد. رایزنیها در حال انجام است اما همزمان سازهای مخالفی هم به گوش میرسد.
به گزارش دیده بان ایران، سید شهابالدین صدر که روزگاری نایب رئیس مجلس هشتم بود این روزها ذیل عنوان «جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت» برخی احزاب اصولگرا را جمع کرده و فعالیتهای انتخاباتی را کلید زده است. رئیس جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت معتقد است که اگر اصولگرایان مثل گذشته مشتت باشند و تن به ائتلاف ندهند رقابت را به رقیب واگذار میکنند؛ رقیبی که البته طبق گفته او اصلاحطلبان نخواهند بود چون مردم از عملکرد آنها راضی نیستند.
مشروح گفتگوی خبرآنلاین با سیدشهاب الدین صدر را در ادامه میخوانید:
آقای صدر! شما فضای سیاسی کشور در چهطور میبینید؟ آیا اصولگرایان میتوانند در انتخابات مجلس یازدهم پیروز شوند؟
چیزی که ما در انتخابات مجلس و شورای شهر و خبرگان شاهدش هستیم قطببندیها در انتخابات است، زمانی چپ و راست مطرح بودند اما حالا اصولگرا و اصلاحطلب مطرح هستند که البته همین قطببندیها فضای انتخابات را داغ میکند. اما چیزی که الان در فضای عمومی هست این است که مردم مقداری از این اسامی و واژهها و دستهبندیها عبور کردهاند. یعنی مردم احساس می کنند این واژههایی که به عنوان چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا هست، کارساز نیستند و از عملکرد این گروهها و جناحها در ادوار مختلف خیلی راضی نیستند. بخاطر اینکه گاهی این دستهبندیها و جناحبندیها باعث میشود که افراد و مسئولان از راه و هدف اصلی که داشتهاند فاصله بگیرند و به سمت گروهبندی و دستهبندی و باندبازی میروند و این فضا چه در دولت و چه در مجلس و چه دستگاههای دیگر، قاعدتا برای کشور مضر است.
ممکن است مردم از گروههای سیاسی که در قدرت هستند، عبور کنند
عدهای این نگرانی را دارند که مردم از دو جناح زنده شوند و اتفاقات پیشبینی نشدنی رخ بدهد، پیش بینی شما در مورد انتخابات آینده چیست؟
در انتخابات مجلس دهم، اصلاحطلبان با لیست امید در تهران پیروز شدند و حوزههای دیگر هم گروههای نزدیک به اصلاحطلبان و دولت اکثریت را دارند. اما علت اینکه وضعیت اقتصادی کشور و وضعیت معیشتی مردم مناسب نیست و نارضایتی عمومی وجود دارد، پیشبینی میشود که مردم از این افرادی که در حال حاضر در قدرت هستند عبور کنند و به سمت افراد دیگر و گرایشات دیگر بروند. البته حرف من این نیست که در مورد مجلس و دولت ابعاد مختلف را در نظر نگیریم اما بالاخره این گروه با تمام قدرت و تواناهایی در دولت و مجلس حضور دارند، اما وضع غیرقابل قبولی است.
مشکلات معیشتی مردم بسیار زیاد است و عدم ثبات اقتصادی وجود دارد و قیمت ارز و سکه و طلا آثار اقتصادی و روانی خود را در جامعه میگذارد. الان پیشبینی میشود مردم از گروههایی که در مجلس و دولت هستند عبور کنند و به سراغ گرایشهای دیگری بروند.
این گرایشهای دیگر کدام گرایشهای خواهد بود؟ اصولگرایی یا یک جریان سوم؟
آن چیزی که به نظر من همه باید به آن توجه کنند و آنچیزی که ما در صحبتهای حضرت امام و مقام معظم رهبری میبینیم، این است که برروی این واژهها و دستهبندیها مثل چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا تکیه ندارند. آن چیزی که بیشتر روی آن تأکید میشود، مسئله خدمت به مردم است. یعنی اینکه افراد برای خدمت به مردم، برای رفع مشکلات کشور و مردم و حفظ اقتدار نظام تلاش کنند، نه اینکه دنبال منافع شخصی و گروهی خود و این باندبازیهایی که معمولا شکل میگیرد باشند. لذا آنچیزی که مردم در حقیقت میخواهند بدانند این است که چه کسی میخواهد در خدمت مردم باشد و برای مردم کار کند و با مردم صادق باشد.
مردم از عملکرد اصلاح طلبان ناراضی هستند
تخلفات و پروندههای مختلف اقتصادی و مشکلاتی که ایجاد شده نیز، مردم را از عملکرد اصلاحطلبان ناراضی کردهاست. این افراد که به بیتالمال دستاندازی میکنند یا اختلاس و سو استفاده میکنند، متعلق به هر گروهی باشند، منفور هستند و هر گروهی که به اینها کمک میکند هم منفور هستند. مردم میخواهند بدانند چه کسانی خالصانه و بدون در نظر گرفتن منافع شخصی خود میتوانند خدمت کنند و برای رفع مشکلات مردم حرکت و دلسوزی کنند.
من فکر میکنم آهنگی که در کشور وجود دارد باید به این سمت برود. در بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری هم توصیهها و مطالبی وجود دارد که حرکت برای رفع مشکلات مردم تاکید دارد.
میخواهم بدانم این واژههایی مثل خدمت که شما روی آن تاکید میکنید، به کدام گروه یا حزب سیاسی نزدیکتر است.
من فکر میکنم گروهی که در مجلس و دولت هستند، دیگر اقبال عمومی مردم را ندارند و این مسلم است.
نزدیک به ۷۰ درصد نمایندگان مجلس فعلی دیگر رأی نخواهند آورد
یعنی حتی اصولگراهایی که در مجلس هستند؟
هرکسی که در مجلس وجود دارد. معمولا در انتخابات مجلس، نزدیک دو سوم افرادی که سرکار هستند، دوباره رأی نمیآورند. علت هم این است مردم وقتی عملکرد افراد را میبینند، دور بعد به آنها رأی نمیدهند. لذا طبق آن چیزی در گذشته اتفاق افتاده نزدیک به ۷۰درصد این مجلس رأی نمیآورد. بخشی هم مربوط به مشکلاتی است که در کشور وجود دارد و قضاوت عمومی این است که مجلس در حل مشکلات کشور نقشی ندارد.
پیامی که مقام معظم رهبری به مجلس هشتم دادند این بود که مجلس وظیفه ریلگذاری برای دولت را دارد. دولت قدرت زیادی دارد، اما مجلس است که باید با این ریلگذاریها، دولت را روی خط بیاورد. برداشت عمومی که ما داریم این است که مردم از وضع موجود ناراضی هستند، یعنی احساس میکنند روند صعودی نداشته و دائماٌ تنزل پیدا کرده است.
مردم باید در کنار شعارها، سوابق کاندیداها را هم بررسی کنند
شما میگویید که در مجلس یازدهم کسانی روی کار میآیند که روی خدمت به مردم تأکید کنند. اما این نگرانی هم وجود دارد که این دلزدگی از این دو جریان باعث شود که در انتخابات آینده جریانهای پوپولیست با شعارهای عوامفریبانه با تکیه بر مسائل اقتصادی، روی کار بیایند مجلسی بیهویت شکل بگیرد.
نکتهای که شما میگویید، نکته مهمی است. یعنی وقتی مردم از افرادی که در رأس قدرت هستند ناراضی میشوند، چه در دولت و چه در مجلس ممکن است یک جریانی با طرح شعارهای زیبا و با طراحی خاصی، یک جریان تودهای را در بین مردم راه بندازد و یکدفعه در انتخابات رأی اکثریت را بیاورد که در گذشته هم شاهد این اتفاق بودهایم.
در کشور ما که به آرای عمومی مراجعه میشود، یکی از پارامترهای مؤثر در جلوگیری از این گروهها و افراد در نظر گرفتن نقش احزاب و گروههای قانونی است. در حقیقت، احزابی که در چارچوب قوانین و مقررات کشور و قانون اساسی مشغول فعالیت هستند، نقش مهمی در این امر دارند. اما متاسفانه در کشور ما احزاب این جایگاه را ندارند، یعنی مسئولانی که در کشور هستند معمولا اجازه نمیدهند که احزاب بتوانند نقش خود را ایفا کنند. در کشور ما مسئولان متأسفانه از احزاب سواستفاده میکنند و زمانیکه در رأس کار قرار میگیرند، میگویند ما مستقل هستیم و وابسته به حزبی نیستیم و هیچکس در ارتباط با عمل آن مسئول چه مجلس و چه ریاستجمهوری پاسخگو نیست.
در کشور ما گاهی اوقات یک موج مردمی راه میافتد و یک عدهای که تصورش را نمیکنند، رأی می آورند. این به این معنا نیست که تقلب یا تخلف شده، مردم یکدفعه تمایل پیدا میکنند به یک فرد و فکر میکنند او مؤثر است. من احساس میکنم که نقش احزاب جلوگیری از این اتفاق خیلی مهم است.
یک نکته دیگر این است که دستگاههایی که بر انتخابات نظارت میکنند، باید به نحوی عمل کنند که افراد پخته و دارای صلاحیت، تمایل داشته باشند که در انتخابات شرکت کنند و یا یک نقش مسئولانهای را بازی کنند. بعضی مواقع این اتفاق میافتد که چهره های شناخته شده کنار میروند و افرادی میآیند که مردم حتی با آنها آشنا نیستند.
نکته سوم مردم باید در کنار شعار خدمت، اخلاص و صداقت افراد را از سوابقشان درک کنند. من فکر میکنم چه در مجلس و چه در دولت، این اتفاق باید بیافتد. یعنی یکسری افراد پاکدست، سالم و افرادی که امتحانشان را پس داده باشند و مردم آنها را بشناسند، خود را در معرض آرای عمومی قرار دهند.
و نکته چهارم این که انتخابات باید طوری باشد که مردم با علاقه و امید در آن شرکت کنند. ممکن است برخی اشخاص و گروهها اعتقادی به حضور مردم نداشته باشند، اما امام و مقام معظم رهبری همیشه بر حضور حداکثری مردم در انتخابات تاکید داشتند، چون اقتدار و قدرت حکومت ما روی دوش مردم است. باید کاری کنیم که فضای رقابتی سالمی شکل بگیرد و افراد یکدیگر را تخریب نکنند و چهرههای مناسب و افراد سالم و مخلص بیایند و در انتخاب شرکت بکنند.
ممکن است مردم برای تغییر شرایط به سمت احمدینژاد بروند
صحبت از جریانهای پوپولیستی که میشود، بعضیها نگران تحرکات آقای احمدینژاد هستند و معتقدند که چون آقای احمدینژاد نتوانست در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند، ممکن است بخواهند با نیروهایش وارد مجلس شوند و مجلس را در دست بگیرند.
من از جریان آقای احمدینژاد اطلاعی ندارم که چه سطح و توان و استراتژی دارند، اما بالاخره وقتیکه مردم از وضع موجود ناراضی باشند، چه در مجلس و چه در دولت، اینها در حقیقت به دنبال جایگزینی هستند که بتواند مملکت را از این شرایط خارج کند و به دنبال این قهرمان هستند.
اما هنر پیدا کردن جایگزین مناسب برعهده دستگاههای انتخاباتی است. هم وزارت کشور هم شورای نگهبان باید به نحوی این فضای باز در کشور را ایجاد کنند تا افراد سالم و صادق و خدمتگزار بیایند تا مردم اسیر جریانهای به قول شما پوپولیستی و حرکتهای این چنینی نباشند و با چشم باز کاندیداهای درست و پاکدست را انتخاب کنند.
به نظر شما جریان آقای احمدینژاد توان تحرکات انتخاباتی را دارد؟
افرادی مثل آقای احمدینژاد و افراد دیگری که در جامعه مطرح هستند مثلا آقایان قالیباف، رضایی، لاریجانی و حدادعادل، معمولا در عرصه انتخابات وارد میشوند. اینها همه ممکن است که وارد عرصه شوند. بالاخره همه افراد تلاش میکنند که نیروهای موافق خود را در معرض رأی قرار بدهند و این یک چیز بدیهی است.
آقای احمدی نژاد هم، با اینکه من اطلاعی ندارم، ممکن است که افرادی را مناسب بداند و در معرض رای قرار دهد یا خودش کاندید شود، و یا اینکه از افرادی حمایت کند. این اتفاق ممکن است بیافتد، چون افراد دیگر هم اینکار را میکنند و هر دوره به شکلی تحرک نشان میدهند، حالا با نام یا بدون نام.
توصیه من این است که فضای جامعه آنقدر باید باز شود که در چهارچوب قانون اساسی و قوانین و مقررات کشور، افراد با تابلوهای مشخص و رفتارهای مشخص به انتخابات بیایند. نه اینکه نزدیک انتخابات گروه و جبههای جمع شوند و بعد از انتخابات دیگر خبری از آنها نباشد. این برای کشور ما مناسب نیست. ما افرادی را میخواهیم که شفاف حرف بزنند، نظرات و مواضعشان را بگویند و مردم قدرت انتخاب داشته باشند.
ممکن است برخی اصولگرایان با احمدی نژاد ائتلاف کنند؟
آقای صدر! با توجه به اینکه گفتید مردم ممکن است از اصولگرایان هم زده شده باشند، این امکان وجود دارد که بخشی از اصولگراها برای اینکه رأی بیاورند، با جریان آقای احمدینژاد وارد ائتلاف شوند؟
ممکن است. اما من برداشتم این است که اگر اصولگراها و اصلاحطلبان در جامعه، بخواهند که در انتخابات اقبال عمومی و رأی مردم را داشته باشند، باید حتما در عملکرد گذشته خودشان تجدیدنظر کنند، برای هر دو جناح همینطور است. باید تجدید نظر کنند و روشهای گذشتهشان را اصلاح کنند.
اصولگرایان اگر ائتلاف نکنند نتیجه انتخابات را دوباره واگذار میکنند
خب! همین تجدیدنظری که شما میگویید، میتواند شامل ائتلاف و یکپارچه شدن گروههای اصولگرایی باشد؟
من از سال ۷۱ در انتخابات هستم، بالاخره صرفنظر از تهران که لیستها رای میآورند، مردم باید در شهرهای کوچک به یک نفر رأی دهند. اگر افراد در این گروهبندیها و احزاب هم عقیده و همفکر باشند، باید با هم اتحاد و وحدت داشته باشند و آرا و اقبال عمومی روی هم رفته همافزایی پیدا کند تا آن فرد مورد نظرشان رای بیاورد. چه اصولگرایان و چه اصلاحطلبان قطعا به طور پراکنده نمیتوانند در انتخابات پیروز شوند و دوباره مجلسی متشتت بوجود می آید که مشکلات زیادی به همراه دارد. لذا این گروههای مختلف علاوه بر تجدید نظر در عملکردشان، باید در چارچوبی به وحدت برسند و جبهه واحدی را تشکیل دهند.
احتمال افتادن این اتفاق است؟
اگر این اتفاق نیفتد احتمال شکستشان خیلی هست.
و پیشبینیتان چیست؟ در این انتخابات اصولگرایان به ائتلاف خواهند رسید یا خیر؟
تاجایی که من اطلاع دارم، با یکدیگر در حال مذاکره و رایزنی هستند و با اینکه طیف گستردهای میشوند، اما باید به وحدت برسند. در انتخابات مجلس هشتم طیف گستردهای کنار هم بودند. باید مقداری سلیقههای همدیگر را تحمل کنند و تنگنظریها را کنار بگذارند، اگر میخواهند که اصولگرایان به پیروزی برسند وگرنه اگر متشتت باشند نتیجه انتخابات را دوباره واگذار میکنند.