کد خبر: 65607
A

محسن‌ آرمین: اصلاح­‌طلبان باید در اندیشه تولید گفتمان متناسب با نیاز کشور باشند

محسن آرمین، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، گفت: مهم‌ترین تفاوت وضعیت امروز جامعه با سال‌‌های 94 و 96 کاهش شدید اعتماد جامعه به تغییر و بهبود و حل مشکلات و تامین مطالبات خویش است.

محسن‌ آرمین: اصلاح­‌طلبان باید در اندیشه تولید گفتمان متناسب با نیاز کشور باشند

شور در شرایطی خطیر روزها را می‌شمارد تا به هشت اسفند و روز انتخابات مجلس یازدهم برسد. به همین دلیل تشکیکی جدی برای تکرار آنچه در انتخابات سال‌های 94 و 96 رخ داد، در اذهان اهالی سیاست و حتی افکار عمومی نقش بسته است.

به گزارش دیده بان ایران، محسن آرمین طی گفت‌وگویی ضمن تشریح شرایط موجود، به هزینه‌‌های وضعیت نه‌چندان راضی­‌کننده فعلی اشاره کرده است.

 

*فضای امروز، در شرایطی که به استقبال انتخابات می‌‌رویم، با سال‌­های 94 و 96 که شاهد انتخاباتی پرشور بودیم، چه تفاوتی دارد؟

 

مهم‌ترین تفاوت وضعیت امروز جامعه با سال‌‌های 94 و 96 کاهش شدید اعتماد جامعه به تغییر و بهبود و حل مشکلات و تامین مطالبات خویش است. به عبارت بهتر، حوادث و تحولات سال‌های اخیر از سال 92 به این سو تقریباً همگی در یک هدف اشتراک داشتند و آن کاهش اعتماد مردم به کارآمدی نظام در حل مشکلات و کاهش امید نسبت به امکان تحقق فردایی بهتر است. در واقع جنبشی که از سال 92 در جامعه پدید آمد تا از طریق صندوق رای مطالبات و خواسته‌های خود را پیگیری کند، خیلی سریع با درهای بسته مواجه شد. حوادث و تحولاتی که طی این سال‌ها جامعه را به این نتیجه رساند روشن است و نیازی به یادآوری ندارد.

 

*می‌توانید به طور مصداقی مثال بزنید؟

 

برخی از تحولات و عوامل نظیر مواضع لجوجانه و صریح بخش‌هایی از حاکمیت در برابر مطالبات جامعه و زمین‌گیر کردن دولت منتخب پیش از این سال‌ها نیز وجود داشت، اما توفیق این بخش در زمین‌گیر کردن برجام که بزرگ‌ترین موفقیت دیپلماتیک در تاریخ معاصر کشور به شمار می‌رفت و محرومیت از نتایج آن در ایجاد سرخوردگی و دلسردی جامعه، با هیچ‌یک از اقدامات گذشته این بخش قابل قیاس نبود. تحولات خارج از اراده، از حوادث طبیعی نظیر بحران ریزگردها، زلزله، سیل و... گرفته تا تحولات خارجی نظیر نتایج انتخابات آمریکا و پیروزی ترامپ و خروج آمریکا از برجام و تحمیل سخت‌ترین تحریم‌های دوران معاصر بر کشور- آن هم بر دولت وارثِ اقتصادی شکننده، به کمک بخش‌های افراطی مخالف دولت آمد تا اهداف خود را سریع‌تر محقق کنند. البته ضعف مدیریت دولت یا بهتر بگوییم، عدم تناسب ظرفیت مدیریت دولت با شرایط جدید، در این روند تاثیری چشمگیر داشت. روشن است که این حجم انبوه از مشکلات در کنار اخبار مستمر اختلاس‌ها و دزدی‌های بی‌سابقه و کلان که حکایت از فساد ساختاری دارد، تا چه اندازه می‌تواند بر روند کاهش اعتماد جامعه به کارآمدی نظام در حل مشکلات و از بین بردن امید به آینده روشن دامن بزند.

 

*کاهش اعتماد جامعه چه تبعاتی می‌‌تواند داشته باشد؟

 

نکته‌ای که شاید کمتر به آن توجه می‌شود این است که کاهش اعتماد عمومی و ناامیدی جامعه از اصلاح امور تنها به کاهش سرمایه اجتماعی نظام نمی‌انجامد. بلکه به همراه آن، نیروهای سیاسی‌ای که خواهان اصلاح و بهبود وضعیت از طریق سازوکارهای قانونی در درون نظام هستند نیز اعتماد جامعه را نسبت به کارآمدی خود از دست می‌دهند و دچار ریزش نیرو می‌شوند. آنها اگر از سوی جامعه متهم به قدرت‌‌طلبی و... نشوند، در بهترین حالت افراد و نیروهای سالمی تلقی می‌شوند که قادر به تغییر نیستند. با توجه به این حقیقت، به گمان من اصلاح­‌طلبان و کلیه نیروهای خواهان حفظ نظام و اصلاح آن، بیش از هر نیروی سیاسی دیگری از تحولات سال‌های اخیر متضرر شدند. اما این ضرر به معنای سودمندی جریان‌ ضداصلاحات در حاکمیت نبود، بلکه این کاهش و ریزش نیروها به سود جریان‌های مخالف نظام تمام شده و، در خوش‌‌بینانه‌‌ترین تحلیل، به افزایش جمعیت سرخورده و بی‌‌انگیزه انجامیده است. بنابراین، هرچند به عملکرد اصلاح‌‌طلبان و نهادهای اصلاح‌‌طلب مانند فراکسیون امید مجلس، شورای عالی‌سیاست‌گذاری اصلاحات و احزاب اصلاح‌‌طلب نقدهای جدی وارد است، اگر اصلاح‌‌طلبان قصور و تقصیری هم مرتکب نمی‌شدند، به دلایلی که گفتم، گرفتار ریزش و کاهش پشتوانه اجتماعی می‌شدند. سخن اخیر آقای خاتمی را مبنی بر اینکه «دیگر نمی‌شود به مردم گفت رای بدهید» در چارچوب این تحلیل می‌توان بهتر درک کرد.

 

*تکلیف گروه‌های سیاسی و ائتلاف و همنشینی‌‌های احتمالی چیست؟

 

ائتلاف‌ها و جبهه‌ها حول مهم‌ترین و کانونی‌‌ترین مسائل مطرح در عرصه سیاسی شکل می‌گیرند. بنابراین پیش از پاسخ دادن به این پرسش، باید گفت مهم‌ترین و مبرم‌ترین مسائل استراتژیک کشور چیست؛ در شرایط کنونی اصلی‌‌ترین و کانونی‌‌ترین نیاز جامعه ما انسجام و همبستگی ملی بر پایه دو اصل مردم‌سالاری و مشارکت همه اقوام و نیروهای اجتماعی و سیاسی در اداره کشور و صلح و تنش­‌زدایی در خارج است. معتقدم این انسجام و همبستگی ملی با مشخصه‌هایی که عرض کردم، اصلی‌‌ترین رهیافت برای حل کلیه مشکلات کشور در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، فساد ساختاری و نیز بحران‌های موجود در عرصه خارجی است. اتخاذ چنین رهیافتی نیازمند تجدید نظر جدی در رویکردهای موجود در سطح عالی اداره کشور است و بدون چنین تحولی بازسازی اعتماد و بازیابی امیدهای ازدست‌رفته و حل مشکلات کشور در عرصه‌های مختلف به نحو اصولی ممکن نخواهد بود. شعارهایی نظیر جوان‌گرایی و عدالت‌خواهی و اقداماتی نظیر رسیدگی به پرونده‌های اختلاس و تغییر مسئولان و... بدون چنین تغییر و تحولی، شعارها و اقداماتی بی‌فایده یا کم‌فایده خواهد بود.

 

*اصلاح‌‌طلبان به طور مشخص چه «بایدها» و «نباید»هایی را باید در نظر بگیرند؟

 

با توجه به آنچه گفته شد، اصلاح­‌طلبان بیش و پیش از هر ائتلافی باید در اندیشه تولید گفتمان متناسب با این مبرم‌­ترین نیاز کشور باشند و از این طریق به با‌زسازی گفتمانی و بازتعریف خود- متناسب با شرایط جدید- و در نتیجه اتخاذ راهبردهای نو بپردازند. پس از این مرحله است که موضوع ائتلاف با نیروهای دیگر مطرح می‌شود.

 

به این ترتیب: الف. اتفاق نظر بر اصلی‌­ترین و مبرم‌‌ترین مسائل کشور به اصلاح‌طلبان امکان می‌دهد تا بر محور آن، با هر نیروی سیاسی‌ای که با آنان در این محور اشتراک نظر دارند، دست به ائتلاف بزنند. حال این نیرو می‌خواهد اصولگرا باشد یا هر نیروی منتقد دیگری که در این محور با اصلاح‌طلبان وحدت نظر دارد. همچنین هرگونه ائتلافی با حفظ هویت نیروهای ائتلاف انجام می‌پذیرد. ب. بازسازی گفتمانی و بازتعریف خود متناسب با شرایط جدید و تعیین راهبرد‌ها به اصلاح‌­طلبان این امکان را می‌دهد که با حفظ هویت خود وارد چنین ائتلافی شوند.

 

طبعاً بدون چنین مقدماتی ورود اصلاح‌‌طلبان در شرایط موجود به هر ائتلافی، ایفای نقش درجه دوم در سناریویی است که طراحی می‌کنند و نتیجه ‌آن پرداخت هزینه‌های سنگین سیاسی و از دست دادن سرمایه اجتماعی و ایفای نقش سایه و درجه دوم است.

 

*ممنون. حرفی باقی مانده است؟

 

کاهش اعتماد جامعه مساله‌ای بسیار جدی و هزینه‌‌ساز است./ اعتمادآنلاین

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر