اصلاحطلبی یک جریان واحد نیست که اگر کسی گفت در انتخابات شرکت نکنید، بقیه بپذیرند
اصلاحطلبان باید از خود اکنونشان فاصله بگیرند. تا اصلاحطلبان از خود اکنونشان فاصله نگیرند و خود اکنونشان را یک جا پیاده نکنند، خود اکنونشان را مورد نقد جدی قرار ندهند؛ این خود مرسوم و مألوف اصلاحطلبی که امروز در حال تجربه آن هستیم، نمیتواند احیاگر جریان اصلاحطلبی باشد.
به گزارش دیده بان ایران، روزنامه شرق با محمدرضا تاجیک از تئوریسین های اصلاح طلب مصاحبه ای در باره مسائل روز انجام داده است.
بخشهایی از اظهارات او را میخوانید:
* رخدادها از هیچ کجا و همه کجا نازل میشوند و لزوما قابلیت پیشبینی ندارند. دفعتا شرایطی به وجود میآید که «وضعیت» غلیان میکند. فضاهای مختلفی دست به دست هم میدهند و یکباره در شرایطی از سوی کسانی که کسی پیشبینی نمیکند، در جایی که کسی پیشبینی نمیکند، حرکتی حادث میشود و آن حرکت به صورت زنجیروار خودش را تکثیر میکند. اگر دیماه96 قابل پیشبینی بود، جلوی این اتفاق را میگرفتند؛ بنابراین حوادث دقالباب نمیکند و اجازه نمیگیرد. یکباره از هیچ کجا و همهجا نازل میشود؛ اما آیا این به این معناست که نمیتوانیم پیشبینی کنیم چه اتفاقاتی در راه هستند؟ حوادثی که ریشه در اکنون ما دارند ردپاهایی هرچند محو گذاشتهاند. ردپاها وجود دارد و چشم بصیرت لازم است که ببیند اینها ردپای چه حوادثی است. امروز به دلیل شرایط خاص جامعه به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و مسائل درون و بیرون، این ردپاها محسوس و قابل رؤیت است و باید نظاره کرد.
* امروز کمتر کسی است که بازی اصلاحطلبان را جزئی از بازی رسمی سیاسی و رسمی قدرت نداند. کسی که بخواهد یک تفکیک و تمایز ایجاد کند، خود، یک بازی در بازی بزرگتر و جزئی از آن بازی بزرگتر است؛ جریانی که سخت درگیر بازی کلان سیاست و قدرت است و طبیعی است، متأسفانه با نگاهی که در میان اصلاحطلبان پررنگ شد؛ مردمگریزی به نام پوپولیسم و جدایی از تودهها و دخیلبستن به نخبگان، آنها را از قاعده هرم جدا کرد، میانه را هم خودش رها کرد، بنابراین فضای حیاتی که خودش آن را یافت و جز این دیگر نمیتوانست فضایی بیابد، فضای حیاتی درون سیاست کلان و قدرت کلان بود که آنجا هم دچار چالشهای جدی است که امروز دامن اصلاحطلبی را گرفته است.
* اصلاحطلبان باید از خود اکنونشان فاصله بگیرند. تا اصلاحطلبان از خود اکنونشان فاصله نگیرند و خود اکنونشان را یک جا پیاده نکنند، خود اکنونشان را مورد نقد جدی قرار ندهند؛ این خود مرسوم و مألوف اصلاحطلبی که امروز در حال تجربه آن هستیم، نمیتواند احیاگر جریان اصلاحطلبی باشد. حتی زمانی که بخواهد از جریان قدرت جدا شود، این منِ درون اصلاحطلبی اجازه نمیدهد. چون او عادت کرده زیر سایه دیگری بزرگ شود. عادت کرده هویتش را در عرصه قدرت و سیاست تعریف کند. بنابراین اول باید منِ دیگری را تجربه کند. باید از منِ خودش عبور کند. یا به تعبیر دینی ما نیازمند یک جهاد اکبر است.
* جریان اصلاحطلبی یک جریان واحد نیست که اگر عدهای بر این تصمیم شدند که در انتخابات شرکت نکنند یا از سیاست و قدرت کناره بگیرند، بسیاری از اصلاحطلبان دیگر با آنها همکاری و همراهی داشته باشند. چنین حرکتی جز ایجاد شکاف در فضای اصلاحطلبی کار دیگری نمیکند و اراده واحدی در پس و پشت جریان اصلاحطلبی نهفته نیست. جریان اصلاحطلبی یک خط نیست، بلکه یک طیف است،؛ در مواقع مختلف، حرکتش را متفاوت ساماندهی میکند. بنابراین در شرایط کنونی مقدم بر هر چیز، جریان اصلاحطلبی را فرا میخوانم که در آینه نقد، خودشان را نگاه کنند.