محمدصادق جوادی حصار: ما باید به صورت مشروط از دولت روحانی حمایت می کردیم و همه تخممرغهای خود را در یک سبد قرار نمی دادیم
اینکه جمعی از ما اصلاحطلبان دائما میگفتیم که باید حمایت مشروط از دولت آقای روحانی انجام دهیم و همه تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهیم، برای این بود که اگر این دولت نسبت به اصلاحطلبان هیچ تعهد و نگرانی بابت ادامه حمایتها نداشته باشد، طبیعتا انگیزهای هم برای اصلاح امور و توجه بیشتر به تمایلات اصلاحطلبان از خود نشان نخواهد داد. به نظرم در این وضعیت اصلاحطلبان تا حد زیادی دچار چالش شدهاند و باید نهایت تلاش خود را انجام دهند تا از این شرایط خارج شوند.
به گزارش دیده بان ایران؛ انتخابات در راه است و در چشم بهم زدنی چند ماه پیشرو نیز خواهد گذشت و اسفندماه از راه خواهد رسید تا همه خود را مهیای آوردگاه حساس و سرنوشتساز مجلس 98 کنند. این در حالی است که جریان اصلاحات به عنوان جریانی که همواره مردم و مطالبات آنها را محور برنامهها و عملکرد خود قرار داده؛ اکنون در شرایط بغرنجی بسر میبرد و به نوعی پاسوز عملکرد ناموفق دولت در حوزههای مختلف شده است. لذا قاطبه اصلاحطلبان بر این عقیدهاند که در حدود 10ماه پیشرو باید دو کار صورت گیرد. نخست چارهاندیشی برای تغییر شرایط از وضع موجود به وضع مطلوب و دوم دلجویی از مردم و بازگرداندن امید و اعتماد به مردم در راستای جلب مشارکت سرمایه اجتماعی که البته همتی مضاعف میطلبد. برای بررسی موانع و چالشهای پیش روی اصلاحطلبان در راه انتخابات مجلس یازدهم، «آرمان» با محمدصادق جوادی حصار، فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده که میخوانید:
با وجود در پیش بودن انتخابات مجلس شرایط و موقعیت اصلاحطلبان در جامعه را چگونه ارزیابی میکنید؟
من معتقدم عمدهترین مشکلی که اکنون در حوزه اصلاحطلبی وجود دارد و دوستان در مورد آن سخت مورد سوال قرار گرفتهاند این است که آیا توفیقات دولت مورد حمایت اصلاحطلبان و یا ناکامیهای این دولت را میتوان به نحوی ساماندهی کرد که اصلاحطلبان امیدی به تجمیع دوباره نیروها و ایجاد انگیزههای نوینی برای مشارکت در امر تعیین سرنوشت پیدا کنند؟ حقیقت مطلب این است که اشتباه بسیار مهمی در این اتفاقات رخ داد، این بود که خیلیها گفتند ما باید بدون هیچ قید و شرطی از این دولت حمایت کنیم. البته نفس این حرف به معنای اینکه ما از این دولت حمایت کنیم تا در برابر جریان تمامیتخواه بیپشتوانه نباشد امر درستی بود، اما اینکه دولت نیز این سرمایه را به نحو مطلوبی به کار گرفته و از این امکان به صورت شایستهای استفاده کرده یا خیر نیز پرسشهای بزرگی است که اصلاحطلبان را به چالش میکشد. اینکه جمعی از ما اصلاحطلبان دائما میگفتیم که باید حمایت مشروط از دولت آقای روحانی انجام دهیم و همه تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهیم، برای این بود که اگر این دولت نسبت به اصلاحطلبان هیچ تعهد و نگرانی بابت ادامه حمایتها نداشته باشد، طبیعتا انگیزهای هم برای اصلاح امور و توجه بیشتر به تمایلات اصلاحطلبان از خود نشان نخواهد داد. به نظرم در این وضعیت اصلاحطلبان تا حد زیادی دچار چالش شدهاند و باید نهایت تلاش خود را انجام دهند تا از این شرایط خارج شوند.
با توجه به این شرایط، اصلاحطلبان چه راهکارهایی را باید مدنظر قرار دهند تا بتوانند دوباره از حضور و حمایت سرمایه اجتماعی خود در انتخابات بهرهمند شوند؟
اصلاحطلبان در انتخابات آینده میتوانند دوباره خود را بازیابی کنند به شرط اینکه مرز خود را با جریانهای سیاسی دیگر موجود در جامعه روشن کنند. اکنون بین اصلاحطلبان منتقد در حاکمیت، اصلاحطلبان منتقد دولت و اصلاحطلبان به قول معروف استمرار طلب هیچ حد و مرز مشخصی وجود ندارد. به عبارت دیگر معلوم نیست چه کسانی واقعا پس از کنار رفتن این دولت و زمانی که تمام فضاها به روی اصلاحطلبان بسته خواهد شد، پرچم اصلاحطلبی را بلند خواهند کرد؛ بازهم شجاعانه به نقد جریانهای سیاسی موجود خواهد پرداخت و هزینه پیشگیری از یکسویه شدن همه این کارها را خواهد پرداخت؟ جریانهای منتقد اصلاحطلب بسیار خشنود و خرسند هستند که اصلاحطلبان از دولت آقای روحانی به نحوی حمایت کردند که کمترین فایده و بیشترین آسیب را برای آنها داشته است. من معتقدم اصلاحطلبان باید در دو حوزه بهطور جدی مرزهای خود را مشخص کنند. نخست؛ مرزهای تئوریک بین اصلاحطلبی و پیوستگان و همراه شدگان به این جریان در حوزه نقد قدرت؛ نقد دیدگاه حاکمیتی اصلاحطلبان و دوم؛ بازگشت امید به اصلاح بدین نحو که جامعه باور کند که این دستگاه سیاسی و قدرت و مدیریت اصلاحپذیر است. لذا اگر اصلاحطلبان بتوانند بر این دو نکته جامه عمل بپوشانند تازه عملیات میدانی برای آنها آغاز خواهد شد که چگونه این امید بازگشته را مدیریت و در جهت بهبود اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رفتارهای معطوف به عدالت اجتماعی ساماندهی کنند.
برخی معتقدند چون اصلاحطلبان مردم را به حمایت و رایدادن به آقای روحانی ترغیب کردهاند اکنون نمیتوانند خود را به راحتی از دولت کنار بکشند و پاسخگوی عملکردهای دولت مورد حمایت خود نباشند؛ از دید شما بهتر نیست رویکردهای بهتر و مفیدتری در این خصوص مد نظر قرار گیرد؟
تردیدی نیست که حتما باید راهکار جدیدی پیدا کرد، اما بحث اینجاست که این دولت با شرایط کنونی تقریبا نشان داده و اعلام میکند که دست و بالش بسته است و توانایی اینکه اعلام کند چه کسانی دست و بالش را بسته است ندارد. اگر هم داشته باشد اعلام آن را به مصلحت نمیداند. بحث این است که ما چگونه میتوانیم این شرایط را تغییر دهیم و اساسا امکان تغییر وجود دارد یا خیر؛ بخشی از مردم که به اصلاحطلبان اعتماد کردند و حمایت از آقای روحانی را وجهه همت خود قرار دادند اگر سوال میکنند اصلاحطلبان حامی روحانی چرا نباید از وی و دولتش حمایت کنند در پاسخشان باید گفت؛ اصلاحطلبان واقعی که دغدغه توسعه ملی را داشته و دارند نیز میگویند باید از روحانی حمایت کنیم، اما حمایت مشروط و هدفمند. باید در برابر فشارهای سیاسی در داخل کشور از دولت حمایت کنیم و در جاهایی که در برابر این فشارها بیآنکه دلیل موجهی وجود داشته باشد و به جامعه منتقل کند در برابر جریانهای قدرت پنهان بر سر منافع مردم کوتاه میآید انتقاد کنیم. دولت باید به اصطلاح دولت پنهان را که نمیگذارد دولت براساس اراده اکثریت حرکت کرده و مطابق با وعدههای داده شده عمل کند به جامعه معرفی کند و از جامعه بخواهد که در مورد اینها فکری کند. اینکه دولت خود بخواهد به تنهایی مشکلات را حل کند و از حمایت مردم بهصورت علنی در به حاشیه راندن این فشارها استفاده نکند راه کم اثر و کم بازدهی خواهد بود. اگر اصلاحطلبان خود ضعف و قوتهای دولت را بگویند که شاید در آن مقطع بهتر از این نداشتیم و نمیتوانستیم گام برداریم بهتر میتوانند، به اقناع جامعه بپردازند./ آرمان