مروری بر روزنامه های سه شنبه ۲۵ آبان ماه
موضوع آلودگی هوا و همچنین انتخاب ترامپ و تحلیل ها بر سر آینده سیاست های امریکا در قبال ایران و برجام در کانون توجه روزنامه های امروز قرار دارد. این در حالی است که موضوع انتخابات اینده ریسات جمهوری و کشمکش ها بر سر آن نیز از دیگر موضوعات مهم امروز بوده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، روزنامه های امروز از طیف های مختلف موضوع آلودگی هوا را در کانون توجه قرار داده اند.
در همین زمینه روزنامه وطن امروز در گزارشی با عنوان «تدبیر نمیکنید تعطیل کنید» با اشاره به تداوم وضعیت قرمز هوای کلانشهرها و هشدار مجلس نسبت به بیتوجهی دولت درباره سلامت شهروندان نوشت: «در شرایطی که کمیته اضطرار آلودگی هوای استان تهران با توجه به شرایط ناسالم هوای تهران برای همه افراد جامعه تشکیل جلسه داد و دبستانهای تهران را در روزهای دوشنبه و سهشنبه تعطیل اعلام کرد، این موضوع در روز جاری با اعتراضات دانشآموزان دبیرستانی پایتخت در فضای مجازی مواجه شد و بازتابهای متفاوتی داشت، به گونهای که برخی این موضوع را دستاویز طنز و برخی گلایه قرار دادند و دست به ساخت عباراتی همچون «ریههای خارجی» و شش داشتن دانشآموزان دبیرستانی زدند. در این میان برخی نیز ذوق به خرج داده و این خبر را بهانهای برای تصویرسازی قرار دادند و طرحهای جالبی خلق کردند.»
روزنامه ابتکار نیز در گزارشی با عنوان«شهر من گم شده است» این سئوال را مطرح کرده است که چرا ایرانی ها به بحران آلودگی هوا بی اعتنایی می کنند؟ و نوشت:« عادل فتح اللهی نوشهر، جامعه شناس و مدرس دانشگاه در گفت و گو با ابتکار در رابطه با واکنشهای مردم به بحران آلودگی هوا میگوید: اساسا اثبات این ادعا باید با شناسایی نگرش عمومی نسبت به این مسئله به وسیله روش های دقیق و فنون علمی صورت گیرد، تا بتوان میزانِ جمعیتی را با این حالت کنشی شناسایی کرد، اما اخیرا بخشی از رفتارها مردمی گویای حالتی است که فرد نمی تواند با ارزش های محیط زیستیِ جامعه خود همنوایی کند، یا به عبارتی حالتی انزوایی (کناره گیری) یا تقابلی نسبت به این ارزش ها را اتخاذ می کند که حاصلش مشخصا به کنشهایی که شما اشاره کردید منتج خواهد شد.
او در پاسخ به این سوال که چرا این حالت یعنی مخالفت ذهنی افراد یا عدم همنوایی نسب به اجتماعی که از این رفتار آسیب می بیند شکل می گیرد؟ بیان میکند: همان طور که اشاره شد اخیرا با نوعی کنش اجتماعی مواجه ایم که مسئولیت گریزی اجتماعی را باز نمایی می کند، به شکلی که شخص خود را از آن اجتماع ندانسته و رفتار های روزمره اش معطوف به خودنگری است، این خودنگری افراطی و تقابلی نسبت به اجتماع که شامل ابعادی تخریبی نیز خواهد بود، اساسا محصول طرد شدگی اجتماعی است؛ مرادم از طرد اجتماعی فرآیندی است که در آن روابط فی مابینیِ فرد و جامعه اش سست شده و از بین میرود، به شکلی که فرد خود را با توجه به محرومیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مدنی از آن جامعه ندانسته و گسستی فاحش بین خود و جامعه را احساس می کند. این احساس است که زمینه و بستر مناسبی را برای مخالفت تخریبی یا رفتار آسیب زا ایجاد می کند. این احساس در جامعه ایرانی به صورتی پنهان در حال رشد است برای مثال در جامعه ما طبق آماری که سال گذشته ارائه شد 65 درصد از جوانان خود را مطرود می دانند یا به عبارتی دیگر احساس طرد شدگی می کنند. »
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «تحلیلاباذری ازظهور ترامپ» با اشاره به نشستی با حضور آیتالله محقق داماد و دکتر دینانی و به بهانه روز فلسفه نوشت:«یوسف اباذری استاد دانشگاه تهران در رشته جامعه شناسی گفت؛ از آخرین اتفاق که دنیا را به تعجب واداشت شروع میکنم، انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری امریکا. کسی که آشکارا گرایشات فاشیستی دارد و مشخصا جنبشی که به راه انداخته، جنبشی نژادپرستانه و طالب تبعیضات دینی است که به شکل اغراقآمیز خواهان عظمت امریکاست. بسیاری از آماردانان و متخصصان افکار عمومی و متخصصان انتخابات به طور عمده با تکیه بر ویژگیهای رایدهندگان این انتخابات را تحلیل کردهاند. اما مهمترین تحلیل، تحلیل ساختاری است و کسانی بر آن انگشت گذاشتهاند که از قبل درباره ظهور پدیده ترامپ هشدار دادهاند.
نویسندهای در مقاله «بدتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید» نوشته شده در تاریخ ١١ نوامبر ٢٠١٦ مینویسد: «چامسکی ٦ سال پیش به من گفت، وضعیت شبیه وضعیت دوره وایمار آلمان است. مردم از نظام پارلمانی ناامید شدهاند. مساله بر سر آن نیست که فاشیستها دموکراتها را شکست دادهاند. مردم از احزاب محافظهکار و لیبرال نیز نفرت داشتند. نفرت از آنها بود که فاشیسم را پیروز کرد. مردم امریکا تاکنون خوشبخت بودهاند که رهبر کاریزماتیکی چون جوزف مک مکارتی یا ریچارد نیکسون یا واعظان اونجلیست ظهور نکردهاند». اونجلیستها، کسانی هستند که در مقایسه با آنها داعشیها را میتوان افراد بسیار مهربانی خواند. اوانجلیستها در حمله به عراق جنایاتی تصورناپذیر کردند. اما رسانههای جهانی (corporate media) به هیچوجه به این مساله نپرداختند.
کسانی که با اوانجلیستها آشنا هستند، میدانند که مسبب اصلی ٢ میلیون کشته در عراق و نابسامانیهای آن همینها هستند. معاون آقای ترامپ مایکل پنس جزو همین اوانجلیستهاست، کسانی که نفرت از سیاهان، اسلام، کارگران مهاجر و ستایش کمپانیهای بزرگ جزو کارشان است. کسانی که راجع به داعش کار میکنند، بهتر است راجع به مشابهان آنها در دنیای مسیحی نیز کار کنند. رسانههای جهانی معمولا راجع به این مسائل از جمله اوانجلیستها کار نمیکنند و به همین دلیل کمتر کسی آنها را میشناسد. آن نویسنده در ادامه مینویسد: «اگر چنین کسی (فرد کاریزماتیکی چون مککارتی یا...) بیاید و صادقانه مردم را خطاب کند، خواهد توانست به سبب نومیدی و استیصال و خشم مشهور مردم امریکا و در غیاب هرگونه پاسخ موجه رای ایشان را به خود جلب کند. »
روزنامه ایران نیز در یادداشتی طنز آمیز به قلم پیمان مقدم در این باره نوشت:« دلواپسان شاد و فربه و گلگون شدهاند از انتخاب ترامپ. بعد تازه دیگران را هم استنطاق میکنند که چرا و به چه حقی از انتخاب ترامپ دلخورند. خب میدانید که در عرض و طول کائنات فقط دلواپسان به پرچمداری روزنامه توپخانه حق دارند از چیزی خوشحال یا غمگین باشند. دیگران هم فقط حق دارند از همان چیزی که دلواپسان خوشحال یا غمگینند، غمگین باشند. اگر هم میخواهند از چیز دیگری خوشحال یا غمگین باشند باید از مدیر همان روزنامه اجازه بگیرند که باشند یا نباشند. اگر هم بیاذن ایشان و دلواپسان از چیزی خوشحال یا دلخور شوند بیشک یا مزدورند، یا خائن، یا جاده صاف کن اجانب، یا فیلان و اینها. مستحضر هستید که جناب ترامپ رئیس جمهوری منتخب امریکا دوست داشته و دارد که برجام را پاره کند. چرا که معتقد است این بدترین توافق در تاریخ امریکاست و حسابی به طرف ایرانی امتیاز داده. جناب مدیر مسئول روزنامه توپخانه هم معتقدند که این بدترین توافق در تاریخ ایران است و ترکمانچای نوین است و بیخاصیت و بیمصرف است و هیچ تحریمی را لغو نکرده و خسارت محض است و کاش ترامپ بیاید و ما را از شر آن خلاص کند.
خب ما الان در یک دو گانهای گیر کردهایم که نمیدانیم چه کنیم. بالاخره حق با کیست؟ البته که حق همیشه با دوستان روزنامه توپخانه است و هر چه ایشان بفرمایند و بنویسند مهر روی کاغذ است و دیگران چه کاره باشند که از خودشان
ان قلت ساطع کنند. اما اگر اینجوری است، پس این ترامپ چه مرگش است؟ چرا او حرف دیگری میزند؟ خب دوستان که آنقدر از آمدنش خوشحالند حداقل کاش یک پالسی میفرستادند و استاد را هم هماهنگ میکردند. واقعاً آیا توجیه نیست که برجام اینطور که دوستان دلواپس میفرمایند چقدر برای امریکا شیرین و گواراست؟ آیا آنقدر خرفت است که نمیداند ظریف و رفقا همه چیز مملکت را به ثمن بخس معامله کرده اند؟ آیا از چند و چون ماجرا خبر ندارد؟ آیا مشاوری ندارد؟ واقعاً هیچکس در آن فراخوان واماندهاش نیست که بگوید: هی دونالد! «وان دقیقه» حرف مفت نزن. این برجام خیلی به نفع ماست؛ از اینجا تا مک دونالد سر خیابون به نفع ماست! کیهان تو ایران داره میگه به نفع ماست حالیت شد؟ حالا اگه ناراحتی که چرا این قرارداد چرب و چیلی رو تو نبستی مشکل خودته، آبو بریز اونجا که میسوزه. بیخود جلوی دوربین حرفای تخیلی نزن. تو الان رئیس جمهوری. دیگه اون میم میم رو لام لام برد که بشه هر مهملی رو هر جایی بگی و ملت دست و جیغ و هورا بکشن. فهمیدی؟ حالیت شد؟ آباریکلا. «هپی نیو یر...»»
دغدغه جدید دولت
برخی روزنامه های اصولگرا دغدغه جدید دولتمردان را در مورد معضل بیکاری را صرفا شعار قلمداد کرده اند.
روزنامه کیهان در این باره در گزارشی با عنوان« دولت درباره اشتغال، خوب حرف میزند اما...! » نوشت:« در حالی که رئیس جمهور در سخنرانیهای چند ماه اخیر خود رفع مشکل بیکاری و لزوم اشتغالزایی را از اولویتهای دولت معرفی کرده است، معاون وزیر کار میگوید که طی3 سال گذشته با وجود پیگیریهای صورت گرفته، وزارت کار موفق به دریافت هیچ اعتباری برای طرحهای اشتغالزا نشده است. «ما برای اشتغال یک برنامه جدی خواهیم داشت و من جدیترین برنامه اقتصادی ام در ماههای اول حل معضل اشتغال است و مخصوصا برای آنهایی که تحصیل کرده دانشگاهها هستند.» اینها جملات انتخاباتی رئیس دولت تدبیر و امید است. رئیس جمهوری یکی از مهمترین وعدهها و رویکردهای خود را در بحث داخلی اشتغالزایی و مبارزه با بیکاری عنوان کرده بود. وی همچنین مقابله با بیکاری را یکی از چالشبرانگیزترین و جدیترین موضوعات پیش روی دولت تدبیر و امید دانسته بود.
یکی از ابهام برانگیزترین مباحث مطرح شده درباره آمارهای اشتغالزایی و بیکاری، ارتباط بین کاهش نرخ مشارکت اقتصادی و از سویی ادعای بهبود وضعیت اشتغال است. برخی مقامات دولت تدبیر و امید بر نامطلوب بودن وضعیت نرخ مشارکت اقتصادی در دولت سابق و در نتیجه عدم تحقق اشتغال زایی میلیونی تاکید داشتند و حال میگویند ارتباط موثری بین کاهش نرخ مشارکت و نرخ بیکاری در کوتاه مدت وجود ندارد. ضمن آنکه ادعای رشد اقتصادی که توسط دولت مطرح میشود با نرخ رو به رشد بیکاری تناسبی ندارد، چنانکه معاون وزیر کار نیز به این تضاد اشاره کرد که «به ازای هر یک درصد رشد اقتصادی باید ١٠٠ هزار شغل ایجاد میشد اما نشد» و البته آن را «از قبل قابل پیشبینی و انتظار» دانسته بود!»
روزنامه جوان نیز در گزارشی با عنوان« اشتغال دغدغه ششماهه دولت شد » نوشت:« رئیسجمهور در سال پایانی دولت و در حالی که همگان انتظار دارند نتایج اقدامات دولت تدبیر و امید در حوزههای مختلف دیده شود، ناگهان نگران وضعیت اشتغال کشور شده است و در سخنان خود آن را پررنگ میکند. روحانی در حالی برای چندمین بار در دوهفته اخیر وضعیت بغرنج اشتغال را مهمترین مشکل کشور بر شمرد و تلاش برای بهبود وضعیت بیکاری را از اقدامات مهم دولت دانست که بدترین وضعیت و آمار بیکاری پس از انقلاب به نام دولتش ثبت شده است. این رویکرد رئیسجمهور در ماههای پایانی دولت، نشاندهنده رویکرد سیاسی و تبلیغاتی روحانی برای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو است، وگر نه دولت تدبیر و امید در چهار سال مدیریتش باید فکری به حال اشتغال جوانان میکرد که در ماههای پایانی شاهد چنین وضعیت اسفناکی نباشیم. در چنین شرایطی گفتار درمانی رئیس جمهور کاملاً رنگ و لعاب انتخاباتی دارد؛ وی به جای اقدام و عمل، در پشت تریبونها فقط نگران بیکاری شده است و دیگر هیچ!