احمد مازنی: میخواهند مردم را از صندوق رأی مأیوس کنند/ وقتی اصطلاحا خلیفهکشی باب شود، نوبت به سایرین هم خواهد رسید
عضو فراکسیون امید: به طور کلی شاهد حضور یک جریان اقلیتی در کشور هستیم که هیچ حریمی برای هیچجا و هیچکسی قائل نیست. در شرایط سخت بهعنوان مدعی ظاهر شدهاند و همواره سعی دارند مسیرهای حل مشکلات کشور را مسدود کنند. وقتی کشور دچار بحران و مشکلات مختلف میشود، وارد صحنه میشوند و ادعاهای بزرگتری مطرح میکنند! دولت، مجلس و یا هر نهادی که بخواهد مشکلی از مشکلات مردم و کشور را رفع کند، فورا از سوی این اقلیت مورد اتهام واقع میشوند.
به گزارش دیده بان ایران؛ روزنامه آرمان نوشت: دوشنبه ۶ اسفند یکی از نمایندگان در قالب تذکر، متن پیامکی ای را خواند که موجب توجه و البته تعجب نمایندگان و شنوندگان شد. این متن گستاخانه، مجلس شورای اسلامی را «مجلس شورای منافقین!» خطاب کرده بود و نمایندگان را فارغ از جناح و خط و ربط فکری، فتنهگر خوانده و مجلس را تلویحا تهدید به عملیات ایذایی کرده بود. بهراستی این کدام جریان و خط فکری است که چنین بیپروا یکی از قوای سهگانه کشور را مورد هجمه قرار میدهد و خود را مصون از پیگیریهای قانونی میداند؟ آیا مراجع ذیربط این بار کار این گروه مشخص را یکسره خواهند کرد و یا باز هم شاهد مماشات با این گروه اقلیت خواهیم بود. برای بررسی این موضوعات «آرمان» با احمد مازنی رئیس کمیسیون فرهنگی و عضو فراکسیون امید به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید.
روز یکشنبه یکی از نمایندگان مجلس (محبینیا نماینده تکاب) در صحن علنی محتوای پیامکی تهدید آمیزی را خواند، نظرتان درباره این نوع رفتارها چیست؟
وقتی آقای محبینیا قصد داشتند تذکر بدهند، موبایل خود را چک کردند و پیامک را خواندند. بنده هم گوشی خود را نگاه کردم و پیامک ارسالی را دیدم. از آقای بهمنی (نماینده ساوجبلاغ) که صندلی کناری من است هم پرسیدم، برای ایشان هم آمده بود. ظاهرا برای بسیاری از نمایندگان ارسال شده بود. البته شاید برای برخی که شماره از آنها نداشتند، ارسال نشده باشد.
یعنی پیامکها فلهای و بدون در نظر گرفتن خط سیاسی نمایندگان بوده؟
بله همینطور است. آقای احمد امیرآبادی که نماینده قم و اصولگراست هم چنین پیامکی دریافت کرده بود و از تمام فراکسیونها و جناحها این پیامک را دریافت کردهاند.
محتوای پیامک بسیارتند و بیسابقه بود. البته پیش از این پیامکهای توهینآمیز فرستاده میشد. بهنظر شما چرا دلواپسان چنین رفتارهایی میکنند؟
البته پیش از این نیز تعابیر تندی را بهکار برده بودند. مثلا در زمان تصویب لوایح مربوط بهFATF، رأیدهندگان به پالرمو و CFT را در جناح عمرسعد قرار داده بودند! الان هم منافقین و عمر سعد دستکمی از آن ندارند. بنابراین چنین ادبیاتی مسبوق به سابقه بوده است و نهایتا افرادی هم در مشهد اقداماتی میکنند و تا جایی که میدانم، کسی هم معترض آن افراد نشد و آنها را مورد بازخواست قرار ندادند.
پیامکهای قبلی شخص نمایندگان را مورد هدف قرار میداد. اما اکنون کلیت قوه مقننه و نهاد قانونگذاری کشور مورد هجمه پیامکی قرار گرفته است. این قوه چگونه میخواهد از حیثیت خود در برابر چنین رویههایی دفاع کند؟
این حرکت کاملا مشکوک است. ممکن است فرد یا افرادی که پیامک فرستادهاند، خودشان نسبت به اصل ماجرا بیاطلاع و فقط عامل باشند، اما پشت پرده چنین حرکتی، مشکوک است و باید پیگیری جدی شود. بهنظرم مردمسالاری و دموکراسی را مورد هدف قرار دادهاند تا مردم را از صندوق رأی، انتخابات، حاکمیت متکی به آرای مردم را دچار یأس و ناامیدی کنند. نهایت چنین تفکری این است که بگوید نظام جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست و یا به سمت براندازی میروند یا قهر با صندوق رأی. خروجی هر دوی اینها یکی است و آبی است که به آسیاب دشمنان ایران و اسلام ریخته خواهد شد. این موضوع خطرناکی است. توصیه میکنم مراجع ذیربط، موضوع پیامکها را بهصورت جدی پیگیری کنند. وزیر محترم اطلاعات هم گزارشی تهیه و به مجلس ارائه دهد. قوه قضائیه هم جدیتر به این قضیه ورود کند. مطمئنا امروز که مجلس تهدید شد فردا نوبت سایر دستگاهها و ارکان دیگر نظام خواهد بود.
دفعات قبل هم درخواست پیگیری جدی و برخورد قضائی با این افراد که اتفاقا جایگاه و موقعیتشان هم مشخص است، شده بود اما نتیجه لازم حاصل نشد. آیا این بار عزم جدی برای برخورد با عاملان و آمران چنین پیامکها و تحرکات مشکوکی وجود دارد؟
بله همینطور است، برخورد لازم صورت نگرفت. مشکل این است که یک جناح تصور میکند تمام تخریبها و هجمهها فقط به جناح رقیب مربوط است و عکسالعمل نشان نمیدهد. غافل از اینکه وقتی اصطلاحا خلیفهکشی باب شود، نوبت به سایرین هم خواهد رسید.
آیا قرار است تمامی نمایندگان مجلس در این باره موضع واحدی بگیرند و بیانیه جمعی صادر شود یا خیر؟
از این کار اطلاعی ندارم. اما رئیس مجلس در پاسخ به تذکر آقای محبینیا، درخواست پیگیری جدی این مساله را داشتند. اینکه چگونه پیگیری شو د هم بنده خبری ندارم. اما واقعا دیگر از بیانیه دادن و امضای نامه و... کاری بر نمیآید! اگر کلیت نظام بنای اداره کشور طبق مرّ قانون اساسی را دارد، باید دست عناصر افراطی را که از هر فرصتی برای مأیوس کردن مردم از کشور و مسئولان استفادهای میکنند را کوتاه کند. باید ریشه این جریانهای انحرافی و [افراطی] خشک شود. تاکنون تهدیدها پیامکی بوده اما ممکن است در آینده عواقب تلخی داشته باشد.
فرستادن پیامک برای نمایندگان مجلس که به قول معروف مسئولان دم دستتری هستند یک بحث است و ادامه چنین روندی و فرستادن پیامک به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام یک بحث دیگر. زیرا اعضای مجمع، مستقیما از سوی مقام معظم رهبری انتخاب میشوند و ارسال پیامک به آنها در هفتههای اخیر و تحتالشعاع قرار دادن تصمیم آنها در بررسی لوایح پالرمو و CFT، بخش جدیتری است. آیا این افراد برای اعمال خود هیچ سقف و نهایتی قائل نیستند؟
نمیتوانم بهطور قطع بگوییم که ارسالکنندگان پیامک به مجلس و مجمع تشخیص مصلحت یکی هستند اما مجمع جایی است که مسائل مهم بررسی و گاه موضوعی را از بنبست خارج میکنند. به هر حال مجمع تشخیص مصلحت نظام عالیترین نهادی است که میتواند بنبستها را بشکند و گرههای کور را باز کند. اگر چنین هم نشود خوب باید به رهبری انقلاب رجوع شود. اما نباید برای هر موضوعی از ایشان هزینه کرد. جایگاه مجمع باید بهعنوان بنبست شکن و تصمیمگیر نهایی، حفظ شود. اگر خود همه اعضای مجمع تشخیص مصلحت اتفاق نظر داشته باشند که باید از حریم مجمع دفاع کنند و از سویی اگر همه احزاب و جریانات سیاسی و مجموعه نهادهای نظام در حفظ جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام بکوشند، نهایتا به نفع کشور خواهد بود.
پیامک روز یکشنبه به نمایندگان، همزمان شده با واردآمدن هجمههای اخیر دلواپسان علیه آقای روحانی، اتهام به رئیسجمهوری توسط یک نماینده دلواپس، کمی بعد از درگیری لفظی آقای ضرغامی با ایشان و حاشیهسازیها علیه دستگاه دیپلماسی کشور و... بهنظر شما این جوسازیها و هجمهها هدایت شده است؟
به طور کلی شاهد حضور یک جریان اقلیتی در کشور هستیم که هیچ حریمی برای هیچجا و هیچکسی قائل نیست. در شرایط سخت بهعنوان مدعی ظاهر شدهاند و همواره سعی دارند مسیرهای حل مشکلات کشور را مسدود کنند. وقتی کشور دچار بحران و مشکلات مختلف میشود، وارد صحنه میشوند و ادعاهای بزرگتری مطرح میکنند! دولت، مجلس و یا هر نهادی که بخواهد مشکلی از مشکلات مردم و کشور را رفع کند، فورا از سوی این اقلیت مورد اتهام واقع میشوند. خودشان عامل همه گرفتاریها و مشکلات هستند اما به جای پاسخگو بودن، در پی فرافکنی هستند و در مقام مدعی و طلبکار ظاهر میشوند و با ادبیاتی موهن، در فضای سیاسی کشور میتازند و کسی هم کاری به کارشان ندارد. عجیب اینکه این اقلیت دلواپس از یک مصونیت آهنین هم برخوردار هستند. متاسفانه این وضعیت وجود دارد. از سویی رسانهای مثل صداوسیما، از ادبیات ویژه در مقابل جریان رقیب برخوردار است. مدیریت این سازمان انسجام کافی و مورد انتظار را نشان نداده و هر کسی به هر شکل و قالبی که بخواهد مطالبی بیان میکند و تحت تاثیر تفکر اقلیت مذکور هستند. صداوسیما در شبکههای مختلف نگاه نه چندان درستی به دولت و جریان اصلاحات دارد و کار خودش را میکند. به مردم میگویند اگر در صف گوشت هستید، علتش برجام است! در حالی که سنگاندازی مخالفان برجام، مشکلات کنونی را پدید آورده است. مخالفان افراطی برجام بخشی در خارج هستند که در رأس آنها آقایان ترامپ، بولتون و پمپئو قرار دارند و بخشی هم در داخل کشور هستند که از روز اول توافق برجام که تصمیم نظام و مقام معظم رهبری بود، مخالفت خود را با آن اعلام کردهاند. از خروج ترامپ از برجام ابراز خرسندی کردند. حال همینها طلبکار هستند و مدعی همه چیز! باید تاکید کرد که دادن نسبت سوء آن نماینده به رئیسجمهور کشور، حرف بسیار سنگینی است و اگر مدعی چنان ارتباطی هستند باید سند ارائه دهند و اگر سندی به دستگاههای ذیربط و افکار عمومی ارائه نمیدهند، به کشور خیانت میکنند! طرح چنین ادعای موهومی یا درست است یا غلط. اگر درست است! نظام صاحب دارد، سیستمهای امنیتی، قضائی و نظارتی در کشور وجود دارند و ناظر همه مسائل هستند و همه چیز را رصد میکنند. اما اگر ادعای آن فرد خاص کذب است و اتهامش نارواست؛ آن هم به فرد دوم کشور و مسئول عالی دستگاه اجرایی کشور، باید مورد پیگرد قانونی قرار بگیرد. این دیگر انتقاد نیست، بلکه یک نسبت بسیار سنگین به رئیسجمهوری است که توهین به تمام ملت تلقی میشود. مردم انتظار ندارند چنین ادعایی مطرح شود و یا اگر قرار بر طرح چنین مواردی هست، در مراکز خاص و مسئول طرح شوند. بنده خوف این را دارم که طرح مسائلی از این دست (ارتباط رئیسجمهوری با یک فرد از سرویسهای جاسوسی بیگانه!) افراد اتهام زننده، با همان مراکز درارتباط باشند و در جهت اهداف کشورهای متخاصم گام بر میدارند. این ادعا حتما باید بجد بررسی شود و با فرد اتهام زننده نیز برخورد صورت پذیرد.
البته تاکنون اغلب ادعاها تکذیب شده و...
بله؛ بر ایشان که حرجی نیست اما آن افراد و نهادهایی که امثال او را در مراسمهای مختلف ملی و مذهبی دعوت میکنند و او هم ادعاهای خود را مطرح میکند، باید پاسخگوی افکار عمومی باشند. بنده بهعنوان خادم خانواده شهدا و ایثارگران در بنیاد شهید که 31سال است افتخار خدمت به این عزیزان را دارم و عضو خانواده شهدا و جانبازان هستم، در نظر آقایان که یادواره یا مراسم رسمی را اداره میکنند، برای سخنرانی و حضور تایید نمیشوم. چطور است که چنین افرادی که بهنظر من ترمز بریده و فرمان را هم از جا کندهاند، دعوت میشوند؟ مطمئنا خانواده شهدا و ایثارگران و جانبازان به این رفتارها و سخنان راضی نیستند. نتیجه چنین رفتارهایی و سخنانی، همین افرادی میشوند که پیامکهای موهن به نمایندگان میفرستند. روز دوشنبه هم آقای محبینیا اشاره کردند که وقتی میگویند مجلس با اردوگاه اشرف منافقین فرقی نمیکند، یعنی همچنانی که با منافقین برخورد مسلحانه داریم، با نمایندگان هم باید چنین برخوردی داشت! چنین افکاری اگر گسترش پیدا کند از خوارج و داعش هم خطرناکتر خواهد بود. دستگاههای ذیربط باید با چنین تفکری برخورد کنند و با تنویر افکار عمومی اجازه تاثیر گرفتن از چنین تفکری ندهند.
جدای از وظیفه رسیدگی به این ادعاها توسط مراجع و نهادهای مربوطه، مجلس، دولت و رئیسجمهور باید چه عکس العملی به اینگونه مسائل داشته باشند؟
اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل و متدین و کسانی که در کشور حول محور قانون اساسی و رهبری نظام شبانهروز فعالیت میکنند، نقش و هویتشان مانند یک مادر است و تندروها نقش نامادری را دارند و برایشان فرقی نمیکند که فرزند نابود شود یا نه و چه بلایی سرش میآید. تا جایی که سکوت این افراد به حفظ آرامش و امنیت کشور و مردم و حفظ منافع ملی کمک میکند، خیلی خوب است و برای کسی مشکلساز نیست. اما وقتی رفتارهای تندروانه باعث دو قطبی شدن کاذب میشود؛ در یکسو عدهای مدعی و طلبکار قرار دارند که افراد مقابل خود را مشتی دزد و خائن و منافق معرفی میکنند و خود را صالح و سالم میخوانند، این دوقطبی سازی کشور را دچار مشکل خواهد کرد. مشکلاتی که شاید کسی نتواند آن را جمع کند. این همان چیزی است که مجموعه دشمنان و مخالفان کشور و نظام به دنبال آن هستند. اما این رفتارها اگر روشنگری شود و برای مردم شفاف شوند به شرط آنکه مشکلی برای امنیت کشور پیش نیاید و جنگ حیدری- نعمتی ایجاد نشود و مسائل دامن زده نشوند، خوب است و باید روشنگری صورت بگیرد و واقعیات به مردم گفته شود. اگر افکار عمومی ببیند که متعرضان و هتاکان آزادی عمل دارند، مردم انفعال دستگاههای مسئول برخورد با تندروها را نشانه ضعف قلمداد خواهند کرد. بنابراین اصلاحطلبان، اصولگرایان معتدل و متدین و دلسوزان کشور باید در برابر این افراد و جریانات دست به افشاگری بزنند و از سویی مشکلات و بنبستهای ایجاد شده توسط آنها را بازگو کنند.
از این بحث که بگذریم، در فصل تصویب بودجه سالیانه قرار گرفتهایم. قبلا شاهد بودهایم که سهم بخش فرهنگی در بودجه کل کشور، بسیار ناچیز بوده و این بخش در وقت تقسیم بودجه، آنچه که باید را از آن خود نکرده است. شما بهعنوان رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، از بودجه مد نظر برای بخش فرهنگ راضی هستید؟ موضعتان در این باره چیست؟
اصلا وضع بودجه فرهنگی کشور خوب نیست. بهنظرم مشکل اصلی و اساسی کشور، فرهنگی است. بسیاری از مشکلات کنونی کشور، بیش از اینکه ریشه اقتصادی داشته باشد، ریشهاش فرهنگی است. در حوزه سیاست وقتی با مشکلات اخلاقی روبهرو هستیم و یکدیگر را تحمل نمیکنیم و از تعامل با هم عاجز هستیم، منشأ آن فرهنگی است. اگر در کشور احزاب فراگیر نداریم، از ضعف گفتوگو و برقراری دیالوگ رنج میبریم، اینکه برخی همواره قصد دارند مردم را از طریق راههای خشونت آمیز و تند، همراه خود کنند، اینکه نشاط اجتماعی در جامعه کاهش یافته و مشکلات عدیده اجتماعی در کشور وجود دارد، همه و همه ریشه فرهنگی دارد. دشمنان هم از طریق فرهنگ، رسانه و جنگ روانی به مقابله با ما آمدهاند. فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی دشمنان علیه کشور ما، چندان گسترده و عمیق نیست. عمق دشمنیها در حوزه فرهنگ است. متاسفانه در این حوزه ارتباط خوبی برقرار نشده است و در موعد بودجهریزی هم فرهنگ مغفول مانده است. در این زمینه، دولتها و مجالس مختلف از ابتدای انقلاب تاکنون کوتاهی کردند و به قول معروف «چانه فرهنگ را کوچک گرفتند» در سال 97 به ازای هر ایرانی حدود 120هزار تومان بودجه برای فرهنگ در نظر گرفته شده بود که این شامل سینما، موسیقی، تئاتر، کتاب، گردشگری، میراث، ورزش، جوانان، تربیت بدنی، صداوسیما، سازمان تبلیغات و هر بخش و دستگاهی که به حوزه فرهنگی ربط پیدا میکند و ذیل کمیسیون فرهنگی مجلس تعریف میشود، سرانه بودجه همه اینها به ازای هر نفر تنها120هزار تومان بوده است. بنابراین مشخص است که با این مقدار بودجه، به اهداف مدنظر بخش فرهنگ نخواهیم رسید. قطعا مشکلات فرهنگی ما به بخشهای اخیر از جمله سیاست و اقتصاد و جامعه سرریز میکند که آثار آن را در این بخشها امروز شاهدیم.