انقلاب ایران یک حرکت اجتماعی بود؟ پاسخ جامعهشناسان
موازی با شهرنشینی شتابزده در ایران ما شاهد تغییر سبک زندگی در فاصلهی دههی چهل تا شصت بودهایم و به عبارتی همهچیز در زندگی روزمرهی مردم شروع به تغییر و دگرگونی میکند و قدرت انطباق با تغییرات در سطح زندگی وجود ندارد.
به گزارش دیده بان ایران؛ سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۶۵ را میتوان یکی از مهمترین مقاطع اجتماعی تاریخ ایران خواند که تحولات اجتماعی متعددی در آن رخ داد. تحولاتی که جامعه ایرانی را به کلی تغییر داد و وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ یکی از مهمترین مقاطع آن بود. دیروز در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران همایش خوانش چهل سالگی انقلاب اسلامی ایران برگزار شد و جامعهشناسان در پنلهای این همایش به واکاوی ابعاد اجتماعی انقلاب اسلامی و چهل سالگی آن پرداختند.
یکی از پنلهایی که مورد توجه قرار گرفت، پنل شهر و انقلاب بود. در این پنل دکتر ناصر فکوهی عضو هیات علمی دانشگاه تهران، دکتر ابولحسن ریاضی و دکتر حسین ایمانی جاجرمی استاد دانشگاه تهران و جامعهشناس شهری به تحلیل این موضوع پرداختند. در ابتدا ناصر فکوهی عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه در ایران یک انقلاب شهری اتفاق افتاده است، گفت: در حدود سال 1335 جامعهی ما کاملاً روستایی بوده، در انتهای سال 65 ما به جامعهی شهری میرسیم.فرایند شهری شدن در ایران شتابزده بوده است و آنهم به دلیل منابع نفتی است که از دهه چهل به بعد وارد سیستم شده و بهرغم اینکه سیستم دیکتاتوری بوده ولی به دلیل فراوانی منابع، باعث تغییر شکل زیستگاهی و به عبارتی تبدیل جامعهی روستایی به جامعهی شهری شده است.
او گفت: موازی با شهرنشینی شتابزده در ایران ما شاهد تغییر سبک زندگی در فاصلهی دههی چهل تا شصت بودهایم و به عبارتی همهچیز در زندگی روزمرهی مردم شروع به تغییر و دگرگونی میکند و قدرت انطباق با تغییرات در سطح زندگی وجود ندارد.فکوهی با تاکید بر اینکه وقتی شعارهای انقلاب را مطالعه میکنیم؛ (آزادی و برابری و استقلال) این شعارها نشان از یک خوانش سیاسی و همچنین اجتماعی بوده است، میگوید: شکافی که در آن دههها ایجادشده بود و نیازها و محدودیتهایی که ایجاد کرده بود در شعارهای انقلاب خودش را نشان میدهد.
مدیر وبگاه انسانشناسی و فرهنگ افزود: وقتی انقلاب میشود این انقلاب در گفتمان خودش یک گفتمان ضدشهری دارد، یعنی به عبارتی در ادبیات دههی اول انقلاب رفرنس به دوران طلایی و گذشتهی جامعهی روستایی دارد، وجود ذخایر بزرگ اقتصادی در سال 57 و از بین رفتن منابع در انتهای دههی شصت، کشور را وارد جریان جدیدی میکند و گفتمان ضد شهر بهیکباره تبدیل به گفتمان شهرگرایی افراطی میشود. به گفته فکوهی، شهری شدن اتفاق افتاده است و انقلاب و جنگ آن را تشدید کرده است و هردو باعث ایجاد دینامیسم های شدید جمعیتی میشود. جمعیت جذب نقاطی میشود که پاسخ به آن جمعیت را بدهد که طبیعتاً آن نقاط شهرها هستند.
وی در ادامه افزود: با روی کار آمدن کرباسچی و دادن اختیارات عظیم به وی برای تبدیل تهران به یک کلانشهر مدرن، حال شاهد این هستیم که شهر به سمت کسب درآمد از خودش میرود بهجای عقلانی سیستمهای حکمرانی شهری، که نتیجهی آن انفجار شدیدتر جمعیت و از دست رفتن مدیریت شهری است؛ شهر تهران در انتهای دههی 70 و بعد از دوران کرباسچی به یک شهر غیرقابل مدیریت تبدیلشده است. او گفت: تمام مشکل این است که شهرداری ازیکطرف و حکومتهای پشت سرهم از سال 70 تا به امروز درگیر یک سیاست اقتصادی نولیبرالیسم رانتی شدهاند که این سیاست اقتصادی کاملاً از شعارهای انقلاب به دور است.
چرا ما در موقعیت بحرانی قرار میگیریم؟
استاد دانشگاه تهران افزود: ما الان دچار بحرانی هستیم که یک نوع راهحل از نوع رادیکالیسم در سال57 دیگر پاسخگو نیست و انقلاب هم بهعنوان یک راهحل مدرن دیگر نمیتواند وجود داشته باشد چراکه اینقدر تراکم جمعیت و هزینهی انقلاب بالاست که طبعاً هر سیستمی به سمت آن برود با نابودی کامل مواجه میشود
فکوهی ادامه داد: در دههی شصت که در اواسط دورانی است که اشاره شده است ما در کنار رشد شتابزدهی شهری و تغییر سبک زندگی، دچار پرزایی جمعیت شدیم که این جمعیت از نیمه ی دههی 80 وارد سیستمهای اجتماعی شدهاند و کسانی هستند که ما به آنها دهه شصتی می گوییم و این افراد بیش از بیش به دنبال تحقق شعارهای انقلاب برای زندگی 30 سال اینده ی خود هستند.
وی در ادامه افزود: ما در سی یا چهال سال آینده سقوط جمعیتی را تجربه میکنیم و دچار بحران سالمندی می شویم مگر اینکه بتوانیم در 30 سال آینده منابعی را برای فرزندآوری ایجاد کنیم که این قطعا به صورت ابلاغی نیست. باید چشم اندازهای امید ایجاد بشود، باید کاری کرد جوانان چشم انداز مهاجرت را از خود دور کنند و این ممکن نیست مگر با تحقق شعارهای انقلاب.
پدیده انقلاب تک شهری در ایران
در ادامه ی نشست ابوالحسن ریاضی بیان کرد: ما در حال حاضر با پدیده ی انقلاب تک شهری مواجه هستیم و تا تغییری در تهران رخ ندهد عملا هیچ اتفاقی دردیگر شهرها نمی افتد.
ریاضی بیان کرد: وقتی از شهر صحبت میکنیم ما به ترکیبی از کالبد میرسیم که در آن روابط بین مردم و تولید فضا اهمیت دارد، دربحث تولید فضا در شهر اغلب سه گروه بازیگران اصلی شامل دولت و مردم و برنامه ریزان است اما آن چیزی که در ایران وجود دارد این است که نقش دولت و حاکمیت برجسته تر است.
وی در ادامه افزود: پس از انقلاب رانت زمین بیشتر اهمیت پیدا میکند، رانت زمین در همه شهرها وجود دارد و بارگذاریهایی در سطح خدمات، دسترسی ها و کاربری ها توسط دولت های محلی و ملی انجام میگیرد، خیابان و درمانگاه و مدارس و... احداث میشود و همه ی اینها تبدیل به زمینه هایی میشود که یک زمین را با ارزش و زمین دیگر را بی ارزش میکند.
مدیر کل دفتر مطالعات فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران افزود: در تهران رانت به چه شکلی عمل شده؟ بعد انقلاب ما تحولات در کاربری فضاهادی شهری داریم ، تحت عنوان بخش هایی که مصادره میشد و به تبع آن جابجایی در ساخت های اجتماعی را ایجاد کرد و این اولین تاثیر پس از انقلاب بر شهرهاست، اتفاق دوم این است که حریم شهر تغییر میکند به عبارت دیگر انقلاب است که حریم شهر تهران که براساس نظم و برنامه ریزی طراحی شده بود را بی معنا میکند و براساس فرصتی که حاشیه نشینان پیدا کردند اولین رانت برای حاشیه نشین شکل می گیرد که زمین های فاقد سند را مالک شوند و شهر مجبور شود اینها رو به رسمیت بشناسد
ریاضی بیان کرد: در مجموع چیزی که در ارتباط با رانت زمین شهری مهم است این است که عملا هرنوع برنامه ریزی در شهر تهران بی معنا شده است و تقریبا همه ی قومیت های محله ای از بین رفته است.
ساختار رانتی نظم و برنامه یریزی شهری را بهم می ریزد
او در ادامه افزود : به تبع ساختار رانتی ما شاهد بیشترین عدم توازن فضایی، بیشترین اظطراب های ساختارهای فردی به واسطه ی ناهنجاری های فضایی هستیم و درنتیجه نوعی گسست دولت ملی با محلی، دولت محلی با مردم و مردم با هردو را به وجود آورده است و هیچ انتظام قابل قبول در تهران وجود ندارد.
وی در پایان تأکید کرد: مجموعا آن چیزی که درمورد شهر تهران و نسبت آن با انقلاب می توان گفت، برهم خوردن بسیار شدید رابطه ی منطقی برنامه ریزان و مردم و دولت که در ساختار ایدئولوژیک و اقتصاد سیاسی دولت نهفته است.
ایمانی جاجرمی: شکاف بالای شهر و پایین شهر هنوز مستقر است
در ادامه ی نشست ایمانی جاجرمی در مورد نسبت مسائل شهر تهران با مسائل حاشیه ی تهران صحبت کرد. او گفت: آمار نزاع در کل کشور نسبت به سال قبل هفت درصد رشد کرده است در حالی که در استان البرز 7/36 درصد افزایش یافته است و این نشان دهنده ی این است که تهران مشکلات خود را به پیرامون خود منتقل کرده است و کاری به آن ندارد، ما تا جایی که توانستیم تهران را شهری قابل زندگی کرده ایم ولی پیرامون تهران رها شده است.
ایمانی جاجرمی بیان کرد: در بحث فضاهای شهری ما شاهد گسترش این فضاها هستیم بدون اینکه مدلی برای اداره کردن آن داشته باشیم.
استاد دانشگاه تهران افزود: در سال چهل جدایی بین شمال و جنوب تهران رخ داد و این فرایند جدایی گزینی بین بالاشهر و پایین شهر در جریان انقلاب ادامه پیدا کرد و ما همچنان با ادامه ی این تقابل مواجه ایم و انقلاب نتوانست این شکاف را از بین ببرد.
وی در ادامه بیان کرد: شوراهای اسلامی شهر همچنان تجربه ای پایدار بوده است و بعد از بیست سال همچنان پابرجاست. چیزی که در انجمن بلدیه و انجمن های شهر وجود نداشت و ازبین رفتند.
وی تأکید کرد: شاید شوراهای اسلامی شهر هسته های دموکراسی محلی را در خود داشته باشند و یکی از دلایل عدم موفقیت دموکراسی ملی، نداشتن ریشه های محلی باشد. ولی اگر این شوراهای اسلامی شهر بیست سال تداوم داشند و بیست سال دیگر هم بمانند، احتمال دارد ریشه ی دموکراسی بتواند استوار باشد. استاد دانشگاه تهران افزود: مشکل دیگر تحلیل رفتن اقلیت ها در تهران است، اقلیت های زرتشتی و ارمنی به شدت از تعدادشان کاسته شده است و تهران را ترک کرده اند و این برای شهری که قرار است پویا باشد به هیچ عنوان خوب نیست.