مناظره بین زاکانی و تاجزاده چه فایده ای دارد؟
مناظره آقایان زاکانی و تاجزاده را که میخواندم دلم به حال تاجزاده سوخت و بر صبوری و طاقتش درود فرستادم. اصولا سخن گفتن با آقای زاکانی و امثال او از دشوارترین کارهای عالم امکان است. فکر میکنم سخن گفتن با این بزرگواران تا قیام قیامت هم اگر طول بکشد هیچ فایدتی حاصل نخواهد شد.
به گزارش دیده بان ایران؛ روزنامه اعتماد نوشت: در اینکه گفتوگو چقدر برای این مملکت ضرورت دارد و در شرایط کنونی از نان شب هم برای ما واجبتر است، کمتر کسی شک دارد اما در این نکته هم همگان متفقالقولند که برای گفتوگو، طرفین گفتوگو باید به یک حداقلهایی باور داشته باشند.
دستکم اندکی انصاف و مختصری منطق باید بر فضای گفتوگو حاکم باشد و دوطرف گفتوگو به یک چیزهایی پایبند باشند وگرنه کار از دست خواهد رفت.
مناظره آقایان زاکانی و تاجزاده را که میخواندم دلم به حال تاجزاده سوخت و بر صبوری و طاقتش درود فرستادم. اصولا سخن گفتن با آقای زاکانی و امثال او از دشوارترین کارهای عالم امکان است. فکر میکنم سخن گفتن با این بزرگواران تا قیام قیامت هم اگر طول بکشد هیچ فایدتی حاصل نخواهد شد.
آنها با شما گفتوگو نمیکنند تا حقیقتی روشن شود یا اینکه به نتیجهای برسند. آنها مادرزاد به نتیجه رسیدهاند و فقط با شما گفتوگو میکنند تا آن نتیجه را در چشم و چار شما فرو کنند. شما اگر نتیجه را نپذیرید متهمید. اگر هم بپذیرید بازهم متهمید. فرقی نمیکند. شما در سپاه اشقیا قرار دارید و آنها در سپاه اتقیا.
طرف مقابل میگوید: گروههای فشار... آقای زاکانی میگوید: گروههای فشار که از خودتان هستند. طرف مقابل میگوید: سعید حجاریان را که ترور کردند... آقای زاکانی میگوید: آنها که حجاریان را ترور کردند که در ستاد میرحسین فعالیت میکردند. طرف مقابل میگوید: من هفت سال در زندان بودم... آقای زاکانی میگوید: این چه زندانی است که لپهایتان گل انداخته. یک لحظه خودم را جای آقای تاجزاده گذاشتم. دیدم نمیتوانم. نمیتوانم این میزان بیمنطقی و لجبازی را تحمل کنم. شما اگر کتک بخورید از چشمانداز منطق آقای زاکانی کتکزنندگان از دوستان خودتان بودهاند. آنها اجیر شدهاند تا در انظار عمومی شما را کتک بزنند و بر مظلومیت دروغین شما بیفزایند اما حقیقت ماجرا این است که شما با کتکزنندگانتان، شب در یک استخر خصوصی جمع میشوید و به ریش همه میخندید. شما به دوستانتان میگویید برای اینکه محبوب قلوب بشوید شما را به زندان بیندازند. اما در زندان نهتنها به شما بد نمیگذرد که تازه لپهایتان گل هم میاندازد. شما در زندان در واقع استراحت میکنید. غذای خوب میخورید، کتاب میخوانید و به لحاظ تئوریک خودتان را تقویت میکنید تا راحتتر بتوانید براندازی کنید و به اعمال خائنانه خود سرعت ببخشید. شما حتی حاضرید به خودتان گلوله هم بزنید. یعنی به تعدادی از دوستانتان بگویید شما را با گلوله بزنند، چراکه حوصلهتان از راه رفتن روی دو پا سر رفته و ترجیح میدهید سالهای پایانی عمرتان را روی ویلچر زندگی کنید. در ضمن شما آنقدر خنگ هستید -به حکم خداوند دشمنان ما را از حمقا آفرید- که به همانهایی که شما را با گلوله زدهاند میگویید بیایند و در کار انتخاباتی کمکتان کنند.
اینهایی که گفتم نه مزاح است و نه اغراق. ترجمه سادهتری است از منطق محیرالعقول آقای زاکانی و دوستانش. نمیدانم این حرفها باور این دوستان است یا اینکه برای چزاندن حریفانشان اینگونه سخن میگویند اما هر چه هست بهشدت اعصابخردکن است و هیچ ربطی به آنچه ما از گفتوگو فهم میکنیم، ندارد. صدالبته چنین گفتوگوهایی برای مردم بسیار روشنگرانه است و آنها را با جنبههای جالب و ناشناختهای از فعالان سیاسی این مرز و بوم آشنا میکند اما هیچ فایدهای به حال دوستان خودحقپندار ما ندارد. این را هم نگفته نگذارم که این حرفها به معنای دفاع از آقای تاجزاده و عملکرد سیاسی ایشان نیست. در یک فضای معقول و منطقی میتوان درباره اشتباهات آقای تاجزاده و دوستان ایشان به تفصیل سخن گفت اما حسن آقای تاجزاده حداقل در همین مناظره این است که خود را حق و حقیقت مطلق نمیپندارد و بارها و بارها میگوید اگر ما هم اشتباه کردیم باید اشتباهمان را بپذیریم.