رمزگشایی از دیدار امام موسی صدر با محمدرضاشاه/ ماجرای پادرمانی دکتر بهشتی برای آزادی اعضای سازمان مجاهدین خلق
هدف اصلی امام موسی صدر از سفر به تهران و ملاقات با شاه جلب کمکهای مالی برای شیعیان جنوب لبنان بود... شیعیان لبنان به جهت این که امام موسی صدر را ملجأ و پناهگاه خود میدانستند و از طرفی به شاه ایران نیز به دلیل شیعه بودن وی علاقه داشتند، انتظار داشتند که از کمک های ایران برخوردار شوند. هدف امام موسی صدر از آمدن نزد شاه ایران این بود که به شاه اعلام کند مسلمان شیعه لبنان از وی انتظار کمک دارند.
به گزارش دیدهبان ایران: «موسوی خوئینیها در مصاحبه اخیر خود که در سالگرد درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی (ره) انجام داده بود، مسائلی را در خصوص رابطه امام موسی صدر و شهید دکتر چمران با انقلاب مطرح و همچنین به طرح صحبتهایی در خصوص منش سیاسی هاشمی رفسنجانی پرداخته بود؛ موضوعی که با واکنشهای معتددی در رسانهها، فضای مجازی و از آن مهمتر فعالان سیاسی همراه شد. این که خوئینیها چطور و چرا پس از سالها سکوت آن هم پس از درگذشت هاشمی چنین ادعاهای را مطرح میکند، موضوعی است که باید در فرصت مناسب از این عضو مجمع روحانیون پرسید. اما چند روز پیش عضو دیگر مجمع روحانیون، محمدعلی ابطحی در دفاع از همحزبی خود گفته است: موسوی خوئینیها یک بحث تاریخی را مطرح کرده و انتظار این است که منتقدان صحبتهای موسوی خوئینیها به ایشان پاسخ تاریخی بدهند.
به همین دلیل دیدهبان ایران با کسی گفتوگو کرده که در خلال کتاب خاطرات خود به رابطه هاشمی رفسنجانی با مبارزانی که در سال های ابتدای دهه ۵۰ از کشور خارج شدهاند پرداخته و در جریان دخالت مستقیم و کمک های امام موسی صدر و شهید چمران به مبارزان مسلح مخالف رژیم پهلوی قرار داشته است. با علی جنتی درباره نقش امام موسی صدر، دکتر چمران و آیت الله هاشمی رفسنجانی در انقلاب اسلامی ایران صحبت کردیم. او در پاسخ به ادعاهای مطرح شده از سوی موسوی خوئینیها در مصاحبه اخیرش می گوید: «با توجه به شناختی که بنده از امام موسی صدر، آقای چمران و آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتم، بخش قابل توجهی از این مصاحبه را دور از واقعیت میدانم.»
همین گزاره مقدمهای برای گفتوگوی دیدهبان ایران با علی جنتی، از مبارزان مخالف رژیم شاه در دهه ۵۰ شد؛ گفتوگویی که بیشتر ناگفتههایی است درباره نقش امام موسی صدر، شهید چمران و آیت الله هاشمی رفسنجانی در انقلاب ایران.
گزیده گفتوگوی تفصیلی دیدهبان ایران با علی جنتی را که شاهد زندهای بر تلاشهای امام موسی صدر، شهید چمران و آیتالله هاشمی در جریان انقلاب و سالهای پس از آن است، در ذیل میخوانید:
- با توجه به شناختی که بنده از امام موسی صدر، آقای چمران و آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتم، بخش قابل توجهی از این مصاحبه را دور از واقعیت میدانم.
- آقای خوئینیها اظهار داشتهاند که مرحوم هاشمی رفسنجانی اساساً سفر به خارج از کشور برای مبارزه را درست و منطقی نمیدانستند و معتقد بودند که مبارزه اصلی و واقعی همینجاست. به نظر بنده این موضوع کاملا خلاف واقع است.
- در دورهای که بنده تحت تعقیب ساواک و در تهران ساکن بودم، به منزل مرحوم هاشمی رفسنجانی مراجعه کردم که ایشان، هم از نظر فکری و هم مادی به من و سایر مبارزان و نیروهای انقلاب، جوانان انقلابی و خانوادههای زندانیان کمک های مالی و حمایتی میکردند.
- اواخر سال ۵۳ من با مرحوم آیتالله هاشمی مشورت کردم و ایشان تاکید داشتند که من به خارج از کشور بروم؛ چرا که کسانی که همانند من مشغول فعالیت سیاسی و مبارزاتی بودند، در صورت دستگیری به زندانهای طولانی محکوم میشدند لذا ایشان همواره به من و امثال من توصیه میکردند که برای ادامه فعالیت ضد طاغوت از کشور خارج شویم تا به مبازرات خود ادامه دهیم. البته چون پیش از من مرحوم شهید محمد منتظری به نجف عزیمت کرده و در سوریه و لبنان فعال بود، مرحوم هاشمی تاکید داشت که من با شهید محمد منتظری همکاری کنم به همین جهت ایشان اسباب عزیمت و سفر من را هم مهیا کردند. با توجه به شرایط امنیتی آن روزها مجبور به خروج قاچاقی از کشور بودم به همین دلیل ابتدا به مشهد رفته و در آنجا به دیدار آیتالله خامنهای نایل شدم و از ایشان استمداد طلبیدم. ایشان اظهار داشتند کسی را نمیشناسند که بتواند من را از مرز عبور دهد و توصیه کردند که در رابطه با این موضوع با آیتالله هاشمی رفسنجانی صحبت کنم. پس از مذاکره با آقای هاشمی رفسنجانی، با راهنمایی ایشان به زاهدان و از آنجا به پاکستان رفتم و پس از ۵۰ - ۴۰ روز در خرداد سال ۵۴ با یک گذرنامه پاکستانی به دمشق سفر کردم. بنا بر این مشوق اصلی من برای خروج از کشور مرحوم هاشمی رفسنجانی بود.
- در طول سالهایی که در لبنان بودم با امام موسی صدر و شهید چمران زندگی میکردم. به همین دلیل و با توجه به مشاهدات خودم میگویم اظهارات اخیر آقای موسوی خوئینیها در خصوص رابطه امام موسی صدر و شهید دکتر چمران با انقلابیون ایران به دور از واقعیت است.
- در خصوص این ادعا که شهید چمران با انقلاب همراهی نداشت، حرف عجیبی زده شده است... با توجه به اقدامات موثری که شهید چمران در جنگ ایران و عراق داشتند، بیانصافی است که بخواهیم در مورد رابطه ایشان با انقلاب و امام این گونه قضاوت کنیم.
- هدف اصلی امام موسی صدر از سفر به تهران و ملاقات با شاه جلب کمکهای مالی برای شیعیان جنوب لبنان بود... شیعیان لبنان به جهت این که امام موسی صدر را ملجأ و پناهگاه خود میدانستند و از طرفی به شاه ایران نیز به دلیل شیعه بودن وی علاقه داشتند، انتظار داشتند که از کمک های ایران برخوردار شوند. هدف امام موسی صدر از آمدن نزد شاه ایران این بود که به شاه اعلام کند مسلمان شیعه لبنان از وی انتظار کمک دارند.
- امام موسی صدر با توجه به ارتباط و دوستی با شهید بهشتی و شهید مطهری، زمانی که به ایران آمد، به ملاقات آنان رفت. این نکته را من شخصا از شهید بهشتی شنیدم که وقتی امام موسی صدر قصد ملاقات با شاه را داشت، از امام موسی صدر خواستیم تا برای عفو و آزادی افراد بازداشت شده مجاهدین خلق پادرمیانی کند. امام موسی صدر پس از دیدار شاه به شهید بهشتی گفته بود زمانی که درباره عفو این افراد صحبت کردم، شاه بسیار خشمگین شد و آثار عصبانیت در چهره او آشکار بود. بنا به گفته شهید بهشتی البته صحبتهای امام موسی صدر با شاه درباره عفو این افراد تاثیری نداشت. بنابراین اصل دیدار امام موسی صدر با شعیان جنوب مربوط به جلب کمک برای شیعیان جنوب لبنان بود. از طرفی شهید بهشتی و مرحوم مطهری هم قصد استفاده از این ملاقات برای آزادی سران سازمان مجاهدین خلق را داشتند. امام موسی صدر دو بار هم به لیبی رفت تا از کمکهای مالی قذافی برای مبارزه با اسرائیل استفاده کند که بار دوم در آن کشور ناپدید شد و هیچگاه از این سفر بازنگشت.
- به عنوان کسی که ایشان را از نزدیک درک کردهام، میگویم امام موسی صدر در سالهای سخت دهه ۵۰ از مبارزان ایرانی حمایت جدی داشت... امام موسی صدر به مرحوم منتظری و سایر مبارزان شیعه کمک بسیاری میکرد. بنابراین ادعای آقای خوئینیها در این زمینه عاری از صحت است.
- امام موسی صدر مورد توجه امام خمینی (ره) بود و امام علاقه ویژهای به ایشان داشتند. به خاطر دارم که مرحوم هاشمی رفسنجانی سفری به عراق داشتند و در مدت ۴-۵ روزی که در نجف بودند، چند بار با امام (ره) دیدار داشتند. پس از بازگشت آیت الله هاشمی به لبنان بنده به اتفاق ایشان به دیدار امام موسی صدر رفتیم و شام را مهمان ایشان بودیم. در این دیدار مرحوم هاشمی پیامی را از سوی امام خمینی به امام موسی صدر منتقل کردند به این مضمون که شما در جایگاه سیاسی قرار دارید و ارتباطتان با مردم کم است. بهتر است بیشتر با مردم و شیعیان لبنان ارتباط برقرار کنید حتی اگر بتوانید یک وعده نماز جماعت در یکی از مساجد اقامه کنید. امام موسی صدر به دلیل این که یک شخصیت سیاسی برجسته بود و بیشتر با مقامات لبنان و سایر کشورها ارتباط داشت عملا کمتر با افراد عادی به معاشرت می پرداخت. به همین جهت امام خمینی(ره) به امام موسی توصیه کرده بودند که شما سعی کنید ارتباط خودتان را با مردم تقویت کنید. امام این جمله را هم اضافه کرده بودند که دکتر مصدق با این که آخوند نبود اما به دلیل ارتباط نزدیک با مردم از محبوبیت برخوردار بودند اما در مقابل مرحوم کاشانی با این که آخوند بود اما به دلیل ارتباط کمتر با مردم و سیاسی شدن کمتر مورد حمایت عامه بود. این جملات را آیت الله هاشمی رفسنجانی بنا به سفارش امام خمینی به امام موسی صدر رساندند.
- (در مصاحبه آقای خوئینیها بیان شده که آقای هاشمی رفسنجانی بر این باور بودند که لازم است زندانی برای بانوان بدحجاب ایجاد شود.) مطلقاً از آیتالله هاشمی رفسنجانی چیزی در این خصوص نشنیدهام. دیدگاه آیتالله رفسنجانی نسبت به حجاب بانوان درست همانند دیدگاه و نظر مرحوم مطهری بود. ایشان اعتقادی به حجاب اجباری نداشتند. مرحوم شهید مطهری به نقل یکی از دوستان اوایل انقلاب برای مذاکره در مورد حجاب اجباری به دیدار امام خمینی(ره) در قم رفتند. امام فرموده بودند که من هم معتقد به اجبار عموم بانوان نیستم. آن چه من گفتهام فقط در مورد کارمندان دولت و دستگاههای اداری است.
- (بنا بر اظهارات خوئینیها، آیتالله هاشمی رفسنجانی عقیده داشتند که برای رسیدن به هدف باید از همه چیز عبور کرد و حتی در سینه طرف مقابل کوبید.) من بعید میدانم آقای موسوی خویینیها چنین سخنی گفته باشند. مرحوم هاشمی رفسنجانی مطلقاً چنین دیدگاه و تفکری نداشتند. اگر این حرف درست باشد معنایش این است که ایشان یک ماکیاولیست بوده است!
- بر اساس شناختی که از آیتالله هاشمی دارم ایشان هیچگاه اعتقادی به مهندسی کردن انتخابات نداشتند.
- من نمیدانم چرا آقای خوئینیها این گونه درباره ایشان (هاشمی رفسنجانی) قضاوت کرده است. این که گفته شود ایشان اعتدالگرا نبود یا قانون گریز بود سخن نابجایی است. هاشمی رفسنجانی همواره خود را ورای جناح ها و گروه های سیاسی موجود در جامعه میدید و سعی داشت همه جناحها و گروههایی را که به انقلاب دلبستگی داشتند، در کنار خود نگه دارد و در مسئولیتها شریک کند.
- زمانی که ما میخواستیم حزب اعتدال و توسعه را در سال ۱۳۷۷ تاسیس کنیم آقای هاشمی تاکید داشت که هر نامی انتخاب میکنید حتما واژه اعتدال در آن باشد. ایشان در آن سالها هم به دنبال مشی اعتدالی در رفتار فعالان سیاسی بود.