اصلاحات زیر تیغ استمرار است؟/ حقایق تلخی که حجاریان به زبان آورد
بعد از انتخابات سال 96 و برخی نیز معتقد هستند که گزینش سال 94، برخی از شخصیتها و جریانهای اصلاحطلب به همان سیاستهای استمرارطلبی خود بازگشتند و نشان دادند که برای ماندن در قدرت حاضر هستند حتی مردم را نیز از دست بدهند.
به گزارش دیده بان ایران، روزنامه قانون نوشت: ناکارآمدی و ضعفهای دولت روحانی سبب شده شخصیتهایی که در انتخاباتها از او حمایتی کردند یا آنکه هزینههایی پرداختند، به این تکاپو بیفتند که خود را از معرکه بیکفایتی جدا کنند و راه خود را بروند.
در همین راستا چندی پیش سعید حجاریان، در مصاحبهای با اشاره به امکان تحریم انتخابات آتی از سوی اصلاحطلبان گفته بود:« پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده است زیرا انتخابات بهمعنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است. اصلاحات صدقه بگیر نیست و اگر مکنت دارد، باید با اتکا بر آن به بازار سیاست برود. اگر پول بازار سیاست را نداشتیم، باید تلاش کنیم آن را کسب کنیم نه آنکه به هر جنس بُنجلی تن دهیم». هرچند که باید به انتخابات به عنوان میزان مقبولیت نظام توجه ویژه داشت ولی از طرفی اینکه برخی رای بدهند و عدهای دیگر پز داده و اندکی نیز پست ومقام بگیرند و کف بزنند شایسته نیست.
کلام تلخ
گفتنی است این اظهارات سعیدحجاریان که همواره با سیاستمداران سطحینگر اصلاحطلب تفاوت اندیشه داشتهاست، به کام وزیر کشور دولت اصلاحات خوش نیامد و عبدالواحد موسوی لاری به اظهارات اخیر حجاریان مبنی بر امکان تحریم انتخابات از سوی اصلاحطلبان واکنش نشان داد. این فرد که این روزها نایب رییس شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان نیز به حساب می آید و در کنار عارف شورای پرانتقاد را اداره میکند، در مصاحبهای که با روزنامه سازندگی (ارگان حزب کارگزاران ) داشت، درباره موضوعات مختلفی از جمله اظهارات اخیر حجاریان مبنی بر امکان تحریم انتخابات آتی از سوی اصلاحطلبان، رابطه اصلاحطلبان با دولت، اختلافات دو نهاد اصلاح طلبِ شورای سیاستگذاری و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اظهار نظر کرده است.
برائت از دیدگاه
تسنیم در این باره نوشته است که موسوی لاری، در گفتوگو خود با ارگان حزب کارگزاران در واکنش به اظهارات حجاریان گفته است: «برخی معتقدند جامعه مخاطب اصلاح طلبان به سمتی که آقای سعید حجاریان و طرفداران عقیده ایشان هستند، گرایش دارند. یعنی گذر از انتخابات و گذر از شکل اصلاح طلبی انتخابات، من این را قبول ندارم. آنها نگاه اکثریت نیستند». نایب رییس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به ناآرامیهای دی 96 در برخی شهرهای کشور و واکنش اصلاح طلبان به این ناآرامیها میگوید:اصلاح طلب منتقد به دنبال این نیست که بگوید من نیستم. حرف او این است که من هستم و دولت باید اصلاح شود. اصلاح طلب نمیگوید ما باید از کل نظام عبور کنیم. عدد اصلاحطلبان رادیکالی که این شعار را قبول دارند بالا نیست. وزیر کشور دولت اصلاحات در پاسخ به این سوال که با توجه به عملکرد دولت روحانی فکر میکنید نگاه جامعه به اصلاح طلبان در انتخابات آتی همان نگاه قبلی است،مدعی شده است که بخش کوچکی از مسئولیتهای دولتی به فعالان اصلاح طلب اختصاص یافته است. اگر اصلاح طلبان به دنبال قدرت بودند، قدرت را به هر شکلی دنبال میکردند. مگر در دولت آقای روحانی چند درصد اصلاح طلب داریم؟! چه در دولت مرکزی و چه در استانها و مناطق و ... کم هستند و اینگونه نیست که اصلاحطلبها فقط به کسب قدرت فکر کنند و به دنبال مطالبات مردم و اهداف اصلاحات نباشند. موسوی لاری در عین حال با تاکید بر لزوم ترمیم ادبیات اصلاحطلبان در برخورد با مردم معتقد است: جای تردید ندارد که اصلاح طلبان در دوره آینده با مشکل جدی تفاهم با مردم روبه رو هستند، ولی اینکه تفاهم با مردم شدنی است یا نه قطعا ممکن است ولی به این شرط که مسیر را به گونهای اصلاح کنیم که با مردم همراه باشیم.
بعد از انتخابات سال 96 و برخی نیز معتقد هستند که گزینش سال 94، برخی از شخصیتها و جریانهای اصلاحطلب به همان سیاستهای استمرارطلبی خود بازگشتند و نشان دادند که برای ماندن در قدرت حاضر هستند حتی مردم را نیز از دست بدهند. آنها به گونهای برخورد کردند که مردم از سیاستهای اصلاحات زده شوند و در مسیری حرکت کنند که بدنه حامی اصلاحات نیز از آنها قطع امید کنند. سخنان حجاریان در حالی بیان شدهاست که افراد حاضر در شورایعالی سیاستگذاری اصلاحات فقط نگران آنهستند که اندک جایگاه خود را در حاکمیت از دست بدهند و برای همین به نوعی خود را وامدار جریانهای اقتدارگرا کردهاند. البته شاید نتوان این مسائل را روی کاغذ اثبات کرد ولی سکوتهای تاملبرانگیز این قشر در برابر اقدامات صورت گرفته در کشور، سندی محکم از مماشات شخصیتهای حاکمیتی وابسته به اصلاحات است.
خیانت به اعتماد مردم
نکتهای که این روزها بیشتر از ناکارآمدی دولت و سایر نهادهای مردم نهاد، سبب اعتراض و دلزدگی مردم از برخی شخصیتهای منتسب به اصلاحات شدهاست، ماجرای دورویی و نفاق برخی شخصیتهاست. آنهایی که تا از حاکمیت خارج هستند به عنوان سختترین اپوزیسیون فعالیت میکنند و تمام سیاستهای حاکمیت را زیر سوال میبرند اما به محض آنکه دستشان در گوشهای بند کاری میشود، برچسب سکوت بر لبان شان کوبیده میشود و در زنجیرهای تاسف بار دوباره زمانی که از منصب اخراج یا عزل شده یا دوره آنها به پایان میرسد، شیپور انتقادچی را علم کرده و شروع به تخریب میکنند؛ روندی که دیگر در ایران کارآیی ندارد و اگر جریانی شعار اصلاح طلب و اصولگرا دیگر تمام است ماجرا را سر میدهند بابهانه و اهرم این نوع عملکرد است.
بنبست اصلاحنمایی
شخصیتهای سیاسی ایران، از حافظهکوتاه مدت برخی جریانها در کشور استفادههای بهینهای بردهاند و همواره کوشیده اند تا از این فرصت استفاده کنند و مسیر را به گونهای که میخواهند ترسیم کنند ولی باید بدانند این روزها به لطف همان فضایمجازی که سبب پیروزی آنها بر سنتگراها شد، امروز همان سنتگراها به خوبی فراگرفتهاند که چگونه ادعاها و اظهارات مقطعی که بعدها فراموش میشود را به یاد مردم بیاورند، بنابراین راه را عوض کنید و به قدرت مردم ایمان بیاروید زیرا در آیندهای نزدیک دوباره مجبور میشویم کاسه تکدیگری قدرت در دست گرفته و سراغ مردم بیایید ولی آن روز بسیار دیر است و راه برگشتی وجود ندارد.