کد خبر: 55000
A

آیا سیداحمد خمینی ارزش این همه هیاهو را داشت؟

مگر این برای اولین بار است که خبری از این گونه خانواده‌های معروف در رسانه‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد؟

آیا سیداحمد خمینی ارزش این همه هیاهو را داشت؟

به گزارش دیده بان ایران، سیامک رحمانی در روزنامه شهروندنوشت: «جلد روز دوشنبه روزنامه شهروند و پرداختن به ازدواج سیداحمد خمینی با بازتاب‌های بسیاری مواجه شد. عده‌ای از میان همکاران رسانه‌ای و مخاطبان فضای مجازی هم به سوژه انتخاب شده از طرف روزنامه و شکل پرداختن به آن انتقاداتی داشتند که ابراز آن حق طبیعی‌شان است اما در این میان سوالاتی هم مطرح است که شاید بتوان با جواب دادن به آنها کمی به تضارب آرا دامن زد و دیالوگی را ادامه داد.

یک- سیداحمد خمینی ارزش تبدیل شدن به عکس و تیتر یک روزنامه را دارد؟

از من بپرسید، تردید نمی‌کنم که جواب مثبت است. او با حدود 700k فالوور یکی از سلبریتی‌های فضای مجازی است. همیشه رفتارش در صحنه‌های مختلف دنبال می‌شود و به عنوان نتیجه امام، یکی از خبرسازترین چهره‌های خانواده است. ازدواج او با نتیجه آیت‌الله گلپایگانی به دلیل جایگاه سیاسی- اجتماعی خانواده‌شان بی‌شک مورد توجه اقشاری از جامعه است. مگر این برای اولین بار است که خبری از این گونه خانواده‌های معروف در رسانه‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد؟ بنابراین نمی‌توان گفت ارزش حرفه‌ای خبری نداشت.

دو- پرداختن به سوژه‌ای مثل ازدواج نتیجه امام دو روز بعد از زلزله کار درستی بود؟

از نظر من روزنامه به اندازه کافی به زلزله توجه کرده است. چه در روزهای گذشته به مناسبت سالگرد زلزله کرمانشاه و چه در زلزله اخیر که برایش چاپ دو رفتیم و دو روز تیتر اصلی‌مان را به آن اختصاص دادیم. زلزله‌ای که با وجود زخمی‌های زیاد خوشبختانه تخریب گسترده و کشته‌ای نداشت. زلزله‌ای که در روزنامه‌های دیگر هم به ندرت و خیلی محدود به آن پرداخته شد و صداوسیما هم وقت زیادی به آن اختصاص نداد.

سه- روزنامه‌ای مثل شهروند نباید تمام توجهش را به زلزله و سیل و اموری از این دست بدهد؟

تا چه تعریفی برای آن در نظر گرفته شده باشد. «شهروند» نه در سال‌های گذشته که بیشتر رویکردی اجتماعی - تحلیلی داشت و نه در ماه‌های اخیر که تبدیل به روزنامه‌ای شهری شده، هیچوقت بنا نداشته تنها به عنوان تریبون هلال‌ احمر، صاحب نشریه، عمل کند و فقط حوادث و مطالب مرتبط به آن را بازتاب دهد. رسالت «شهروند» این است که به عنوان یک روزنامه عمومی بتواند برای مخاطب‌اش خواندنی باشد و فرهنگ‌سازی کند و در کنار آن به اطلاع‌رسانی و آموزش بپردازد. کاری که بدون توجه به جذابیت‌های رسانه‌ای شدنی نیست. این تصور که روزنامه فقط در حوزه حوادث و امدادرسانی منتشر ‌شود، نه از طرف مدیران مجموعه قابل قبول است و نه به کار روزنامه‌ای که مخاطب گسترده را در نظر دارد، می‌آید. چنین تعریفی احتمالا بیش از همه مطلوب کسانی است که می‌خواهند سر به تن «شهروند» نباشد یا اگر هست، کسی به آن نگاه نیندازد. شاید برای همین هم مورد توجه قرار گرفتن یک سوژه جذاب این بخش از منتقدان را آزرده باشد.

چهار- مطلب شهروند برای چاپلوسی و حمایت از روحانی جوان بود؟

احتمالا از خود خانواده خمینی هم بپرسید، ترجیح‌شان این بوده که شرح عروسی جایی منتشر نشود و جلب توجه نکند. شاید کسی فکر کند که ما خواسته‌ایم به کسی خوش‌خدمتی کنیم و زده‌ایم به جدول! این هم از تعقل به دور است. برای چنین کاری حداقل‌اش این بود که با سیداحمد و دوستانش تماس می‌گرفتیم و از نیت‌مان می‌گفتیم. آن‌ وقت منتشر کردن یا نکردن گزارش، پس از پرسیدن نظر طرف مربوطه، هر دو خدمت بود و باب رفاقتی می‌گشود. اما چنین نکرده‌ایم. نباید می‌کردیم و گزارش روزنامه چنان بی‌طرفانه بود که جز انجام کار حرفه‌ای نیتی نمی‌توانست پشتش باشد. پس این انتقاد مخالفان سیاسی خانواده امام هم با درک هدفی که دنبال می‌کنند، به نظر ساده‌انگارانه می‌آید.

پنج- قصد ما افشاگری و ضربه زدن به خانواده خمینی بوده است؟

معلوم است که نه. خواندن گزارش نشان می‌دهد که مطلقا نه شیطنتی در آن به کار رفته، نه صفت ناخوشایندی و نه قصد و نیتی در آن پنهان است. اگر چه هر گزارش حرفه‌ای در مورد هر فردی ممکن است از نظر عده‌ای به نفع یا به ضرر آن شخص باشد. اگر چه هرگونه پرداختن به یک سوژه و شخص می‌تواند در مخاطب احساسات متفاوتی پدید آورد، اما گریزی نیست. اما این که چنین توجهی جلب شده، مطمئنا برای این نبوده که آسیبی به شأن و جایگاه یک شهروند بزند. تازه این صدمه زدن که عده‌ای از دوستان اصلاح‌طلب بابت‌اش فغان سر داده‌اند (و اتهامات ما را مبنی بر مجیزگویی ندیده می‌گیرند) چه فایده‌ای برای «شهروند» دارد؟ با این حال احساس می‌کنم بی‌انصافی برخی از همکاران رسانه‌ای و کاربران فضای مجازی برای سوژه اصلی این گزارش گاهی اهانت‌آمیز بود. ما از جانب آنها عذرخواهی می‌کنیم.

شش- تیتر و متن مناسب بود؟

از درستی متن همین بس که تا این ساعت نه کسی بابت‌اش ابراز گلایه کرده، نه تکذیبی شده و نه حتی کلمه‌ای بیشتر از آن خبری منتشر شده که نشان‌دهد اطلاعات ناکافی و معیوب بوده. نکته‌ای که دوستان منتقد توجهی به آن نمی‌کنند و برای هر گزارشی یک امتیاز بزرگ است. متن با جزییاتی از مهمانان و محل مراسم و سادگی‌اش نوشته شده و اجمالا و در حدی که توانسته‌ایم به معرفی همسر سیداحمد پرداخته‌ایم. بالاخره گزارش برای انتشار در یک نشریه شهری و عمومی تهیه شده نه برای روزنامه‌ای سیاسی یا تخصصی. طبیعی است که بخواهیم به پرسش‌های رایج و عمومی مخاطب پاسخ بدهیم. توصیفات اضافه و بیهوده هم به کار نبریم. کاری که همکاران من به خوبی در نوشتن متن انجام داده‌اند. اما تیتر «ازدواج ناگهانی...» ایرادی دارد یا نه؟ راستش پس از گذشت این مدت باید اذعان کنم که تیتر را می‌توانستیم «ازدواج غیر منتظره...» بزنیم که بار معنایی و واژگانی‌اش به آن‌چه در گزارش آمده نزدیکتر باشد. اما اگر باز هم دوستان می‌خواستند شیرین‌کاری کنند، این ظرفیت وجود داشت و هیچ اشکالی نداشت و ندارد.

هفت- از اتفاقی که افتاده پشیمانیم؟

شخصا باید بگویم، مطلقا نه! انتظار بخشی از این‌گونه بازخوردها را داشتیم. هیچ روزنامه‌نگاری هم از کار کردن در سکوت و بدون فیدبک لذت نمی‌برد. این بازخوردها را هم ناشی از اشتباه و هیجان‌زدگی و ندانم‌کاری نمی‌دانیم. باید اعتراف کنم همین امروز هم اگر سوژه‌ای به این داغی دستم برسد، نگران انتقاد و نارضایتی عده‌ای که سلیقه متفاوتی دارند یا ریگی به کفش دارند نخواهم بود. مطمئنم اغلب کسانی که ماجرا را حرفه‌ای می‌بینند تایید می‌کنند که موضوعاتی شبیه آن‌چه کار کردیم نه زرد است، نه دور از شأن روزنامه است، نه کسالت‌بار است و نه هیچ چیز دیگر. بسیاری گزارش «شهروند» را خواندند و این بسیار مهم است.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر