از همان روزهای نخست انقلاب تکهابرهای فراموشی در آسمان پیروزیمان پیدا شد و به تدریج فراموش کردیم برای چه آمدهایم
صدافسوس که از همان روزهای نخست تکهابرهای نسیان در آسمان پیروزیمان پیدا شد و به تدریج فراموش کردیم برای چه آمدهایم. تا کار به جایی کشید که خشونتورزی، حتی گاهی به نام مهرورزی، به جای تعامل نشست و برکشیدن کینههای دیروز جای بذرافشانی امیدهای فردا را گرفت.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران ; دکتر علیرضا بهشتی استاد دانشگاه در یادداشتی به تحلیل رویکردهای پس از انقلاب انتقاد کرد
متن یادداشت در ذیل آمده است:
امروز، روز رحمت است و نیاز مبرم ما به گفتوگوی ملی
امروز که به یاد میلاد پیامبر رحمت و رأفت و پیشوای راستی و راستگویی به جشن و سرور ایستادهایم، جا دارد به کارنامه خود به عنوان مدعیان پیروی از آن راهنمایان خوشبختی بشر نیک بنگریم و مدعای خود در تبعیت از آن چراغهای هدایت را به بوته نقد بسپاریم.
انقلاب اسلامی ما در سال ۱۳۵۷، با همه خطاهای کوچک و بزرگی که میشد مرتکب نشویم و شدیم، به اعتراف صاحبنظران تاریخ و جامعهشناسان انقلاب، مسالمتآمیزترین انقلاب تاریخ معاصر بود.
در آن روزها فارغ از مذهب و دین و مسلکی که هر یک بدان دل بسته بودیم در کنار یکدیگر ایستادیم، کینههای گذشته را از دل شستیم و برای آیندهای روشنتر دست همکاری و همیاری فشردیم. هیچ قشری و صنفی و حزبی و قومی ادعای آن را نداشت که عبور از پل پیروزی را به تنهایی به انجام رسانده است و به قدر خویش کوشیدیم کاری پیامبرانه کنیم.
صدافسوس که از همان روزهای نخست تکهابرهای نسیان در آسمان پیروزیمان پیدا شد و به تدریج فراموش کردیم برای چه آمدهایم. تا کار به جایی کشید که خشونتورزی، حتی گاهی به نام مهرورزی، به جای تعامل نشست و برکشیدن کینههای دیروز جای بذرافشانی امیدهای فردا را گرفت. جاری ساختن سیل تهمت و افترا به سوی یکدیگر را مباح دانستیم و یادمان رفت که آمدهایم سفرههای تهی مردمان رنجکشیده را پر کنیم و به جای آن که تهیدستان قربانی ظلم و فساد که انسانیتشان را چپاولگران مال و ناموس به یغما برده بودند، بر سر سفره انقلاب بنشانیم، به یکدیگر تنه زدیم تا مبادا دیگری زودتر و بیشتر از ما نصیبش گردد.
مردم را نه به عنوان غایتی در خود، که به مثابه ابزاری برای دستیابی به مقصود خود نگریستیم و آن شد که نباید میشد.
از همین روست که ضرورت شکلگیری یک گفت وگوی ملی که در آن همه ایرانیان بنا به منزلت برابری که در شهروندی با یکدیگر دارند (همه شهروندانی درجه یک هستیم) مشارکت فعال داشته باشند یک ضرورت انکارناپذیر است. به جای آن که با فرو ریختن آتشبار تهمت و افترا و دشنام بر سر یکدیگر بر تلخکامیهای مردممان بیفزایم، زمان آن فرا رسیده که خاضعانه بپذیریم که ایران از آن همه ایرانیان است
من به سهم خود تنها و تنها از همه آنهایی که عرق دین خواهی یا شور انقلابیگریشان آنها را وامیدارد، وجود «دیگری» برنتابند و چنان کنند که سخنش در هیاهوی دشنامها شنیده نشود فروتنانه دعوت میکنم به اندکی تأمل و درنگ در راه طی شده. مبادا ما داعیهداران پیروی از آیین محمدی نه دعوتکنندگان به کلمه توحید و توحید در کلمه، که آتشافروزان شعلههایی باشیم که ملک و مملکت در آن بسوزد و خاکسترش را گردباد تاریخ به هیچستان ببرد.
والسلام علی من اتبع الهدی.