کد خبر: 52004
A

چرا مجلس زمان احمدی‌نژاد جلوی «رشد نقدینگی»را نگرفت؟

دو وزارتخانه در حال حاضر بدون وزیر اداره می‌شود که وزارتخانه‌های حساسی مانند اقتصاد و کار است البته باید تاکید کرد که آقای روحانی تدبیر خوبی داشت که یکی از معاونان آن وزارتخانه را به‌عنوان سرپرست منصوب کرد و هیچ‌ تغییری در وزارتخانه حاصل نشد یعنی ثبات در سیاست و افراد وزارتخانه باقی ماند و منتظر هستند که وزیر بعدی بیاید تا مشخص شود آیا تغییراتی لحاظ خواهد کرد یا خیر.

چرا مجلس زمان احمدی‌نژاد جلوی «رشد نقدینگی»را نگرفت؟

به گزارش دیده بان ایران؛ محمد هاشمی، عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام با  روز نامه آرمان به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

چندی است که صدای استیضاح وزرا از مجلس به گوش می‌رسد و همین تصمیمات مجلس بر میزان ابهامات جامعه درباره آرامش بخشی در کشور افزوده است. جنابعالی استیضاح وزرا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

استیضاح وزیر اقتصاد گم کردن اصل قضیه است، چراکه مجلس در آن زمان قصد داشت تا به مساله نقدینگی رسیدگی کند. چرا مجلس در زمان احمدی‌نژاد این کار را انجام نداد؟ چرا از آنجا شروع نمی‌کنید که این موضوع یک بیماری است یا یک مشکلی است که ریشه آن از زمان آقای احمدی‌نژاد بوده و باید این موضوع را حل کرد. از سال 84 تا 97 حدود 13 سال می‌گذرد اما نمایندگان آن 12 سال را کنار گذاشته، به این یک سال چسبیده‌اند، وزیر را استیضاح می‌کنند، آنها را کنار می‌گذارند و می‌پرسند چرا ارزش پول کشور کاهش پیدا کرده است. این موضوع سیاستی بوده که مجلس تصویب کرد یعنی دولت لایحه بودجه برنامه را به مجلس برد که در آن موارد مصرف و منابع درآمدی را مشخص کرده بود وپارلمان‌نشینان آن را تصویب کردند حالا وزیر را استیضاح و برکنار می‌کنند که چرا این موضوعات را اجرا کرده است! این نوع رفتار منصفانه نیست و همگی می‌خواهند توپ را به زمین دیگران بیندازند. مجلس وظیفه نظارت دارد و در وظیفه نظارتی خود قصور کرده است. چرا مجلس در زمان احمدی‌نژاد جلوی حجم نقدینگی را نگرفت؟ برنامه دو موضوع دارد یکی منابع و دیگری هزینه‌ها است. این منابع نشان می‌دهد که افزایش حجم نقدینگی را به‌همراه دارد، افزایش نقدینگی آفتی برای اقتصاد است.

یعنی معتقدید دولت آقای روحانی نقشی در افزایش حجم نقدینگی نداشته است؟

وقتی نمایندگان مجلس این موضوع را تصویب کردند، پس مسئولیتش با خودشان است. اگر وزیر اجرا نکند، در آن زمان به‌دلیل آنکه برنامه را اجرا نکرده باید مجازات شود نه آنکه وقتی که شما تصویب کردید و وزیر اجرا کرد، مجازات برای وزیر باشد بنابراین باید اذعان کرد که کشور احتیاج به همدلی دارد و مسائل اقتصادی هم مربوط به امروز نیست که از یک وزیر بخواهیم درباره مشکلات و چالش‌های آن پاسخگو باشد. مشکلات با حذف یک وزیر یا دو وزیر حل نخواهد شد، چراکه این موضوع تصمیم نظام بوده است یعنی در زمان تصویب لایحه برنامه ششم من در مجمع بودم و این موضوع در حدی نبود که وزیر اقتصاد یا رئیس سازمان برنامه و بودجه درباره آن تصمیم بگیرد بلکه برنامه ششم پنج‌ساله اقتصادی برای کل نظام است یعنی همه از جمله دولت و مجلس در آن دخیل بودند که به تایید مجمع تشخیص مصلحت نظام و مقام معظم رهبری رسید. در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام که این برنامه تایید شد، رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس و رئیس‌جمهور حضور داشته اند، یعنی کل نظام درباره آن تصمیم گرفته است. اگر نظام اشتباه کرد و برآوردش صحیح نبود پس خودش باید به اصلاح بپردازد نه اینکه یک وزیر را حذف کنند.

به هر حال اکنون 2 وزارتخانه کلیدی و حساس بدون وزیر است که بارها نسبت به تبعات آن هشدار داده شده است. چرا برای معرفی وزیر زمان زیادی صرف می‌شود؟

همان‌طور که اشاره کردید دو وزارتخانه در حال حاضر بدون وزیر اداره می‌شود که وزارتخانه‌های حساسی مانند اقتصاد و کار است البته باید تاکید کرد که آقای روحانی تدبیر خوبی داشت که یکی از معاونان آن وزارتخانه را به‌عنوان سرپرست منصوب کرد و هیچ‌ تغییری در وزارتخانه حاصل نشد یعنی ثبات در سیاست و افراد وزارتخانه باقی ماند و منتظر هستند که وزیر بعدی بیاید تا مشخص شود آیا تغییراتی لحاظ خواهد کرد یا خیر.

این ثبات به معنای مطلوب‌بودن شرایط نیست وگلایه‌های زیادی درباره نتایج عملکرد برخی وزارتخانه‌ها وجود دارد.

من هم این موضوع را تایید می‌کنم، به‌نحوی که اکنون به هر اداره کلی در برخی شهرستان‌ها مراجعه شود پاسخ درستی دریافت نمی‌شود و چنین عنوان می‌کنند که «نمی‌دانیم چه می‌شود که پاسخگو باشیم» به هر حال در دو وزارتخانه وزیر حضور ندارد و مدیرکل‌های ادارات منتظر هستند تا مشخص شود آیا با تغییر وزیر بر کرسی خود خواهند ماند یا باید خداحافظی کنند. در چنین شرایط نامشخصی باید زودتر تکلیف وزارتخانه‌ها مشخص شود نه اینکه انگیزه خدمت از یک وزارتخانه یا چند وزارتخانه گرفته شود. تعلل در معرفی وزیر باعث می‌شود انگیزه خدمت کمرنگ شود یا از بین برود. مدیر یک وزارتخانه به این فکر می‌کند که «با تغییر وزیر قرار است باشم یا نباشم پس چه دلیلی دارد مسئولیت بپذیرم که پس از آن احتمال دادگاهی شدنم باشد و پاسخ دهم که چرا تصمیمی را اتخاذ و اجرا کرده‌ام» بنابراین صبر می‌کند یعنی سیاست صبر و انتظار دارد.

پس به‌طور کلی مخالف استیضاح وزرا هستید.

بله. در شرایط موجود مخالف استیضاح هستم، چرا که باز هم تاکید می‌کنم با رفتن یک وزیر، مشکلات حل نمی‌شود. این تصور اشتباه است که اگر یک وزیر را برکنار کنیم، شرایط درست می‌شود. زمانی که احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور شد درصدد بود تمام بانک را در اختیار بگیرد که این موضوع به‌عنوان معضل به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع شد و آنجا تلاش کرد اما خواست او محقق نشد. در دوره آقای احمدی‌نژاد، رئیس بانک مرکزی اجازه و اختیاری نداشت اما آقای همتی یکسری اختیارات طلب کرد. شورای سران سه قوه این اختیارات را تصویب کردند که این کارها را بکنید. این تصمیم فرد نیست بلکه در اینجا، نظام تصمیم گرفته است که چه باید انجام شود. آنجا هم نظام بوده و فرد نبوده اما اگر آن فرد سیاست‌ها را اجرا نمی‌کرد، متخلف محسوب می‌شد که باید پاسخ می‌داد چرا سیاست‌ها را اجرا نکرده است بنابراین اشتباه در تصمیم جمعی مسئولان کشور را نباید به حساب یک فرد گذاشت. باید واقع‌بینانه نگاه کرد که اینجا اشتباه شد یا آنجا برای یک شرایط خاص تصمیمی گرفته شده و مربوط به شرایط فعلی نیست. باید سیاستمان را اصلاح کنیم و مجری‌ها پس از آن طبق سیاست‌های اصلاح شده عمل کنند؛ در آن زمان است که می‌توان به ارزیابی عملکردها پرداخت.

به هر حال طبق قانون استیضاح حق مجلس است و نمی‌توان این حق را از نمایندگان سلب کرد.

در اینکه استیضاح حق مجلس است تردیدی وجود ندارد اما در این تصمیم باید مصلحت کشور هم در نظر گرفته شود. نماینده باید شرایط را در نظر بگیرد و به‌نحوی رفتار نکند که بحث جناحی مطرح شود به‌طور کلی مصلحت باید بر تمایلات سیاسی و جناحی غلبه داشته باشد. در حال حاضر باید منافع ملی را در نظر بگیریم، چراکه برخی کارها در جهت منافع ملی نیست ممکن است در جهت منافع یک جناح باشد اما در جهت منافع ملی نیست از جمله استیضاح‌هایی که انجام شده می‌بینیم تاثیری هم به آن معنا ندارد.

این روزها سیاسیون بارها به ارزیابی عملکرد رئیس‌جمهور می‌پردازند و برخی گلایه‌ها مطرح می‌شود که از جمله آنها بی‌توجهی آقای روحانی به وعده‌های انتخاباتی است. شما هم گلایه دارید؟

آقای روحانی در قالب سیاست‌های کشور عمل می‌کند. رئیس‌جمهور یک فرد است و خودمختار نیست. قانون اساسی چارچوبی برای رئیس‌جمهور مشخص کرده همان‌طور که برای روسای قوای دیگر هم چارچوب را مشخص کرده است. بحثی که آقای روحانی نقادی می‌شود توقع است تا فراقانونی عمل کند یعنی فراقانون اساسی عمل کند.

به موضوع عدم تحقق وعده‌های رئیس‌جمهور اشاره نکردید که هنوز عملیاتی نشده است.

آقای روحانی هیچ‌زمانی بیان نکرد که من حتما مساله را حل می‌کنم بلکه گفت من برای حل موضوع تلاش می‌کنم. باید توجه داشت که کلمات بار معنایی دارد. اینکه موضوع را حل می‌کنم تا تلاش برای حل آن موضوعی متفاوت است و آقای روحانی هم مطرح کرد که تلاش می‌کند. می‌دانیم که ایشان تلاش هم کرده است اما اختیار با ایشان نیست و تصمیم از سوی برخی دیگر است. خواسته برخی از روحانی، فراقانون اساسی عمل کردن است اما روحانی نمی‌تواند فراتر از قانون اساسی عمل کند. زمانی یکی از نامزدهای ریاست‌جمهوری خدمت رهبری رفته و گفته بود می‌خواهم نامزد انتخابات شوم، رهبری فرمودند نامزد شوید. این نامزد گفته بود که می‌خواهم قانون اساسی را اجرا کنم. مقام معظم رهبری بسیار استقبال کرده و گفته بودند شما در چارچوب قانون اساسی عمل کنید ما حتما حمایت می‌کنیم.

یعنی معتقدید درخواست‌های فراتر از قانون از آقای روحانی وجود دارد و اکنون هم گلایه‌ها از رئیس‌جمهور بر همین اساس است؟

بله؛ برخی نمی‌خواهند بر اساس قانون اساسی عمل کنند. زمانی که با آنها از لزوم اجرای قانون اساسی صحبت می‌کنیم، می‌گویند این موضوع را شما تصویب کرده‌اید، برای 40 سال قبل بوده است و بنابراین رفراندوم برگزار کنید تا نسل جوان هم نظر بدهد. اگر به بررسی عملکرد آقای روحانی بپردازید باید اذعان کرد که در یکسری از حوزه‌ها موفق عمل شده که برجام و پس گرفتن حدود 7 قطعنامه فصل هفتم در شورای امنیت انجام شد که کار ساده‌ای نبود و در دنیا بی‌سابقه است. در حالی دولت روحانی این موفقیت‌ها را داشت که عراق هنوز گرفتار قطعنامه‌های سازمان ملل است آن هم قطعنامه‌هایی که در زمان صدام بود اما روحانی و دکتر ظریف در دوره اول ریاست‌جمهوری کاری کردند که در تاریخ شورای امنیت و سازمان ملل بی‌نظیر است که برجام بود. اختلاف بین آمریکا و چین و روسیه و ژاپن و کشورهای اروپایی حول محور برجام است. برجام را چه کسی به وجود آورده است. مخالفان دولت این موضوعات را تحلیل نمی‌کنند و دائما به این موضوع می‌پردازند که برجام اجرایی نشد و مشکل دارد و بنابراین منصفانه اگر قضاوت کنیم دستاورد دولت آقای روحانی در حوزه‌هایی استثنایی است.

اما انتقادات جدی به عملکردها در برخی حوزه‌ها مانند اقتصاد وجود دارد که پس از استیضاح و برکناری وزیر هم تغییری ایجاد نشد.

دولت در حوزه‌هایی مانند اقتصاد ضعف داشت، اما دلیلش خود دولت آقای روحانی نبود. زمانی که آقای روحانی دولت را تحویل گرفت، رشد اقتصادی در کشور ما منهای پنج و نیم بود و رشد منفی داشتیم اما روحانی جهت را تغییر داد و رشد اقتصادی مثبت شد. در خصوص افزایش حجم نقدینگی و این موضوع که باید و شاید به تولید هدایت نشد افتاد در بازار دلار و مسکن و سکه و... جزء اشتباهات است و روحانی با تلاش خود باید جلوی این موضوع را می‌گرفت شاید هم موانعی داشته باشد که نتواند. فقط 30‌درصد اقتصاد کشور دست دولت است و 40-50‌درصد اقتصاد در جاهای دیگری است که پاسخگو نیستند. بحث قاچاق کالا که همیشه مطرح بود. 25‌میلیارد قاچاق کشور از کجا وارد می‌شود و چه کسانی اینها را وارد می‌کنند، چگونه وارد می‌شود؟ رسانه‌ها اگر می‌توانند افشا کنند. بنابراین دولت در حوزه‌هایی موفق و در حوزه‌هایی ناموفق بود اما دلیلش آن بود که ریشه از جای دیگر شروع شده است. برخی آقایان در مجمع تشخیص مصلحت نظام در آن زمان که آقای احمدی‌نژاد این سیاست‌ها را پیاده می‌کرد، گفتند آقای احمدی‌نژاد سرزمین سوخته تحویل می‌دهد واقعا هم در حوزه اقتصاد، سرزمین سوخته تحویل داد. بسیاری از روستاها تخلیه شدند، جمعیت آن به حاشیه شهرهای بزرگ آمدند. در حال حاضر 11‌میلیون حاشیه‌نشین در شهرهای بزرگ داریم که یک خطر است و شوخی نیست. روحانی معجزه ندارد که بتواند تمام این موضوعات را یک شبه بازگرداند. جاهایی موفق بود و جاهایی موفق نبوده است که علت ناموفق‌بودن در برخی حوزه‌ها باید ریشه‌یابی شود. ممکن است بعضی‌ها کم‌کاری کنند یا در حوزه‌هایی سوءمدیریت وجود داشته باشد و ریشه برخی دیگر از مشکلات به موضوعات دیگر بازمی‌گردد، بنابراین آقای روحانی ناموفق نیست. نمره‌ای به فرد نمی‌دهم اما ناموفق هم نبودند. در کشور ما مخصوصا در دولت آقای روحانی موانع به مراتب بیشتر از منابع بود. باید سعی کنیم موانع را برداریم تا دولت بتواند به وعده‌هایش عمل کند.

دانشگاه‌ آزاد با نام هاشمی عجین شده است، اما برخی درصدد هاشمی‌زدایی از این دانشگاه هستند. از جمله آقای ولایتی که عملکرد و تصمیماتشان برای دانشگاه آزاد سبب گلایه‌های زیادی شد. برداشت‌تان از عملکرد آقای ولایتی در دانشگاه آزاد چیست؟

آقای هاشمی دانشگاه را به‌عنوان دانشگاه می‌دید یعنی مرکز علمی و مرکز تبادل افکار، بنابراین آقای هاشمی هیچ‌ زمانی روی ترکیب فکری دانشجو یا استاد یا کارمند نه حساسیت نشان می‌داد نه اجازه می‌داد کسی دخالت کند، به‌عنوان مثال برایش مهم نبود که فلان فرد اصلاح‌طلب یا اصولگرا است و کاری به این گرایشات نداشت. دانشگاه باید محل تضارب افکار باشد و کار علمی کند. همچنین از نظر سیاسی هم تضارب افکار باید در دانشگاه وجود داشته باشد و مقام معظم رهبری هم بارها تکرار کردند که کرسی‌ها بحث آزاداندیشی را در دانشگاه راه‌اندازی کنید. آقای هاشمی اینگونه دانشگاه را اداره می‌کرد، آقای ولایتی دانشگاه را به‌عنوان یک پادگان می‌خواهد. می‌خواهد مانند یک پادگان نظامی اداره کند اما این شیوه با دانشگاه همخوانی ندارد؛ یعنی دانشجو و استاد به دانشگاهی که می‌خواهد پادگان باشد، تمکین نمی‌کند. یک عده‌ مجبور هستند به خاطر امرار معاش‌شان این شرایط را بپذیرند. روشی که آقای ولایتی برای اداره دانشگاه آزاد در پیش گرفت، روش پادگانی بود و این روش مناسب با هیچ ‌دانشگاهی نیست. نه دانشگاه آزاد نه دانشگاه دولتی نه حوزه علمیه قائل به پذیرش چنین روشی نیستند، چراکه در مرکز علمی اعم از حوزه‌ای و دانشگاهی تضارب افکار وجود دارد. در مدرسه فیضیه قم هم طلبه‌ها در گوشه‌ای نشسته، با یکدیگر بحث می‌کنند، حرف‌های یکدیگر را رد می‌کنند، مباحثه می‌کنند و هیچ‌کس هم نمی‌گوید چرا اختلاف دارید، چراکه این موضوع تضارب اندیشه است و به‌طور حتم روش اداره دانشگاه آزاد هم باید اینگونه باشد. وقتی در کلاس درس، دانشجو حق نداشته باشد سوالی کند یا اگر سوالی را کرد، ستاره دار می‌شود نام آن محل دیگر دانشگاه نیست. وقتی استادی نتواند صحبت کند، نام آن مکان پادگان است نه دانشگاه.

اخیرا هم دختران آیت‌ا... هاشمی از دانشگاه آزاد اخراج شدند.

هاشمی‌ستیزی از ابتدای مدیریت جدید در دانشگاه آزاد آغاز شد. فاطمه خانم در گفت‌وگویی که داشت، مطرح کرد که این اخراج باید به‌صورت کتبی به من ابلاغ شود و همچنین پس از سوال فاطمه خانم که این دستور از کجا آمده، به او گفتند از بالا دستور رسیده است. آقا محسن با رئیس هیات موسس دانشگاه آزاد اسلامی تماس گرفت و او گفت که من اصلا از این موضوع خبر ندارم. این بالا کی هست و کجاست ما نمی‌دانیم. اگر آقای ولایتی خبر ندارد، پس چه کسی در دانشگاه آزاد باخبر است؟ اگر هم خبر دارد و می‌گویند من در مورد این موضوع خبر ندارم که قابل باور نیست و وای به حال دیگران. آقای ولایتی وقتی رئیس هیات امنا و هیات موسس می‌شود، باید برای بقیه الگو باشد. اما در حال حاضر ایشان اعلام می‌کند که خبر ندارم.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر