غلامرضا انصادی: مهمترین مخالف دولت در بطن دولت قراردارد
من معتقدم ظرفیت بالقوهای از جمله در زنان و جوانان وجود دارد که میتوانند تواناییهای خود را در این عرصه به منصه ظهور برسانند. نکته اینجا است، افرادی که به گزینش نیروها میپردازند باید وسعت دید داشته باشند، از تجربه 5 سال گذشته درس بگیرند و فضا را باز کنند تا افراد جدیدی وارد چرخه مدیریتی دولت شوند. تردیدی نیست که بهنفع دولت، نظام، مردم و جامعه خواهد بود، اگر دولت روحانی چه در سطح استانداران و چه در سطح وزرا و مدیران ارشد و میانی رو به جوانگرایی بیاورد.
به گزارش دیده بان ایران؛ غلامرضا انصاری، عضو سابق شورای شهر تهران و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت درخصوص دیدار اصلاح طلبان با حسن روحانی گفت و گو کرده که مشروح آن در پی می آید:
اخیرا جمعی از اصلاحطلبان با رئیسجمهور دیدار داشته و گلایهها و پیشنهادات خود را با وی مطرح کردهاند؛ بهنظر شما ادامه روند این دیدارها چه میزان به همگرایی بیشتر دولت و اصلاحطلبان خواهد انجامید؟
دیدار رئیسجمهور با اصلاحطلبان کار بسیار بجا و پسندیدهای بود که متاسفانه 5 سال دیرتر از آنچه انتظار میرفت برگزار شد. من معتقدم مهمترین مخالف دولت در بطن دولت قراردارد، چراکه در طول این سالها نتوانسته از ظرفیت بالقوه نخبگان سیاسی، اقتصادی و دانشگاهی استفاده مطلوب را ببرد. بهطور قطع و یقین هر اندازه فضای تصمیمگیری و تصمیمسازی را بسته باشد، امکان تخلف، خطا و موفقیت را کاهش میدهد و به هر میزانی که از همگرایی، همزیستی و همفکری نخبگان استفاده شود برای حل مشکلات کارساز خواهد بود. واقعیت این است که کشور ما مشکل منابع و سرمایه انسانی ندارد. من فکر میکنم امروز سر هر چهارراهی را ببندیم چندین مدیر لایق و توانمند پیدا خواهد شد. لذا، باید دایره دید را وسیعتر و نگاه خود را از نوک بینی فراتر ببریم. زاویه دید را بازتر کنیم تا از نخبگان و احزاب سیاسی نهایت بهره و استفاده صورت گیرد. آن زمان است که میتوان چالشها را به فرصت تبدیل کرد و از فرصتها فتحالفتوح بهوجود آوریم. شخص رئیسجمهور و دولت قطعا باید در سالهای باقیمانده حرکتی که دیر شروع شده را نهتنها با اصلاحطلبان و جریان حامی خود بلکه حتی با مخالفان منصف، دانشگاهیان و اندیشمندان اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی تداوم بخشند. اگر نامهای که چندی پیش اقتصاددانان به رئیسجمهور نوشتند و بابت شرایط پیش رو هشدارهای لازم را به رئیسجمهور متذکر شدند مدنظر قرار دهیم میتوان بیشتر به لزوم این نشستها و استفاده راهگشا از فکر و اندیشه این افراد پی برد. امید میرود نکته مثبت این جلسه یعنی کمیته استمرار جلسات بهطور جدی پیگیری شود. من معتقدم رئیسجمهور باید یکی از معاونان یا مشاوران خود را مامور برگزاری جلسات هماندیشی کرده و جلسات بهصورت مرتب تشکیل شود و نتیجه آن بهطور ماهانه در اختیار رئیسجمهور قرار گیرد. حتی میتوان هر از چندگاهی نشستهای ادواری نیز با همین گروهها تشکیل داد و جمعبندی آن را در نشستهای فصلی با رئیسجمهور در میان گذاشت تا در اعمال سیاستها و تنظیم برنامههای دولت از این فرصت خدادادی نهایت استفاده برده شود.
در شرایط فعلی که کشور با مسائل و مشکلاتی روبهروست تبعات ایجاد شکاف و اختلاف میان اصلاحطلبان دولت را چه میدانید و چه تاثیری در جامعه خواهد گذاشت؟
کشور اکنون در وضعیتی نیست که تحمل اختلاف و شکاف بین جریانات سیاسی و دولت را داشته باشد. بحرانهایی که در دیماه گذشته داشتیم، اعتراض کامیونداران، بحث مشکلات اقتصادی که امروز تاثیر خود را در نرخ ارز و افزایش تورم و نارضایتی مردم گذاشته است اجازه نمیدهد که مشکل دیگری برای جامعه مسالهساز شود. شرایط امروز جامعه دشوار است و این شرایط میطلبد که مدیریت بحران داشته باشیم و از ظرفیتهایی که در جامعه وحود دارد نهایت بهره را ببریم. تنها اصلاحطلبان نیستند؛ بلکه در حوزه اصلاحطلبی ظرفیتهای بالقوهای وجود دارد که میتوان از این ظرفیت عظیم استفاده کرد. رئیس دولت اصلاحات 50 مشاور رسمی و غیررسمی داشت که هر کدام در حوزهای و با حلقهای واسط با صاحب نظران جلسات مستمری داشتند که نتیجه آن در اختیار رئیسجمهور قرار میگرفت. دیدیم که در دوره اصلاحات به رغم مشکلاتی که آن زمان وجود داشت و مخالفان هر 9 روز یک بحران برای دولت ایجاد میکردند، اما دولت به رغم اینکه درصدد توسعه سیاسی بود، اما بیشترین دستاورد اقتصادی را در بین دولتهای پس از انقلاب داشت. این موضوع نیز بهدلیل استفاده حداکثری از ظرفیت نخبگان در جامعه بود. من معتقدم که این ظرفیت در حوزه اصلاحطلبان بهطور گستردهای وجود دارد و نیروهای کارآمدی که از سلامت نفس برخوردارند میتوانند به دولت کمک کنند. بنابراین استفاده از این ظرفیت میتواند بحرانهای دولت را کاهش دهد؛ کما اینکه دولت میتواند از سایر کسانی که دغدغه منافع ملی و خروح کشور از بحران را دارند نیز استفاده بهینه ببرد. زاویه دید دولت در طول 5 سال گذشته کاملا بسته بوده، لذا از این به بعد دولت باید نگاه خود را در حوزه نیروی انسانی، تولید فکر و اندیشه و رویکردهای برنامه محور تغییر دهد تا به بهرهوری بالا دست پیدا کند. دولت میتواند با تلفیق شجاعت و جسارت در اجرای این برنامهها مشکلات کشور را حل کرده و بحران را به سلامت پشت سر بگذارد.
چند ماهی است که بهدلیل برخی مشکلات به خصوص در حوزه معیشت مردم جامعه در نوعی تلاطم بسر میبرد؛ بهنظر شما دولت باید چه راهکاری برای رسیدن به ثبات و آرامش را در پیش بگیرد؟
این مساله امری دوطرفه است و صرفا متوجه دولت نیست. مردم و دولت میتوانند با چاشنی امید و توکل کارها را جلو ببرند و نشاط را در سطح جامعه تزریق کنند. جامعه سالم، پویا، زنده و دارای نشاط همیشه بخش نیمه پر لیوان را خواهد دید و لو اینکه آن بخش اندک باشد. چنین جامعهای میتواند کمک و همیار و همگام متولیان و مسئولان باشد. امروز دولت و سایر ارکان حاکمیت باید کار کنند تا این یأس و نا امیدی که در جامعه وجود دارد را تبدیل به نشاط و امیدواری کند. پاشنه آشیل برنامههای توسعه در طول 4 دهه گذشته عدم نگاه علمی در حوزه فرهنگی و اجتماعی بوده و تمام برنامهها و کارها در حوزه فرهنگی و اجتماعی کاملا سنتی و تکراری صورت پذیرفته است. اگر در این حوزه نگاه حزبی را چاشنی کار کنیم میتوانیم جامعه را به سمت نشاط، پویایی و امیدواری جلو ببریم و یک جامعه با نشاط میتواند کمک کند که حرکتها رو به جلو و در راستای حل مشکلات باشد.
تغییرات پیش روی دولت را چگونه ارزیابی میکنید، از دید شما تغییرات در کابینه میتواند در راستای بهبود شیوه عملکرد دولت تلقی شود؟
البته هنوز مشخص نشده که چه افرادی در تغییرات روی کار خواهند آمد، اما فضای بسته پیرامون دولت باید بشکند و نگاه دولت به جامعه مدنی و نیروهای متخصص و کارآمد بیشتر شود تا بتواند در جهت حل مشکلات دوره مدیریت بحران را با مدیران شجاع و کارآمد پشت سر بگذارد. کسانی که در دوره ثبات، آرامش و سکون مدیریت کردهاند قطعا توان مدیریت در شرایط بحرانی را نخواهند داشت و باید مدیرانی از جنس شناخت بحران روی کار بیایند، مدیریت کنند و با نگاه علمی، تخصصی و استفاده از نیروی بالقوهای که در جامعه مدنی وجود دارد در شرایط موجود کمک حال دولت باشند.
اخیرا مطرح میشود که در جهت تغییرات برخی افرادی که اکنون در دولت پستی دارند جابهجا شده و به نام تغییرات به پست دیگری خواهند رفت؛ اساسا این رویکردها پاسخگوست؟
اصلا من چنین رویکردی را نمیپسندم؛ همانطور که گفتم دولت باید زاویه دید خود را گسترش دهد و جامعه و مطالباتش را ببیند. نخبگان بسیاری در جامعه وجود دارند که هر یک میتوانند در حوزهای گره از مشکلات دولت باز کنند. قطعا اگر مدیران فعلی در برقراری ارتباط به نخبگان جامعه توانمندی و کارآمدی داشتند، دولت با چنین مشکلات وسیعی مواجه نمیشد.
تغییر در حوزه سخنگویی دولت را چگونه ارزیابی میکنید؛ چه کسی میتواند جایگزین آقای نوبخت باشد؟
من معتقدم که در نگاه کلان، تیم رسانهای و روابط عمومی دولت در 5 سال گذشته بسیار ضعیف و ناکارآمد جلوه کرده است. همگان مشکلات دولت را میبینند، اما بخشی از نکات مثبت و موثر دولت بهدلیل عدم توانایی مجموعه تیم اطلاعرسانی دولت آنطور که باید و شاید نمود نداشته و تیم رسانهای نتوانسته نکات مثبت عملکرد دولت را برای مردم تفسیر و تبیین کند. قطعا سخنگوی دولت در حوزه تخصصی ارتباط با مردم، میتواند بخشی از چالشها و مشکلات را مدیریت کرده و آیینه تمامنمایی برای انعکاس محسنات و توضیح نارساییها و ضعفهای احتمالی مجموعه دولت و رئیسجمهور در برخورد با چالشها و مشکلات باشد.
پس از اجرای قانون عدم بهکارگیری بازنشستگان قرار است که 17استاندار تغییر کند، بهنظر شما وقت آن نرسیده که رئیسجمهور در انتخاب استانداران از ظرفیت زنان، جوانان و مدیران کارآمد و مجرب استفاده کند؟
من معتقدم ظرفیت بالقوهای از جمله در زنان و جوانان وجود دارد که میتوانند تواناییهای خود را در این عرصه به منصه ظهور برسانند. نکته اینجا است، افرادی که به گزینش نیروها میپردازند باید وسعت دید داشته باشند، از تجربه 5 سال گذشته درس بگیرند و فضا را باز کنند تا افراد جدیدی وارد چرخه مدیریتی دولت شوند. تردیدی نیست که بهنفع دولت، نظام، مردم و جامعه خواهد بود، اگر دولت روحانی چه در سطح استانداران و چه در سطح وزرا و مدیران ارشد و میانی رو به جوانگرایی بیاورد.
خبرها حکایت از این دارد که دومین شهردار تهران نیز باید عطای کار در شهرداری را به لقایش ببخشد، بهنظر شما رویکرد شورای شهر در انتخاب شهردار جدید باید چگونه باشد؟
من معتقدم کارنامه شورای پنجم به رغم آنکه مردم اعتماد بسیار گستردهای به این شورا داشتند و شورای پنجم در تاریخ انتخابات رکورددار بالاترین رأی است، اما کارنامه موفقی از ابتدا در تعیین شهردار نداشته است. در مورد انتخاب شهردار اول باید بگویم که جنس آقای نجفی از جنس شهرداری نبود. آقای نجفی میتوانست وزیر آموزش و پرورش، رئیس سازمان برنامه و بودجه یا وزیر علوم موفقی باشد و با توجه به تجربه و توانایی که داشت میتوانست در پستهای دولتی خیلی موفق عمل کند. شهرداری تهران مدیریتی چندوجهی و چندبُعدی است و آقای نجفی اصلا برای این کار ساخته نشده بود، لذا شورا با انتخاب او به شهر و خود نجفی ظلم کرد، چراکه هم نجفی را سوزاندیم و هم مدیریت برنامههای شهری را پُر چالش کردیم. در انتخاب دوم نیز روال به همین گونه طی شد. روزی که آقای افشانی مطرح شد طرح عدم بهکارگیری بازنشستگان در دستور کار مجلس بود و نمایندگان طراح نیز بارها و بارها تذکر داده بودند که شورا در انتخاب خود قانون را در نظر گیرد که دچار چالش نشوند. اما متاسفانه شورا به این تذکرات اکتفا نکرد لذا همین بستهبودن نگاه و زاویه دید نسبت به نخبگان و افراد کارآمد که در دولت وجود دارد، در شورای شهر نیز متبلور است. قطعا باید با وسعت دید بیشتر نسبت به این موضع تصمیم گرفت و اینگونه نباشد که فکر کنیم بهجز اعضای شورا فرد توانمندی در شهر وجود ندارد. انتخاب شهردار از درون شورا قطعا اشتباه است. باید با استفاده از نظر متخصصان و کارشناسانی که در حوزه مدیریت شهری دارای تجربه هستند بهدنبال شهرداری رفت که توان مدیریت چندوجهی را داشته باشد و بتواند بحرانهای موجود در شهر را مدیریت کند. شهرداری تهران کارخانه تولید نیروی انسانی کارآمد است با توجه به وسعت برنامهها و گستردگی وظایف و سازمان اداری شهرداری میتواند تبدیل به نهادی شود که افراد با دانش، شجاع، با انگیزه و کارآمد را دارای تجربه کند تا از این افراد در سایر ارکان مدیریتی کشور بهره لازم برده شود. قطعا مدیرانی که با تلفیق تخصص، کارآمدی و شجاعت و جسارت در شهرداری تجربه مدیریتی داشته باشند میتوانند در همه سطوح از جمله استانداریها، فرمانداریها و حتی وزارتخانههای تخصصی خیلی راحت کار کنند. در شهرداری باید تولید درآمد کرد و از محل تولید درآمد کار کرد، اما در محیط اداری بر اساس بودجه مصوب مدیر دایره کارکردی محدودی دارد. لذا مدیر موفق در نظام اداری کسی است که بودجه خوب بگیرد و درست هزینه کند، اما در شهرداری باید از راههای مشروع، مقبول و علمی کسب درآمد توسط شهرداری کسب شود و از محل این درآمدها ایجاد کار شده و امور اجرایی شهر اداره شود. امید میرود که شورای شهر فرصت باقیمانده را با وسعت نظر و زاویه دید وسیعتری بررسیهای عمیق کارشناسی داشته باشند و زمان را از دست ندهند تا در آینده شهرداری توانمند، لایق، مدیر و کاردان برای کلانشهر تهران که تابلوی تغییرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است انتخاب کنند.
اخیرا لایحه CFT در مجلس به تصویب رسید و با وجود عدم مخالفت مقامات عالی نظام با بررسی آن برخی مخالفتها در صحن جامعه، رسانهها و... با مجلس و دولت صورت گرفته؛ بهنظر شما این مخالفت از چه روست؟
امروز چه ما خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید پدیده جهانی شدن در حال به وقوع پیوستن است. امروز جهان با توجه به رشد جمعیت، بحرانهای زیستمحیطی و کاهش منابع حیاتی، بهدنبال استفاده حداکثری از حداقل امکانات است. پیشگیری از تخریب محیطزیست و عدم کارآمدیها در حوزههای اقتصادی، صنعتی و... جزو اولویتهای اساسی جهانی شدن است. ایران نیز بهعنوان کشوری که جزء متمدنترین کشورهای جهان محسوب میشود باید بتواند این همگرایی را با سایر کشورهای جهان داشته باشد و تاثیرات مثبت خود را در کارآمد شدن برنامههای بینالمللی داشته باشد. قطعا دیوار کشیدن دور کشور، حلال مشکلات نیست و اگر این پروژه موفق بود مارکسیسم با آن عظمت دچار اضمحلال نمیشد. جامعه بدون فکر و اندیشه و دلواپس امکان تداوم حیات را نخواهد داشت. ما مجبوریم برای زیست بهتر مردم و سعادت بهتر شهروندان خود نهایت بهره و سود را ببریم و کمترین تخریب را در فضای خارجی بهوجود بیاوریم. باید در وهله اول ساخت، سرافرازی و حل مشکلات جاری در حوزههای مختلف جامعه در دستور کار قرار گیرد و در مرحله بعد به فکر هماندیشان و همراهان فرامرزی بود. کسانی که امروز دنبال بستن و به چالش کشیدن برنامههای انسانی و علمی جامعه هستند مشکلات عدیدهای برای خود، مردم و جامعه بهوجود میآورند. کسانی که مقابل مجلس یا در فضای رسانهها مخالفتهای سازمان یافتهای علیه دولت و نمایندگان میکنند دغدغه منافع ملی ندارند و مخالفتشان نه کارشناسی که سیاسی است. امید میرود که با تدبیر مقام معظم رهبری و دوراندیشی دولت، مجلس و نهادهای مسئول بتوانیم این همزیستی و همگرایی را با کشورهای دیگر فراهم کنیم. اگر FATFتصویب نمیشد در زمینه مراودات مالی و بانکی با سایر کشورها مشکلات غیرجبرانی بهوجود میآمد. امیدواریم که مراحل نهایی تصویب نهایی FATF هرچه سریعتر شکل بگیرد تا سیستم دیپلماسی موفق دولت بتواند با این سازوکار حل مشکلات کشور را تسریع بخشد.