کد خبر: 50025
A
دیده بان ایران عملکرد رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بررسی کرد؛

جاسوس خواندن امام موسی صدر توسط فردی که شعار "ای آنکه مذاکره شعارت را..." مقدس خواند

صادق طباطبایی در خاطراتش پرده از جلسه ای بر می دارد که در آن جلسه حمید روحانی تلاش می کند امام موسی صدر را جاسوس صهیونیست‌ها معرفی کند.

جاسوس خواندن امام موسی صدر توسط فردی که شعار "ای آنکه مذاکره شعارت را..." مقدس خواند

به گزارش دیده بان ایران؛ حجت الاسلام حمید روحانی؛ روحانی پرحاشیه ای که طی چند سال گذشته بارها بواسطه اظهارات جنجالی اش مورد نقد برخی علما قرار گرفته در تازه ترین اظهاراتش در نشست خبری با رسانه ها که صبح امروز برگزار شد، درباره مسائل سیاسی روز و تجمع اخیر طلاب در قم با اشاره به حواشی پیش آمده گفت: ارزنده ترین شعار این تجمع قم شعار «ای آنکه مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت» بود که به کسانی که در قدرت هستند و در برج عاج نشسته اند و قدرت مستشان کرده است، نهیب زد و هشداری بسیار اخلاقی و عظیم داد که حواستان باشد که شما نیز روزی از دنیا می روید. شما از مرحوم هاشمی رفسنجانی بالاتر نیستید که با آن دبدبه و کبکبه، عزرائیل جانش را در استخر گرفت. پس به خود آیید و حواستان باشد که همیشه در این جایگاه قرار ندارید.

روحانی ادامه داد: این یک شعار مقدس و فوق‌العاده اخلاقی بود اما دیدیم که چگونه عده ای که زبانشان در دهان آمریکاست چنین شعاری را اینگونه تفسیر کردند که پس هاشمی رفسنجانی را کشته اند. (اینجا)

 

حمید روحانی پیشتر هم امام موسی صدر را جاسوس خوانده بود. صادق طباطبایی در خاطراتش پرده از جلسه ای بر می دارد که در آن جلسه حمید روحانی تلاش می کند امام موسی صدر را جاسوس صهیونیست‌ها معرفی کند. او می نویسد:

 
امام در تمام سفرهایی که من خدمتشان می رسیدم، در مورد آقای صدر از من سؤال می کردند! احوالپرسی می کردند و سلام ایشان را می رساندند! حتی امام خمینی از بدگویی اطرافیان نسبت به امام موسی صدر ناراحت می شدند. از جمله در سفری به عراق (به نظرم سال 1349 بود)، یک شب منزل آقای شیخ حسن کروبی بودم. عده ای از دوستان روحانی از جمله آقایان محتشمی، شریعتی، معین، فاضل و زیارتی و احتمالاً مرحوم املائی و شیخ احمد نفری هم آنجا بودند. البته آقای دعایی مرا به آنجا رساند ولی خودش داخل نیامد، چون زیاد در این جلسات شرکت نمی کرد.
آن شب آقای زیارتی (سید حمید روحانی) سخنان تندی علیه امام موسی صدر و سید محمد باقر صدر اظهار کرد. از جمله این که آقای موسی صدر عامل و جیره خوار امپریالیسم و صهیونیسم است و طور هم حرکت کرده که هیچ ردپایی از خودش به جای نگذاشته است. دلیل هم این که ایشان مروّج آقای خویی است نه امام خمینی. آقای سید محمد باقر صدر هم که در اینجا (نجف) است همینطور. 
 
دلایلی که آقای زیارتی علیه آیت الله صدر اقامه می کرد، این بود که: روزی که امام مبحث ولایت فقیه را شروع کردند، جا داشت که آقای صدر هم همان مبحث را دنبال می کردند. دوم این که ایشان در قید و بند مرجعیت است، در حالی که ما مرجع داریم. سوم این که آقای صدر طهارت اهل کتاب را به آقایان حکیم و خویی تحمیل کرده است و این موضوع در راستای خواسته سید موسی صدر بوده، زیرا او در ارتباط با غربی هاست و می خواهد راه آنها را به جهان اسلام باز کند و از طریق طهارت اهل کتاب می خواهد مقاومتی از سوی مسلمانان نسبت به کفار بروز داده نشود.
طباطبایی در ادامه تعریف می کند که بعد از آن جلسه به منزل خاله اش رفته و با شهید آیت الله سید محمدباقر صدر صحبت کرده و این مسایل را مطرح کرده که شهید صدر با لبخندی به همه آنها پاسخ داده است.
 
عکس العمل امام خمینی به اظهارات سید حمید روحانی
 
 
طباطبایی در این بخش از خاطراتش می نویسد: صحبت من با آیت الله صدر تمام شد. فردا بعد از ظهر با امام قرار داشتم، وقتی رفتم خدمتشان گفتم: آقا! شما وقتی که در حضور خودتان اجازه نمی دهید افراد با بی احترامی از مراجع نام ببرند چه برسد به اسائه ادب و غیبت که اصلاً تحمل نمی کنید، پس چرا عده ای از کسانی که به شما منتسب هستند، از شاگردان و اطرافیان که فکر وگفتار و اعمال و کردار آنها به حساب شما گذاشته می شود، به خودشان اجازه می دهند در مورد بعضی از شخصیت های برجسته که به هر دلیل اختلاف نظر و سلیقه با آنها دارند، چنین اتهاماتی را مطرح کنند از جمله در مورد آقا سید محمد باقر و آقا موسی صدر این مطالب گفته شود؟ پرسیدند چه کسی این مطالب را می گوید؟ من هم ماجرای روز قبل و نیز پاسخ شهید صد را شرح دادم.
 
پس از آنکه من این حرفها را زدم، امام خیلی متأثر شدند. به حدی که من احساس کردم بهتر بود این مطالب را با ایشان در میان نمی گذاشتم. هیچ پاسخی ندادند. سکوت کردند و یک حالت نگران کننده ای در چهره شان نمایان شد. اصلاً جلسه آن روز من با ایشان ادامه پیدا نکرد، قرار بود مطالبی را بگویند که موکول به فردا شد. ظاهراً امام فردا یا پس فردا در درس خود در این زمینه تذکراتی به آقایان داده بودند. (ج2، ص 183)
 
سخنان امام خمینی در جلسه ی درس خارج فقه مورخ 12/12/49 در نجف: 
بنده مى خواستم امروز مباحثه بکنم، لکن دیروز دو نفر از آقایان آمدند و مطالبى گفتند که موجب تأسف شد، و لازم شد که من یک تذکراتى به آقایان عرض بکنم... من نمى دانم که این اختلافات سر چیست؟...
من متأسفم که یک نفر جوان- از اروپا آمده بود اینجا، یکى دو دفعه با من ملاقات کرد، و شاید هفت- هشت روز، پنج- شش روز، هفت- هشت روز، یک همچو چیزى، خیلى کم اینجا بود، به یکى از آقایان گفته بود- به من صحبتى نکرد- به یکى از آقایان گفته بود که خوب شد که من که آخوندزاده ام آمدم نجف، اگر یک کس دیگرى مى آمد و این وضع را مى دید چه مى کرد؟! من نمى دانم که در این چند روز، در این چهار- پنج روز، یک نفر، یک نفر آدم محصل خارجى که از سنخ ما هم نیست، [یعنی روحانی نیست] و لو پدرش از سنخ ماست، خودش از سنخ ماها نیست، این در این حوزه مبارکه چى دیده است! با چه اشخاصى تماس پیدا کرده، آنها چه مطالبى به این آدم گفته اند که باید اظهار تأسف کند یک نفر آدم محصل جدید. اظهار تأسف کند از اینکه چرا وضع نجف این طور است!
 
اگر یک دستهایى در کار باشد و شما را همین دستها وادار کند با هم جبهه بندى کنید ... و خداى نخواسته اگر راست باشد این مطلب... دستهاى ناپاکى هم اینها را دامن بزند و این آتش را روشن کند ... علاوه بر اینکه در دنیا ما کاذب مى شویم و نجف ساقط مى شود- نه من و شما تنها- یک حوزه هزار ساله دینى ساقط مى شود، یک اشخاص عالم متدین ... اینها هم در جامعه ساقط مى شوند...
انسان خودش را بازى مى دهد که من در فلان جبهه که واقع شدم تکلیف شرعى اقتضا مى کند!
تکلیف شرعى اقتضا مى کند که انسان اهانت کند به مسلمین؟! اهانت کند به ملّا؟! اهانت کند به ... همجنس خودش؟! این تکلیف شرعى است؟! ... اینها هواهاى نفس است...
اگر ما به جان هم بیفتیم و من آن را تکفیر کنم، او من را تکفیر کند، هر دومان ساقط بشویم ... ملت هم از دست ما مى رود؛ چنانچه رفته است  حالا ...
براى چى شما نزاع با هم دارید؟ آخر چه تان است؟ چه دشمنى اى با هم دارید شما؟ ...
دعواى شما پیش خدا اعظمِ از همه معاصى است ... براى اینکه یک جامعه را شما به گند مى زنید؛ یک نجف را شما ساقط مى کنید در نظر مردم ...
شما خیال نکنید تا آخر عمر بتوانید با ریاکارى کارتان را درست ... بالاخره کشف مى شود فساد ... چند سال با ریا و تزویر و با خدعه و با فحشِ به مردم زندگى مى کنید ....
من خیلى خوف از این مطلب دارم که یک اشخاصى ... به وسایط، وسایط به واسطه، واسطه به واسطه برسد به اینکه تکلیف شرعى درست کنند!» 

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر