محمدهاشمی: تعداد اعتدالگرایان از اصلاح طلبان و اصولگریان بیشتر است/ من هیچ وقت اصلاح طلبان را رصد نمیکنم هیچ تحلیلی هم درباره آنها ندارم
برخی از بزرگان اصولگرا میگفتند اگر سد ساختن یا پل ساختن ارزش است، مالزی از ما بیشتر پل ساخته است بنابراین مالزی ارزشیتر است یعنی نگاه به سازندگی یک نگاه به اصطلاح ارزشی نبود، یک نگاه ملی نبود اما بعد از این که مجمع تشخیص مصلحت تشکیل شد و مرحوم هاشمی رئیس مجمع شدند، ایشان سعی کردند بحث توسعه پایدار و سازندگی در کشور را جا بیندازند به گونهای که افق 1404 در آن دیده شد و تقریبا همه جریانها با این موضوع همراه شدند واین گونه شدکه برنامه 20 ساله تبلور یافت.
به گزارش دیده بان ایران؛ روزنامه خراسان با محمدهاشمی عضو پیشین حزب کارگزاران و رئیس سابق سازمان صداوسیما و عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام در باره موضوعات سیاسی روز گفت وگو کرده است.
بخشی از مصاحبه را می خوانید:
*آقای هاشمی به عنوان اولین سوال درباره شرایط سیاسی کشور، میخواستم ارزیابی کلی شما را درباره عملکرد جریان اصلاح طلب در برهه فعلی جویا شوم. آنها را چگونه میبینید؟
من با اصلاح طلبان هیچ گونه مراودهای ندارم، بهتر است از خود اصلاح طلبان بپرسید.
* اما ظاهرا به آنها نزدیک هستید؟
نه این گونه نیست. ممکن است با برخی دوست باشیم اما دوستی با هم حزبی، همکاری و هم جریان بودن متفاوت است. در مجالس عروسی یا عزا یا مجالسی از این قبیل یکدیگر را میبینیم و سلام و علیک میکنیم اما از درون تشکیلات، سیاست ها، استراتژی و. .. آنها هیچ اطلاعی ندارم. من هیچ وقت اصلاح طلبان را رصد نمیکنم بنابراین هیچ تحلیل و عقیدهای هم درباره آنها ندارم.
* با توجه به تجربهای که شما در عرصه سیاسی ایران دارید، شرایط امروز جریانهای سیاسی کشور را در شرایط فعلی چگونه میبینید؟
آن چه در کشور است، سه جریان اصولگرا، اصلاح طلب و دیگری اعتدالگرا یا عملگراست. آنها هرکدام ضریب نفوذ خود را در جامعه دارند.
براساس تجربهای که از ابتدای انقلاب داریم به خصوص در انتخاباتهای مختلف، اصولگرایان حدود 20 درصد طیفهای جامعه را تشکیل میدهند، اصلاح طلبان در همین حد یا کمی بالا و پایین و اعتدالگرایان هم کمتراز 40 درصد یعنی بین 37 و 38 درصد در اجتماع ضریب نفوذ دارند. معمولا در انتخابات ریاست جمهوری آرای خاکستری هم به کمک میآیند و رئیس جمهور یا کاندیدای یک ائتلاف رای بالای 68 درصد یا 70 درصد را به دست میآورد.
درباره انتخابات مجلس یا شورای شهر و مجلس خبرگان این قضیه متفاوت است به این دلیل که انتخابات حالت منطقهای وشهری و روستایی دارد این جاست که پارامترهای فامیلی، قبیله ای، طایفهای و. .. تاثیرگذار هستند.در حوزه اقتصاد و دیدگاههای آن و این گونه مسائل هیچ گاه تفاوت چندانی بین نظریههای اقتصاد یا راهکارهای اصلاح طلبان و اصولگرایان ندیدم.
البته جریان اعتدالگرا که به همت مرحوم هاشمی رفسنجانی شکل گرفت، با عنوان سازندگی یا کارگزاران سازندگی بود. آنها نظریه و شعاری را برای خود با عنوان عزت اسلامی، تداوم سازندگی برای ایرانی آباد انتخاب کردند و این استراتژی شان بود.در آن زمان جریان اصولگرا این موضوع را بر نمیتابید و با آن مخالفت میکرد.
برخی از بزرگان اصولگرا میگفتند اگر سد ساختن یا پل ساختن ارزش است، مالزی از ما بیشتر پل ساخته است بنابراین مالزی ارزشیتر است یعنی نگاه به سازندگی یک نگاه به اصطلاح ارزشی نبود، یک نگاه ملی نبود اما بعد از این که مجمع تشخیص مصلحت تشکیل شد و مرحوم هاشمی رئیس مجمع شدند، ایشان سعی کردند بحث توسعه پایدار و سازندگی در کشور را جا بیندازند به گونهای که افق 1404 در آن دیده شد و تقریبا همه جریانها با این موضوع همراه شدند واین گونه شدکه برنامه 20 ساله تبلور یافت.
در این سند توسعه و استقلال در توسعه پایدار و اقتصاد پویا دیده شد نه اقتصاد کاذب و مشاغل کاذب بلکه اقتصاد مولد و منطبق بر نیازهای واقعی. به یاد دارم زمانی که آقای هاشمی کابینه را در دست داشتند، وقتی برنامهای با واحدهای تولیدی داشتند، نمیگفتند شما برای 50 میلیون نفر تولید کنید میگفتند شما با هدف بازار منطقه تولید کنید، برای 300 میلیون نفر تولید کنید چرا که بازار منطقه ای آن زمان 300 میلیون نفر بود.
* اجرای این سیاستها تا چهاندازه موفق بوده است؟
مرحوم هاشمی رفسنجانی در زمان خودشان موفق بودند. در زمان دولت آقای خاتمی هم همین رویکرد ادامه داشت اما آقای احمدی نژاد به کلی رویه را تغییر داد. دولت او به تولید هیچ بهایی نمیداد و روی واردات تمرکز کرده بود.
پول را روی واردات هزینه میکرد.آقای احمدی نژاد از سوی دیگر طرح پرداخت یارانه را اجرا کرد و به جای این که به مردم ماهیگیری یاد بدهد، ماهی داد و نتیجه این شد که روستاها تخلیه شدند، حاشیههای شهرها رشد غیرقابل کنترل پیدا کرد و به موازات اینها مشکلات اقتصادی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زیاد شد که سیاست بسیار غلطی بود؛ ضمن این که از سازندگی، تولید اقتصادی و اقتصاد پایدار عقب ماندیم و اکنون جبران این عقب افتادگیها مشکل است.
این گونه بود که دیدگاه آن عده از اصولگراها که در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی میگفتند ساختن پل وسد ارزشی نیست، در دولت آقای احمدی نژاد تبلور یافت، خودش را نشان داد و کاملا برخلاف جهت توسعه اقتصادی و توسعه پایدار حرکت و کشور را به یک سرزمین سوخته تبدیل کرد. در حالی که هم اکنون عدهای از اصولگرایان به این نتیجه رسیدند که آن دیدگاه اشتباه بوده است و همان دیدگاه اول یعنی دیدگاه مرحوم هاشمی که براساس آن حرکت کرده و پیش رفته بود، درست بوده است.
* به تازگی اختلافاتی میان برخی چهرههای وابسته به جریان کارگزاران و حزب اعتدال و توسعه در دولت دیده میشود و مشخصا برخی ادعا میکنند که میان آقای جهانگیری و نوبخت اختلاف نظر وجود دارد،نظر شما در این باره چیست؟
من در این زمینه هیچ اطلاعی ندارم، عضو دولت نیستم و مسائل داخلی دولت را هم نمیدانم. اکنون من هیچ رابطهای با دولت ندارم.
* پس از این که از شورای مرکزی کارگزاران خارج شدید فعالیت سیاسی خاصی ندارید؟
اکنون کار سیاسی خاصی به آن معنا ندارم، کار اجرایی هم ندارم و از درون دولت و جریان سیاسی اطلاعی ندارم.
* گفته میشود به دنبال تشکیل حزب و تشکل جدید هستید ؟خیر این گونه نیست.