غرضی: مردم خیلی ناراضی هستند/ این بلایی که سرملت ایران توسط دولتها آمده در هیچ کشوری اتفاق نیفتاده!
قدرتهای سیاسی در ایران اعتبارشان از دست رفته است.
دیده بان ایران- سید محمد غرضی اگرچه در میان انقلابیون و قدمای انقلاب اسلامی از چهره های فعال و موثر شناخته می شود، اما نسل های بعدی انقلاب نسبت به سرگذشت وی و فعالیت های سیاسی، نظامی، اقتصادی او نداشتند و تا انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شناختی نداشتند.
در طول تبلیغات انتخاباتی سادگی کلام وی موجب جذب برخی اقشار مردم به این غرضی گردید اما این دلیلی برای موفقیت وی در انتخابات نبود. غرضی با شعار "دولت بدون تورم" وارد انتخابات شد اما دربین شش نفر نامزد به رتبه آخر رسید. درانتخابات ریاست جمهوری 96 نیز از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت نشد.
از جمله مناصب وی بعد از انقلاب می توان به نمایندگی دوره اول مجلس شورای اسلامی، وزارت های مختلف در دولت های مهدوی کنی، میر حسین موسوی، آیت الله هاشمی رفسنجانی ، عضویت در اولین دوره شورای اسلامی شهر تهران، رئیس سازمان نظام مهندسی و ... اشاره کرد. وی از جمله موسسان سپاه و کمیته امداد شناخته می شود.
در زیر مصاحبه با وی در مورد وضعیت فعلی کشور به لحاظ مشکلات اقتصادی و نارضایتی های پیش آمده را می خوانید:
**درحال حاضر با مشکلات مختلفی در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مواجهیم. اما با توجه وقایعی که رخ داده است، مردم نسبت به شرایط اقتصادی تمرکز بیشتری داشته و معترض شده اند و برخی کسبه بازار نیز دست به اعتصاب زده اند. به نظر می رسد این مسئله اقتصادی بیش از آنکه عامل خارجی داشته باشد، نیازمند مدیریت داخلی است. فکر می کنید این مدیریت داخلی چرا نتوانسته انتظارات و خواسته های حداقلی مردم را براورده کند؟
- باقدری حوصله و توجه به یک بحر طویل تاریخی، به راه حل هایی می رسیم که متناسب با استعداد کشور باشد. در سال 1270 شمسی یک دلار یک ریال بوده، در 1285 با اتفاقاتی که رخ داد یک دلار یک و نیم ریال شد، رضاخان که روی کار آمد یک دلار با نرخ سه ریال محاسبه می شد و هنگامی که رفت یک دلار 15 ریال می شود.
در زمان حمله متفقین به ایران دلار 20 ریال می شود، زاهدی که روی کار آمد و من خودم شخصاً آن را به یاد دارم اعلام کرد که هر دلار آمریکا 35 ریال محاسبه می شود. وقتی منصور و دار و دسته وی روی کار آمد اعلام کردند که هر دلار 68 ریال، وقتی انقلاب پیروز شد وقتی آقای بنی صدروزیر دارایی و رئیس جمهور بود دلار 300 ریال شد.
در دولت دهه 60 هر دلار 1500 ریال محاسبه شد. دوره آقای هاشمی 4500 ریال و دوره آقای خاتمی 900 ریال شد. زمان آقای احمدی نژاد هم نرخ دلار به 30هزارریال رسید و درحال حاضرهم که قیمت چند ده هزار ریالی برای دلار متناوب است، و دولت هم که برای خودش دلار را 42000 هزار ریال محاسبه می کند.
این بلایی که سرملت ایران توسط دولتها آمده در هیچ کشوری اتفاق نیفتاده! یعنی دائم دولت ها آمدند بار ملت را سنگین کردند و بعد نتیجه این شده که تولید درکشور از بین رفته ، تورم حاکم بر امور دولت و ملت شده، واردات به شدت توسعه پیدا کرده، صادرات ازبین رفته یا متوقف شده و کار ارزش پیدا نکرده و درعوض بوروکراسی و روابط اداری و اختیارات بانک مرکزی و امتیازات بانکی توسعه پیدا کرده و حال به اینجا رسیده ایم.
اگر به یاد داشته باشید، من در سال 1392 اعلام کردم که باتورم نمی شود کشور را اداره کرد و حتما گرفتاری درست می کند و قاعده جامعه را علیه ستاد جامعه تجهیز می کند. قاعده جامعه جان به لب می شود و ستاد جامعه فکر می کند با نشراسکناس بی پشتوانه می تواند با سیاست های جا به جایی و عوض کردن چپ به جای راست و راست به جای چپ، کشور را اداره کرد!
. مثلا با کار اطلاعاتی که نمی توان اقتصاد را مدیریت کرد. این دولت هم این کار را انجام می دهد و خرید و فروش ارز را قاچاق اعلام می کند . البته دولتهای قبل هم این چنین عمل کرند، اما با استفاده ازاین ابزارها می توان برای مدتی مسئله را پاک کرد اما موجب حل مسئله نمی شود.
همانطور که در ابتدا فهرست وار عرض کردم این دولت ها از مشروطه به بعد یا چپ بودند یا راست. البته فرقی هم نمیکنه و این اصطلاحات امروزی هم چیز جدیدی نیست بلکه از صد سال پیش هم این اصطلاحات سیاسی بوده است. چپ ها نمی توانند دولت نگه دارند. ملاحظه می کنید مثلا می آیند با هیاهو دولت را می گیرند و بعد نمی توانند امور را مدیریت کنند. منصور و دوستان چپش نتوانستند، دهه 60 نتوانستند دهه 70 نتوانستند و امروز هم نمی توانند. اساساً «چپ نمی تواند دولت نگه دارد، راست هم نمی تواند ملت نگه دارد».
مردم این کشور را نگه میدارند، این فقرا و این قاعده جامعه و این تحمیل فقری که برجامعه میشود، مردم به خاطر اینکه کشورشان را دوست می دارند و خداپرست هستند و هم دیگر را غارت و کشتار نمی کنند. وقتی هم که دچار دولتی می شوند که نسبت به مصالح عمومی بی توجه است ، مردم به آن پشت می کنند. به رضا شاه پشت کردند به محمدرضا پشت کردند به خیلی از احزاب و گروه های اخیر پشت کردند و کم کم اعتبار احزاب و گروه ها به مناسبت عملکردشان نزد مردم از بین رفته بنابراین قدرت سیاسی با اعراض مردم مواجه شده است. منظورم از قدرت سیاسی احزاب و گروه ها هستند.
انقلاب بر سرجای خود باقی است، ملت و کشور هم ماندگارند و به لطف خدا دشمنان ما از اینکه بخواهند تعرض فیزیکی و نظامی بکنند مایوس هستند. اما به این جریانات معارض داخلی دل بسته اند. دولت ها توان استفاده از ظرفیت مردم را ندارند و می خواهند عقل گروهی و حزبی را جانشین عقل اجتماعی بکنند ولی عقل اجتماعی قوی تر از عقل سیاسی است. مردم خیلی حواسشان جمع تر از دولت و مجلس و قوه قضائیه و مصوباتشان هست. امروز مردم به طور کامل در اداره کشور نسبت به قوایی که مامورند بی اعتنا شده اند.
شما ملاحظه کنید در مجلس چه صحبت ها و کلام هایی ادا می شود، رئیس مجلس می گوید خدا به داد مردم برسد وصبرشان بدهد! آیا این حرف است؟!
از آن طرف دولتی ها هم درمورد اتفاقاتی که افتاده ساکتند و سکوت می کنند و یک کلمه نمی گویند که ما وقتی روی کار آمدیم نقدینگی 460 هزار میلیارد تومان و الان چهار برابر شده است. خب این ریالی که دست مردم است شما چاپ کردید دیگر! عملکرد شماست! مثل دولت قبلی وقتی آمد سرکار نقدینگی 68 هزار میلیارد تومان بود وقتی رفت 460 هزار میلیارد و دلار هزارتومانی سه هزارتومان شد!
این موقعیتی است که مردم با آن مواجهند و عکس العملشان هم طبیعی است. آنهایی که می خواهند با تظاهرات و درگیری خیابانی مسئله را حل کنند، موفق نمی شوند. مطمئن باشید که مردم دیگر سرباز گروه ها و احزاب برای درگیری نمی شوند. حواس مردم جمع است که به خاطر این و آن کشته ندهند، بلکه پشت می کنند به آنها. این اتفاقات اخیر هم که تحریک داخلی و خارجی دارد، موجش بسیار کوتاه است. اما باید قدرت سیاسی برای اظهار وجود اقدام به نفع مردم بکند، نه اقدام به نفع خود و یا علیه رقیب خود. اینها همه محکوم شدند و شواهد نشان می دهد که این مدعیان سیاسی که خود را نماینده انقلاب می دانستند به هیچ وجه اهلیت این کار را نداشتند و مردم هم عکس العمل نشان می دهد.
** شما معتقدید که این موج اعتراضات کوتاه خواهد بود، اما به نظر می رسد عمق نگرانی و نارضایتی مردم بیش از این است؟
- بله مردم خیلی ناراضی هستند اما دولت و قدرت های سیاسی به مراتب بیشتر از مردم گرفتار شده اند و اعتبارشان از بین رفته است. شاید خدای ناکرده برخی از این گروه ها بدشان نیاید که در داخل کشور یک شورشی و شلوغی شود ، و این مسئله را به گردن یکدیگر بیندازند تا دو روز بیشتر امضاکنند و قدرت را در دست داشته باشند.
اما آنچه که من می بینم این هست که دولتمردان و مجلس و قوه قضائیه به مراتب بیش از مردم تحت فشارند، برای اینکه توانایی انجام امورشان را ندارند. اختیار دلار در دست دولت است، وقتی دلار چند ده هزارتومان می شود فقرا و ضعفا له می شوند و دیگر نان هم نمی توانند بخورند. بعد توقع داریم که آنها مشارکت داشته باشند و با قدرت سیاسی کشور همراهی داشته باشند؟!
** اینکه فرمودید قوا توانایی ندارند، ما پتانسیل ها و توان اجرایی ومدیریتی قوی در بدنه و ساختار نظام داشته و داریم. تجارب بسیاری در دوران جنگ و سازندگی برای مدیریت کشور داشته ایم. چرا نتوانسته ایم از تجارب گذشته استفاده کنیم و آینده را بسازیم؟
-قدرت سیاسی به تدریج از مردم فاصله گرفته است. احزاب و گروه ها در دهه 60 مورد اعتماد مردم بودند و به تدریج این اعتبار را در دهه های 60 به بعد از دست دادند، فاصله بین احزاب و گروه ها و قدرت سیاسی با مردم به شدت افزایش یافته. شما نگاه کنید یک نماینده مجلس در یک جایی که 70 هزار رای هست با 6 هزار رای وارد مجلس می شود. یا شوراهای شهر را ببینید که با چه آرایی وارد می شوند. وقتی با دهه 60 مقایسه می کنیم این نشان می دهد که کسانی که ادعای سیاسی در اداره کشور را دارند، همت مردم برای تایید اعمال آنها شکل نگرفته و به آنها پشت می کنند و این نکته اصلی است که این مجموعه ها توان اداره کشور را ندارند.
مدیریت اجرایی کشور و تخصص ها سرجای خود باقی هستند و مردم بدون تکیه به این دولت ها دارند زندگی خود را با مشقت و زحمت ادامه می دهند. اما متخصصین که تابع این گروه ها و احزاب نیستند، حاضر نمی شوند توانایی خود را در اختیار این گروه ها قرار دهند.
** گفتید چپ ها قادر به اداره دولت نیستند و راست ها ناتوان از نگه داشتن ملت، علت این عدم ناتوانی جناح ها در اداره و حفظ اعتماد ملت در چیست؟
-امتیاز طلبی اصلی ترین عامل است. این گروه ها همه امتیاز طلب هستند، همه برای خود و دوستان امتیاز توزیع می کنند . وقتی هرگروه سرکار می آید گروه دیگر را از کار برکنار می کند و دائم امکانات دولتی را به جای صرف اجتماع، مصرف گروه ها و احزاب میکنند.
ببیند این دولت ها که عوض شدند، بلافاصله گروه ها واشخاص وابسته امتیازها را گرفتند و مدیریت ها را بین خود تقسیم کردند. این درجامعه مشهود است . تجار کاغذی و لابی گران و رانت خواران و اتفاقاتی که در بانک ها رخ می دهد و به کسی پول دو درصد می دهند و به مردم وام 30 درصد می دهند. این امتیازات خیلی زیاد است . بجای اینکه بین مردم تقسیم شود بین گروه ها و احزاب تقسیم می شود.
از اول انقلاب تا کنون ده بیست هزار نفر امتیازات را بین خودشان تقسیم کردند و من تمام این افراد را می شناسم. تمامی کسانی که قبل و بعد از انقلاب از امتیازات کشور سو استفاده و ثروت و قدرت کسب کردند را می شناسم. هیچکدام از اینها مسئولیت دفاع از عامه مردم را به عهده نگرفتند. درفقه اسلامی بیان می کند که حقوق عامه بر حقوق خاصه ترجیح دارد، اما اینها حقوق خاصه را بر حقوق عامه ترجیح می دهند.
ناموس اصلی کشور پول ملی است که متعلق به همه است، این گروه ها و احزاب پای ناموس اصلی کشور نمی ایستند و حمایت نمی کنند و مدام دست در جیب فقرا می کنند و دائم به نفع طبقات بالا عمل می کنند. لذا کسی با آنها همکاری نمی کنند و از چشم مردم افتاده اند. منتهی مردم چون موحدند و کشورشان را دوست دارند به آنها پشت می کنند.
ملت ایران از دو چیز متنفرند و نمی توانند تحمل کنند: یک ثروت حرام و یک هم ظلم و زور . مردم نسبت به این عکس العمل نشان می دهند.
خیلی ساده است ، دولت اگر به اندازه درآمدش هزینه کند تورم به وجود نمی آید، این یک کلمه ساده اقتصاد را در این صد سال دولت های ایران تسریع کرده اند و ثروت ها را بین خود تقسیم کرده اند. وقتی ارزش پول ملی کم می شود، حجم پول افزایش می یابد، بعد می بینیم که چندین هزار میلیارد چندین هزار بین خود تقسیم می کنند. این بی دینی است بی انصافی است. مردم به آنها پشت خواهند کرد.