مسعود پزشکیان:مجلس در بعد قانونگذاری و نظارت مشکلاتی دارد
نایبرئیس مجلس راه برون رفت مجلس وکشور از مشکلات ایجاد شده را در توسعه اجتماعی میداند و تأکید میکند در جای خالی نهادهای اجتماعی و سیاسی فراگیر در کشور برگزاری انتخابات استانی گامی روبه جلو است که باید برای تحقق آن تلاش کرد.
نایبرئیس مجلس راه برون رفت مجلس وکشور از مشکلات ایجاد شده را در توسعه اجتماعی میداند و تأکید میکند در جای خالی نهادهای اجتماعی و سیاسی فراگیر در کشور برگزاری انتخابات استانی گامی رو به جلو است که باید برای تحقق آن تلاش کرد. مشروح گفتوگوی با پزشکیان درباره عملکرد مجلس شورای اسلامی در ادامه می آید:
مجلس دهم در آستانه 3سالگیاش است، آیا خروجی مجلس دهم را در راستای شعار «مجلس در راس امور است» میبینید؟
کاری که در مجلس دهم ما انجام میدهیم همان روالی بوده که هست و تغییر در رفتار مجلس در ارتباط با لوایح، طرحها و سؤالات صورت نگرفته است. از روند بررسی طرحها و لوایح، در امور قانونگذاری و نظارت روال همانی بوده که طی 10دوره اخیر در مجلس شورای اسلامی حاکم بوده و تغییر خاصی در این زمینه صورت نگرفته است. بنابراین مجلس دهم از نظر وظایف و ورودش به مباحث نظارتی و قانونگذاری با همان ابزارهایی که در مجلس اول برایش تعیین شده بود در این 10دوره جلو آمده و نقش آفرینی میکند و روند تعامل و همراهی و همکاریاش با دولت هم بر همان اساس و معیار پیش رفته است.
ما در مجلس شورای اسلامی روند مشخصی را پیگیری میکنیم؛ مثلا لایحه را دولت میفرستد، طرح را مجلس ارائه میکند، در نتیجه براساس نوبتبندی معین در دستور کار قرار میگیرند، مصوب شده و برای تأیید نهایی به شورای نگهبان ارجاع میشوند و این سیکلی است که در این 10دوره مجلس شورای اسلامی ثابت بوده و بدون تغییر باقی مانده و در همین راستا هم بیش از 209جلسه تاکنون در مجلس دهم برگزار شده است؛ البته بازگو کردن این اعداد و ارقام فکر نمیکنم پاسخ سؤال شما باشد.
اغلب نمایندگان ادوار مجلس، این ایراد را به مجلس شورای اسلامی میگیرند که قوهقانونگذاری بهعلت عدمورود به مسائل کلان و درگیر شدن با مسائل کوچک و قانونگذاریهای مکرر از وظیفه اصلیاش و نقش آفرینی تأثیرگذاری که باید داشته باشد دور شده و سطح مجلس را سطح ملی نمیدانند؛ میگویند مجلس شورای اسلامی همان شورای شهر ملی است. این نقد را قبول دارید؟
این یک مشکل ساختاری است و آنچه بوده همان است. در مجلس شورای اسلامی افرادی هستند که نفر به نفر برای رأیآوری در حوزههای انتخابیهشان رایزنی و لابی میکنند، متأسفانه نمایندهها از سوی حزب، جناح، انجمن یا حتی انجیاوها یا اتحادیههای صنفی معرفی نمیشوند تا بتوانند در قبال اهداف آن نهاد یا انجمن به مجلس بیایند و پیگیر خواستهشان باشند، طبیعتا در همان محله، شهر و روستایی که رأی را جمع میکنند باید پاسخگوی همان مناطق و همان وعدههایی باشند که بهواسطهاش رأی جمع کردهاند، در نتیجه در مجلس شورای اسلامی دنبال همان اموری راه میافتند که وعدهاش را دادهاند و بابتش رأی هم گرفتهاند و اگر نتوانند وعده را محقق کنند دوره بعد رأی نمیآورند و جایشان را به رقیب میدهند.
خب این بده بستانی است که در بازه زمانی کوتاهی فقط به سود نماینده و مردم آن حوزه انتخابیه است؟
بهنظر من این روند و این امر نه بهنفع حوزه انتخابیه و مردم و مملکت است و نه حتی به نفع نماینده، چون بحث این نیست که فقط ما نماینده بمانیم، بحث این است که ما بالاخره وقتی به مجلس وارد میشویم و برای این ورود هزینههای قابل توجهی هم میکنیم تا برای مملکت مفید باشیم.
وقتی ساختاری وجود داشته باشد که براساس آن اگر بخواهی بالا بیایی و حرف بزنی و تاثیرگذار باشی باید از مسیری عبور کنی که این مسیر از یک ساختار اجتماعی، حزبی، ان جی او و جناحی عبور میکند. اولویت نماینده پیگیری اولویتها و خواستههای ساختار، جناح یا دستهای است که از نماینده حمایت کرده است. مردم هم میدانند اگر به فلان گروه مشخص رأی دهند خواسته هایشان در فلان چرخه بررسی میشود و همان ساختار از نماینده میخواهد که موضوع را پیگیری کند. اما ما متأسفانه چنین ساختاری را در جمع اصولگرایان، اصلاحطلبان یا هرجمع دیگری که هست، نداریم.
در انتخابات ما جبهههای سیاسی اصلاحطلب یا اصولگرا میآیند، افراد تأیید صلاحیت شده را در لیستهایشان میگذارند و بر حسب سلیقه از آنها حمایت میکنند. در همین حد، قبل و بعدش برنامه یا نظارتی وجود ندارد، مثلا معلوم نیست که اگر نماینده فلان حزب بیاید چه برنامهای برای مباحث سلامت و بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و مباحث کلان و غیره دارد؟ مردم نمیدانند که اگر نماینده فلان حزب بالا بیاید برنامهاش برای اشتغالزایی چیست؟ چون اصلا برنامهای وجود ندارد و همه براساس سلیقه و شناخت شخصی به آنها رأی میدهند. همین میشود که مباحث حوزه انتخابیه و وعدههای نماینده به مردم اولویت آنها میشود و سمت و سوی مجلس بهجای پرداختن به موضوعات کلان به سمت رتق و فتق امور حوزههای انتخابیه میرود.
آسیبی که این چرخه ناقص که نمایندگان مجلس بدون برنامه و نظارت از جناح یا جبههای وارد مجلس شورای اسلامی میشوند به منافع مردم و مصالح نظام وارد کرده، چیست؟
من تصور میکنم اگر در مجلس بتوانیم درست تصمیم بگیریم و بر این تصمیم درست، نظارت صحیح و بجایی داشته باشیم، میتوانیم تأثیر گذارتر و مفیدتر واقع شویم و نباید در هیچیک از مسائلی که الان در جامعه شاهد آن هستیم از جنگ آب گرفته تا بیکاری، اعتصابات کارگران و ریزگردها و خشک شدن دریاچه ارومیه دچار بحران شویم.
در این دنیایی که ما داریم برای حل یک مشکل هزاران راهحل وجود دارد. ما میتوانیم بهترین راهحل را در این بین انتخاب و برایش قانونگذاری کنیم و با نظارت بر حسن اجرایی قانون مشکل را از بین ببریم.
قانونگذاری و نظارت بر اجرای قانون 2وظیفه قوه مقننه است. چرا با وجود این وظایف و اهرمهایی که مجلس در این زمینه در اختیار دارد برخی مسائل ملی در کشور تشدید شده و اعتراضات مردمی را در ماههای اخیر بهدنبال داشته است؟
بهنظر من در این زمینه ما 2مشکل داریم؛ ابتدا اینکه قادر نیستیم تصمیم درست و جامعی را که دارای پشتوانه علمی، کارشناسانه و تجربه موفق بینالمللی و مسند تحقیقاتی داشته است اتخاذ کنیم. مشکل دوم اما به بعد نظارتی ما برمیگردد و آن این است که ما قانون را نوشتهایم اما مهارت و توان نظارت درست بر آن را نداریم. روش نظارتی مجلس روش علمی و درستی نیست، ما میتوانیم با تحقیق و تفحص از دستگاهها و سازمانهای مربوط مشکلات را بررسی کنیم یا با طرح سؤال از وزرا و حتی رئیسجمهور در زمینه نظارتی و پیگیری اجرای قانون نقش آفرین باشیم اما این روشها از نظر علمی مفید نیستند چرا که نمیشود در اجرا و پیشگیری روند اشتباه بهواسطه آنها مؤثر واقع شد لذا تا ما این روند را ادامه دهیم این مشکلات باقی خواهند ماند.
چه باید کرد که نظارت و قانونگذاری مجلس که 2رکن اصلی قوه مقننه هستند در جای اصلیشان قرار گیرند؟
کلید حل این مشکل در توسعه اجتماعی است. یکی از روشهای توسعه اجتماعی از طریق ورود مؤثر و مفید نهادهای اجتماعی احزاب، تشکلهای سیاسی، ان جی اوهای اجتماعی و اتحادیههای صنفی صورت میگیرد. تا نمایندگان مجلس عصاره این نهادهای اجتماعی نباشند، نظارت و قانونگذاری در جای اصلی خود قرار نمیگیرد نمایندگان باید نماینده تک تک افراد باشند، تک تک افراد متشکل از سلایق گوناگون؛ نماینده این سلایق متنوع باید بهگونهای صحبت کند که همه سلایق را دربربگیرد. در اینجاست که وقتی یک سلیقهای خاک مملکت را خراب میکند و سلیقهای دیگر آب مملکت را هدر میدهد آن وقت قوانین ما نمیتواند جامع باشد.
4دهه از تشکیل نظام جمهوری اسلامی میگذرد و الان مجلس دهم بر سر کار است. این روند پرآسیب برای کشور مشکلساز نیست؟
ببینید، این برمیگردد به جامعه ما، مجلس از دل جامعه بیرون میآید پس تا توانمندیهای اجتماعی و توسعه اجتماعی در جامعه ما شکل نگیرد این مشکل باقی است و تنها نباید مجلس دراین زمینه مقصر نشان داده شود چرا که بستر شکلگیری مجلس جامعه است.
بخشی از توسعه اجتماعی در کشور به نگاه حاکمیت به تقویت و رشد احزاب و تشکلهای مردم نهاد برمیگردد، در این 4دهه ما شاهد حزب فراگیر قوی که مستمر فعالیت کند، نبودهایم.
بله بخشی از این عدمتوسعه اجتماعی قطعا متوجه حاکمیت هم هست و فکر میکنم برای رفع این مشکل باید تدبیر جدی صورت بگیرد. همه مسئولان به قدر تأثیرگذاری و قدرت نفوذی که در امور اداره کشور دارند باید دراین زمینه احساس مسئولیت کنند و پاسخگو باشند.
ما باید پاسخگوی مشکلات باشیم و بپذیریم که مشکلاتی داریم چرا که نمیشود خودمان را کنار بکشیم و مشکلات را کتمان کنیم، کتمان مشکلات فقط مشکلها و مسائل را بزرگتر میکند.
من بازهم تأکید میکنم که در شکلگیری مشکل عدمتوسعه اجتماعی نقش اساسی دارد و سبب شکلگیری چنین ساختار و روالی در مجلس شده که فرصت پرداختن به موضوعات کلا ن کشور را ندارد.
استانی شدن انتخابات مجلس چگونه میتواند باعت ارتقای جایگاه مجلس شود؟
البته من فکر میکنم اگر انتخابات مجلس را استانی برگزار میکردیم، یک گام به جلو برداشته بودیم چرا که با استانی شدن انتخابات دیگر افراد نمیتوانند محله به محله بگردند و رأی جمع کنند، آنها برعکس روال فعلی ناچار میشوند با گروه و دستهای که سلایق و نگاه متفاوتی به موضوعات دارند کنار هم قرار بگیرند و کارها را پیش ببرند. وقتی سلایق مختلف کنار هم باشند توانمندی اجتماعی مقداری بالاتر میرود و نگاه به استان، جانشین نگاه به منطقهای محدود میشود.
الان اینطور است که افراد برای حل مشکلات محلات و بخشهای کوچک رأی میگیرند و در همین راستا هم تلاش میکنند اما اگر انتخابات استانی شود شعارهای محلی مثل مدرسهسازی، بهداشت منطقه و... دیگر رأی آور نیست و مردم انتظار دارند کل استان دیده شود و تفکر فراتر از منطقه میشود.
بهنظر میرسد پتانسیلی هم در خارج و حتی داخل بهارستان برای استانی کردن انتخابات مجلس وجود ندارد؟
یک بار مجلس خیز برداشت اما شورای محترم نگهبان نمیدانم با چه دلایلی با آن مخالفت کرد و دراین زمینه همراه مجلس نشد، اما باخبرم که جمعی ازنمایندگان دوباره درصدد هستند تا مجلس به ماههای پایانی دورهاش نرسیده است طرح استانی شدن انتخابات مجلس را مجددا به جریان بیندازند. اگر بشود انتخابات مجلس را استانی کرد یک مقدار فکرها جامعتر، ارتباطات بین ساختارهای اجتماعی پررنگتر و کنار هم قرار گرفتن سلایق مختلف تاثیر گذارتر میشود.
فکر میکنید در مجلس که قریب به اتفاق نمایندگانش دوره اولی هستند و تجربه اول رأی آوریشان است و در این 3سال اخیر هم برای اقناع حوزههای انتخابیهشان تلاش کردهاند به استانی شدن انتخابات مجلس رأی میدهند؟
برای اینکه بخواهیم مملکت ساخته شود، راهی جز این نداریم که رویه و ساختارهای سیاسی و تصمیمگیری مان را اصلاح کنیم و با نگاه کلانتر مسائل را ببینیم.