برخی اصلاح طلبان با تمام قوا محافظه کار هستند/ جریان اصلاحات؛ تنها در چند شخصیت و یا حزب خاص خلاصه نمی شود/ مردم از اصلاحات نا امید نیستند؛ دلخورند!!
نماینده مجلس ششم در رابطه با نقاط ضعف اصلاح طلبان بیان کرد: جریان اصلاح طلبی از جریان رقیب بسیار متمایز تر است ولی در مقایسه با جریان های سیاسی که در کشورهای دموکرات وجود دارد این جریان هنوز عملکردی ضعیف دارد و نیاز به بررسی بیشتر و تغییرات کاربردی تر است. در این جریان به 2 نکته نیز باید توجه و اصلاح شود: 1- این جریان با تمام قوا محافظه کار هستند و هیچ نوعی تغییری قانع و راضی نیستند. 2- دسته ای از افراد اصلاح طلب وجود دارند که گمان می کنند اصلاح طلبی به معنای انقلابی گری آن ها و نام دیگر برهم ریختن و آنارشی گری کردن آن هاست.
دیده بان ایران_ سپیده اجلالی: در دوم خرداد سال 1376 انتخابات ریاست جمهوری کشور برگزار شد. در این انتخابات سید محمد خاتمی توانست با بیش از ۲۰میلیون رأی رقیب خود یعنی علی اکبر ناطق نوری را شکست دهد و پیروز انتخابات شود. پیروزی چشمگیری که به دنبال آن، اصلاحطلبان توانستند وارد عرصهٔ حاکمیت شوند و پس از آن اکثریت مجلس ششم و نخستین شورای شهر تهران را نیز به دست آوردند.
خاتمی، که توانسته بود گفتمان جدیدی را در بین مردم، بویژه جوانان و زنان به راه بیاندازد، رسیدن به یک جامعهٔ مدنی و قانونمدار، دستیابی به مردمسالاری دینی و توجه ویژه به مشکلات جوانان را هدف اصلی دولت خود یعنی "اصلاحات" معرفی کرد.
دوم خردادی ها؛ هشت سال کنترل دولت و همچنین چهار سال اکثریت صندلی های مجلس ششم را در اختیار داشتند. اما گردش قدرت و برخی ناکارآمدی ها باعث افول قدرت اصلاحطلبان و قدرت گرفتن اصولگرایان از انتخابات شوراهای دوم در سال ۱۳۸۱ آغاز شد و سپس انتخابات مجلس هفتم در نهایت پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات نهمین دورهٔ ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ به اوج رسید. با انتخابات یازدهمین دورهٔ ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ و پیروزی حسن روحانی اعتدالگرا که نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان نیز بود دوباره اصلاحطلبان به قدرت آمدند و در برابر اصولگرایان جایگاه قویتری یافتند.
لذا به بهانه سالروز شکل گیری جبهه اصلاحات به عنوان یکی از جریان های مهم سیاسی در کشور، به سراغ "احمد شیرزاد" نماینده مجلس ششم مجلس شورای اسلامی، رفتیم تا نظر او را در این باره جویا شویم.
مشروح این گفت و گو به شرح زیر می باشد:
آقای شیرزاد با توجه به گذشت بیش از 20 سال از 2 خرداد 76، به نظرشما مهم ترین دلیل پیروزی گفتمان اصلاحات در آن دوره چه بود؟!
با گذشت زمان در تمامی کشورها، مردم به این نتیجه رسیده اند که روش های خشونت آمیز، ناگهانی و درخواست برای حداکثر تغییرات در حداقل مدت نه عملی است و نه موثر! و در اکثر مواقع هم روند بازگشتی خواهد داشت. شاید آخرین تجربه در این مورد، تجربه "بهار عربی" است که در اغلب کشورها نتیجه مطلوبی نداشت. مجموعاً حرکت های سیلابی اجتماعی به فرآیندهای غیرقابل بازگشت و غیرقابل کنترل منجر می شود وایجاد وظیفه و نتیجه دهی مثبت آن نسبت به گذشته معلوم نیست.
تجربه کشورهای عراق و افغانستان نشان می دهد که هجوم مردم به منظور ایجاد تغییرات، ممکن است در برخی موارد راهگشا باشد البته در برخی موارد هم ممکن است باعث بروز و ظهور بحران ها و بن بست های جدیدی نیز بشود. نکته قابل توجه در رابطه با کشور خودمان این است که نظم و قوانین موجود در کشور با تمام مشکلاتی که وجود دارد و با تمام ناعادلانه بودن مشکلات، توانستند بهتر از وضعیت درهم ریختگی و بی نظمی است. البته این مسئله بدین معنا نیست که جامعه در همین نقطه توقف کرده و قدم به سمت پیشرفت و ترقی برندارد بلکه لازم است تغییرات را مطالبه کند و بر روی آن ها پافشاری نماید. ضمن اینکه این ایستادگی نباید در برنامه های عاجل و کوتاه مدت تجلی پیدا کند. هرچه این برنامه ها اجتماعی تر و دقیق تر و با مشارکت بیشتر و با سازماندهی اقشار مختلف تشکیل یابد، نتیجه موثرتری خواهد داشت.
به نظرشما از جنبش اصلاحات سال 76 چه ویژگی هایی باقی مانده است؟
جنبش اصلاحات از سال 76 تاکنون، علی رغم مخالفان اصلاحات که گمان می کردند این گفتمان، جریانی گذرا و نابود شدنی است، فرو نریخته است. تجربه های بعدی نشان داد آنچه که در خرداد 76 رخ داد، یک "رخداد تصادفی" نبوده بلکه یک خیزش عمیق اجتماعی و ناشی از یک درخواست تغییرات جدی در سطح اصلاحات بود.
مخالفان اصلاحات تلاش کردند با ایجاد بحران برای این گفتمان و همچنین ایجاد موانعی که مسیر اصلاحات را غیر قابل پیشروی و ناممکن جلوه دهند سعی کردند برخی از افراد اصلاح طلب را از این جریان گمراه کنند. اما در سال 84 و با روی کار آمدن احمدی نژاد ما به کرار این تعبیر نادرست تمام شدن گفتمان اصلاحات را از برخی از اصولگرایان می شنیدیم که چند سال بعد نتایج این تعابیر را هم دیدیم.
رخدادها، انتخابات و حضور اصلاح طلبان در عرصه های متفاوت نشان داد که این حرکت ممکن است عناصرو شکل متفاوت و تازه ای پیدا کند اما در نهایت اصل حرکت با موفقیت ادامه یافت.
البته گفتنی است زمانی که صحبت از اصلاحات می شود، ممکن است تنها برخی از چهره ها، گروه ها و احزاب و نام های محدود در نظرما بیاید که در حقیقت این یادآوری اشتباه است. در واقع اصلاحات حد و مرز مشخص خود را دارد اما این مسئله بدان معنا نیست که اصلاح طلبان دیروز همانند اصلاح طلبان گذشته هستند. (گفتنی است جریان اصلاحات در ابتدا به وسیله جریان چپ جنبش اسلامی که از پیش ازانقلاب وجود داشت، شکل می گیرد) این گفتمان نیز همانند تمامی جریان ها و عوامل پس از گذشت زمان دستخوش تغییر و تحولاتی شده است اما نکته حائز اهمیت این است که اصلاح طلب امروز مجبور به پاسخگویی تمام اعمال و رفتارچپ های 30 سال پیش نیست.
با این اوصاف، شما نقاط ضعف اصلاح طلبان را در چه چیزی می بینید؟
با گذشت دو دهه از شروع این جریان، متاسفانه این گفتمان هنوز نتوانسته است انسجام لازم را در بین اعضا خود حفظ نماید. البته بنده معتقدم جریان اصلاحات نسبت به جریان رقیب(اصولگرا) به لحاظ رشد یافتگی سیاسی و حتی توان حل مسئله و توان گردهم آیی چند دهه جلوتر است. (منظور از توان تشکیلاتی حل مسائل و دغدغه های مربوط به جریان مربوطه در درون گروه ها و احزاب مرتبط با خود جریان است.)
در مجموع جریان اصلاح طلبی از جریان رقیب بسیار متمایز تر است ولی در مقایسه با جریان های سیاسی که در کشورهای دموکرات وجود دارد این جریان هنوز عملکردی ضعیف دارد و نیاز به بررسی بیشتر و تغییرات کاربردی تر است. در این جریان به 2 نکته نیز باید توجه و اصلاح شود:
- این جریان با تمام قوا محافظه کار هستند و هیچ نوعی تغییری قانع و راضی نیستند.
- دسته ای از افراد اصلاح طلب وجود دارند که گمان می کنند اصلاح طلبی به معنای انقلابی گری آن ها و نام دیگر برهم ریختن و آنارشی گری کردن آن هاست.
آقای شکوری راد چندی پیش اظهار داشتند که اگر اصلاحات نبود جامعه امروز به سمت خشونت سوق پیدا می کرد. به نظر شما این موضوع می تواند صحت داشته باشد؟
به نظر بنده منظورآقای شکوری این نیست که اگر اصلاح طلبان نبودند جامعه امروز ما مملو از خشونت می شد. اصلاح طلبی پدیده ای مرتبط با کشور ما نیست بلکه مشابه این جریان در سایر کشورها نیز وجود دارد بنابراین روشن است که اگر جنبش اصلاح طلبی وجود نداشته باشد، آنچه که برجای می ماند خشونت طلبی است. در آن زمان هرکسی دارای قدرت باشد مبدل به دیکتاور و اگر فردی عادی باشد به فردی تروریست و خشونت طلب تبدیل خواهد شد. این یعنی اینکه "گفتمان اصلاحات" گفتمان تعاون و ایجاد تغییرات در چهارچوب نظم موجود در جامعه است و اگر این موضوع تحقق نیابد ، خشونت جایگزین آن می شود.
با توجه به شرایط امروز و ناامیدی مردم از اصلاحات، فکر می کنید در انتخابات بعدی بازهم اصلاحات پیروز شود؟
بنده با موضوع ناامیدی مردم از اصلاحات موافق نیستم. مردم فقط از جریان اصلاحات دلخور هستند دلیل آن هم فشار ها و مشکلات مردم و به دنبال آن حس طلب تغییرات زودرس در جامعه است که این مسئله کمی دور از انتظار است. در خصوص انتخابات نیز باید دید زمان تصمیم گیری مردم چه می کنند. در این مواقع متاسفانه ما با کناره گیری مردم از انتخابات مواجه می شویم.
مایوسی مردم از اصلاح طلبان نیز ممکن است در بین عده ای از افراد جامعه وجود داشته باشد اما در زمان تصمیم گیری و انتخابات مردم به بهترین گزینه موجود به لحاظ سیاسی، اجتماعی، فرعنگی و فکری رای خواهند داد. این بهترین گزینه ممکن در گفتمان برخی از روشنفکران، به انتخاب بین بد و بدتر تعبیر می شود که متاسفانه این دیدگاه منطقی نبوده و نخواهد بود چراکه افراد جامعه باید براساس نزدیک بودن کاندیدای مورد نظر به عقاید فکری خود و همچنین صلاحیت های وی رای دهند.