دیگاههای مشاور فرمانده سپاه درباره تعامل سپاه و ارتش و واکنشش به اختلاف افکنیها
مشاور فرمانده کل سپاه گفت: عدهای از هجمهکنندگان به سپاه وابستگی فکری و تشکیلاتی به غرب دارند. گروه دیگر تصور میکنند با هجمه علیه سپاه میتوانند ناکارآمدی خود را پنهان کنند و گروه سوم نیز پوپولیسم را بهترین روش برای رسیدن به قدرت میدانند.
به گزارش دیده بان ایران؛ در آستانه زادروز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران دعوت به مصاحبه کردیم اما وی به دلیل مشغله کاری، انجام مصاحبه به شکل مکتوب را پذیرفت و تنها به 4 سوال از 23 سوال پاسخ داد. سوالاتی که به فعالیتهای برون مرزی سپاه اشاره داشت، ابعاد فعالیتهای اقتصادی سپاه و ادعاهایی دال بر اسکلههای غیرمجاز این ارگان نظامی، نقش آفرینی سپاه در برخی بزنگاههای انتخاباتی نظیر مسائلی که برخی اصولگرایان درباره پشت پرده جمنا عنوان کرده اند، جوانگرایی در سپاه، نوع الگو برداریاش از مراکز نظامی دیگر دنیا، محبوبیت سردار سلیمانی، سرمایه گذاری های فرهنگی سپاه و .... در این میان بی پاسخ ماند. اگرچه برخی پاسخهای وی به سوالاتی که گزینش کرده بود، قطعا میتوانست با پرسشهای دیگری منجر به شفاف سازی بیشتر موضوعات شود، اما به جهت مکتوب بودن این مصاحبه، امکانش محیا نشد.
مشروح گفتوگوی خبرآنلاین با حمیدرضا مقدم فر را در ادامه بخوانید.
****
همان ابتدای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، برخی این تصور را داشتند که سپاه جایگزین ارتش خواهد شد. در سالهای بعد بویژه در دوران دفاع مقدس برخی بر طبل اختلاف بین سپاه و ارتش می کوبیدند. هنوز هم چنین تفکری را در محافل سیاسی و رسانه ای کشور شاهد هستیم. به نظرتان ریشه این نوع نگاهها چیست؟ چگونه شکل گرفته، برآمده از نظرات شخصی و داخلی است یا نفوذ از خارج؟ این جنس تفکر در چه هالههایی در حال فعالیت بوده و هست؟
اختلاف افکنی میان نیروهای انقلابی ارکان و اجزای یک حرکت الهی از تاکتیکهای قدیمی شیطان و اصحاب شیطان است و مسئله جدید و صرفاً مختص به عملیات روانی علیه سپاه و ارتش هم نیست. لذا اینگونه تلاش ها را اگر با لحاظ ماهیت جبهه مقابل ارزیابی کنیم چندان تعجب نخواهیم کرد. البته انتظار میرود رسانههای داخلی و شخصیت های سیاسی و تاثیرگذار با هوشمندی هیچگاه در دام این فضاسازیها نیفتند.
در اینکه ریشه این نگاهها و تحرکات چیست باید گفت که میتواند نقطه عزیمت های مختلفی داشته باشد و نمیتوان همه را ذیل یک عنوان صورت بندی کرد. اصلیترین مبدا و منشا آن از خارج از کشور و برگرفته از سیاست دولتهای ظالم و مستکبری است که از انقلاب مردم ایران بسیار متضرر شدند و تمام تلاش خود را طی 40 سال گذشته برای شکست حرکت مردم به کار بستهاند. در جریان این حرکت طبیعی است که سپاه و ارتش را به عنوان دو رکن بسیار مهم امنیت برای ملت ایران مورد هجمه قرار دهند و به آنها به روش های گوناگون اعم از حمله مستقیم یا اختلافافکنی میان آنها بتازند.
اما نقطه عزیمت برخی جریان های داخلی تضعیفکننده سپاه و ارتش -که البته بسیار محدود و فاقد بدنه اجتماعی قابل اعتنا هستند- میتواند متنوعتر از خارجی ها باشد که از میل به کسب قدرت به هر طریق، تا خودباختگی در برابر غربیها و ضعف ایمان و ... از جمله آنها است.
از جمله نکات مهم که باید مورد توجه قرار گیرد، عدم غفلت از وجود یک «ریاکاری» بسیار بزرگ در این میان است. عدهای بعضاً برای آنکه حقد و کینه خود علیه اصل انقلاب اسلامی و اصل امنیت در ایران را پنهان کنند، از ارتش تمجید و در همان حین از سپاه انتقاد میکنند. آنها قصد دارند چنین وانمود کنند که آنها با نیروی نظامی و امنیت در ایران مشکلی ندارند و اگر سپاه هم مانند ارتش بود با آن مخالفتی نمیکردند. در این تصور و عملیات روانی اولاً یک «ریاکاری» بزرگ و ثانیاً چند «حماقت» و در حالت خوشبینانه «جهالت» نهفته است. اولین جهالت آنکه تصور میکنند واقعاً ارتش و سپاه در ماهیت خود که همانا ایثار برای مردم و حفاظت از انقلاب مردمی اسلامی است با یکدیگر متفاوتند. در حالی که هر دو از ماهیت برخوردارند و بعضاً ماموریت های متفاوتی را به عهده میگیرند اما به معنای واقعی کلمه با یکدیگر برادرند و بر سر «ارزش» مجموعهی این ماموریتها با یکدیگر متفقند.
جهالت دوم آنکه گمان میبرند برادران ارتشی از ماهیت آنها مطلع نیستند و اگر چند تمجید از آنها و چند انتقاد از سپاه کنند، ارتش به نفع آنها موضعگیری و یا در مسیر انقلابی خود تردید خواهد کرد، در حالی که به لطف خداوند و ایمان دینی که قلوب ارتشی ها و سپاهیان را همچون برادران دینی به یکدیگر پیوند دادهاست، همواره شاهد مواضع حمایتی و همافزایانه از ناحیه این دو نهاد انقلابی و مقدس نسبت به یکدیگر بودیم.
لذا اینکه علیه این دو نهاد مقدس حملات و هجمههای مستمری وجود دارد و برای اختلاف افکنی میان آنان مستمراً برنامهریزی میشود اتفاق عجیب و «غیرقابل پیشبینی» نیست، بلکه «خبر اصلی» که باید به آن توجه و افتخار کرد آن است که تمام این 40 سال ارتش و سپاه در کنار یکدیگر برای ملت ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی فداکاری کرده و اسیر این توطئهها و خباثتهای جانیان خارجی و برخی غافلان یا خائنان داخلی نشدهاند و روز به روز بر این همافزایی سپاه و ارتش افزوده شده است. اخیراً شاهد بودیم که فرمانده محترم و دلاور ارتش در مقابل اظهارات برخی افراد که تلاش داشتند سپاه و ارتش را در مقابل هم قرار دهد جانانه ایستاد و پاسخ انقلابی داد.
آنچنان که در روایت بسیار گرانقدری از امیرالمومنین(ع) هم آمده، افراط و تفریط نتیجه غفلت و جهل است؛ گذشتهی برخی از این افراد محترمی که به سپاه کنایه میزنند و اتهامات بیاساس برخی در غرب تکرار میکنند را ببینید! بعضی از اینها در گذشته در مجلس شورای اسلامی سخنانی علیه ارتش و ارتشیان به زبان میآورند که با اعتراض شدید شهید بزرگوار دکتر چمران مواجه میشوند. در این جلسه تاکید میکنند که حقوق بازنشستگی برخی ارتشیها را قطع کنیم، فلان تعداد را اخراج کنیم و بالاتر اینکه برخی ارتشی ها را در نماز جمعهها اعدام کنیم تا عبرت سایرین شوند! یعنی از یک چنین موضع افراطی علیه ارتش به تمجید ارتش آن هم به نیت طعنه به نهادهای دیگر میرسند. البته امیدواریم با قصد طعنه و منظور سوئی نبوده و برداشت جامعه غلط بوده باشد.
مهمترین مأموریت سپاه پاسداران بر اساس قانون اساسی، حفاظت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن است. مهمترین چالش هایی که از ابتدای انقلاب تا کنون در چهار دهه گذشته، پیش روی سپاه پاسداران قرار داشته چه مواردی بوده است؟ مشخصا در روزهای بلبشو فعالیت گروهک ها در ابتدای انقلاب، دفاع مقدس، دوره سازندگی، دوره اصلاحات، حوادث سال 88 و در دوره اعتدال، سپاه پاسدران چه آسیبهایی رو متوجه کیان انقلاب میدیده و با چه تدابیری آنها را پشت سر گذاشته است؟
از آنجا که مهمترین ماموریت سپاه حفاظت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن است، به صورت منطقی بزرگترین چالش هم آنجاست که این انقلاب و دستاوردهای آن به مخاطره بیفتد. انقلاب اسلامی صرفاً یک صورت و موجود فیزیکال فاقد سیرت نیست؛ بلکه این «وجود» دارای «ماهیتی» است و آنجا که از حفظ یا به مخاطره افتادن سخن گفته میشود، مقصود هر دو حیث ماجراست. یعنی هم فیزیک و صورت ایران و جمهوری اسلامی و هم سیرت و ماهیت آن.
طی چهل سال گذشته مخاطرات بسیاری ایران اسلامی را تهدید کرده است. از صورت سخت تهدیدات، اعم از همان بلبشوهای گروهکها در ابتدای انقلاب گرفته تا مهمترینشان که جنگ تحمیلی هشت ساله بود تا تهدیدات نرم و جنگ تلفیقی و هوشمند جاری (Smart War) که ابعاد مختلفی و متعددی از رویارویی را شامل میشود.
این سوال شما به قدری کلان است که اگر قرار باشد همهی این برههها و نحوهی فعالیت سپاه در هرکدام از آنها توضیح داده شود حداقل به انتشار چند جلد کتاب نیاز است؛ اما به صورت کلی میتوان اینگونه پاسخ داد که سپاه با افتخار در مواجهه با هرگونه نبردی علیه صورت و سیرت انقلاب اسلامی که همان خواست مردم ایران است حضور داشته. هم در دفاع مقدس دست در دست ارتش دلاور با دشمن جنگیده و هم پس از آن هرگاه موجودیت انقلاب اسلامی را در مخاطره میدیده، وارد شده است.
به نظر بنده امروز یکی از مهمترین تهدیدها علیه کشور مسئله «نفوذ» است. البته نفوذ ابعاد گوناگونی دارد. مثلاً نفوذ «سخت» تلاشی است که دشمن برای «جمعآوری اطلاعات» یا «ترور» شخصیت های انقلابی یا «خرابکاری» در روندها و سیستم ها و امثال این اهداف انجام میدهد. نفوذ «ساختاری و سازمانی» مربوط به شرایطی است که دشمن تلاش میکند افرادی را در حوزه «تصمیمگیری» و ساختار سیاسی ایران نفوذ بدهد یا برخی از عناصر موجود را عاملگیری کند و به خدمت بگیرد و یا تصمیمسازانی را در کنار تصمیمگیران حوزههای مختلف دولتی و حاکمیتی نفوذ دهد. نفوذ «نرم» نیز مربوط به شرایطی است که تلاش میشود یک غفلت راهبردی از «دشمن» در ایران صورت بگیرد. که این هم تاکتیک های گوناگون و مفصلی دارد و غالباً فکری، فرهنگی و ابزار اصلی آن رسانه است. سپاه برای مقابله با تمام ابعاد و گونه های تهدید علیه انقلاب اسلامی آماده بوده و مقتدرانه در برابر آن ایستاده است.
اساسا دولت ها در این 40 سال چه نگاهی به سپاه داشتند و سپاه چه نگاهی به دولت ها داشته است؟
در اینکه دولت ها در این 40 سال چه نگاهی به سپاه داشتهاند و سازمان ذهنی آنها نسبت به سپاه چگونه بوده، قاعدتاً خودشان باید پاسخ بدهند اما اگر مقصودتان نحوه تعامل سپاه و دولت هاست، کم و بیش این تعامل در تمام این سال ها وجود داشته است. اما اگر از نگاه سپاه به دولت ها بپرسید، سپاه همچون رهبر معظم انقلاب اسلامی از عمق جان به مردمسالاری دینی معتقد است و بر همین اساس دولت های برآمده از رای مردم را دولت جمهوری اسلامی و متعلق به همه مردم میداند و همواره تلاش کرده به تمام دولت ها در جهت نیل به اهداف انقلاب اسلامی و خدمت به مردم نهایت تلاش را بکند.
اگر دولت ها هم منصفانه به این مسئله نگاه کنند، سپاه از کمک به هیچ دولتی در جهت خدمت به مردم دریغ نکرده و در این مسئله نوع نگاه سیاسی دولت ها تفاوتی در تعامل سپاه ایجاد نکرده است. حال اینکه هر کدام از این دولت ها چقدر توانستهاند از این ظرفیت که از مردم و متعلق به مردم است در جهت خدمت به نظام و ملت استفاده کنند، مربوط به خود آنهاست.
چرا هرازگاهی به فعالیت های اقتصادی و سیاسی سپاه پاسداران خرده گرفته می شود؟ ورود سپاه به فعالیتهای اقتصادی و تجاری این نهاد انقلابی را چقدر از اهداف اصلی دور می کند؟
درباره این مباحث بارها اطلاع رسانی و شفاف سازی صورت گرفته است و به همین دلیل شاید اینجا تکرار پیش آید اما در مجموع، عملیات روانی که در این زمینه علیه سپاه انجام میشود مشخصاً مبدأ و منشأش «اراده معطوف به حقیقت» نیست. از قضا طراحان چنین عملیاتهای روانی علیه سپاه بیش از همه به سلامت اقتصادی و سیاسی سپاه آگاهند اما از آنجا که ارادهشان معطوف به قدرت و دیکتاتوری و استعماراست چنین مباحثی را مطرح میکنند.
قاعدتاً کسی که در خارج از کشور به دنبال فلج کردن امنیت ایران و هدم مولفههای قدرت ملی کشور و نهایتاً مستقر کردن استعمار آشکار یا پنهان در ایران است به صراحت برنامههایش را اعلام نمیکند. اگر ما دشمن را اینگونه فرض کنیم، بیش از آنکه او را ابله فرض کرده باشیم به خودمان اهانت کردهایم. لذا دشمن سعی میکند اهداف سیاه و شیطانی را ذیل مواضع ریاکارانه پنهان کند. و سرمایهگذاریهای سرسامآوری برای هجمه به مولفههای قدرت ملت ایران که از جمله آنها سپاه است انجام میدهند.
یک نمونه روشن برای شما مثال بزنم؛ گزارشی به نام ترویج و ارتقا دموکراسی در ایران وجود دارد که اتفاقا توسط خود آمریکاییها (آقای کنث کژمان، تحلیلگر ارشد مسائل ایران در سازمان تحقیقات کنگره آمریکا) این سند منتشر شده است. این سند مملو از اعداد و ارقام هزینههایی است که آمریکاییها برای استعمار فرانو ملت ایران و مقابله با آزادی ملت ایران برای تعیین سرنوشتشان به دست خودشان انجام میدهند ولی اینها که نمیآیند عنوان این هزینهها را «تلاش برای استثمار ایران» معرفی کنند، بلکه از عناوین خوش طمطراق و در عین حال ریاکارانهای مثل ارتقا دموکراسی در ایران استفاده میکنند.
یکی از وجوه اصلی هزینهکردها و سرمایهگذاریهای آمریکایی ها برای نفوذ و بازگشت به ایران هجمه و تحلیل بردن قدرت و مرجعیت و محبوبیت سپاه در ایران است.
یک نمونه روشن اخیر دیگر سندی است که پس از روی کار آمدن ترامپ در امریکا توسط یکی از افسران ارشد سیا به نام اسکات مودل در کنگره و تحت عنوان «ایران زیر نظر» (Iran On Notice)ارائه شد. در این سند نیز مرکزیت هجمهها را سپاه قرار داده و برای آن برنامهریزی کردهاند. لذا این مسائل خیلی عجیب نیست.
اما در داخل هم نقطه عزیمتهای مختلفی برای هجمه به سپاه هست. یک عده وابستگی فکری و تشکیلاتی به غرب دارند. گروه دیگر تصور میکنند با هجمه علیه سپاه میتوانند ناکارآمدی خود را پنهان کنند. و گروه سومی هم هستند که پوپولیسم را بهترین روش برای رسیدن به قدرت میدانند لذا پیش خود میگویند به صورت غیرمستقیم از این هزینههای سنگینی که غرب و بویژه آمریکا علیه سپاه میکند استفاده و بر آن موجسواری کنیم تا به قدرت برسیم.
این نکته را هم خوب است عرض کنم، مهمترین پیش فرض و در واقع خطای اصلی این گروهها که مدام علیه سپاه هجمه میکنند آن است که تصور میکنند «واقعیت» اساساً وجود خارجی ندارد و هرچه خواستند میتوانند با پول و رسانه در افکار عمومی به عنوان واقعیت جا بیندازند. البته ممکن است موفقیت های محدود و موقتی هم داشته باشند، اما نهایتاً این «واقعیت» خلوص و ایثار و کارآمدی و خدمتگزاری سپاه است که برای ملت به صورت مداوم ظهور میکند و این توطئهها را خنثی میکند. برای همین است که امروز سرلشگر سلیمانی جزو محبوبترین افراد در ایران و منطقه است و این در حالی است که سنگینترین هجمهها هم علیه ایشان صورت گرفته است.
نکته دیگر در این میان اینکه سپاه که همزاد انقلاب اسلامی است و علاوه بر حفظ دستاوردها، به عنوان یک ظرفیت پیش برنده و پیش رونده انقلاب اسلامی تلاش میکند، امروز به یک شاخص بیّن و روشن برای وفاداری یا انحراف از مسیر انقلاب تبدیل شده است. طی این 4 دهه به تجربه ثابت شده است که هر شخص، گروه و یا طیفی مخالف و معاند سپاه پاسداران شد از مسیر انقلاب زاویه و فاصله گرفته است./ امید کرمانیها