مشاور روحانی: در سراشیبی بودیم و باید همهچیز را دوباره میساختیم/ عقلانیت را به تصمیمگیریها برگردانیم
مشاور رئیس جمهور با بیان اینکه اعتدال شامل سه عنصر «عقلانیت»، «آزادی» و «اخلاق» است؛ احیای اخلاق، نجات اقتصاد و تعامل سازنده با جهان را سه شعار اساسی روحانی در انتخابات خواند.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران ، حمید ابوطالبی در گفت و گویی با اندیشه پویا به تبیین مفهدم «اعتدال» و گفتمان اعتدال مد نظر حجت الاسلام حسن روحانی پرداخت و مرزهای آن را با اصلاح طلبی روشن کرد. این بخش از سخنان وی را در ادامه بخوانید:
شما خودتان چه ایدهای را در انتخابات مطرح کردید و از چه ایدهای در برنامۀ انتخاباتی آقای روحانی دفاع میکردید؟
اجازه دهید وارد بحث گفتمانی و مفهومی انتخابات آن سال بشوم. بحثهایی که ما داشتیم و آنچه مدنظر آقای روحانی بود، تکیه و تمرکز بر اعتدال بود. اعتدال نوع نگاه جدید به جامعه بود و ما فکر میکردیم به خاطر مشکلات هشت سال گذشته، و افراط و تفریطهای عجیب و غیرعقلانی، جامعه کنش اعتدالی را خواهد پذیرفت. بحثهای مختلفی در جمع خصوصیمان مطرح میشد که چگونه میتوانیم اعتدال را در جامعه و برای مردم، تبدیل به یک گفتمان کنیم.
و این اعتدال چه بود؟
اگر بخواهم اندیشۀ اعتدال را بسیار مختصر تبیین کنم میتوانم بگویم اعتدال سه عنصر حیاتی دارد. اول، عنصر عقلانیت؛ دوم، عنصر آزادی؛ و سوم، عنصر اخلاق. بدون این سه پایه و سه عنصر حیاتی هیچچیز را نمیتوان به اعتدال نسبت داد؛ و با فقدان هر یک از این سه عنصر، نیز اعتدالی وجود ندارد. اما عقلانیتی که مدنظر من هست عقلانیت استوار بر علم است، که از آن تعامل به درخواهد آمد. آزادیای که در اعتدال وجود دارد آزادی مبتنی بر حقوق انسانی است. اخلاق هم اساس روابط آدمیان را با خود، دیگران، جامعه و طبیعت شکل میدهد. اینجا باید اخلاق و حق را محوری دید؛ حقوق شهروندی یک تکرار نیست بلکه تأکید بر یک ضرورت و یک روند در جامعه است. همه باید پشت حقوق شهروندی که آقای روحانی در انتخابات سال 1392 مطرح و در خلال چهار سال گذشته آن را سامان داد بایستیم. این دولت خود را دولت تدبیر، دولت حقوق شهروندی و دولت اخلاق خوانده است؛ معنای این یک تحول است. حال اگر این مفاهیم را تجمیع کنیم میشود شعارهای انتخاباتی ما در سال 1392؛ یعنی: احیای اخلاق، نجات اقتصاد، تعامل سازنده با جهان. در مورد آزادی بعداً صحبت میکنم، چرا که امکان پردازش آن در سال 1392 نبود و در سال 1396 اولین شعار انتخاباتی ما شد. اما مهم این است که شما بدانید چرا دولت اعتدال این شعارها را برگزید و مثلاً هیچوقت سخن از انقلاب یا اصلاح در اقتصاد نکرد؛ بلکه از نجات اقتصاد سخن گفت. چون شرایط پس از دولتهای نهم و دهم را میدانست که چه بر سر مردم آمده است. اصلاح، مربوط به حوزهای است که شما بتوانید با برنامهریزی تغییرات تعیینکننده در برخی روندهای امور ایجاد کنید و بهتدریج با اصلاح کار را پیش ببرید. ما در بحثهایمان پیش از دولت یازدهم در اواخر سال 1391 و اوایل سال 1392 موضوع اصلاح را در دولت اول به جهت میزان تخریب و درهمریختگی، آشفتگی و پاشیده شدن همۀ امور و منفی بودن تمام شاخصها بسیار سخت و حتا غیرممکن میدانستیم؛ لذا شعارهایمان احیای اخلاق و نجات اقتصاد و تعامل بود تا بتوانیم ابتدا زنجیر تنیدهشدۀ تحریمها به دور اقتصاد کشور را پاره کنیم و اقتصاد را نجات دهیم. لذا زمانی که شما در مرحلۀ نجات یا احیا قرار دارید سخن گفتن از اصلاح بیحاصل است. تحلیل ما این بود که دور همۀ مسائل اقتصادی کشور کمربندی از فشار و بحران و ناکارآمدی پیچیده شده و اولین کار ما، باز کردن آن کمربند فشار است. جامعه باید نفس میکشید و اولویت ما این بود که اولین و بزرگترین مشکل بیرونی کشور را حل کنیم. به همین خاطر از تعامل سازنده با جهان سخن گفتیم. بر این اساس اگر دقت شود میتوان دید که این شعارها یعنی احیای اخلاق، نجات اقتصاد و تعامل سازنده با جهان به چه میزان دقیق انتخاب شده است؛ یعنی همهچیز در سراشیبی است و باید دوباره آن را ساخت. به همین دلیل میگویم باید در ساختارها و آدمها و سخنها و پیامها تجدیدنظر کرد و بر همین مبنا هم فعالیت پنج سال اخیر ما حول همین سه عنصر حیاتی بوده است. اولین تلاش عملی ما این بود که عقلانیت را به تصمیمگیریها برگردانیم. در حوزۀ آزادی نیز تلاش ما این بود که آزادی مبتنی بر حقوق انسان باشد. و در نهایت، ما اخلاق را محور قانونمداری و حقمداری در کشور میدانستیم. باورمان این بود که اگر بتوانیم قانونمداری و حقمداری را به جایی برسانیم که مبتنی بر اخلاق باشد و اقتدار اخلاقی پشتوانۀ آن باشد، کار بزرگی کردهایم.
وقتی ما از یک برنامۀ سیاسی صحبت میکنیم، این برنامۀ سیاسی در نسبت و غیریت با برنامههای سیاسی دیگر قرار میگیرد. میخواهم بدانم تمایز اعتدال با دیگر برنامههای سیاسی چیست؟ مثلاً مگر در گفتمان اصلاحات هم عقلانیت و آزادی و اخلاق اولویت نداشت؟ چه چیزی گفتمان اعتدال را از گفتمان اصلاحات متمایز میکرد؟
نظرات دوستان ما در جناحهای مختلف اصولگرایی و اصلاحطلبی، تفاوتهای روشنی با حوزۀ اعتدال دارد. من میتوانم ادعا کنم که تریولوژی انتخاباتی ما در سال 1392 در مقایسه با دیگر شعارهای انتخاباتی بعد از انقلاب، مفهومیترین شعار انتخاباتی بوده است. این نکتۀ بسیار مهمی است، بهویژه آنکه در دور دوم انتخابات بر آزادی تکیه میشود و ترکیب «آزادی، امنیت، آرامش و پیشرفت» به جامعه ارائه میگردد. این را برای آن میگویم که کسانی که سخن از غیرسیاسی کردن جامعه میکنند خوب است به این ظرایف توجه داشته باشند. شعارهای ما با احیای اخلاق شروع میشود و احیای اخلاق حاوی نکتۀ بسیار مهمی است و آن اینکه اعتدال خواهد کوشید تا اخلاق را دوباره احیای نماید. هیچکس تاکنون نپرسیده این افعال در شعارهای سال 1392 به چه معناست؟ و چرا شما میگویید احیای اخلاق یا نجات اقتصاد یا تعامل سازنده. من وقتی جلساتی را که در خصوص این شعارها بحث میکردیم به خاطر میآورم احساس ویژهای دارم، زیرا نکات اصلی در همین افعال و هنر اعتدال در همین عناصر نهفته است. لذا ممکن است همه سخن از اخلاقمداری برانند ولی تا پیش از 1392 اصلاً در شعارهای انتخاباتی صحبتی از اخلاق به این صورت نشده بود.
آقای خاتمی تنها رئیسجمهوری بود که میتوان گفت توقع عمل اخلاقی در سیاست را تا حد زیادی بالا برد، تا آن حد که برخی از همین زاویه عملکرد خود او را هم نقد میکردند. بنابراین از این حیث گفتمان اعتدال یک حدف جدیدی را مطرح نمیکرد.
جناب آقای خاتمی شخصاً اخلاقمدار است و اخلاق را حاکم بر سیاست میخواهند؛ اما ما احیای اخلاق را در شعارهای انتخاباتی و برای جامعه هم مطرح کردیم. باور ما این بود که در هشت سال دولت قبلی، اخلاق در کشور مرده و باید اخلاق را احیا کرد. به این ترتیب، در چهار سال اول دولت یازدهم، احیای اخلاق و تلاش برای نجات اقتصاد و تعامل سازنده با جهان، به نقطۀ مطلوبی رسید؛ آزادی هم در انتخابات سال 1396 در محور شعارهای انتخاباتی قرار گرفت و چهارگانۀ شعارهای ما در انتخابات 1396 «آزادی، امنیت، آرامش و پیشرفت» شد که آزادی اولین آنها بود.
آقای ابوطالبی! این گفتمان اعتدال چگونه از گفتمان اصلاحات جدا میشود؟ آیا آقای خاتمی و جریان سیاسی که همراه ایشان بود مخالف عقلانیت، آزادی و اخلاق بود؟ یا کارگزاران سازندگی و جریانی که از آقای هاشمی حمایت میکردند، به این مؤلفهها اعتقاد نداشتند؟ میخواهم بدانم دیدگاه اعتدالی چه ویژگیهای منحصربهفردی داشت که آن دیدگاهها نداشتند؟
دیدگاه اعتدالی یک سابقۀ تاریخی قابل توجه دارد و تبلور باورهایی مشخص در شعارهایی مشخص است. اینکه ما دربارۀ اخلاق سخنرانی کنیم و اینکه تلاشمان احیای اخلاق باشد، از هم متفاوتاند. هیچکس مخالف عقلانیت نیست ولی اینکه دفاع از عقلانیتِ مبتنی بر دانش بشری، نماد بیرونی داشته باشد نکتۀ دیگری است. تمام تلاش ما این بود که در حوزۀ شعار و تبیین گفتمانی، بر عقلانیت تأکید مضاعف بکنیم؛ و در حوزۀ عمل هم کاری خلاف عقلانیت انجام ندهیم. نکتۀ مهم این است که در آن زمان، یک گفتمان جدید در سخنان کسانی که متعلق به دو اردوگاه و دو جبهۀ حاضر در عرصۀ سیاست در جامعۀ ما بودند دیده نمیشد و کسی هم چیزی برای گفتن ارائه نمیکرد. به نظر من فقدان یک گفتمان تازه در کنار تحولات خطرناک وضع اقتصادی کشور بود که همه را به سمت اولویت دادن به اقتصاد و در نظر نگرفتن سایر مسائل جامعه سوق میداد. ما در مباحثمان به این واقعیت وقوف داشتیم و میدانستیم جامعه از ستیز خسته شده است؛ لذا به تبیین گفتمان اعتدال پرداختیم، تا پاسخی به این نیاز اجتماعی باشد.