ترقی: مردم نمیدانند یقه چه کسی را بگیرند/ انقدر سیاهنمایی میکنند که دیگر نکته مثبتی از انقلاب در ذهن مردم نمانده است
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه گفت: قوای سه گانه باید پاسخگوی اعمال، وظایف و مأموریتهای خودشان باشند. مسئولیت بپذیرند و تبعاتش را نیز قبول کنند. اگر جایی قصور، خطا یا بدعمل کردند از مردم عذرخواهی کنند. اگر قوای سه گانه پاسخگو باشند جامعه دچار این سردرگمی و یأس و ناامیدی نمیشود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ صدای هشدار درباره ایجاد ناامیدی در کشور از هر دو جناح شنیده می شود؛ اما اصولگرا و اصلاح طلب، دولتی و منتقد دولت یا حزبی و غیرحزبی و .. از یک "سوم شخص مجهول" سخن می گویند که گویی قدرتی ماورایی دارد و در پی ناامیدی در مردم است! اما واقعا اگر چنین کسی یا گروهی وجود دارد، چرا نامش اعلام نمی شود.
حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه معتقد است: کلی گویی بر اعتقاد و اعتماد مردم به نظام اثر منفی می گذارد؛ بنابراین باید از مروج ناامیدی و یأس در جامعه نام ببرند، اما وقتی با صراحت می گویند کار به تشویش اذهان عمومی و شکایت می کشد و سیکلی طی می شود که کسی از این مسئله نتیجه ای نمی گیرد.
مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید.
****
غالب مسئولان ومنتقدان به گونهای سخن میگویند که گویی برخی دستگاه ها و نهادهای حاکمیتی از هم طلبکارند، این مسائل القای ناامیدی در جامعه نمی کند؟ در مقابل چنین پدیده هایی چه کار باید کرد؟
این پدیده متأثر از سردرگمی به دلیل فقدان پاسخگویی مناسب مسئولان در قبال مأموریت ها و مسئولیت هایی است که طبق قانون برعهده دارند. وقتی دستگاه ها از پاسخگویی فرار می کنند و مشکل را به گردن یکدیگر می اندازند، به طور طبیعی مردم گم می کنند که مقصر در فلان موضوع چه کسی است؟ به عنوان مثال واقعا مقصر موسسات مالی و اعتباری که پول مردم را خوردند، کیست؟ یکی می گوید احمدی نژاد، یکی می گوید بانک مرکزی، یکی می گوید خیریه ها و موسسات این طوری عاملش هستند، یکی می گوید سپاه، یکی می گوید بسیج، یکی می گوید نیروی انتظامی! در واقع هر کسی یک چیزی می گوید. اینها به خاطر چیست؟ به خاطر این است که هر کسی پاسخگوی اعمال خودش نیست. اگر توانستیم در جامعه هر مسئول و دستگاه را در برای مأموریت و وظیفه اش پاسخگو کنیم، این سردرگمی در جامعه حل می شود.
دولت الان خطا می کند جوابش را از رهبری می خواهند، قوه قضائیه عملش درست نیست جوابش را از رهبری می خواهند، فلان دستگاه یا نهاد ممکن است خلافی انجام دهد، پاسخش را از جای دیگری می خواهند! مردم نمی دانند بالاخره باید یقه چه کسی را بگیرند.
نکته ای که مقام معظم رهبری تأکید کردند این بود که جامعه به سمت کمال سیاسی می رود و دارد بین نظام و دیوان سالاری در کشور تفکیک قائل می شود. این نشان دهنده این است که جامعه کم کم دارد به سمتی می رود که بفهمد چه کسی مقصر مشکلاتی است که در جامعه وجود دارد. منتها خوب این طور نیست که همه ساده تن پاسخگویی بدهند و قبول کنند مشکل از عملکرد دستگاه تحت مسئولیت آنهاست. وقتی درباره چرایی اعتراض مردم را از آنها می پرسیم، می گویند اعتراض شان که فقط به ما نبود. مثلا فقط نگفتند که اعتراض شان به وضعیت اقتصادی است، بلکه اعتراض به قوه قضائیه و مجلس هم داشتند. در واقع به جاهای دیگر پاس می دهند تا خودشان قسر در بروند. تمام نگاه مردم به متوجه آنها نشود.
باید کاری کنیم که قوای سه گانه پاسخگوی اعمال، وظایف و مأموریت های خودشان باشند. مسئولیت بپذیرند و تبعاتش را نیز قبول کنند. اگر جایی قصور، خطا یا بدعمل کردند از مردم عذرخواهی کنند. اگر قوای سه گانه پاسخگو باشند جامعه دچار این سردرگمی و یأس و ناامیدی نمی شود.
در این روزها مشاهده می کنیم اغلب صاحبنظران سیاسی، دولتمردان حتی رئیس جمهور ، چهرههای شاخصی از جمله آقایان رئیسی و جلیلی و منتقدان جدی دولت؛ در سخنانشان میگویند که عده ای قصد ایجاد ناامیدی در کشور را دارند. به نظر شما آنها چه کسانی هستند؟
اصل طراحی را دشمنان به طور روشن امریکا و غرب برای ایجاد ناامیدی و یاس جامعه درباره اهداف و آرمانی های انقلاب انجام می دهند اما در داخل هم هر کسی که به وعده داده شدهاش عمل نمی کند، در ناامید کردن مردم موثر است. کسی که به سیاست های کلان نظام -که می تواند عامل موفقیت و پیشرفت نظام باشد- عمل نمی کند، در ناامید کردن مردم مقصر است. کسی که به جای پاسخگویی، مشکل را به گردن دیگران می اندازد یا کسی که سیاه نمایی می کند، مقصر و سهیم در ناامید کردن مردم و جامعه است.
چرا کسی از مقصران ایجاد ناامیدی و یأس در جامعه اسم نمی برد؟
باید بگویند اما وقتی با صراحت می گویند کار به تشویش اذهان عمومی و شکایت می کشد و سیکلی طی می شود که کسی از این مسئله نتیجه ای نمی گیرد.
اما کلی گویی هم باعث بی اعتمادی مردم به نظام می شود، آیا این طور نیست؟
بله، کلی گویی هم همین اشکال را دارد. وقتی مصداق مشخص نشود همین تلقی ها در جامعه پیش می آید که مردم ندانند چه کسی مقصر است. جامعه باید این را درک کند و بفهمد عوامل ناامیدی «عدم وفای به عهد و تعهدات»، «بی توجهی به مطالبات مردم» و «سیاه نمایی نسبت به گذشته، حال و آینده» است.
متولدین دهه هفتاد که دوره مبارزات انقلابیون با رژیم پهلوی، جنگ تحمیلی و زمان امام خمینی را تجربه نکردند، وقتی کسانی نسبت به گذشته سیاه نمایی کنند، متولدین دهه هفتاد می گویند امام چه کسی بود و چه کرد؟ چون اصلا یاد مثبتی از گذشته در ذهن جوانان باقی نمی گذاریم. مگر دولت نهم کم رکورد شکست؟ آن زمان که همه کارها و زحماتش را تأیید می کردند، اما حالا دچار اشتباه، مشکلات و انحراف شد؟! در مجموع آیا باید روی همه توفیقات همچون رشد اقتصادی، سدسازی و حصول امکانات بعد از انقلاب در کشور قلم قرمز بکشیم تا جز مشکلات چیزی در ذهن مردم نماند؟ الان طوری مسئولان برخورد می کنند که یک نقطه مثبت در ذهن مردم از خدمات انقلاب نمانده است. این خیلی کار زشتی است و در جامعه ایجاد ناامیدی می کند. به جای سیاه نمایی و ایجاد ناامیدی، رادیو و تلویزیون و مسئولان کارهای انجام شده را بگویند. آن کارهایی که انجام نشده چه دلیل دارد روی آنها مانور دهند.
غالب مسئولینی که سرکار می آیند، می گویند من عضو هیچ حزب و تشکلی نیستم. یعنی فعالیت حزبی به نوعی قبیح تصور میشود. نظر شما چیست؟
بله، علتش هم این است که هزینه تحزب را در کشور بالا بردند. وقتی دوم خرداد می شود 15 هزار مدیر را به جرم آنکه به آقای خاتمی رأی ندادند کنار می گذارند! این اتفاق هزینه سنگینی را به مدیر تحمیل می کند یا وقتی آقای احمدی نژاد آمد چند هزار مدیر دولت قبل را کنار گذاشت؟ وقتی نظام عزل و نصب، به رده های غیر سیاسی ورود می کند و رده های کارشناسی را هم تحت تأثیر قرار می دهد و همه اینها را به جرم عدم تبعیت سیاسی از جریان حاکم بر جامعه حذف می کند، این اتفاقات هزینه تحزب را بالا می برد. ما چه طور در جامعه ای که اینقدر حزبی بودن و وابسته به حزب بودن هزینه دارد می توانیم تحزب را رونق بدهیم؟
همچنین بعضی احزاب دولتی، بیشتر دنبال منافع حزبی خود هستند تا منافع مردم. وقتی هر حزبی فقط خودش را قبول دارد و دیگران را قبول ندارد، وقتی احزاب دنبال منافع جناحی خودشان رفتند، از تخلف عناصرشان حمایت کردند و حاضر نشدند نقد را بپذیرند، خوب نتیجه اش این می شود که تحزب در جامعه ضد ارزش می شود.
وقتی در جامعه این گونه برداشت کنند که اینها دنبال منافع و مصالح خودشان هستند، نه منافع و مصالح ملی، در چنین جامعه ای همه حزب گریزی پیدا می کنند. ما نمی توانیم چنین جامعه ای را به سمت دموکراسی حزبی ببریم. در این اتفاق دولت، احزاب و فرهنگ سازی غلط رسانه ها مقصر هستند. در حالیکه اگر جامعه می خواهد به سمت حرکت صحیح و پخته در ایام انتخابات برسد، باید احزاب قوی و موثر و فراگیر تشکیل شوند که منافع ملی را دنبال کنند.
ما با احزابی که منافع خود را به منافع ملی ترجیح می دهند مخالفیم و باید چنین احزابی جمع شوند اما کدام جایگاه باید چنین احزابی را جمع کند؟ وقتی دولتی در زمان حیات 8 ساله اش به 200 حزب مجوز فعالیت و یارانه می دهد در این صورت حزب 5 نفره مثل حزب موتلفه با 200 شعبه در سراسر کشور هر دو یک رأی در خانه احزاب دارند. این اتفاق امید آنکه واقعا تحزب در جامعه شکل بگیرد و مردم را در تحقق مطالبات و خواسته های شان نمایندگی کند، از بین می برد.
امیدکرمانی ها- خبرآنلاین