بهمن شریف زاده: حتی خاتمی هم مثل احمدینژاد از آزادی حرف نمیزد/ شاید تصیم به حذف فیزیکی او بگیرند/ یکی از فواید زندان رفتن من این بود که فهمیدم در زندان ها چه میگذرد
بهمن شریفزاده روحانی حامی احمدینژاد به این نکته اذعان کرد که احمدینژاد سعی دارد رهبری اعتراضات مردمی را برعهده بگیرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ بهمن شریفزاده، از معدود حامیان احمدینژاد است که در کسوت روحانیت است و تلاش دارد اینطور نشان دهد که تحولات احمدینژاد، تحولات مثبتی است و همه باید از آن استقبال کند.
بخشی از گفتوگوی نامه نیوز با او را در ادامه بخوانید:
این روزها همه از تغییر رفتار احمدینژاد صحبت میکنند، شما به عنوان فردی که در دایره نزدیکان احمدینژاد جای میگیرید این تحول نگاه را چگونه میبینید؟
به طور کلی جهان در حال تغییر و دگرگونی است، بنابراین تغییر اصل مسلم در هر انسانی است. آنچه که مهم است تحولات و تغییرات مثبت است.
یعنی این تغییرات مدت اخیر احمدینژاد مثبت بوده است؟
من هنوز در مورد آقای احمدینژاد نکتهای را نگفتم و تنها یک اصل را عرض کردم. ما معمولا میگوییم وقتی یک کسی عوض شده است یعنی باورهای گذشته اش را زیر پا گذاشته است، اما وقتی در مورد آقای احمدینژاد صحبت میکنیم باید بداینم که ایشان پیوسته رو به رشد است.
شما در حالی این حرف را میزنید که الان برای بسیاری از افراد سوال است که آقای احمدینژاد چرا قبلا در مورد زندانیها صحبت نکرده بودند؟ یا ایشان قبلا میگفتند کسی که میتواند به سمت دیکتاتوری برود از حمله به قوه قضائیه مسیرش را شروع میکند و امروز خود ایشان از حمله به قوه قضائیه شروع کرده است.
بنده هم این را عرض میکنم، آیا سخن گفتن از حقوق زندانیها منفی است یا مثبت؟
*چرا ایشان سال 88 این حرفها را نزد؟
میخواهم بگویم وقتی ما سخن گفتن از حقوق مردم و زندانیان مثبت تلقی کنیم هر کسی این حرف را بزند، سخن مثبتی گفته است.
شما نمیتوانید بگویید در بحث زندانیها پروندهاش خالی است، ایشان اقداماتی کرده است. ممکن است بگویید که اقدامی که ایشان با نوشتن نامه انجام دادهاند، قبلا با این شدت انجام نداده بودند. من میگویم چنین اقدامی که ایشان امروز انجام دادهاند هیچ رئیس جمهوری در 40 سال انقلاب انجام نداده بودند. احمدینژاد پیگیر آزادی همه زندانیان سیاسی که انتقادی به دولت، قوه قضائیه و حتی به رهبر داشتهاند بود.
چنین سخنی و پیشنهادی از زبان هیچ رئیسجمهوری در ایران مطرح نشده نشده است، حتی اصلاحطلبترین رئیسجمهور که آقای خاتمی باشد. حالا شما میگویید این روند آقای احمدینژاد یک تحول و دگرگونی در رفتار ایشان است. من میپرسم آیا این تحول منفی است؟ خیر اینطور نیست، مثبت است.
برخورد قضائی بقایی و مشایی زمینهساز این اقدام نبوده؟
عامل این تحول مثبت هرچه که میخواهد باشد. من یک زمانی خودم زندان رفتم و از زندان که بیرون آمدم گفتم چقدر خوب شد یکی از فواید زندان رفتن من این بود که فهمیدم در زندان ها چه میگذرد.
من سئوالم از شما این است که از نظر شما دلیل این تحول آقای احمدینژاد چیست؟فارغ از اینکه مثبت است یا منفی.
من نظر خاصی نمیدهم اما بسیاری از عوامل میتواند موجب حرکت رو به جلوی انسان باشد. آقای احمدینژاد زمان آقای جوانفکر هم که به آقای لاریجانی نامه نوشتند که میخواهند از اوین دیدن کنند، دوستان اصلاحطلب موضع گرفتند و گفتند که حالا چون آقای جوانفکر به زندان رفته است، ایشان این نامه را نوشته و درخواست بازدید داده است. در حالی که باید میگفتند، به احمدینژاد اجازه بازدید بدهید، حالا به هر دلیلی که هست. آنچه که موجب شده است آقای احمدینژاد از زندان بازدید کند، گزارش هایی بود که آقای جوانفکر از زندان به ایشان داده بود.
عیب ندارد شما ممکن است بگویید که احمدینژاد دیر اقدام کرده است اما حالا که تصمیم به این کار گرفته است، کارش مثبت است و دوست داشتیم زودتر اقدام کند.
من میخواهم الان هم این را بگویم که احمدینژاد به یک امر مثبت توصیه میکند، بسیار خب شما میگویید علتش این بود که هفت ماه آقای بقایی زندان رفته است و حالا این افراد حس کردند که زندانی شدن در قوه قضائیه ممکن است از سر ستم باشد، این نگاه عیب ندارد. اگر احمدینژاد الان این را به طور کامل حس کرده ، تحول مثبت است.
یک نکته را در مورد زندانی ها اضافه کنم؛ همانطور که تغییرات رو به نزول داشتیم، قطعا مسئله قوه قضائیه از زمان آقای شاهرودی به زمان زمان آقای لاریجانی رو به نزول رفته است. خود آقایان اصلاحطلب هم چنین نظری دارند.
چرا در سال 88 که حادثه کهریزک پیش آمد، ایشان نخواست که از زندانی بازدید کند؟
آن زمان هم نوشت و پیگیری کرد.
در مورد مهندسی انتخابات که آقای احمدی نژاد مطرح کردند...
بحث مهندسی انتخابات از نظر آقای احمدینژاد معنیاش این است که انتخابات به گونهای طراحی شود که جای برخی از جریانهای سیاسی کشور در حوزه انتخابات خالی بماند و اجازه ورود به آنها داده نشود. در سال 84 و 88 چنین مهندسی در انتخابات رخ نداده است چون از همه جناحهای سیاسی در انتخابات شرکت کردند، آقای رفسنجانی و قالیباف در انتخابات 84 شرکت کرده بودند، در سال 88 هم آقای موسوی بودند اما در سال 92 و 96 جای مهمترین؛ نگویم مهمترین که به شما بربخورد، جای یکی از مهمترین جریانهای سیاسی کشور یعنی جریان آقای احمدینژاد خالی است و در هر دو دوره رد صلاحیت کردند.
در سال 92 آقای مشایی رد صلاحیت شد و در سال 96 آقای احمدینژاد و بقایی هم ردصلاحیت شدند. آقای احمدینژاد به این میگوید مهندسی انتخابات.
چرا در زمان ریاست جمهوری خودشان نسبت به حذف اصلاحطلبها و حتی جریان خودش واکنش نشان نداد؟
آن کسی که در چند دوره انتخابات مجلس به طور مطلق منع و محروم شد، یاران احمدینژاد بودند که برخی از روابط عمومی مراکز نظامی اعلام کردند که ما رصد کردیم در کل کشور حتی یک نفر از جریان انحرافی وارد انتخابات مجلس نشود که یکی از آنها هم بنده بودم. اصلاحطلبها هیچوقت حذف مطلق در انتخابات نشدند. حذف نسبی شدهاند اما مطلق نه. یاران احمدینژاد از سال 90 حذف مطلق در جمیع انتخابات شدند.
شما میگویید که صحبتهای احمدینژاد از سال 96 شکل رسمی به خودش گرفت. سال 96 رهبری علنا و پشت بلندگو ایشان را از شرکت در انتخابات نهی کردند، لااقل اینجا که دیگر نمیتواند از مهندسی انتخابات صحبت کنید...
منظورم من از مهندسی آقای احمدینژاد نبود، منظور آقای بقایی بود. احمدینژاد گفت که من آمدهام تا آقای بقایی پذیرفته شود، نگفتند که من آمدم.
ولی تایید صلاحیت هم نشدند...
احمدی نژاد گفت که به تعهدش با رهبری پایبند است و آمده است تا آقای بقایی بماند و رد نشود. یعنی نوعی ترفند بود که شورای نگهبان نتواند آقای بقایی را رد کند. احمدینژاد این را مهندسی میداند. بحث رد خودشان نبود که مهندسی انتخابات را مطرح کردند.
بخشی از فسادها، اختلاسها و سوءمدیریتها به دوران آقای احمدی نژاد بازمیگردد.
دوباره گذشته گرایی! ببینید الان مردم ناراحتیشان به اوج رسیده است یا نه؟ آری. الان آقای احمدینژاد حرفهای درست میزند یا نه؟ آری
اینکه بشینیم بگوییم چرا اقای احمدینژاد قبلا این حرفها را نزده است، علتی جز این ندارد که برخی وحشت دارند از اینکه آقای احمدینژاد زبان ملت شده است و نمیخواهند ایشان صدای مردم شوند. خب شما صدای مردم بشوید آقای اصلاح طلب! آقای خاتمی!
افرادی مانند اقای باهنر میگویند مدارک کافی درمورد احمدینژاد وجود دارد.
باهنر که پروندهاش معلوم است، او را ول کنید. من نظر خودم را میگویم. به نظر من واقعگراها به این نتیجه نمیرسند که با احمدینژاد برخورد کنند. اما توهم گراها که فکر میکنند مردم عاشقشان هستند و هیچ مشکلی وجود ندارد. اگر با چنین افراد توهم زدهای روبهرو شویم که هستیم، شاید آنها حتی نقشه حذف فیزیکی احمدینژاد هم بکشند. اما به نظر من واقعگرایان نسبت به اعتراض مردم عددشان بیشتر شده است و به توهمزدگان مهلت نخواهند داد که با احمدینژاد برخورد کنند، ممکن است به احمدینژاد انتقاد کنند اما حاضر نیستند که پای نامه برخورد با احمدینژاد را امضا کنند.