مراحل برخور با احمدینژاد در حال تکمیل شدن است/آقای دلواپس در دولت احمدینژاد برای مردم چه کردید؟
روزنامه آرمان نوشت: ماجرای اعتراضات دلواپسان این روزها، ماهیتی کمدی به خود گرفته است. بهویژه آنکه مخالفان دولت، همانهایی هستند که در دولتهای نهم و دهم پشت رئیس دولت پاکدستها با آن نحوه کشورداری، تمامقد ایستادند و دم نزدند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، محمدرضا خباز سیاستمدار اصلاحطلب درباره مخالفت هایی که با دولت می شود گفت: بهنظر بنده مخالفانی که درصدد ابراز مخالفت خود نسبت به دولت به شیوه خیابانی کردن هستند، به دو گروه تقسیم میشوند. گروه اول کسانی هستند که درصدد فروپاشی این نظاماند. گروه دوم هدفشان فروپاشی کلیت نظام نیست و صرفا قصد تضعیف دولت را دارند. این افراد همان مخالفان انتخاباتی روحانی هستند. همان دلواپسان دیروز و صحنهگردانان امروزی که از سال 92 زمزمههایی سردادند مبنی بر اینکه دولت آقای روحانی تکدورهای خواهد بود.
وی افزود: همان کسانی که در بهزانو درآوردن دولت تدبیر و امید از هیچکوششی فروگذاری نکردند و با استفاده از ابزارهای صواب و ناصواب قصد زمینزدن دولت را داشتند و هنوز هم دارند. زبان حال این افراد، مصداق بارز جمله «هدف، وسیله را توجیه میکند» است. تصور این گروه هم آن است که با زمینخوردن دولت، آنها جایگزین خواهند شد.
اهم اظهارات خباز به شرح زیر است:
*آقایان دلواپس اگر مدافع مردم هستید و ادعای برخاستن برای احقاق حق ملت را دارید، آن زمان که در یک شب دلار 1000 تومانی به 3000 تومان افزایش یافت، بهعنوان مدافع مردم چه کردید؟ زمان بالارفتن تورم تا حد 44درصد کجا بودید؟ زمانی که واردات بیرویه در کشور، اقتصاد را دچار بیماری هلندی کرد، چرا همچنان حامی دولت ماندید، سکوت کردید و مدیران تولیدات داخلی را بهدلیل ورشکستگی ناشی از واردات بیرویه به زندان فرستادید؟ پس بحث این افراد دفاع از مردم نیست، سوء استفاده از کلمه «فشار اقتصادی بر مردم» است.
*افرادی که به اسم دین و انقلاب، در 8 سال کشورداریشان نامناسبترین تصمیمات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و اداری داخلی و خارجی را گرفتند، امروز تیشه برداشته، به ریشه این نظام میزنند. پشت نقاب دین و انقلاب، اسلام و ارزشها و آرمانهای امام و رهبری را خدشهدار میکنند. مخاطب ما، این افراد هستند که به آنها برادرانه توصیه میکنیم به راه بازگردند چراکه حکایت، حکایت کسی است که فقط قسمت ملک خود را در کشتی سوراخ کرد و نتیجتا تمام کشتی را به نابودی کشاند.
*درگیری ما با دشمن علنی نیست، با کسانی است که در لباس دوست و خدمتگزاری، به ستونهای کشور لطمه میزنند. امروز موضوعی به نام احمدینژاد در کشور شکل گرفته که همه ارکان حکومتی را مورد حمله قرار داده است. اما روزنامه مدعی ولایتمداری و دین محوری، همچنان در مقابل ادعاهای او سکوت کرده و شاید این سکوت بعضا به معنی حمایت نیز باشد.
فرایند برخورد قانونی با احمدینژاد در مراحل تکمیل است
همچنین نامه نیوز نوشت:
امیررضا واعظ آشتیانی فعال سیاسی اصولگرا گفت: احمدی نژاد علاقمند است به یک اپوزیسیون تبدیل شود و اکنون در حال تهیه تمام ابزارهای لازم برای این کار است.
اهم اظهارات آشتیانی به شرح زیر است:
* فرایند برخورد قانونی با احمدینژاد در مراحل تکمیل است. اتفاقا نظام در حال مدیریت مدبرانه قضیه است. به یکباره وارد یک موضوع خاص نمیشود و اجازه داده که مسائل فرایند خودش را طی کند و به مرحلهای برسد که بتوان تصمیم خردمندانه و اثرگذار گرفت.
*عدهای حتی احمدینژاد را غیرمستقیم تحریک به بیان یک سری صحبتها میکنند و مدعی میشوند که بله، یک بخشی از حرفهای شما درست است و بخشی از آنها نادرست است؛ چرا دیر گفتی، چرا زود گفتی، چرا حالا گفتی؟ خود این ها هم موضوعاتی قابل تحلیل است.
* عدالت نکتهای است که همه بشریت به آن علاقمند هستند و دوست دارند عدالت برای آنها برقرار باشد، اما اینکه امثال آقای احمدینژاد موضوعی را تحت عنوان آزادی و عدالت و محور میکند خودش میتواند ذبحکننده آزادی باشد.
*کسانی که احمدینژاد در گذشته به او علاقمند بودند نیز امروز با موضعگیری در مقابل عالیترین مقام نظام، دیگر علاقه ای به او ندارد. احمدینژاد احتمالا افراد اپوزیسیون و زاویهدار را به سمت خودش جذب میکند، ولی آن کسانی که احمدینژاد را منادی حقیقت ،خدمت و سادهزیستی میپنداشتند، امروز باور دارند که کسانی که اصلا به چارچوب های ولایت معتقد نیستند به احمدی نژاد خط می دهند.
*من نمیخواهم انگ ضدولایت بزنم و اصلا چنین قصدی ندارم، ولی به اعتقاد من احمدینژاد سحر شده است. آقای احمدینژاد آن چیزی نیست که در گذشته راجع بود. امروز شاهد چنین اتفاقات ناگواری راجع به او هستیم، در صورتی که احمدینژاد میتوانست بعد از ریاست جمهوریاش مثل همان چهار سال اول که خیلی عاقلانه سکوت کرده و هرازگاهی پاسخها و تکمضرابهایی را مطرح میکرد، ادامه دهد و در عین حال برای خودش یک نگاه سیاسی را تعریف کند، ولی متاسفانه نخواستند.
* آقای احمدینژاد آینده سیاسیای ندارد. یک موقعی میتوانستیم بگوییم احمدینژاد می تواند یک جریان باشد. احمدینژاد میتوانست یک الگو باشد ولی امروز با این رفتارها فکر نکنم. دیگر آن علاقمندانی که در گذشته نسبت به او وجود داشت، وجود ندارد و این خودش بود که ریزش در نیروهای خود را رقم زد.