انتقادات خاموش کمالی از اصلاح طلبان: الان وقت دعوا نیست
رییس شوراهای هماهنگی جبهه اصلاحات میگوید: ما معیار کاندیداهای شورای شهر تهران را تعیین کردیم، ولی شورای عالی سیاستگذاری خلاف معیارها عمل کرد. آنها برخلاف تصمیم جمع عمل کردند و آن چیزی را که ما تصویب کرده بودیم، نادیده گرفتند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، رضوانه رضاییپور: هیچ رقمه حاضر به پاسخگویی به اظهارات اعضای شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان نمیشود. هرچند گفته باشند که او برای لیست شورای شهر تهران سهمیه میخواسته و وقتی که به خواسته خود نمیرسد لیستی جداگانه ارائه میکند؛ اما باز هم معتقد است که الان وقت دعوا نیست.
حسین کمالی که زمانی در کابینه سید محمد خاتمی حضور داشت، رییس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و دبیر کل حزب کارگر است. او در دفتر کارش ما را به حضور پذیرفت اما در پاسخ به خیلی از سوالات ترجیح را بر سکوت موقت داد. سکوتی که میگوید به وقتش آن را خواهد شکست و به معماهای پیش آمده پاسخ خواهد گفت.
گفتوگوی ما با کمالی از بحث مذاکره اصلاحطلبان برای عبور از مشکلاتی شروع شد که در چند سال گذشته برای این جریان و مشخصا در عرصه سیاسی کشور پیش آمده است. او اگرچه نفس مذاکره و گفتوگو را امری مطلوب میداند اما در عین حال معتقد است: «بخش عمدهای از مجموعه اصلاحطلبان اصولا خود را بیرون از حاکمیت و نظام و انقلاب نمیدانند که بخواهند فکر کنند که برای بهبود شرایطی که در آن قرارگرفتهاند باید گفتوگویی صورت بگیرد.»
رییس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که خود پیشنهاد تاسیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را پیش از برگزاری انتخابات مجلس دهم داده بود، دل خوشی از رفتارهای صورت گرفته در این مجموعه تازه تاسیس ندارد. هرچند خیلی به ریز مسائل و اختلافات وارد نمیشود اما در همان اندک دفاعی که در برابر صحبتهای برخی از چهرههای اصلاحطلبان دارد عنوان میکند: «ما هنوز به کار جمعی و تصمیم جمعی عادت نکردیم. عادت نکردیم که به افکار همدیگر احترام بگذاریم. بعضا کارهای پراکندهای صورت گرفت که مورد ایراد جمع واقع شد. مثل همان بخشی که باز میگشت به اینکه تعدادی از عناصر اصولگرا در مجموعه اصلاح طلبان وارد شدند و روش های متفاوتی را در مجلس تعقیب کردند که مورد اعتراض هم واقع شد. یا مثلا در انتخابات بعدی که شوراها بود، با توجه به انتقاداتی که وجود داشت یک بازنگری در شورای سیاستگذاری صورت گرفت اما متاسفانه وضعیت بدتر شد و تعداد افراد حقیقی در شورا افزایش پیدا کرد.»
کمالی، صحبتهای عارف که عنوان کرده بود او به دنبال گرفتن سهمیهای در لیست شوراهای تهران بود را تکذیب کرد و گفت: «ما از انحصارطلبی و خودخواهی عدهای رنجیدیم و عملکردشان را نپسندیدیم. من نمیخواهم از کسی اسم ببرم. شما هم سعی نکنید که این بحث را به مجادله من و سایر افراد تبدیل کنید.»
اول از همه قصد دارم بحث خود را با تحرکات چند وقت اخیر اصلاحطلبان آغاز کنم. چهرههایی از این جریان در تلاش هستند تا مذاکراتی را با مراجع، علما، شورای نگهبان و اصولگرایان انجام دهند...
این پیشنهاد را چه کسی مطرح کرده است؟
چهرههای مختلفی از این جریان، همچون آقای صوفی، حاجی، رهامی، حتی شخص آقای عارف این چنین مذاکراتی را پیشنهاد دادهاند. محمد هاشمی رفسنجانی از این مذاکرات استقبال کردند و البته پیشنهاد هم دادند که این مذاکرات با رهبری صورت بگیرد. حتی از گفت و گوی جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز صحبت شده است. شما با اصل مذاکره موافق هستید؟
برخی افراد این را پیشنهاد دادهاند و شما میخواهید آن را به عام تعمیم بدهید؟
انتقادی نسبت به این موضوع دارید؟
نه؛ انتقادی ندارم. بعضی از این افراد از یک حزب هستند.
یعنی این هدف از یک حزب برآمده است؟ یا شما هم معتقدید که این افراد نظر شخصی خود را مطرح کردهاند...
بله، نظر شخصیشان بوده است.
بالاخره نظر شخصیشان بوده یا حزبی؟ شما نفس این کار را مورد نقد میدانید؟
نکتهای که وجود دارد این است که تفکرات مختلفی در مجموعه اصلاحطلبان وجود دارد. از کسانی که در سیاست داخلی و خارجی نگاهی نرم و یا سخت داشته باشند، در مجموعه اصلاح طلبان حضور دارند. در گروه های اصولگرا هم به این شکل است. یعنی یک قالبهای خاصی وجود ندارد که افراد و احزاب و گروهها در آن قالبها قرار گرفته باشند و همه یک نوع و بطور یکپارچه حرف بزنند.
بنابراین اینکه شخصیتهای برخی از احزاب اصلاحطلب تشخیص بدهند که برای برون رفت از موقعیتی که در آن قرار دارند میبایست با شورای نگهبان و یا بخشهای دیگر حاکمیت، گفتوگو و بحثی را داشته باشند، موضوعی عادی و طبیعی است. ولی تابه حال چیزی به عنوان یک موضوع مورد گفت و گوی عمومی قرار نگرفته تا امروز به عنوان یک خواست همگانی قابل طرح باشد.
بخش عمدهای از مجموعه اصلاحطلبان اصولا خود را بیرون از حاکمیت و نظام و انقلاب نمیدانند که بخواهند فکر کنند که برای بهبود شرایطی که در آن قرارگرفتهاند باید گفت و گویی صورت بگیرد. یعنی در حقیقت فرضشان بر این است که این تعاملات برقرار است، گفتگوها هم انجام می گیرد و رفتوآمدها هم وجود دارد و حضور در صحنه هم کم و بیش هست. حالا سختگیریهایی و یا بهتر است بگوییم ممانعتهایی در مورد بعضی از حضورها صورت میگیرد که نسبت به آنها میتوانند یک گفتگوهایی داشته باشند و تذکراتی بدهند و یا خواستهای را مطرح کنند. هر گروهی هم میتواند این اقدامات را انجام دهد.
اما اینکه بصورت سازمان یافته در مورد مذاکره اصلاح طلب بحث شود، موضوعی است که باید به گفتوگوی جمعی گذاشته شود. یعنی اول به یک تصمیم جمعی تبدیل شود و بعد اقدام شود. این نکتهای است که باید مورد توجه قرار داد. در یک مقطعی بحث بر سر این بود که ما آشتی ملی راه بیندازیم اما بعد از آن جواب داده شده که مگر جنگ و دعوایی بوده که بخواهیم آشتی کنیم. ما نمیخواهیم به تخاصم و مجادله واژهها برسیم. سعی داریم در چارچوب وحدت ملی و منافع ملی حرکت کنیم و سعی میکنیم که با همه کسانی که متفاوت از ما فکر میکنند؛ به نوعی به تعامل و هم زیستی مسالمتآمیز برسیم و دیالکتیک را به عنوان یک جدل منطقی و علمی سرلوحه کار خود قرار دهیم.
بله؛ هر چیزی امکان دارد. ولی تاکنون چنین گفتوگویی نداشتهایم.
ولی احتمال دارد مثل آشتی ملی...آن هم به گفتوگوی عمومی اصلاحطلبان گذاشته نشده بود. فقط از سوی برخی از افراد مطرح شده بود.
یعنی اگر به گفتگوی عمومی گذاشته میشد، نتیجه متفاوتتری بدست میآمد؟اگر به گفتگوی عمومی گذاشته میشد، شاید نتیجه میداد. اینکه قبول میکنند یا نه، یا اینکه نظر ما را میپذیرند یا نه، موضوع ثانویه است. هرچند ممکن است این پاسخ ها اهمیت داشته باشد. اما اصل بر پذیرش آن نیست. لازم است که ما وقتی از طرف یک جمع صحبت میکنیم نظرات جمع را هم گرفته باشیم.
نظر شما این است که اصلاحطلبان خود را بیرون از حاکمیت نمیدانند که نیازمند مذاکره باشند اما عملا در اکثر انتخابات بخصوص بعد از حوادث سال 88، شاهد عدم احراز صلاحیت کاندیداهای مورد نظر اصلاحطلبان برای ورود به رقابتهای سیاسی بودیم. حتی در انتخابات مجلس دهم، اصلاحطلبان مجبور شدند که چهرههایی از اصولگرایان را به لیست خود اضافه کنند. مشکلات اینچنینی چگونه قابل حل است، اگر نخواهیم قائل به گفتوگو باشیم؟اصولا رفتاری را که شورای نگهبان در مورد کاندیداهای مجلس شورای اسلامی و یا ریاستجمهوری و یا امثال اینها دارد، یک رفتار گزینشی است. یعنی آنها انتخاب میکنند که چه کسی حق دارد مورد انتخاب مردم قرار بگیرد و در صحنه حضور داشته باشد یا نه و متاسفانه هیچ گاه کاندیداهای ریاست جمهوری حتی آنها که تایید شدند هم نیامدند این سوال را بپرسند که چگونه اجازه حضور و یا عدم حضور در صحنه انتخابات به مجمع کوچکی سپرده شده؟
در حقیقت چون عدم احراز صلاحیت را هم جز اصول گزینشی شورای نگهبان قرار دادهاند، یعنی اگر این شورا، کسی را نشناخت پس او حق ندارد در صحنه حضور پیدا کند! چنین تصمیماتی انتخابات را از آن وجاهت، مقبولیت و جامعیت خود خارج میکند. رسالت شورای نگهبان این نیست که خود به یک دستگاه گزینشی تبدیل شود و افراد را انتخاب کند. براساس گزارشهای تایید شده و تایید نشده شروع به تایید یا رد صلاحیت افراد کند و افرادی را مجاز به حضور در صحنه بداند و یا نداند و صحنه انتخابات بر این اساس سازمان یابد. این در حقیقت روشی است که از ابتدا تا به امروز مورد اعتراض بوده و همه اصلاحطلبان و حتی غیراصلاحطلبان هم نسبت به این امر دید مثبتی ندارند. انشاالله در آینده بتوانند آن را مورد بازنگری قرار دهند. وظیفه شورای نگهبان احقاق حق کسانی است که توسط هیات های اجرایی و دولت از حقوق خود محروم شده باشند.
اینها میتوانند به یک گفت و گوی اجتماعی تبدیل شوند.
چطور؟این موضوع باید مکررا مطرح شود، مقاله بنویسند، سخنرانی کنند، حرف بزنند. بالاخره باید مسائل اجتماعی را به شیوه مسالمت آمیز، حل و فصل کرد. ترجیح ما این است که همیشه با گفتگو و مسالمت حل و فصل شود.
شما ریاست شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را برعهده دارید. میخواستم بخش دوم گفتگو را با اختلافاتی که با شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان وجود دارد آغاز کنم. اخیرا آقای عارف در گفتگویی به این موضوع پرداختند. از جمله بحثهایی که در مورد انتخابات شورای شهر تهران رخ داد. شورای عالی سیاستگذاری قبل از انتخابات مجلس دهم پایهگذاری شد. بعد از آن چرا ادامه راه این شورا مورد موافقت قرار نگرفت و منشا اختلاف شد؟من فکر میکنم که اختلافنظرها و موضوعاتی که با دیدگاههای متفاوتی نسبت به آنها نگاه میشود، در مجموعه اصلاحات باید به شکل مطلوب و منطقی خود مطرح شود و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و برای برون رفت از هر چالشی راهکار مناسب توسط جمع پیدا شود.
در رابطه با شورای عالی سیاستگذاری باید بگویم این شورا را به پیشنهاد خود من تاسیس کردند. به قول آقای سید هادی خامنهای این ثمره پیشنهاد من است. شورای هماهنگی هم آن را تصویب کرد و نظر آقای خاتمی هم گرفته شد. در واقع یک شورای راهبردی که توسط آقای موسوی لاری اداره میشد و من هم عضو آن بودم را با شورای هماهنگی ادغام کردیم و چند نفری هم به آن اضافه شدند تا شورای سیاستگذاری اولیه شکل بگیرد. این اقدامات برای انتخابات مجلس دهم بود. خب ما هنوز به کار جمعی و تصمیم جمعی عادت نکردیم. عادت نکردیم که به افکار همدیگر احترام بگذاریم. بعضا کارهای پراکندهای صورت گرفت که مورد ایراد جمع واقع شد. مثل همان بخشی که باز میگشت به اینکه تعدادی از عناصر اصولگرا در مجموعه اصلاح طلبان وارد شدند و روش های متفاوتی را در مجلس تعقیب کردند که مورد اعتراض هم واقع شد. یا مثلا در انتخابات بعدی که شوراها بود، با توجه به انتقاداتی که وجود داشت یک بازنگری در شورای سیاستگذاری صورت گرفت اما متاسفانه وضعیت بدتر شد و تعداد افراد حقیقی در شورا افزایش پیدا کرد.
بعد از انتخابات مجلس، نقش سهم افراد افزایش یافت. با این بهانه که احزاب نفوذ و عده و عده کافی ندارند سعی کردند که اشخاص حقیقی را به مجموعه وارد کنند که آن اشخاص حقیقی هم در واقع از همین احزاب بودند. کمتر کسی در این بین پیدا میشد که عضو یک حزب نباشد. یعنی برخی از احزاب به این بهانه سهمیههای متعددی را میخواستند و یک نوع زیادهخواهی و انحصارطلبی شکل گرفت که هم در اجرای برنامهها و هم در اجرای سیاستها، هم در زمان بستن لیست و هم بعد از آن و هم در جریان تشکیل شورای شهر خود را نشان داد.
من بنا ندارم که وارد ریز مسائل بشوم و مشکلاتی را که وجود دارد بیان کنم. چون بعضی از مسائل طوری است که اگر گفته شود احتمالا به خیلی از چیزها آسیب بزند. بنابراین سعی میکنم که وارد این مسائل نشوم.
شما نگویید افراد مقابل شما میگویند. مانند همان موضوعی که آقای عارف از آن یاد کردند...ولی ما تصمیم داریم چیزی نگوییم.
شما مسئول کمیتههای تعیین شرایط کاندیداهای شورای شهر بودید و معیارها را شما تعیین می کردید...بله ما تعیین میکردیم، ولی آنها خلاف معیارها عمل کردند. من باید این بحث را باز کنم ولی فعلا تصمیم به گفتن ندارم. آنها برخلاف تصمیم جمع عمل کردند. آن چیزی را که ما تصویب کرده بودیم، نادیده گرفتند. اشکال ما از همین جا است. مثلا فرض کنید تصمیم گرفتیم که کسانی که برگزار کننده انتخابات هستند خودشان کاندیدا نباشند ولی چند نفر از همین افراد تا روز آخر هم در صحنه بودند، یا کارها را بصورت تخصصی تقسیمبندی کردیم ولی برخلاف آن عمل کردند، یا مثلا قرار شد سهمیه حزبی وجود نداشته باشد و نگاه حزبی کنار گذاشته شود، اما با نگاه حزبی کار را به جلو بردند و برخی از احزاب شش تا هفت نفر را در این مجموعه قرار دادند.
خیلی دیگر از این مسائل وجود دارد ولی گفتن آنها را به صلاح نمیدانم. حتی اگر برخی، مسائلی را در این مورد مطرح کنند اما من به صلاح نمی دانم که این موارد را در جمع مطرح کرده و برای جامعه باز کنم. حالا اگر قرار شد زمانی بین خودمان صحبتی وجود داشته باشد ایرادات زیادی به عملکرد دوستان داریم که باید گفته شود. ما سهمیه خواه نبودیم. برخلاف آنچه بعضیها عنوان میکنند...
بله بحث همین جاست. عنوان میشود که شما تعدادی سهمیه از لیست شورا میخواستید...نه؛ ما از انحصارطلبی و خودخواهی عدهای رنجیدیم و عملکردشان را نپسندیدیم. من نمیخواهم از کسی اسم ببرم. شما هم سعی نکنید که این بحث را به مجادله من و سایر افراد تبدیل کنید. من علیه هیچ کسی کار نمیکنم. همیشه موضوعی کار میکنم. میگویم یک موضوعی درست است یا غلط است. خوب است یا بد است. اینکه چه کسی این کار را انجام میدهد اهمیت ندارد. مهم این است که آیا کار به درستی صورت میگیرد یا نه. یا اینکه موضوع در ذات خود درست است یا خیر.
من این بحث را به این دلیل مطرح کردم که رسما اعلام شد که وقتی لیست کاندیداهای شورا به 42 نفر رسید شما، تمایل داشتید چند نفر نهایی را انتخاب کنید...
نه؛ آن موقع اگر ما قصد داشتیم چند نفر از مجموعه خود را در لیست بگنجانیم که پیشنهاد آنها را قبول میکردیم. آن روز آنها به من پیشنهاد دادند. آقای میرلوحی خودش آمد و به من گفت که من از لیست بیرون میروم تا آقای سرخو بجای من بیاید. من قبول نکردم. اگر من سهمیه میخواستم قبول میکردم. نه؛ اینگونه نیست که مطرح میشود. ما به رفتارها و کنشهای سیاسی غلطی که صورت گرفت معترض بودیم.
پس همچنان به استمرار شورای سیاستگذاری انتقاد دارید...
اگر شورای سیاستگذاری بخواهد باقی بماند، باید اولا ترکیبش اصلاح شود. یعنی همین شورای هماهنگی باشد به علاوه چهار پنج نفر شخصیت حقیقی؛ آن هم در صورتیکه غیرحزبی باشند و دوم اینکه ریاست آن گردشی شود.
گفتید شورای سیاستگذاری پیشنهاد شما بود. همان اول بر سر موقتی بودن این شورا توافق کرده بودید؟
ما آن موقع برای حل اختلافات و دعواهایی که وجود داشت این پیشنهاد را دادیم. قرار ما هم این بود که این شورا برای انتخابات باشد. حالا در همان جا نشستیم و برخی از گروهها پیشنهاد به ادامه آن را دادند. اما ادامه دادن آن باید با بهبود روابط و عملکرد باشد نه اینکه به سمت شرایط بدتر و نارساتری پیش برود. من فکر میکنم در انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم حقوق خیلی از کاندیداها ضایع شد. من احساس می کنم که نسبت به آنها وظیفه خود را انجام ندادهام.
در هر دو انتخابات مجلس و شورا؟
ببینید وقتی حق عدهای ضایع میشود و شما جزء کسانی هستید که گزینشگر هستید و دارید بررسی و تجزیه و تحلیل میکنید و تصمیم میگیرید شما نسبت به حقوق آنها و نسبت به آنچه که به عنوان ضابطه اعلام کردهاید مسئولید. در زمان انتخابات ضوابط رعایت نشد. 600 تا 700 نفر از اصلاح طلبان رد شدند. من به دنبال فرد و گزینه خاصی از میان دوستان خودم نمیگردم. سیاست ما در حد یک تذکر بود. آن هم بطور برادرانه که بگوییم ما از برخی انحصارطلبیها رنجیدهایم.
چند وقتی است که بحث پارلمان اصلاحات مطرح شده است. که البته در کنگره اخیر حزب اسلامی کار هم پیشنهاد انجام این امر از سوی آقای کواکبیان به شما داده شد. چقدر این بحث جدی است و اصلا به این بپردازیم که این پارلمان قرار است چه کاری انجام دهد؟
هنوز با آقای کواکبیان ننشستهام که ببینم پیشنهاد ایشان چیست. دو سال پیش پیشنهاد پارلمان اصلاحات از سوی من در شورای سیاستگزاری مطرح شد. منظور این بود که گروههای مختلف اصلاحطلب جمع شوند و این پارلمان یک حالت مانیفست نویسی و مرامنامه نگاری و قانونگذاری و تعیین خط مشی را به عهده بگیرد. می بایست کمیسیون های مختلف تشکیل شوند و در هر یک از آنها بخشهایی از اندیشه و نگاه اصلاحطلبی مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار گیرد و بعد به موضوعی برای وفاق عمومی تبدیل شود که اصلاحطلبان بدانند چه چیزی را میگویند و چه چیزی را تعقیب میکنند؛ سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگ و محیط زیست و ... نظرات اصلاحطلبان هم از یک گفتوگوی علمی و اجتماعی تبدیل به موضوعاتی شود که قابل طرح و ارائه باشد و مردم با توجه به آنها به ما رای بدهند و از ما طلب کنند. اینگونه نباشد که هر فردی در مجموعه اصلاحات نظر خود را به عنوان نظر کل اصلاحطلبان بیان کند. حداقل این است که اصلاحطلبان که به تصمیم جمعی و تکثرگرایی معتقدند نمیتوانند از روش خودگویی و خود خندی استفاده کنند.
سازوکار این پارلمان مشخص است؟
ببینید هنوز درباره آن گفت و گو نشده. اما آنچه که من دو سال پیش مطرح کردم و جناب آقای کواکبیان نیز مطرح می فرمایند یک موضوع ذهنی است و گفت و گوی خاصی بر روی آن صورت نگرفته تا بخواهیم زوایای کار را روشن کنیم. طبیعتا این پیشنهاد میتواند یک پیشنهاد سازنده باشد. باید گفت و گو کنیم و ببینیم که به کجا میرسیم. در حقیقت باید ببینیم که این موضوع چه سیاستی را با خود به همراه می آورد. آیا موضوعی هست که مورد قبول جمع باشد یا نه.
برای گروهها است یا شخصیتهای اصلاح طلب؟
شما وقتی اسمش را پارلمان احزاب اصلاحطلب بگذارید، فقط از احزاب میتوانند در آن عضو شوند اما وقتی بگویید پارلمان اصلاحطلبان امکان دارد که کسانی باشند که اصلاحطلب هستند اما در احزاب حضور نداشته نباشند. این بستگی دارد به همان عنوانی که انتخاب میشود و ضوابطی که برای آن نوشته میشود. ما از هر اندیشه ای باید استفاده کنیم و همافزایی را در دستور کار قرار دهیم و با استفاده از اندیشهها و دانش و اطلاعات چیزی را بسازیم که هیچ یک از ما به تنهایی قادر به ساختن آن نیست.
چند وقتی است که انتقاداتی نسبت به عملکرد آقای روحانی مطرح می شود. او از زمان روی کار آمدن دولت دوازدهم با چند چالش روبه رو بود. یکی در زمان انتخاب کابینه و دیگری زمان تقدیم بودجه به مجلس. برخی مدعی چرخش روحانی به سمت اصولگرایان هستند. چقدر این موضوع را حس کردهاید؟ آیا واقعا روحانی در حال دور شدن از اهداف اصلاحطلبان است؟
داوری در مسایل سیاسی مقداری سخت است. چون در اینگونه مسائل شما برای هر موضوعی می توانید علت هایی را فرض کنید که در لحظه وقوع شاید همه ابعاد آن مشخص نباشد. تجزیه و تحلیل سیاسی بخصوص در فضایی مثل ایران که عوامل موثر بیرونی آن بسیار زیاد است -منظورم همان مسائلی هستند که بر کنش های سیاسی اثرگذار هستند-، سخت است. در حقیقت باید منتظر بود تا فضا مقداری روشن تر شود. برای داوری الان زود است شاید بتوان چند ماه دیگر در این مورد اظهارنظر کرد.
ولی در حال حاضر من برداشتم با برداشت دیگران هماهنگ نیست. نه به این دلیل که بگویم آنها اشتباه میکنند؛ شاید آنها هم راست بگویند. ولی من الان منتظرم فضا روشنتر شود و بعد اظهارنظر کنم. گفتگوهای زیادی صورت میگیرد، بحث های زیادی مطرح می شود و کلیپ های مختلفی پخش میشود و همچنین شایعات زیادی وجود دارد. منتهی یک چند ماهی باید صبر کرد تا ببینیم نتیجه کار چه میشود.
ما به مردم وعدههای مختلفی دادیم. انتخابات ما براساس برنامه بوده و ما به مردم برنامه ارائه دادیم. چه در انتخابات مجلس و چه در انتخابات شورای شهر. چه در تهران و چه در سایر استان ها. اگر به برنامههای خودمان عمل نکنیم و مردم نسبت به عملکرد ما قانع نباشند طبیعی است که در دوره بعد ما نمیتوانیم از حمایت آنان برخوردار باشیم. بنابراین آنچه که باید اتفاق بیفتد این است که چیزی را که به عنوان برنامه ارائه دادیم در دستور کار قرار داده و به وعدههای خودمان عمل کنیم تا مردم نسبت به اقدامات ما امیدوار شوند.
فراکسیون امید در مجلس باید کار خود را درست انجام دهد، یعنی باید پاسخگو باشند که از برنامههای خود چه حدی را به نتیجه رساندند. در مورد شورای شهر هم بالاخره بعد از پایان دوره، از این مجموعه سوال خواهد شد که چه کردهاید؟ نکته مهم این است که نه در تهران و نه در شهرستانها ما نمیتوانیم بصورت مقطعی رفتاری را انجام دهیم که مردم احساس کنند ما در زمان رای به آنها نیاز داریم و خارج از آن زمان، خود را در خدمت آنها نمیبینیم. این میتواند همیشه برای ما زیان بار باشد. از اینکه آیا این موضوع درست است و اصلاحطلبان ارتباط خوبی با مردم در استان ها و شهرستان های مختلف برقرار میکنند یا خیر، ارزیابی دقیقی ندارم اما بطور طبیعی باید اصلاحطلبان در صحنههای مختلف حضور داشته باشند و گفتگو کنند.
اینکه مردم به چه علت به اصلاح طلبان رای دادند هم موضوع خوبی است که به آن بپردازیم. فکر می کنم تمایل مردم به سمت اصلاحات بخاطر رفتارهایی بود که از اصولگرایان دیده بودند. حالا به دلایل مختلف، جمع بندی آنان این بود که به اصلاح طلبان رای بدهند اما این یک چک سفید امضا نیست که در اختیار ماها قرار داشته باشد و به هر شکلی بتوان آن را خرج کرد. باید یک عملکرد و رفتار درستی داشته باشیم و به وعدههای خود با مردم عمل کنیم تا دوباره مورد اعتماد آنان واقع بشویم.
شما می گویید مردم به ما چک سفید امضا ندادهاند اما شما در برابر عملکرد فراکسیون امید مجلس چگونه میتوانید جوابگوی مردم باشید؟ فکر نمیکنید این موضوع میتواند باعث سرخوردگی مردم شود؟یک بخش از اختلافات موجود میان ما همین است که الان نمیخواهم در موردش بحث کنم.
اساسا ادامه فعالیت شورای سیاستگذاری به همین دلیل بوده تا بتوانند پاسخگوی اقدامات منتخبان ملت به مردم باشند...ما الان نمی خواهیم دعوا کنیم و به تذکر اکتفا می کنیم. هر چیزی زمان خود را دارد.
فکر نمی کنید سرخوردگی مردم از این اقدامات آنان را به سمت جریان رقیب سوق دهد؟ مانند آنچه که در سال 84 رخ داد...اگر این وضع ادامه پیدا کند، نتیجه قطعا همین خواهد بود. تردید نکنید. اما هر موضوعی حتی امر به معروف شرایط زمانی و مکانی خودش را دارد. که البته زمانش برای ما تعیین شده است.
از الان برای انتخابات ریاست جمهوری برنامه دارید؟خیلی زود است. من احتمال می دهم که انتخابات دور آتی با هیچکدام از کاندیداهایی که امروز در جامعه مطرح هستند برگزار نشود. یعنی هیچکدام از عناصر شناخته شده از سوی جامعه به عنوان کاندیدای احتمالی که امروز مطرح هستند شاید آن زمان مطرح نباشند و افراد دیگری در صحنه حضور داشته باشند. باید به این موضوع فکر کرد.
در جریان اصلاحات؟فکر میکنیم در هر دو جریان. هم کاندیداهای اصلاحطلبان و هم اصولگرایان.
با در نظر گرفتن شرایط سیاسی امروز، چقدر خطر ظهور پوپولیست را بطور جدی پیش بینی می کنید؟در جامعه سنتی، جامعهای که علم گرا نباشد و براساس آمار و ارقام حرکت نکند و در آن ده میلیون بی سواد مطلق وجود داشته باشد، پوپولیست همیشه وجود دارد. اصلا نرفته که بخواهد برگردد. همیشه هست.