یک اصلاحطلب به اصولگراها؛برای احمدینژاد هورا کشیدید،توبه کنید/زاکانی:احمدینژاد به همه چیز لگد زد
دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران تاکید کرد: اصلاحطلبان هوشمندانه توانستند دایره شمول خود را گسترش بدهند و به اکثریت جامعه تبدیل شوند و اگر اتحاد و انسجام خود را از دست بدهیم کسی بدتر از احمدینژاد بر ما حاکم میشود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، علی شکوریراد ظهر امروز در مراسم گرامیداشت روز دانشجو که دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، گفت: اصلاحطلبی عنوانی نیست که افراد برای خود انتخاب کنند، بلکه روشی است که افراد براساس آن روش میتوانند اصلاحطلب شوند که شاخصه آن قانونگرایی، قانونمداری، پاکدستی و... است.
اهم اظهارات شکوری راد به شرح زیر است:
*هنگام تسخیر سفارت امریکا اگر میخواستی یک دانشجوی مخالف با تسخیر را پیدا کنی اگر با ذرهبین هم دنبال فردی میگشتی بازهم یک نفر را پیدا نمیکردید. برخی اشتباه میکنند که حوادث دیروز را براساس گفتمان امروز تحلیل و ارزشگذاری میکنند.
*نقش دانشجویان در پیروزی خاتمی در دوم خرداد مهم بود، در آن زمان هم باید با ذرهبین دانشجوی مخالف اصلاحات میگشتی ولی متاسفانه به دلیل خدمت دانشگاه حادثه ۱۸ تیر رخ داد و سپس دانشجویان به ناحق به زندان افتادند و برخی دانشجویان عاصی از این وضعیت به ناحق طرح اشتباه عبور از خاتمی را مطرح کردند و نتیجه آن به پایان رسیدن دوره اصلاحات و روی کار آمدن دورانی بود که زیر ضرب کسانی قرار گرفتند که دولت را برعهده گرفته بودند.
*دوره دولت هشت ساله احمدینژاد درسی بود که ما بدانیم در قبال تحولات اجتماعی چگونه موضعگیری کنیم، ما دوره احمدینژاد را به همه سیاهیاش عبور کردیم و از اصلاحات به بهبود خواهی عدول کردیم. ما میدانستیم روحانی اصلاحطلب نیست ولی از او حمایت کردیم چون میدانستیم جامعه پذیرای یک اصلاحطلب نیست.
* ما در سال ۹۱ فکر میکردیم شرایط آنقدر تیره و تار است که مجالی برای ما نمیگذارد، جوانان به ما نشان دادند که چه کنیم و امید داشته باشیم. این جوانان بودند که به دنبال تغییر بودند و این امید آنها بود که ما را مجاب به حضور در انتخابات کرد. ما از یک کاندیدای غیراصلاحطلب حمایت کردیم. رویکرد ما اصلاحطلبانه و تاکتیک ما بهبودخواهی بود. عدول ما به بهبودخواهی همراه با دستاورد بود و آن پیروزی کاندیدایی بود که برخی از خواستهها ما را هم مطرح کرده بود و به ما نزدیک شده بود.
* روحانی کاندیدای مطلوب من نیست ولی انتظارات ما باید براساس واقعیات باشد،شما میگویید ۲۰۰ نفر امسال ستارهدار شدند. ما هم اعتراض داریم. خانم منصوری و چند نفر دیگر از اعضای حزب اتحاد هم ستارهدار شدند ولی نباید به خاطر یک مسئله دستاوردهایمان را انکار کنیم.
* فراکسیون امید فراکسیون دوم خرداد مجلس ششم نیست. مجلس ششم تکرار شدنی نیست ولی شما رسایی، زاکانی را بیرون انداختهاید. بله شما اگر میخواستید نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنید مجلس ششم تکرار میشود ولی نگذاشتند و شما براساس آنچه بود انتخاب کردید.
* اگر دانشجو آرمانخواه نباشد و فریاد نزند، دل ندارد ولی نباید این فریاد را به کسی بزنیم که لزومی ندارد. در مورد وزیر علوم، روحانی از فرجی دانا شروع کرد و به غلامی رسید. این عدول بود ولی میدانیم نگذاشتند. اگر روحانی گفت اینها انتخاب خودم بودند. او چاره دیگری ندارد مگرنه دیگر نمیتواند دولت را اداره کند ولی حالا باید وزیر بیست و یکم را رد کنیم تا به نفر بیست و دوم برسد.
*دانشجو باید مطالبهگر باشد ولی باید این را هم بگوید روحانی با همه انتقادات از تو حمایت میکند تا کسانی که درصدد انداختن تو هستند امیدوار نشوند. رابطه ما با روحانی انتقاد و اتحاد است. شما میتوانید رساتر از من از روحانی انتقاد کنید ولی فکر نکنید فردا هم همینطور فکر میکنید.
* ما در شرایط دشواری هستیم. اصلاحطلبان هوشمندانه توانستند دایره شمول خود را گسترش بدهند و به اکثریت جامعه تبدیل شوند و اگر اتحاد و انسجام خود را از دست بدهیم کسی بدتر از احمدینژاد بر ما حاکم میشود.
* زمانی عدهای شعار میدادند باید در جامعه مدنی زندگی کنیم و نسبت به دولت اصلاحات انتقاد میکردند ولی وقتی دولت اصلاحات رفت فیتیله جامعه مدنی هم پایین کشیده شد. در جامعهای که انتخابات منشا اثر است باید تبدیل به اکثریت شد و برای این کار باید دایره شمول خود را گسترش دهیم و اگر شکاف رخ دهد، شکست میخوریم.
* طرف مقابل بی رهبر و شکستخورده و سرخورده است و نمیتواند به ما ضربه بزند بلکه اختلاف و شکاف درونی میتواند ما را شکست بدهد. طرف مقابل توان شکست دادن ما را ندارد.
*مجلس دهم از مجالس هفتم و هشتم و نهم به مراتب بهتر است، باید از فراکسیون امید حمایت کرد و باید آنها را تقویت و حمایت کرد. شرایط ما از سال ۹۲ بهتر شده است هرچند که مطلوب نیست ولی با این همه، شرایط ما روبه جلو است.
*در دورانی فکر میکردیم یا سفید یا سیاه ولی ما هزینه آنها را دادیم و یاد گرفتیم مطلقانگاری کنیم. یاد گرفتیم خاکستریهایی هم هستند که باید آن را مورد توجه قرار داد.
* کسانی که روبروی اصلاحات بودند متشتت و پراکنده و وارفته هستند، صحبتهای احمدینژاد جدید نیست بلکه او از همان ابتدا همین بود. تا زمانی که احمدینژاد این روشها را علیه اصلاحطلبان به کار میبست، اصولگرایان برایش هورا میکشیدند ولی اکنون که علیه آنهاست علیهاش شدهاند و میگویند او لات و گندهگو است.
*اصلاحطلبان در شرایط کنونی نجیبانه برخورد میکنند، ما از سالها قبل درخصوص مسائلی چون نحوه برخوردها، بازداشتها و... گفته بودیم ولی اکنون که احمدینژاد این حرفها را علیه رقیب ما میزند برایش کف نمیزنیم و به او نزدیک نمیشویم ولی تعجبآور این است که کسانی که از احمدینژاد برای حذف رقیب بهره بردند و رقیب خود را به انواع و اقسام متهم میکردند، در سال ۸۸ دم از فتنه سبز میزدند در حالی که فتنه سیاه بود.
* برخی دلسوزان از سالها قبل متوجه فتنه سیاه شده بودند اما امروز برخی از اصولگرایان اسیر کسانی هستند که زمانی بزرگان کشور نسبت به فتنه سیاه به آنها هشدار داده بودند و من نمیدانم چرا از حمایتشان توبه و عذرخواهی نمیکنند.
جنبش دانشجویی انحرافات را رصد کند
مهر نوشت:
علیرضا زاکانی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی بعدازظهر امروز در ویژه برنامه روز دانشجو در دانشگاه شهید بهشتی که با عنوان «بازگشت از نیمه راه» و با هدف تبیین جریان های انحرافی بعد از انقلاب برگزار شد، اظهار داشت: در سال ۵۷ و در شرایطی که یک نزاع جهانی میان شرق و غرب در سطوح مختلف در جریان بود، انقلاب اسلامی راه سومی را پیش روی جامعه بشری گذاشت که مبتنی بر اسلام ناب بوده و عدالت و آزادی را به همراه معنویت به بشر ارائه کرد.
اهم اظهارات زاکانی به شرح زیر است:
* انقلاب اسلامی داعیه دار استقلال، آزادی، عدالت و پیشرفت در دو سطح مادی و معنوی بوده و وقتی صحبت از انحراف می شود، باید به این چهار داعیه توجه شود.
* انحراف در انقلاب اسلامی ممکن است در چهار ساحت «اندیشه، باور، الگوگیری و عمل» رخ دهد، مسئولان کشور، اندیشمندان، جریان های سیاسی و جنبش دانشجویی چهار نقطه هدف برای انحراف هستند.
*در آستانه انقلاب اسلامی ۶ گروه در مقابل امام (ره) صف کشیده بودند که شامل «سلطنت طلبان، متحجرین، منافقین، ملی مذهبی ها، ملی گراها و مارکسیست ها» بودند که در این میان سه گروه آخر به ظاهر نسبت به انقلاب اسلامی تمکین کردند اما در تمام اندیشه ها، باورها، الگوها و عمل به شرق و غرب وابسته بودند و زیاده خواهی های آنها باعث ضربات سهمگین به انقلاب اسلامی شده است.
* بعد از آن، دو جریان داخل انقلاب نیز تا امروز با هم رقابت کرده اند که از این دو جریان در دهه ۶۰ با عنوان چپ و راست و حالا با عنوان اصولگرا و اصلاح طلب نام برده می شود.
* چپی ها عمق اندیشه امام (ره) را درک نکرده بودند اما طوطی وار حرف های امام (ره) را تکرار می کردند و در مقام عمل نیز دچار افراط و تفریط بودند؛ با عنوان مثال درست ندرخشیدن آنها در دفاع مقدس، یکی از پایه ها و دلایل نوشیدن جام زهر توسط حضرت امام (ره) بود، چرا که مسئولیت های کلیدی کشور در دست این جریان بود. راستی ها نسبتا اندیشه عمیق تری داشتند اما این عمق به اندازه عمق تفکر امام (ره) نبود.
* جریان چپ دهه ۶۰ در دهه ۷۰ دچار تغییرات اساسی شدند و حتی باورهای اسلامی را نیز به سخره گرفتند و در حوزه الگوپذیری به غرب متمایل شدند، نمونه این مسئله، مقدمه و مبانی نظری برنامه چهارم توسعه بود که در سال ۸۳ توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی وقت تهیه شده و در آن بر لزوم قرار گرفتن در قالب معیارهای نظام جهانی تاکید شده بود.
*هر چند جریان راست وضعیت بهتری نسبت به چپی ها داشته اند، اما این جریان در دهه ۷۰ نتوانستند همپای انقلاب اسلامی در عرصه اندیشه، عمل و الگوپذیری بالا بیایند، هر چند صدمات کمتری دیدند، اما امروز آورده های جریان اصولگرایی کافی نیست.
* آقای احمدی نژاد به دنبال احیای عدالتی بود که در ۱۶ سال دولت های سازندگی و اصلاحات آسیب خورده بود، اما او و اطرافیانش در حوزه اندیشه فوق العاده سطحی هستند. این گروه در حوزه باور نیز دچار اغراق گویی بوده اند، در حوزه الگوپذیری در نهایت الگوهای توسعه غربی را پذیرفته اند و در حوزه عمل نیز در جاهایی عملشان مبتنی بر شعارهای درست اولیه بوده، اما در نهایت همه چیز را با لگد خراب کردند.
* دولت فعلی هم در حوزه اندیشه و باور دچار خودباختگی و در حوزه عمل دچار بی عملی است، در چنین شرایطی جنبش دانشجویی باید با رصد دقیق جریان ها و تطبیق آنها با مبانی انقلاب اسلامی، انحراف ها را بشناسد.
* چین و روسیه که زخم خورده از سند امنیت ملی آمریکا هستند، در موضوع سوریه و در سال ۹۲ به ایران پیغام داده بودند که یا با ما باشید و یا با آمریکا، اما در نهایت مجبور شدند در پلن و نقشه انقلاب اسلامی قرار گیرند.
* وقتی که سردار سلیمانی در روسیه با پوتین دیدار کرد به او گفت که واقعیت های جهانی را چطور می بینید؟ وقتی پوتین واقعیت ها را از نگاه خودش تبیین کرده بود، حاج قاسم گفته بود که «واقعیت های دیگری نیز هست؛ از جمله اینکه هر کدام از این ۱۶ هزار نفری که در سوریه هستند، اگر برگردند هر کدامشان یک بمب ساعتی برای روسیه خواهند بود.» تبیین دقیق این واقعیت باعث شد تا روسیه تصمیم بگیرد در میدان بحران سوریه حضور یافته و با پدیده داعش مبارزه کند.