نشست سوچی نشان از هماهنگی سه کشور در بالاترین سطح بود
کارشناس مسایل سیاسی هدف از برگزاری نشست سوچی را نشان دادن هماهنگی ایران، ترکیه و روسیه در بالاترین سطح عنوان کرد و گفت: حضور بشار اسد در روسیه در بردارنده این پیام بود که دولت فعلی به رهبری اسد در روند سیاسی هم نقش آفرین خواهد بود.
این نشست از جهاتی ادامه نشستهای آستانه است که با هدف حل و فصل بحران سوریه در سال های اخیر برگزار شده است و با آزادسازی شهر بوکمال سوریه به عنوان آخرین پایگاه داعش در این کشور به نظر می رسد فرآیند سیاسی پس از این باید با جدیت و هماهنگی بیشتری دنبال شود.
چشم انداز گفت و گوهایی سیاسی و این که در فرایند سیاسی پیش رو سه کشور چه ملاحظات و چه اهدافی دارند، سوالاتی است که با حمیدرضا عزیزی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسایل بین المللی در میان گذاشتیم.
سوال: ارزیابی شما از گفت و گوهای سران ایران، ترکیه و روسیه در سوچی چیست؟
عزیزی: همانگونه که در بیانیه پایانی نشست رییسان جمهوری ایران، روسیه و ترکیه در سوچی مشاهده شد و البته از پیش هم انتظار میرفت، هدف اصلی سه کشور تاکید بر ضرورت آغاز واقعی و جدی روند سیاسی در شرایطی است که حکومت داعش در عراق و سوریه عملاً پایان یافته و به طور کلی، مبارزه با تروریسم به مراحل پایانی خود نزدیک می شود. در این راستا، با توجه به اینکه تهران، مسکو و آنکارا تاکنون در چارچوب روند آستانه، نقش مهمی در جهت دادن به تحولات میدانی سوریه و تسهیل روند شکست تروریسم در این کشور داشتهاند، نشست سوچی با هدف نشان دادن عزم این سه کشور برای ادامه همکاری در آینده سیاسی سوریه صورت گرفت.
جنبه دیگر اهمیت نشست سوچی و حضور رییسان جمهوری سه کشور در کنار یکدیگر آن بود که طی تمام دوران همکاری آنها در جریان روند آستانه، بحثهای مختلفی درباره دستور کارهای متفاوت آنها برای آینده سوریه و امکان بروز اختلاف میان آنان در این زمینه مطرح بوده است.
یکی از آخرین نمودهای این بحث، زمانی بود که روسیه برنامه خود را برای برگزاری یک کنگره سراسری با مشارکت گروههای مختلف طرفدار و مخالف حکومت در سوچی به منظور تدوین قانون اساسی جدید اعلام کرد. این امر به بازتولید بدبینیهایی منجر شد مبنی بر این که روسیه در این زمینه در حال انجام اقدامی یک جانبه است. به این ترتیب، میتوان گفت یکی از اهداف برگزاری نشست اخیر، نشان دادن هماهنگی سه کشور در این موضوع در بالاترین سطح بوده است.
باید توجه داشت که این امر بیتردید به معنای نبود اختلاف میان طرفها درباره مسائل حال و آینده سوریه نیست؛ اما این امر دست کم پیامی را به همراه دارد مبنی بر اینکه پایان مبارزه با تروریسم در سوریه ضرورتاً به معنای آغاز اختلافات نیست و سه کشور به تلاش برای هماهنگی مواضع خود ادامه خواهند داد.
از سوی دیگر، تاکید سه رئیس جمهوری در بیانیه پایانی بر ضرورت حفظ تمامیت ارضی، حاکمیت، وحدت و استقلال سوریه، خود دربردارنده پیامهای مهمی به معارضان و حامیان آنهاست مبنی بر این که دست کم درباره این اصول کلی، میان ایران، ترکیه و روسیه اتفاق نظر وجود دارد.
سوال : حضور بشار اسد در روسیه را چطور ارزیابی می کنید و این حضور واجد چه معنایی است؟
عزیزی: سفر بشار اسد به سوچی درست یک روز پیش از برگزاری نشست سه جانبه و دیدار وی با ولادیمیر پوتین را می توان یکی از جالب توجهترین تحولات روزهای اخیر دانست. انجام این سفر پس از اعلام شکست «خلافت» داعش و پیش از برگزاری نشست مذکور در بردارنده این پیام بود که دولت فعلی به رهبری اسد در هر دو زمینه، یعنی آنچه تاکنون در زمینه دستاوردهای میدانی رخ داده و آنچه پس از این در روند سیاسی رخ خواهد داد، نقشآفرین بوده و خواهد بود. هرچند هنوز درباره میزان و سطح این نقشآفرینی هیچگونه برآورد و یا حتی گمانهزنی مشخصی وجود ندارد، اما قرار دادن این سفر در کنار این حقیقت که اکنون حتی تندروترین مخالفان اسد نیز دیگر سخنی از کنار رفتن وی به عنوان «پیش شرط» مذاکرات سیاسی به میان نمیآورند، اهمیت موضوع را بیش از پیش نشان میدهد.
از سوی دیگر، میتوان گفت که دعوت روسیه از اسد و استقبال گرم و صمیمانه پوتین از وی با هدفی مشخص از سوی مسکو صورت گرفت؛ بدین معنا که روسها از این طریق سعی داشتند بر نقش خود در حفظ حکومت اسد و مبارزه با تروریسم تاکید کرده و همچنین این پیام را مخابره کنند که سرنوشت سیاسی آینده سوریه نیز تا حد زیادی به خواست و اراده سیاسی و نیز راهبرد روسیه مرتبط است.
سوال : با توجه به آزادی بوکمال به عنوان آخرین پایگاه داعش در سوریه و اعلام پایان داعش از سوی سردار سلیمانی، از این به بعد این کشورها بر چه موضوعاتی تمرکز خواهند کرد؟
عزیزی: همانگونه که اشاره شد، هدف اصلی هر سه کشور اکنون تمرکز بر فرایند گذار سیاسی است که این امر البته خود فرایندی پیچیده و دشوار به شمار میرود. در مرحله نخست، آنگونه که از بیانیه پایانی نشست سوچی نیز برمیآید، تمرکز بر گرد هم آوردن گروههای مختلف طرفدار و مخالف حکومت سوریه در قالب یک کنگره سراسری با هدف تدوین قانون اساسی جدید است.
پس از آن و بر مبنای تصمیمات این کنگره، طبیعتاً استارت روند سیاسی پساجنگ، شامل - احتمالاً - شکلگیری یک دولت انتقالی و سپس برگزاری انتخابات و... زده خواهد شد؛ موضوعاتی که به نوبه خود همکاری و هماهنگی مستمر نه تنها سه کشور ایران، روسیه و ترکیه بلکه همچنین سایر بازیگران دخیل در موضوع را میطلبد.
اما این تمام ماجرا نیست؛ زیرا هر چند خلافت داعش در سوریه پایان یافته، اما دولت این کشور هنوز بر تمام قلمرو خود کنترل ندارد. مناطقی از شمال و مرکز سوریه که توسط نیروهای کرد و یا معارضین به اصطلاح میانهرو از اشغال داعش خارج شده، اکنون همچنان به صورت دوفاکتو در کنترل آنها قرار دارد و هنوز ساز و کار مشخصی برای کنترل دولت مرکزی بر آنها تدبیر نشده است.
به این ترتیب، این هم یکی از موضوعاتی است که همکاری و هماهنگی هر سه کشور را میطلبد. افزون بر این و در پیوند با همین بحث، با توجه به تاکید سه رئیسجمهوری بر ضرورت خروج نیروهای بیگانه از سوریه، چگونگی تحقق این امر نیز یکی از مسائلی است که میبایست به طور دقیق مورد بررسی همه طرفها قرار بگیرد.
سوال : پیروزی در عرصه میدانی را قطعی و حاصل شده فرض کنیم آیا سه کشور توان تبدیل این پیروزی نظامی به پیروزی سیاسی را خواهند داشت؟ برخی می گویند ممکن است فرایند سیاسی بسیار طولانی شود؛ نظر شما چیست؟
عزیزی: فرایند سیاسی حتی اگر نه بسیار طولانی، اما بیتردید بسیار پیچیده خواهد بود و برای دستیابی به یک راهحل واقعی و پایدار، عوامل بسیار زیادی وجود دارد که میبایست در نظر گرفته شود. یکی از مخاطرات روند کنونی، اختلافنظرهای بالقوه میان سه کشور و احتمال تبدیل آن به نقاط بالفعل عدم تفاهم است که میتواند حتی کلیت روند سیاسی را مورد تهدید قرار دهد. هرچند همانگونه که اشاره شد، گردهم آمدن سه رئیس جمهوری و تاکید بر اصول اساسی مورد توافق، خود امری مثبت به شمار میرود، اما ترجمه و تفسیر این اصول به روندهای سیاسی مشخص و عینی، موضوعی است که باید در سطوح مختلف مورد بررسی و کارشناسی همه طرفها قرار گیرد.
از سوی دیگر، باید توجه داشت که هرچند سه کشور مذکور تاکنون بیشترین نقش را در مبارزه با داعش و تحقق شکست این گروه تروریستی داشتهاند، اما بازیگران دیگری هم هستند که پتانسیل تاثیرگذاری بر روندهای میدانی و نیز سیاسی را در سوریه دارند و در صورت در نظر گرفته نشدن نقش آنها، این پتانسیل میتواند به شکل منفی بروز کرده و بر دستاوردها تاثیر منفی بگذارد.
عربستان و آمریکا مهم ترینِ این بازیگران در عرصه منطقهای و فرامنطقهای به شمار میروند. همین امر نیز سبب شد که پوتین همزمان با نشست سوچی، با سران این دو کشور و نیز رژیم اسرائیل در تماس بوده و آنها را در جریان امور قرار دهد. اما چگونگی موازنه برقرار کردن میان منافع این دو طیف متضاد از دولتها، خود یکی از دیگر موضوعاتی است که میتواند بیش از پیش سبب پیچیدگی اوضاع شود.
پس به طور خلاصه، موفقیت فرایند سیاسی نیازمند شکلگیری نوعی مصالحه از یک سو میان منافع بازیگران داخلی سوریه (دولت و معارضین)، از سوی دیگر میان بازیگران روند آستانه و بازیگران موثر خارج از این روند و به طور همزمان، میان خود بازیگران دخیل در روند آستانه است. بیتردید این امر بسیار پیچیده بوده و نیازمند پیشبرد پروسهای دقیق و حساب شده است.
سوال: با توجه به تفاوت هایی که در دیدگاه های دو کشور در سوریه وجود دارد، همکاری ایران و روسیه در فرایند سیاسی چه سمت و سویی خواهد داشت؟
عزیزی: این یکی از موضوعاتی است که از همان ابتدای شکلگیری همکاری میان دو کشور در سوریه، درباره آن بحث و گمانهزنی شده است. هرچند به نظر میرسد به ویژه طی یک سال اخیر، مواضع ایران و روسیه بیش از پیش در سوریه به هم نزدیک شده اما باز هم اختلافنظرهایی وجود دارد.
یکی از اختلافنظرها میتواند درباره ماهیت نظام سیاسی آینده سوریه در قالب یک نظام یکپارچه یا فدرالی باشد. روسیه تاکنون نشان داده که مشکلی با برقراری یک نظام فدرال در سوریه ندارد؛ اما این مساله تاکنون نه تنها از جانب ایران بلکه همچنین از سوی ترکیه با احتیاط مورد توجه قرار گرفته است.
اما شاید مهم ترین حوزهای که پتانسیل تاثیرگذاری بر روند روابط ایران و روسیه در سوریه را داراست، روابط روسیه با اسرائیل و تمایل روسها به تامین دستکم کفِ مطالبات تلآویو در سوریه باشد.
اسرائیل آشکارا بیان میکند که با ادامه نفوذ ایران و نیز گروههای طرفدار ایران در سوریه مخالف است. هرچند بعید به نظر میرسد که روسیه خود را وارد روند اعمال فشار بر ایران برای محدود کردن حضورش در سوریه کند، اما به هیچ وجه بعید نیست که درباره گروههای طرفدار ایران در این کشور و همچنین حضور حزبالله در سوریه به سمت رعایت ملاحظات اسرائیل پیش برود. این امر میتواند به طور مستقیم همکاری ایران و روسیه را در چارچوب فرایند سیاسی سوریه مورد تهدید قرار دهد.
افزون بر این، روسیه تاکنون بارها بر تمایل خود برای پیشبرد روند سیاسی بر اساس تصمیمات اتخاذ شده در «روند ژنو» تاکید کرده است. با توجه به اینکه روند ژنو در زمان اوج تحرک خود، کنار گذاشتن ایران را به عنوان یکی از اهداف دنبال میکرد، ورود بازیگران روند ژنو به پروسه سیاسی و تمایل روسیه برای همکاری با آنها، میتواند به یکی دیگر از حوزههای چالشی میان تهران و مسکو تبدیل شود.
سوال: ترکیه چه ملاحظاتی در این فرایند دارد. آیا شاهد انعطاف ترکیه در مذاکرات سوریه خواهیم بود؟
عزیزی: آن چه تاکنون دستکم در عرصه موضعگیریهای علنی شاهد آن بودهایم، این است که ترکیه نسبت به حضور کردها در فرایند سیاسی سوریه، خودمختاری کردهای سوریه و اصولاً ایفای هرگونه نقش جدی از سوی آنها در آینده این کشور ملاحظه دارد. ایران و روسیه تاکنون در عمل این ملاحظه ترکیه را رعایت کرده و حتی به نحوی، دست این کشور را برای عملیات در شمال سوریه علیه گروههای مسلح کرد باز گذاشتهاند.
همین امر سبب شده که ترکیه هم اکنون نیز با انعطاف بیشتری وارد مذاکرات شود. با مروری بر سیر موضعگیریهای ترکیه، شاهد این انعطاف در مواضع آنها خواهیم بود. ترکیه به طور مشخص دیگر اصراری بر کنار رفتن بشار اسد از قدرت ندارد و حتی بعید به نظر میرسد که با حضور وی در انتخابات نیز مخالفت جدی ابراز کند. به بیان دیگر، ملاحظات ژئوپلیتیک مربوط به کردها سبب تحول مواضع ترکیه و انعطاف آن شده است.
از سوی دیگر، ترکیه اخیراً در یک روند بیسابقه از تنش با غرب قرار گرفته و همین امر، نیازش به روسیه را برای برقراری موازنه در مقابل غرب افزایش داده است. این یکی دیگر از عواملی است که زمینه انعطاف در مواضع آنکارا را فراهم میکند.
سوال : با توجه به حضور نماینده آمریکا در نشست های آستانه و بیانیه مشترکی که اخیرا سران روسیه و آمریکا منتشر کردند، آیا فرایند سیاسی سوچی مورد حمایت آمریکا و جامعه بین الملل قرار خواهد گرفت؟
عزیزی: اصولاً یکی از اهداف روسیه از همان ابتدای به راه افتادن روند آستانه، انتقال این پیام به غرب بود که بدون مسکو نخواهند توانست در زمینه پایان دادن به بحران سوریه به موفقیتی دست پیدا کنند. به عبارت دیگر، روسیه قصد داشت روند آستانه را تا جایی پیش برده و تقویت کند که کشورهای غربی اساساً چارهای جز همراهی با آن پیدا نکنند. اکنون به نظر میرسد که این هدف برای روسها حاصل شده است. روسیه سعی دارد خود را به عنوان بازیگری نشان دهد که بر خلاف آمریکا، توان کار کردن با همه طرفهای دخیل در موضوع سوریه، چه دولتهای طرفدار حکومت اسد و چه دولتهای مخالف را دارد. روسیه میخواهد خود را به عنوان نقطه اتصال دو فرایند آستانه و ژنو معرفی کند. اکنون نیز به نظر میرسد با توجه به موفقیت روند آستانه در مبارزه با تروریسم، آمریکا به نقطهای رسیده که چارهای جز همراه شدن با روند فعلی ندارد؛ اما بیتردید تلاش خواهد کرد حداقلی از منافع خود را در روند سیاسی پیشرو وارد کرده و از لحاظ شدن آن اطمینان حاصل کند.
سوال :یکی از مسائلی که در خصوص مبارزه روسیه با داعش مطرح می شد بحث اتباع روس و کشورهای آسیای میانه بود که در میان داعش حضور داشتند آیا از این به بعد ممکن است شاهد تحرکات افراط گرایان در مرزهای روسیه باشیم؟
عزیزی: این مسالهای جدید برای روسیه نیست و مسکو از همان آغاز حضور نظامی مستقیم خود در سوریه نسبت به آن آگاه و برای آن آماده بوده است. اساساً میتوان گفت یکی از اهداف – هرچند حاشیهای – روسیه از مداخله نظامی در سوریه، نابود کردن تروریستها پیش از بازگشت به سرزمینهای خود در فدراسیون روسیه و نیز آسیای مرکزی بود.
با این حال، به نظر میرسد کشورهای آسیای مرکزی در شرایط کنونی پتانسیل آسیبپذیری بیشتری را از این لحاظ داشته باشند، چون اساساً تاکنون سابقه مواجهه با چنین موجی از تروریسم سازمانیافته را نداشتهاند و در صورتی که تروریستها تصمیم بگیرند آسیای مرکزی را به محلی برای سازماندهی مجدد خود تبدیل کنند، این امر بسیار برای منطقه تهدیدآمیز خواهد بود. اکنون در افغانستان نشانههای این امر بروز کرده و احتمال سرایت آن به آسیای مرکزی نیز وجود دارد. این تهدیدی مشترک نه تنها برای دولتهای آسیای مرکزی و روسیه، بلکه برای ایران نیز هست و همکاری جدی و ساختارمند جهت تأمین امنیت منطقهای را میطلبد.