چرا اصولگرایان نتوانستند جای خالی مهدوی کنی را پرکنند؟
سه سال از درگذشت آیتالله مهدویکنی بزرگ و شیخ و مرید جریان اصولگرا میگذرد، اما به دلایل مختلف هیچگاه جای او در اردوگاه اصولگرایی پُر نشد، به طوریکه بسیاری از صاحب نظران عرصه سیاست، فوت آیتالله را نقطه پایانی بر شخوخیت در این جریان سیاسی توصیف میکنند.
دیده بان ایران: امروز سالگرد ارتحال شخصیتی در جریان اصولگرایی است که تا پیش از سال 92 حرفش در این جناح سیاسی حجت بود، حتی اگر برخی از پشت پرده فشار آورده و میکوشیدند سایهشان را بر تصمیمات جمعی این جریان، سنگین کنند؛ اما تأیید آیتالله از جایگاه دبیرکل جامعه روحانیت مبارز بود که مهر پایان را بر آن تصمیم میزد. هرچند رفتار وحدت شکن سیاسیون گاهی با دلخوری و نارضایتی آیت الله همراه می شد اما تلاش او همواره بر حفظ انسجام درون اردوگاهی بود.
نقش آفرینی های شیخ اصولگرا گرچه از نگاه خودش یک وظیفه بود اما برخی اصولگرایان دیدگاه دیگری داشتند، اینکه در آوردگاه های سیاسی تصمیم گیری این جریان به روش شیخوخیت اتخاذ شود از سوی جریانات نواصولگرا که شیخوخیت را سد راه پیشرفت و حضور خود در قدرت می دانستند؛ مورد تکیه و تاکید نبود. شاید از همین رو بود که شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی به محوریت علیاکبر ناطقنوری به عنوان یکی از اعضای جامعه روحانیت و نه دبیرکل آن برای انتخابات دومین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستاتشکیل شد تا همچون دو دهه ابتدای انقلاب، تنها جامعه روحانیت تهران نباشد که لیست انتخاباتی برای سراسر کشور تهیه میکند و حضور دیگر گروههای اصولگرا نیز در این تصمیم گیری دیده شد.
دلخوریهای آیتالله از اصولگرایان
اگرچه تشکیلات سیاسی جناح راست بر اثر قبول شکست های متعدد در دو انتخابات ریاست جمهوری هفتم و هشتم، مجلس ششم و شورای شهر اول پراکنده و منفعل شده بود اما پیروزی این جریان در انتخابات مجلس هفتم، بارقه امیدی بود برای آغاز دوباره کار تشکیلاتی منسجم. در چنین فضایی ناطق نوری وارد صحنه شد تا نیروهای جناح راست را ساماندهی و کار تشکیلاتی را میان آنها احیا کند. کسی هم متصور نبود که سریعا این کار نتیجه دهد و اصولگرایان با ورود به پارلمان شهر تهران بهشت را فتح کنند.
گرچه اقدامات و تلاش های علی اکبر ناطق نوری جواب داد اما مکانیزم تشکیلاتی او مورد رضایت آیتالله مهدوی کنی نبود. شیخ جریان اصولگرا اعتقاد داشت شورای هماهنگی نیروهای انقلاب مکانیزمی برای دور زدن جامعه روحانیت است. حجت الاسلام غلامرضا مصباحی سخنگوی جامعه روحانیت مبارز مقدم نخستین کسی بود که بعد از گذشت 12 سال از این دلخوری رمزگشایی کرد و گفت: «درست است که آقای ناطق محور شورای هماهنگی نیروهای انقلاب میشد و به یک معنا بروز و ظهور جامعه روحانیت مبارز تهران در آن تشکیلات بود، ولی خیلی مورد قبول آیت الله مهدوی کنی نبود، چون تلقی میشد که آقای ناطق دارد این کار را انجام میدهد نه جامعه روحانیت. به عبارت دیگر، لزوما نمایندگی نداشت ولی لیست را می بست و بعد از جامعه روحانیت تأیید میخواست.»
سرانجام شورای هماهنگی نیروهای انقلاب زمستان 83 بر اثر اختلاف و تمکین نکردن کاندیداهای ریاست جمهوری نهم و حامیان آنها از نظر تشکیلات -حمایت از نامزدی علی لاریجانی- به پایان راه خود رسید؛ اما برای نواصولگرایان تازه ابتدای مسیر بود، آنها دیگر حاضر نبودند به سازوکار تصمیم گیری براساس شیخوخیت جامعه روحانیت مبارز رجعت کنند و بعد از پیروزی احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری نهم، این رویکرد را با عزمی جدی تر در قالب تعریف مکانیزم های مختلف اقتضایی تحت عناوین جبهه متحد اصولگرایان برای انتخابات مجلس هشتم و نهم و ائتلاف سه نفر برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پیش بردند.
عملا نقش شیخوخیت در جریان اصولگرا یا جناح راست سابق آرام آرام کمرنگ شد و هرچه شیخوخیت رنگ می باخت، تمردها از دیدگاه های آیتالله مهدوی کنی قوت می گرفت. این روند به جایی رسید که وقتی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 92 ائتلاف سه نفره با وجود کناره گیری حدادعادل به جمع بندی نرسید و ولایتی و قالیباف دو کاندیدای مانده در صحنه حتی حاضر نشدند در ساعات پایانی تبلیغات پیگیری های تلفنی آیتالله مهدوی کنی را جواب دهند، او بسیار دلخور شد.
حجت الاسلامی حسین ابراهیمی عضو جامعه روحانیت مبارز فضای بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را این طور روایت می کند: «یادم می آید آیت الله مهدوی کنی از اصولگرایی فاصله گرفت و گفت "اینها اصلا توجه به حرف نمی کنند. بروند دنبال کارشان هر کاری خواستند بکنند. چون خودشان تصمیم گرفتند و خودشان شکست خوردند" جامعه روحانیت مبارز در انتخابات یازدهم اصلا موضع نگرفت. بعد اینها همه شان آمدند خدمت آیت الله مهدوی خواهش، تمنا که آقا شما رها نکنید.»
اما برای عذرخواهی دیر بود. آیت الله مهدوی کنی 14 خرداد 93 در هنگام بازگشت از مراسم بزرگداشت ارتحال امام خمینی (ره) سکته قلبی کرد و به کما رفت. او سه ماه و نیم در کما بود و روز 29 مهرماه در سن 83 سالگی به دیار حق شتافت.
ارتحالی که بر شیخوخیت نقطه پایان گذاشت
با رحلت شیخ جریان اصولگرا نیروهای این جریان سیاسی عملا از شیخوخیت عبور کردند، گرچه سعی شد مکانیزم هایی همچون شورای فقهای ثلاث طراحی و عملیاتی شود تا خلاء وجود آیت الله مهدوی کنی را در جایگاه داوری بین جریانات پر کند اما نخستین جلسه این شورا، آخرین جلسه آن بود. آیت الله موحدی کرمانی جایگزین آیتالله مهدوی کنی شده و با آیات محمد یزدی و مصباح یزدی، کوشیدند تا سکان هدایت جریان اصولگرا را در دست بگیرند. اما تشکیل جمنا حکایت از نافرجام بودن این جلسه داشت که به اعتقاد بسیاری از فعالان سیاسی به معنای پایان شیخوخیت و ورود اصولگرایان به تصمیم گیری های شورایی بود.
قرار گرفتن آیت الله مهدوی کنی در جایگاه شیخ جریان اصولگرا انتصابی نبود، عقبه فعالیت مبارزاتی او با رژیم شاهنشاهی و فعالیت های کلیدی اش در عرصه های حوزوی، آکادمیک و اجرایی بعد از انقلاب کارنامه ای را برایش رقم زد که مورد قبول همه نیروهای جناح راست (اصولگرا) -حتی کسانی که به شیخوخیت نقد داشتند- بود.
حجت الاسلام سیدرضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز در این رابطه می گوید «ایشان درس طلبگی را به خوبی خواند، شاگرد وارسته و از نظر علم حوزوی فردی برجسته و باشخصیت بود. او رژیم پهلوی و شخص شاه را دشمن مردم می شمرد، بر اثر فعالیت مبارزاتی که داشت به تبعید و زندان محکوم شد. دوره ای ممنوع الکلام بود و در مجموع رژیم شاهنشاهی به او حساسیت داشت. بعد از انقلاب مسئولیت های سنگین مختلفی همچون عضویت در شورای انقلاب، سرپرست کمیته، عضویت در شورای نگهبان، وزیر کشور دولت های شهیدان رجایی و باهنر، نخست وزیر موقت، ریاست دانشگاه امام صادق (ع) و ریاست مجلس خبرگان را برعهده داشت که همه اینها برآمده از جایگاه علمی و فقهی او بود. از نظر اجتماعی مردم او را به عنوان فردی ریشه دار و مورد اعتماد و کسی که از پس مسئولیت های سنگین بر می آید می شناختند. آیت الله مهدوی کنی گرچه دبیرکل جامعه روحانیت مبارز بود اما در عین حال یک چهره صرفا حزبی نبود، به خودش اتکا داشت، مطمئن و صریح لهجه بود و کوشش می کرد شأن روحانیت، کار فقهی و دینی را حفظ کند و هرگز حاضر نشد جامعه روحانیت به عنوان تشکل سیاسی ثبت شود چون اعتقاد داشت این تشکل روحانی مستقل و بدون وابستگی به حزب و جریان خاصی باشد.»
میراثی برای آینده انقلاب
حسن نگاه به فعالیتهای آیت الله مهدوی کنی فقط محدود و منحصر به چهرههای سنتی اصولگرا یا اعضای جامعه روحانیت مبارز نیست بلکه کسی همچون روح الله حسینیان از موسسان جبهه پایداری نیز معتقد است «نقطه ثقل فعالیتهای آیت الله مهدوی کنی در تاسیس دانشگاه امام صادق (ع) بود. زمانی که گرفتار روزمرگیهای سیاسی شده بودیم و برای کادرسازی نظام جمهوری اسلامی کاری انجام نمیدادیم، آیت الله مهدوی کنی با لطف خدا، این دانشگاه را برای کشورمان به ارمغان آورد. افراد متدین و باسوادی توسط این دانشگاه برای اداره امور کشور، تربیت شدهاند و اگر امروز برخی در جداسازی مسیر این کشور از انقلاب ناکام ماندهاند، یکی از دلایلش نقشی است که دانشگاه امام صادق علیه السلام در این کشور ایفا کرده است.»
آیتالله مهدوی از نگاه عالیترین مقام جمهوری اسلامی ایران
رهبر معظم انقلاب ۲۹ مهرماه ۹۳ در پیام تسلیتی که صادر فرمودند، آیت الله مهدوی کنی را عالمی بزرگوار از جمله نخستین مبارزان راه دشوار انقلاب و از چهرههای اثرگذار و یاران صمیمی نظام جمهوری اسلامی و از وفاداران غیور و صادق امام بزرگوار توصیف کردند که در همه عرصههای مهم کشور در دوران انقلاب شجاعانه و با صراحت تمام نقشآفرینی کرد.
منبع: خبرآنلاین