کد خبر: 27706
A
روایتی از مواجهه جریان خط امامی با جریان ملی مذهبی؛

از تخاصم تا تفاهم

دغدغه دکتر یزدی در ماه‌های پایانی عمرش، گواه نزدیک‌شدن بیش از پیش چپ‌های خط امامی بود با چهره‌هایی که همین چپ‌ها، روزگاری آنها را لیبرال حامی آمریکا می‌خواندند. اما از دوم خرداد به این سو، خط‌کشی‌ها و مرزبندی‌ها جای خود را به هم‌زبانی داد که نتیجه آن جمع‌شدن این چپ‌ها و آن راست‌ها زیر پرچم اصلاح‌طلبی بود.دهه ٨٠؛ یعنی انتخابات ٨٤ و ٨٨، اوج این نزدیکی دیدگاه‌هاست و دهه ٩٠، هم‌خط‌شدن و قرارگرفتن بر یک ریل. ابراهیم یزدی خود یک بار در مصاحبه به همین موضوع اشاره کرده و دلیل این هم‌راستایی را روی‌آوردن جریان اصلاح‌طلب به دیدگاه‌های طیف متبوع خود دانسته بود. او در آن مصاحبه، در پاسخ به این انتقاد که جریان ملی - مذهبی با دوم خرداد از اپوزیسیون خارج شده، گفته بود: «این نگرش و داوری را درست نمی‌دانم. در یک نگاه کلان، مسئله را باید از زاویه دیگری دید. زمانی گفتمان اصلاح‌طلبی منحصر به نهصت آزادی ایران و سایر گروه‌های ملی- مذهبی بود؛ اما امروز همگانی شده است. به عبارت دیگر، بخشی از نیرو‌های درون حاکمیت، به گفتمان اصلاح‌طلبی نهضت آزادی و سایر نیرو‌های ملی- مذهبی روی آورده‌اند.

از تخاصم تا تفاهم

به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران: شرق نوشت، یک طرف ابراهیم یزدی نشسته است، در طرف دیگر، عبدالله نوری است و کنار او محمد توسلی و این سو هم سعید حجاریان. دیدار، اواخر سال قبل و در بحبوحه رایزنی‌ها برای انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم در منزل دکتر یزدی انجام گرفته است. ارتباط ابراهیم یزدی و عبدالله نوری، سابقه‌ای نسبتا طولانی دارد که عمرش به دوره دوم خرداد و دادگاه عبدالله نوری بازمی‌گردد. سال ٧٨، عبدالله نوری منتخب اول مردم تهران در شورای شهر، بعد از توقیف روزنامه‌اش؛ یعنی «خرداد» روانه دادگاه ویژه روحانیت شد. تا پیش از آنکه ماجرای توقیف خرداد و بازداشت نوری به میان آید، عبدالله نوری برای شرکت در انتخابات مجلس ششم، از سمت خود استعفا داده بود. ملی - مذهبی‌ها هم به واسطه همین قرابت، فهرستی را برای این انتخابات تدارک دیده بودند که پشت جلد ماهنامه «ایران فردا» چاپ شد؛ فهرستی که نام عبدالله نوری هم در آن به چشم می‌خورد. این در حالی بود که عبدالله نوری پله‌های دادگاه ویژه روحانیت را بالا و پایین می‌کرد و در نهایت هم محکوم شد. این محکومیت نوری را از رسیدن به مجلس بازداشت. نوری در فاصله سال‌هایی که در زندان بود، هرازگاهی که برای مرخصی به منزل می‌آمد، دکتر یزدی و برخی چهره‌های ملی - مذهبی به دیدار او می‌رفتند. این دیدوبازدید‌ها عموما در محافل عمومی صورت می‌گرفت. در این میان، اما عبدالله نوری و مرحوم آیت‌الله منتظری ارتباط بیشتری با آنها داشتند. زمانی که بیماری دکتر یزدی شدت گرفت، عبدالله نوری که در این مدت پیگیر وضعیت درمان ابراهیم یزدی بود، تصمیم گرفت برای عیادت به منزل یزدی برود. اواخر سال ٩٥، چهارشنبه روزی که برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب ازجمله سعید حجاریان در منزل نوری جلسه داشتند، هماهنگی انجام شد و نوری به همراه حجاریان عازم منزل دکتر یزدی شدند؛ جلسه‌ای که به واسطه نزدیکی به ایام انتخابات، مباحث کلان هم در آن مطرح شد؛ اگرچه نیت ابتدایی، عیادت دو رفیق بود. توجه به منافع ملی و حراست از آن و قرارگرفتن کشور در مسیر توسعه، موضوعاتی بوده که یزدی، نوری و حجاریان در آن مجلس عیادت به آن اشاره کرده بودند. در این میان، دغدغه‌ یزدی البته شرکت جدی مردم در انتخابات دوازدهم ریاست‌جمهوری بود تا جریان اصلاحات و اعتدال از مسیر توسعه خارج نشود.این تصویر و این دغدغه دکتر یزدی در ماه‌های پایانی عمرش، گواه نزدیک‌شدن بیش از پیش چپ‌های خط امامی بود با چهره‌هایی که همین چپ‌ها، روزگاری آنها را لیبرال حامی آمریکا می‌خواندند. اما از دوم خرداد به این سو، خط‌کشی‌ها و مرزبندی‌ها جای خود را به هم‌زبانی داد که نتیجه آن جمع‌شدن این چپ‌ها و آن راست‌ها زیر پرچم اصلاح‌طلبی بود.دهه ٨٠؛ یعنی انتخابات ٨٤ و ٨٨، اوج این نزدیکی دیدگاه‌هاست و دهه ٩٠، هم‌خط‌شدن و قرارگرفتن بر یک ریل.

نگاه یزدی به جریان اصلاحات

ابراهیم یزدی خود یک بار در مصاحبه به همین موضوع اشاره کرده و دلیل این هم‌راستایی را روی‌آوردن جریان اصلاح‌طلب به دیدگاه‌های طیف متبوع خود دانسته بود. او در آن مصاحبه، در پاسخ به این انتقاد که جریان ملی - مذهبی با دوم خرداد از اپوزیسیون خارج شده، گفته بود: «این نگرش و داوری را درست نمی‌دانم. در یک نگاه کلان، مسئله را باید از زاویه دیگری دید. زمانی گفتمان اصلاح‌طلبی منحصر به نهصت آزادی ایران و سایر گروه‌های ملی- مذهبی بود؛ اما امروز همگانی شده است. به عبارت دیگر، بخشی از نیرو‌های درون حاکمیت، به گفتمان اصلاح‌طلبی نهضت آزادی و سایر نیرو‌های ملی- مذهبی روی آورده‌اند. 

این، نه یک ایراد و انتقاد بلکه یک پیروزی برای این نیرو‌ها و اندیشه سیاسی آنان است...».

تنش‌های مجلس اول

گفتمان اصلاح‌طلبی که یزدی به آن اشاره ‌کرده، رویکردی است که در سال‌های دهه ٦٠ کم رنگ شده بود و اتفاقا همین نگاه بود که این جریان ملی - مذهبی را مغضوب جریان خط امامی آن روزگار می‌کرد؛ چیزی که بیشترین نمود خود را در مجلس اول نشان داد. مجلس اول شورای اسلامی، تنها انتخاباتی است که اعضای طیف ملی - مذهبی توانست وارد مجلس شود؛ اما نمایندگان آن معمولا با برخوردهای خط امامی‌ها مواجه می‌شدند؛ تا آنجا که علیه آنها در مجلس شعار می‌دادند و حتی یکی، دوبار کار به برخورد فیزیکی در صحن مجلس هم کشید. یکی از معروف‌ترین تصاویر مجلس اول، برخورد فیزیکی «قره‌باغ» از نمایندگان دور اول مجلس، با صباغیان و معین‌فر است. اگرچه معین‌فر معتقد است از سوی هادی غفاری مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته؛ اما غفاری مدام این موضوع را تکذیب کرده و آن را تشابه اسمی با نماینده‌ای به نام غفاری‌قره‌باغ عنوان کرده است. غفاری در روایت آن روز مجلس، پیش‌تر به «شرق» گفته بود: «شب قبل از این اتفاق، آقای رفسنجانی ما را صدا زد و گفت اینها قرار است شلوغ کنند. شما دوستان، آرامشتان را حفظ کنید و دخالت نکنید. ما با آقای هاشمی بیعت کردیم. آقای صباغیان آمد. صحبت کرد. هرچی خواست به جناح ما گفت. ١٠ دقیقه‌اش، ٢٠ دقیقه شد و ادامه داد. آقای هاشمی چند بار زنگ را زد که آقای صباغیان این‌ کار را نکنید، بگذارید مجلس به‌آرامی اداره شود؛ اما آقای صباغیان تمام نکرد و نیم‌ساعت بعد هم صحبت کرد. بعد از آن، آقای قره‌باغ که ٦٨سالش بود، از عقب مجلس بلند شد و داد زد که آقای هاشمی اگر شما عرضه اداره مجلس را ندارید، ما بلدیم. آمد آقای صباغیان را از پشت تریبون پایین کشید. آقای صباغیان زمانی که می‌خواست از خودش دفاع کند، عمامه آقای قره‌باغ افتاد. نمی‌دانم قصدش از این کار عمدی بود یا نه. وقتی عمامه پایین افتاد، خون حزب‌اللهی خط‌امامی مجلس به جوش آمد؛ بعد، آقای بشارتی بلند شد و درگیری پیش آمد. من به سرسرای مجلس رفتم. در راهروی مجلس، آنجا دیدم که آقای معین‌فر افتاده، شکمش بالا و پایین می‌رود. کاملا یادم است. آقای مهندس سحابی ایستاده بود. بعد گفت آقای غفاری کشتیدش. من به آقای معین‌فر این را گفتم که «آقای معین‌فر این را می‌خواستید».

مجلس سوم و نامه محتشمی‌پور

دیگر مواجهه خط‌امامی‌ها و ملی- مذهبی‌ها، آستانه انتخاب دور سوم مجلس شورای اسلامی است، آنجا که علی‌اکبر محتشمی‌پور از حضور اعضای نهضت آزادی در انتخابات ابراز نگرانی کرده و به امام خمینی نامه می‌نویسد. نامه معروفی که خیلی‌ها آن را حجت ابطال و غیر‌قانونی‌دانستن فعالیت‌های نهضت آزادی عنوان می‌کنند؛ اگرچه قبل از آن هم مرحوم بازرگان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٦٤ رد صلاحیت شده بود. همین هم مستندی می‌شود برای نامه‌ای که محتشمی‌پور به تاریخ بهمن ٦٦ به امام خمینی می‌نویسد:.. «نهضت آزادی پس از استعفا و برکناری دولت موقت پیوسته در جهت اعلام مخالفت با دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی و حتی قوه قضائیه و مغشوش‌کردن اذهان بوده است... مسئولان نهضت با سم‌پاشی‌های خود نسبت به سیاست‌های دولت، دفاع مقدس و جنگ، مسئله برائت از مشرکین و فاجعه خونین مکه مکرمه، جهاد مالی و تصمیمات شورای‌عالی پشتیبانی جنگ و بالاخره فرمایش‌های اخیر حضرت امام روحی فداه راجع به حکومت و ولایت مطلقه، در جهت مبارزه و تضعیف نظام جمهوری اسلامی گام برداشته‌اند... با توجه به اهمیت و نقش سرنوشت‌ساز مجلس شورای اسلامی، نهضت‌ آزادی در ماه‌های اخیر فعالیت گسترده‌ای را جهت به‌اجرادرآمدن قانون احزاب و آزادی فعالیت سیاسی آنان و نیز حرکت تبلیغاتی گسترده‌ای راجع به انتخابات و راه‌یافتن به مجلس را آغاز کرده است». 

پس از دوم خرداد

با دوم خرداد، جریان چپ دچار دگردیسی شده و حالا این جریان هم در انتخابات مجلس چهارم ردصلاحیت شده بود و به بسیاری از سیاست‌های اقتصادی و رویکرد‌های سیاسی دولت سازندگی نقد داشت و طعم محدودیت را می‌چشید. با پیروزی غیرمنتظره محمد خاتمی در دوم خرداد ٧٦ و قدرت‌گرفتن خط‌امامی‌های پوست‌اندازی شده، گمان می‌رفت فعالیت یزدی و همفکرانش از محاق خارج شود؛ اما یک سال بعد از ماجرای عبدالله نوری، کنفرانس برلین پیش آمد و بازداشت تعدادی از ملی-مذهبی‌ها که بین آنها نام ابراهیم یزدی دیده می‌شد؛ اگرچه او در ایران نبود و حکم در تلویزیون اعلام شد؛ اما یزدی به ایران بازنگشت تا آنکه پس از درگذشت مرحوم یدالله سحابی که با پیام تسلیت مقام معظم رهبری فضا تا حدودی آرام شده بود.در این سال‌ها اگرچه همفکران یزدی برای انتخابات‌های مختلف نامزد می‌شدند؛ اما تأیید صلاحیت نمی‌شدند. با‌این‌حال فضا به سمتی رفت که آنها برای انتخابات شورای شهر دوم تهران فهرست جداگانه ارائه کردند. طبیعی هم بود؛ چرا‌که اکثریت آنها گرایش فنی و مهندسی داشتند و دارند؛ هرچند موفق به جلب آرای شهروندان نشدند. اما اوج این نزدیکی، انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٨٤ بود. آنجا که در میثاق‌نامه‌ای که بین رضا خاتمی و مهندس سحابی و مصطفی معین و دکتر یزدی امضا شد، آنان حمایت خود را از معین، نامزد حزبی جریان اصلاحات، اعلام کردند. وقتی احمدی‌نژاد روی کار آمد، فعالیت‌های گروه‌های اصلاح‌طلب نیز محدود شد و ملی-مذهبی‌ها هم از این قاعده مستثنا نبودند. آنها در انتخابات هم از نامزد اصلاح‌طلبان حمایت کردند. دهه ٩٠ هم خود را با جریان اعتدال روحانی هماهنگ کردند و از قافله حمایت‌ها عقب نماندند. همه این تغییرات تا رسیدن به همراهی در شرایطی رخ داد که طیف آنان هیچ‌گاه از حالت اپوزیسیون خارج نشد و به گفته دکتر یزدی نگاه اصلاحی خود را به جریان دوم خرداد وام داد. اینکه این گزاره تا چه اندازه صحت دارد، باید دید نظر فعالان اصلاح‌طلب درباره آن چیست».

------------------------------

من خدا هستم و به سوی او بازگشت

درگذشت جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی را خدمت همسر محترم، خانواده گرامی، بازماندگان و همفکران ایشان و ‏همه ایرانیان میهن‌دوست تسلیت عرض می‌نمایم‎. ایشان، همواره در جمع خداپرستان و دین‌باوران ‏آزادی‌خواهی بود که ‏هیچ حادثه تلخ و شیرینی، آنها را از مرام و ‏اعتقادشان باز نداشت.‏ رادمردان عالم و وارسته‌ای همچون آیت‌الله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله ‏سحابی، دکتر مصطفی چمران، ‏دکتر حسن حبیبی، دکتر علی شریعتی، مهندس عزت‌الله سحابی و دکتر احمد صدر‌حاج‌‌سیدجوادی –رحمت‌الله علیهم-‎ ‎که عمر خویش را ‏وقف آگاهی‌بخشی و وجودشان را شمع راه آزادی ساختند‎. اندیشمندانی دلسوز و تأثیر‌‏گذار در دوره‌های مختلف، روشنفکرانی واقع‌بین، دوراندیش و ایران‌دوست، قرآن‌پژوهانی که در پی تفسیری روزآمد و ‏رحمانی از دین بودند و کنشگرانی میانه‌رو که بر ‏اصول خویش پایدار و استوار ماندند. آنان همواره دل در گرو پیشرفت ایران داشتند و خدمت به مردم را عبادت می‌دانستند و بر سر ‏دفاع از آزادی، عدالت و حقوق مردم، هزینه‌های ‏بسیار پرداختند‎.‎ از پروردگار بخشنده و مهربان، رحمت بی‌پایان و علو درجات برای روح آن انسان فرهیخته و سیاست‌مدار اخلاق‌مدار و شکیبایی، قرار و آرامش برای بازماندگان طلب می‌کنم.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر