نظرسنجیها میگفت قالیباف بماند، بهتر است
من این موضوع را شورش علیه جمنا تلقی نمیکنم و چنین تعبیراتی هم درست نیست و آن را نمیپسندم شما در رسانهها پیازداغش را زیاد میکنید. آقای قالیباف نسبت به تصمیمگیرندگان در حوزه جریان اصولگرایی به طور عام و نه به طور خاص در مورد جمنا انتقادهایی داشت. آقای قالیباف جریان اصولگرایی را فقط در این شش ماه مدنظر قرار نداد چون جمنا فعالیت رسمیاش را از زمستان سال۹۵ آغاز کرد.
دیده بان ایران: اگرچه در انتخابات ریاستجمهوری ٩٦ محمدباقر قالیباف رضایت داد که به نفع رییسی کنارهگیری کند اما هنوز هم برخی از چهرههای اصولگرا دلیل شکست اصولگرایان در انتخابات را همین امر میدانند. محمدرضا میرتاجالدینی یکی از اصولگرایانی است که معتقد است با حضور قالیباف انتخابات میتوانست به دور دوم بکشد. او همچنین کنارهگیری قالیباف را یک تصمیم انقلابی میداند و میگوید اگر او کنار نمیرفت همه کاسه و کوزهها بر سرش شکسته میشد.
آقای قالیباف در نامهای بحث نواصولگرایی را مطرح و تاکید کرد باید یک نوع گفتمان ارایه داد تا بتوانند جذبه بیشتری را برای جامعه به ویژه جوانان داشته باشند. اما اینکه این نامه با پیشنهاد و ایده خود آقای قالیباف نگاشته شده یا با پیشنهاد مشاورشان را من اطلاعی ندارم. این نامه هرچه بود یک پیام داشت که حرکت سیاسی آقای قالیباف به عنوان یک شخصیت سیاسی و یک مدیر ارشد در جامعه ادامه داشته و متوقف نشده است. نکته دیگر نامه خطاب قرار دادن جوانان نسل جدید اصولگرایی بود. در واقع حکایت از آن میکرد که آقای قالیباف قصد حفظ و گسترش ارتباط با نسل جوان را دارد و در دو هفته اول انتخابات ریاستجمهوری و دوران تبلیغات انتخاباتی این ارتباط سریع و قوی شکل گرفت و حالا آقای قالیباف میخواهد این ارتباط را حفظ کند.
من این موضوع را شورش علیه جمنا تلقی نمیکنم و چنین تعبیراتی هم درست نیست و آن را نمیپسندم شما در رسانهها پیازداغش را زیاد میکنید. آقای قالیباف نسبت به تصمیمگیرندگان در حوزه جریان اصولگرایی به طور عام و نه به طور خاص در مورد جمنا انتقادهایی داشت. آقای قالیباف جریان اصولگرایی را فقط در این شش ماه مدنظر قرار نداد چون جمنا فعالیت رسمیاش را از زمستان سال۹۵ آغاز کرد.
آقای قالیباف نسبت به کنار رفتنش از انتخابات معترض نبود چون خود او این تصمیم را گرفت و در فضای سیاسی و انتخاباتی چندان انتظار چنین تصمیمی را نبود. من که در محافل سیاسی حضور داشتم بعد از مطلع شدن از تصمیم آقای قالیباف تعجب بعضی را حس کردم. از مناظره سوم نظرسنجیها مقداری فرق کرد و همین موضوع به اتخاذ این تصمیم کمک کرد حتی تا دو روز قبل از اعلام کنارهگیری آقای قالیباف، شورای مرکزی جمنا -که خبرهای جلساتش را میشنیدیم- یک تصمیم دیگر داشت. دیدگاه اولیه این بود که هر دو نفر بمانند و تصمیمی برای اینکه آقای قالیباف برود نداشتند.
نظرسنجیهای روز یکشنبه و بعضی ملاحظات و سفرهای استانی و دیدارها به طوری پیش رفت که به این نتیجه رسیدند کنار رفتن آقای قالیباف انسجام ایجاد خواهد کرد. آقای قالیباف نیز تصمیم انقلابی گرفت که اگر چنین تصمیمی نمیگرفت تمام کاسه و کوزهها بر سر او شکسته میشد.
جمنا الان بعد از انتخابات بیشتر به بازسازی ساختاری و تشکیلاتی فکر میکند. در این بازنگری برخی به ساختار تشکیلاتی برمیگردد مثلا تعداد کمیتههایی که در گذشته بود، قرار است ادغام شوند و تعدادشان از ۳۰ به ۲۰ میرسد. کانونهای صنفی و تخصصی شکل میگیرد. البته وقتی این کار انجام شد اعلام خواهند کرد و بخشی به مسوولیتهای افراد برمیگردد. بعضی افراد وقت بیشتری برای فعالیتهای تشکیلاتی میگذارند ولی بعضی خیر در چند ماه انتخابات میآیند و فعالیت میکنند و بعد از انتخابات به کار عادی خود برمیگردند.
تقریبا چهار نظرسنجی را مرتب تحلیل میکردند تا به یک نتیجه برسند نه اینکه بر اساس یک نظرسنجی به نتیجه و تصمیم قطعی برسند. تحلیل من این بود که اگر هر دو نفر میماندند، بهتر بود و امکان رسیدن به مرحله دوم وجود داشت. البته بعد از مناظره سوم افولی محسوس را شاهد بودیم. یک تحلیل این بود که اگر هر دوی آقایان رییسی و قالیباف بمانند طبق نظرسنجیها آرای این دو بیشتر از۵۰درصد میشود و احتمال اینکه انتخابات به دور دوم کشیده شود، جدی بود. در عین حال رفتن آقای قالیباف یک شوک تبلیغاتی و سیاسی قوی ایجاد کرد که آرای آقای رییسی را در نظرسنجیها افزایش داد.
نظرسنجیها در آن هفته آخر نشان میداد که وقتی دو به دو سوال میکردند بین آقای روحانی و رییسی فاصله رای بیشتر بود و بین آقای روحانی و قالیباف فاصله رای کمتر بود، روال نظرسنجیها اینگونه بود.
میشود ادعا کرد که اگر رییسی کنار میرفت رای آقای روحانی بیشتر نمیشد. به این دلیل که یک رقیبهراسی شدید نسبت به آقای رییسی ایجاد کردند که بخشی از ۲۳ میلیون و خردهای به علت همین رقیبهراسی کاذب بود که یک بداخلاقی سیاسی بود. در صورتی که اگر آقای قالیباف میماند این قسمت کمتر میشد و بعضی از افرادی که بنا داشتند به آقای قالیباف رای بدهند و با رفتن ایشان به آقای رییسی رای ندادند. البته نمیشود دقیق آنالیز کرد ولی بخشی از آرای آقای قالیباف به سمت آقای رییسی و بخشی به سمت دیگرکاندیداها مثل آقای روحانی رفت که اگر خود آقای قالیباف میماند به آن سمت سرازیر نمیشد. مجموع رای آقایان رییسی و قالیباف احتمالا بالای۵۰درصد میشد. من نظرم ماندن هردو در صحنه انتخابات بود.
جامعه روحانیت و جامعه مدرسین به راحتی به تصمیم نمیرسند وقتی هم به تصمیم رسیدند، اعلام قطعی میکنند. وقتی یک شخصیت مقبول به میدان بیاید جامعه روحانیت و جامعه مدرسین از او حمایت میکنند. فقط با این نگاه هم حمایت نمیکنند که رای بیاورد چون شرایط مقبول را دارد چه رای بیاورد و چه رای نیاورد حمایت میکنند. یعنی صلاحیتها و شرایط لازم کاندیدا اصل اولی برایشان است. ما این را در تاریخ جامعه روحانیت و جامعه مدرسین دیدهایم. در نخستین انتخابات ریاستجمهوری که دکتر جلال الدین فارسی به دلیل مشکلاتی کنار کشید، جامعه مدرسین و جامعه روحانیت از آقای دکتر حبیبی حمایت کردند که رای زیادی هم نیاورد ولی جامعه مدرسین فقط به رای نگاه نمیکند، در اینجا هم آقای رییسی اگر نبود معلوم نبود که از کاندیداهای دیگر حمایت کنند که چون آقای رییسی شرایط مقبول از نظر جامعتین را داشت جامعتین از ایشان حمایت کردند.