اطاعت گزینه توسعه محور آموزش و پروش دولت دوازدهم
در میان گزینه های مطرح شده برای وزارت آموزش و پرورش نام جواد اطاعت بیش از بقیه به این حوزه نزدیک است حضور 15 ساله در آموزش و پرورش و تجربه ای سی ساله در کسوت استاد و اجرایی از او چهره ای تحول خواه و توسعه نگر ساخته است. شاید بتوان ادعا کرد همراه ترین گزینه با برنامه های توسعه محور دولت روحانی جواد اطاعت عضو اتاق فکر رئیس جمهور دوازدهم است
دیده بان ایران - سعید سیف: در تمام دولت ها وزارت آموزش و پرورش دارای اهمیت خاصی است اهمیتی که رضایت جامعه رای دهنده و در نهایت توسعه پایدار را رقم می زند؛ پس از اینکه بعد از کناره گیری علی زرافشان از پذیرش وزارت آموزش و پرورش، برخی منابع موثق خبر از دو گزینه برای تصدی سمت آموزش و پرورش می دهند.
دکتر جواد اطاعت، استاد دانشگاه شهید بهشتی و فعال سیاسی اصلاح طلب یکی از این گزینه هاست و از محمد بطحایی سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش هم به عنوان گزینه این وزارتخانه نام برده می شود. پیش از آنکه گزینه های منتخب روحانی مورد بررسی قرار بگیرد، به اهمیت آموزش توجه می کنیم.
رشد و توسعه در کشورهای گوناگون در گرو توسعه پایدار آن کشورهاست، بنابراین دستیابی به توسعه پایدار نیازمند برنامه ریزی در هر یک از سطوح اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی است. انسان به عنوان یکی از مؤلفه های توسعه پایدار در مرکز توجه است و نیاز به آموزش دارد. با توجه به اینکه آموزش نیز از مؤلفه های توسعه پایدار به شمار می رود، پس آموزش به طور عام و آموزش و پرورش به طور خاص می تواند نقش مؤثری در توسعه پایدار داشته باشد. در واقع آموزش و پرورش به عنوان زیربنایی ترین نهاد در جامعه شرط اصلی و تردیدناپذیر توسعه همه جانبه کشور است. آموزش و توسعه رابطه دوسویه ای با هم دارند، از یک سو آموزش بسترساز توسعه است؛ از سویی دیگر، توسعه لازمه تحول اساسی در نظام آموزشی است. لذا، ضرورت دارد هر جامعه ای که به توسعه پایدار می اندیشد، آموزش مطلوب را در رأس برنامه های خود قرار دهد
در ایران جایگاه آموزش و پرورش جایگاهی دست چندمی است. در قرون اخیرکشورهای غربی خیلی زودتر از ما به اهمیت و آثار اجتماعی و اقتصادی آموزش و پرورش پی بردند. آموزش و پرورش و توسعه اقتصادی
آموزش و پرورش علاوه بر آثار اجتماعی دارای آثاری اقتصادی است، ادوارد نیسون در مطالعات خود نشان داده است که حدود 21 درصد از رشد اقتصادی، در ایالات متحده امریکا بین سالهای
1957-1927 ناشی از پیشرفتهایی بوده که از طریق بهبود کیفیت نیروی کار و ارتقاء سطح تکنولوژی حاصل شده که هردوی اینها عوامل متأثر از آموزش و پرورش است. آدام اسمیت که از معروفترین اقتصاد د انان کلاسیک است معتقد است آموزش افراد در واقع نوعی سرمایه گذاری در آنها است،که افراد با آموزش تواناتر خواهند شد، و رشد و قابلیتهای آنها سبب می گردد که نه تنها خود به درآمد بیشتری نائل گردنند بلکه جامعه نیز از سرمایه گذاری آنها متمتع گردد. از نظر الفرد مارشال، آموزش و پرورش نوعی سرمایه گذاری ملی تلقی می گردد.از همین رو کشورهای غربی بین جنگ جهانی دوم و بعد از آن به سرعت هزینه های آموزش و پرورش را افزایش داده و برای بهبود اوضاع دوران پس از جنگ به باز نگری نظام آموزشی موجود پرداختند.
آموزش و پرورش و مشکلات معلمان
اولین قدمی که در آموزش و پرورش امروز ما بایستی برداشته شود این است که بینش برنامه ریزان و مسئولان از یک نگاه مصرفی به یک نگاه سرمایه گذاری نسبت به نهاد آموزش و پرورش تغییر کند، بدون شک آموزش و پرورشی موفق است که مدیریتی قوی و معلمان بدون دغدغه و صاحب انگیزه و کارا داشته باشد. اگرچه در اولین گام، پیوسته مشکلات مادی و مالی معلمان خودنمایی می کند و بویژه این روزها سایر مشکلات و حقوق، آنها را تحت شعاع قرار د اده است، و اگرچه افزایش حقوق و مزایا، حل مشکل مسکن تأمین نیازهای اولیه و متعارف زندگی، برقراری عدالت در پرداختها و کمکهای غیر نقدی، از حقوق مسلم و مطالبات به حق صنف معلمان می باشد، ولی نباید با تأکید صرف بر مطالبات مادی ایشان اعاده و احقاق حقوق معنوی و عزت و منزلت شغلی آنها را از نظر دور داشت. اینکه وجود مشکلات معیشتی و دغدغه های زندگی برای قشر معلمان نسبت به دیگر کارمندان دولت بیشتر است امری بدیهی است، که گاها علت آنرا جمعیت زیاد معلمان می دانند، اولا چنین دلیلی قابل توجیه و پذیرش نیست،ثانیا دولت حدود 4 میلیون کارمند دارد که جامعه معلمان یک چهارم آن می باشد، متاسفانه به ازای هر دو نفر معلم یک نیروی ستادی در آموزش و پرورش وجود دارد و در حال حاضر وضعیت نیروی انسانی در آموزش و پرورش از نابسامانی رنج می برد در جایی دارای معلم مازاد و در جای دیگربا کمبود معلم در سیستم آموزشی روبرو هستیم، در سالیان اخیر شاهد گسترش ادارات مستقل در بخشها و مناطق مختلف کشور بوده ایم به عنوان مثال شهرستانی مانند کازرون که قبلا به وسیله یک اداره مستقل و چند نمایندگی در بخشها اداره می شد حالا خود به ۵ اداره مستقل تقسیم شده است، در نظر بگیرید هر یک از این ادارات دارای 30 پرسنل و هزینه های جاری و ساختمانی و ماشین آلات را برای این ادارات مستقل در نظر بگیریم و تعداد کل شهرستانهای کشور در آن ضرب کنیم چه حجم عظیمی از مخارج بر نهاد آموزش و پرورش و دولت تحمیل می شود حال آنکه معلمان ما نسبت به مسائل معیشتی در مذیقه به سر می برند؟ آیا نمی توانیم بخشها را با دوایرنمایندگی مانند گذشته اداره کنیم؟ آیا نیازمند بهینه سازی نیروی انسانی در آموزش و پرورش نیستیم.
ما می بایست نگاهمان را از بخشی نگری و منطقه نگری در تمام مسائل خصوصا نهاد آموزش و پرورش دور کنیم و مسائل را در سطح کلان ارزیابی کنیم تا از هدر رفتن منابع جلوگیری کنیم.
مشکلات آموزشی
متأسفانه در سالهای اخیر آموزش به سمتی رفته که کمتر روی خلاقیت کار می شود گویی می خواهیم کلیه دروس حتی دروسی مثل ریاضی را در قالب فرمول و حفظیات به دانش آموز منتقل کنیم در صورتی که یکی از اهداف آموزشی ایجاد خلاقیت است. آقای پیاژه عقیده دارد: هدف اساسی آموزش و پرورش بار آوردن افرادی است که بتوانند دست به کارهای خلاق و تازه بزنند نه اینکه فقط به تکرار کارهای گذشتگان بپردازند، غرض، ساختن اشخاصی است که خلاق و مخترع و کاشف باشند.
حال که روزبروز به سوی جهانی شدن پیش می رویم ، و انسان در آستانه قرن 21 با شتاب تکنولوژی آنچنان پیش می رود که از خود نیز عقب می ماند و عصر جدید را عصر اطلاعات نامیده اند با نهایت تأسف بعضی از معلمان ما در علوم جدید از جمله کامپیوتر و اینترنت از دانش آموزان عقبتر می باشند، که نیازمند برگزاری کلاسهای ضمن خدمت برای دبیران در این زمینه می باشیم.
روشهای تدریس معلمان عموما به صورت سنتی است و معلم در مقام متکلم قرار گرفته و دانش آموز به عنوان شنونده می باشد در صورتی که دیگر این روشها کارا نیست و می بایست از روشهای جدید مبنی بر مشارکت و کار گروهی در تدریس استفاده شود.
گرایش دانش آموزان به بازیهای کامپیوتری، برنامه های تلوزیونی،استفاده غیر صحیح از اینترنت،باعث پایین آمدن کیفیت آموزشی شده که لازم به آگاه کردن خانواده ها در این زمینه می باشیم.
اگر قرار است جامعه در حال گذر ایران به سلامت از گردنه های صعب العبور تغییرات اجتماعی گذر کند، شایسته است که نظام مسئولیت و توجه بیشتری در قبال جامعه بر آموزش و پرورش داشته باشد. نظام آموزشی ما می بایست ضمن کسب وزن و شأن و جایگاه شایسته واقعی خود در نظام به سلسله مراتب اجتماعی و سازمانی کشور، خود را از بند مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم کند رها سازد.
اکنون ایران نیازمند وزیری که می بایست علاوه بر قدرت اجرایی و کارکردهای مدیریتی از بلوغ راهبردی و تبحر نظری برخوردار و از سنخ «مدیران تحول» و«تولید فکر و اندیشه» باشد. وزیری که بتواند از روزمرگی های مشغله ساز لختی فراتر دیده و چشم انداز موسع پیش روی کشور را نظاره کند.
در میان گزینه های مطرح شده برای وزارت آموزش و پرورش نام جواد اطاعت بیش از بقیه به این حوزه نزدیک است حضور 15 ساله در آموزش و پرورش و تجربه ای سی ساله در کسوت استادی از او چهره ای تحول خواه و توسعه نگر ساخته است. شاید بتوان ادعا کرد همراه ترین گزینه با برنامه های توسعه محور دولت روحانی جواد اطاعت عضو اتاق فکر اوست.
تجربه ای که به کار می آید؟
اطاعت در دو دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه تهران تا مقطع دکترای علوم سیاسی تحصیل کرده، 10 جلد کتاب تخصصی دانشگاهی و بیش از 70 مقاله علمی- پژوهشی نگاشته است.
30 سال در کسوت استادی بوده و 15 سال آن را در آموزش و پرورش خدمت کرده و نیم دیگرش را در سمت عضویت در هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی.
از سوابق اجرایی او نیز می توان به ریاست دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس(دوره ششم)، مدیرکل مرکز مطالعات و تحقیقات وزارت کشور، دبیر کمیسیون ماده ١٠احزاب و تشکل های سیاسی و مشاور وزیر کشور، عضوشورای پژوهشهای عالی علمی ریاست جمهوری با حکم مرحوم حسن حبیبی معاون اول رئیس جمهورو در نهایت عضویت در اتاق فکر دولت دکتر حسن روحانی، اشاره کرد.