جهانگیری: روحانی درباره کابینه زیربار کسی نمی رود/ تعبیر استعفا که بهکار برده شد، به هیچ وجه درست نبود/ آقای خاتمی تلفنی به من گفت آقای ظریف را برای کاندیدا شدن مجاب کن!!
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ روزنامه ایران با اسحاق جهانگیری گفت وگویی را انجام داده است.
گفته میشد آقای روحانی برای ثبتنام مردد بودند و این تردید تا مدتها ادامه داشت، برخی هم میگفتند ایشان مصمم به نامزدی بودند و تأکید داشتند بعد از ملاقات ایشان با آقای هاشمی رفسنجانی در دی ماه 95 آقای روحانی به این جمعبندی رسیدند که در انتخابات شرکت کنند. شما بهعنوان کسی که ارتباط نزدیکی با آقای روحانی دارید، کدام روایت را واقع بینانهتر میدانید؟
این امری طبیعی و پذیرفته شده است که رئیس جمهوری مستقر در دور دوم وارد رقابت انتخابات شود. روال و تجربه گذشته ایران این گونه بوده است که رئیس جمهوری حتماً نامزد میشود. به همین دلیل در سال آخر دولت، یاران و نزدیکان رئیس جمهوری درباره شرایط انتخابات و مشکلات احتمالی پیش رو بحث میکنند تا چگونه مشارکت مردم افزایش یابد و رأی خوبی حاصل شود. طبیعتاً من نیز بهدلیل نزدیکی کاری با آقای رئیس جمهور، یکی از کسانی بودم که در جلسات خصوصی درباره این موضوع با ایشان صحبت میکردم. نکته این بود که آقای رئیس جمهوری برنامهها و طرحهایی داشتند که باید تکمیل میشد؛ نمیشد به دلیل وجود مشکلات، کارها را نیمه کاره رها کرد. به شخصه هیچ گاه در ایشان تردید جدی ندیدم مبنی بر اینکه در انتخابات شرکت نمیکنند و هیچ گاه نگفتند که در انتخابات حاضر نمیشوند.
با توجه به ردصلاحیت آیتالله هاشمی رفسنجانی، این دغدغه ایجاد شده بود که عدهای تلاش خواهند کرد آقای روحانی هم رد صلاحیت شود. آیا در آن برهه چنین احتمالی مطرح شد و مورد بحث قرار گرفت؟
تردیدی نیست که آقای دکتر روحانی نیز همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی مخالفان جدی و پای کاری داشته و دارد. این مخالفتها تا حدی در دوره اول ریاست جمهوری ایشان بروز داده شد. قبل از تصدی مقام ریاست جمهوری مخالفتها به این جدیت نبود، حتی در انتخابات 92 هم مخالفتها به این اندازه نبود که البته این موضوع دلایل خاص خود را دارد، اما در این دوره مخالفتها قدری آشکار بود.
شما درباره احتمال ردصلاحیت آقای روحانی با ایشان صحبتی کردید؟
هیچ گاه با ایشان درباره این موضوع صحبت نکردم. با آیتالله هاشمی رفسنجانی دو بار در این باره گفتوگو شد، ایشان بهدلیل تجربه انتخابات خود نگرانیهایی داشت. باید پذیرفت که آیتالله هاشمی رفسنجانی در همه دوران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران، رکن مهم نظام بود. من هم در سال 92 رئیس ستاد انتخاباتی ایشان بودم. در جلسه بعد از رد صلاحیت که قرار شد کار ستادها تعطیل شود، جملهای گفتیم که ما در این انتخابات به وقوع هر چیزی فکر میکردیم، الا اینکه شما را ردصلاحیت کنند. به باور من، آیتالله هاشمی رفسنجانی به دلیل شناختی که از دستگاههای رسمی و غیررسمی داشت، قدری نگران بود و این نگرانی را در جلسات خصوصی مطرح میکرد. اما ایشان بسیار مصمم بود که آقای روحانی حتماً باید نامزد شود و نباید در این باره به خود تردیدی راه بدهد و اصلاً نباید به این موضوع فکر کرد.
احتمال ردصلاحیت آقای روحانی در حلقه اول اطرافیان ایشان مطرح شد؟
خیر. البته ایشان جلسات مختلفی دارند، اما در جلساتی که من حضور داشتم، هیچ گاه در این باره بحث نشد.
خب؛ اگر احتمال ردصلاحیت ایشان فرضیهای جدی نبود، ایده ورود نامزد پوششی به صحنه انتخابات در چه استدلالی ریشه داشت؟
با تعابیر نامزد پوششی یا امثال آن چندان موافق نیستم و درست نمیدانم. اما اگر منظور شما این است که چرا من در انتخابات ثبتنام کردم، این دغدغه، میان دوستان اصلاحطلب بسیار پررنگ شده بود و آیتالله هاشمی رفسنجانی هم جزو کسانی بود که بسیار به این موضوع باور داشت که افراد دیگری هم بهعنوان نامزد در انتخابات حضور داشته باشند. دغدغه هم این بود که در انتخابات شاهد یک تهاجم جدی به دولت خواهیم بود، بویژه که نشانههای چنین هجمهای، در ماههای پیش از انتخابات، به وضوح دیده میشد. فشار رسانهای زیادی علیه دولت بود؛ رسانههای مخالف دولت؛ قدرت مالی و سیاسی بسیار زیادی داشتند و از مصونیت بالایی هم برخوردار بودند. ضمن اینکه تریبونهای رسمی و عمومی نیز به کمک این رسانهها میآمدند. دولت برای گزارش دستاوردها و موفقیتهای خود به مردم در شرایط سختی قرار داشت. بنا براین پیشبینی میشد در صحنه انتخابات، با وضعیت نامتوازن و دشواری رو به رو خواهیم بود. همچنین پیشبینی میشد نامزدهای پرشماری از جریان مخالف حضور یابند و بخواهند به طور گسترده دستاوردهای دولت را زیر سؤال ببرند. من، شخصاً معتقد بودم در چنین شرایطی، کسی که میتواند بخوبی از دولت دفاع کند، اشکالات دولت قبل را نیز بخوبی میشناسد و میتواند بدون مشکل آنها را بیان کند و نمیتوانند علیه او مطلبی بیان کنند، خودم هستم. بنابراین همواره مسئولیت سنگینی را بر دوش خود احساس میکردم و همواره آماده بودم اگر چنین وضعیتی شکل گرفت، باید در صحنه حاضر شوم و بنا به مسئولیت خود حقایق را به مردم بگویم تا آنان بدانند کشور تا پیش از دولت یازدهم در چه شرایطی قرار داشت و در دولت یازدهم چه وضعیتی پیدا کرده است. شاید این شرایط باعث شد وقتی از نامزدی صحبت میشد که باید در صحنه حضور یابد و از دولت دفاع کند، نخستین اسمی که مطرح میشد، من بودم. هرچند شاید برخی ملاحظات دیگری هم داشتند، اما آنچه برای من مهم بود و احساس وظیفه میکردم تا در نهایت، ثبتنام در انتخابات را بپذیرم، همین مسأله بود.
اما گفته میشد شما در ابتدا موافق این ایده نبودید...
من با این موضوع که چند نامزد هم جهت در انتخابات باشند مخالفت چندانی نداشتم، حتی میگفتم تعدادی نامزد شوند. اما پیش شرط این موضوع این بود که این نامزدها حتماً میبایست از میان کسانی باشند که با آقای دکتر روحانی هماهنگ و ایشان به آنان اعتماد کامل داشته باشند.
روایت شده که شما ابتدا ثبتنام در انتخابات را نپذیرفته اید. این روایت درست است؟
هیچ وقت موافق نبودم شخص خودم به صحنه انتخابات بیایم. نه تنها انتخابات بلکه اساساً رویکرد من این گونه است که هیچ گاه در فضای مبهم حرکت نمیکنم.
منظورتان از فضای مبهم چیست؟
کسی که نامزد میشود و پا به میدان رقابت انتخاباتی میگذارد، میخواهد پیروز انتخابات باشد. معتقد بودم در بیرون از دولت هم میتوانم نقش خود را در دفاع از دولت یازدهم به خوبی ایفا کنم و شاید نیازی نباشد برای دفاع از کارنامه و دستاوردهای کابینه؛ حتماً نامزد شوم.
اما تریبونهایی که در اختیار نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری قرار میگیرد، مؤثرتر است و دامنه نفوذ بیشتری دارد؟
مجموعه چنین استدلالهایی که اشاره کردید، باعث شد نهایتاً به مشورت و نظر دوستان تمکین کنم. اما در مراحل اولیه، هرقدر به من گفته شد، قبول نکردم. سران اصلاحطلبان و دوستان زیادی از جریان اصلاحات، جلسات مختلفی با من برگزار کردند، آقای روحانی هم چندان موافق این موضوع نبودند.
در واپسین روزهای ثبتنام انتخاباتی این خبر شنیده شد که آقای جهانگیری در جلسهای با رئیس دولت اصلاحات حضور یافتهاند تا به نامزدی در انتخابات مجاب شوند.
من با آقای خاتمی، آیتالله موسوی خوئینیها و شورای اصلاحطلبان جلسات متعدد و مشورتهای بسیاری داشتم. آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در این خصوص، دو بار با من صحبت کردند. من به صراحت به ایشان گفتم این حرفها را نزنید. اما مشورتها و بحثها همین طور ادامه داشت تا اینکه روز آخر ثبتنام نامزدها، دوستان با آقای روحانی صحبت کردند. البته پیش از آن هم آقای روحانی دو بار با من صحبت کرده بودند.
آقای روحانی ابتدا با نامزدی شما موافق نبودند؟
ایشان موافق نبودند. دوبار با من صحبت کردند و گفتند که بیشتر روی این موضوع فکر کن و با هم صحبت کنیم.
اگر موافق نبودند، چرا از شما خواستند که درباره ثبتنام در انتخابات فکر کنید؟
این موضوع از سوی دوستان اصلاحطلب با ایشان مطرح میشد و ایشان هم نمیخواستند نظری برخلاف نظر دوستان اصلاحطلب مطرح کنند.
روند و محتوای مذاکره شما با آقای روحانی درباره بحث ثبتنام انتخاباتی تان، از ابتدا تا جلسه آخر چگونه بود؟
روند این گونه بود که آقای روحانی پیش از فرارسیدن روز آخر ثبتنام نامزدها، دوبار با من صحبت کردند و هر دوبار درعین اینکه موافق نبودند، از من خواستند ثبتنام کنم اما من قبول نمیکردم، ایشان هم تأکید داشت این طور با قطعیت نفی و رد نکن و بیشتر روی موضوع تأمل کن تا بعد با هم صحبت کنیم. در چند جلسه بعدی که داشتیم، این موضع هم مجدد، مطرح میشد. تا در نهایت شنبه، یعنی روز پایانی مهلت ثبتنام نامزدها فرارسید. ساعت 4 عصر آن روز در این باره با هم صحبت کردیم. ایشان در خاتمه این گفتوگو از من خواستند با آقای خاتمی صحبت کنم و ایشان را برای ثبتنام نکردن خودم، قانع کنم. این فرایند، آنقدر طول کشید که نیم ساعت آخر زمان قانونی ثبتنامها فرا رسید. در این هنگام، حس کردم اگر خدایی نکرده نتیجه انتخابات به گونه دیگری رقم بخورد، ممکن است مورد انتقاد قرار بگیرم و دیگران بگویند به شما گفتیم و از شما خواستیم، ثبتنام کنید اما شما استبداد رأی داشتید و با ترجیح منافع شخصی، در انتخابات ثبتنام نکردید و در ناکامی انتخابات تأثیرگذار بودید. به این جمعبندی که رسیدم، دیگر درنگ نکردم، در همان نیم ساعت پایانی مهلت قانونی ثبتنام نامزدها، با خدای خود معامله کردم و برای حضور رسمی در عرصه رقابتهای انتخاباتی، راهی ساختمان وزارت کشور شدم.
آقای روحانی با رئیس دولت اصلاحات هم مشورت کردند؟
می دانم که با ایشان مذاکره داشتند.
شما هم با رئیس دولت اصلاحات مذاکره کردید؟
مفصل با ایشان صحبت کردم. به هر حال ایشان به این موضوع اصرار داشتند.
گویا، رئیس دولت اصلاحات در آخرین مکالمه، خطاب به شما گفتهاند خودتان نامزد شوید و پس از اعلام نظرمنفی شما، تأکید کردهاند که اگر نمیآیید، آقای ظریف را مجاب کنید در انتخابات ثبتنام کند. این نقل قول را تأیید میکنید؟
در آخرین ساعتهای مهلت قانونی ثبتنامها، دیگر فرصت نبود تا به جماران بروم و به صورت حضوری با آقای خاتمی گفتوگو کنم. لذا تلفنی با ایشان صحبت کرده و همه مسائل را مفصل با ایشان مطرح کردم. ایشان در این تماس گفتند مسئولیت حضور نیافتن با خود شماست، اما باید آقای ظریف را مجاب کنید که در انتخابات ثبتنام کند. در فرصت باقی مانده، نه میشد آقای ظریف را پیدا کرد و نه حتی در صورت پیداکردن، مجالی باقی مانده بود که بتوانم ایشان را مجاب کنم. درنتیجه، برخی مشورتهای دیگر هم انجام شد و در نهایت در انتخابات ثبتنام کردم.
آیا شما و آقای روحانی درباره نحوه استفاده از تریبون مناظره، مشورت و گفتوگویی با هم داشتید؟ مثلاً تقسیم کار و...
ما با هم مذاکره و همفکری میکردیم اما تقسیم کاری نمیشد.
اکنون که از زمان مناظره فاصله گرفتهایم، فکر میکنید حضور شما در انتخابات چه تأثیری بر روند انتخابات داشت؟
در زمان انتخابات، شاید به علت درگیر بودن با فضای انتخابات، فکر نمیکردم حضورم تأثیر مثبتی داشته باشد، اما اکنون که به گذشته نگاه میکنم، میبینم تأثیر حضورم مثبت بوده است. بالاخره از طریق رسانههای مجازی، برنامههای صدا و سیما (ویژه نامزدها) و مناظرهها، هم فرصت خوبی شد تا از دولت دفاع کنم و هم توانستم بخشی از دیدگاههای جریان اصلاحات را مطرح کنم. این را هم بگویم که آقای روحانی اصرار داشتند که من سفرهای استانی هم بروم. شخصاً معتقد بودم نیازی به این سفرها نیست و فقط در تهران باشم زیرا نمیخواستم کارهای دولت و کشور زمین بماند که الحمدلله این هدف هم محقق شد. یعنی حتی وقتی که برای آماده کردن متنها یا آمادگی برای مناظرهها صرف میشد، یا بعد از ساعت 8 و 9 شب بود که کارهای دولت تمام شده بود، یا بعدازظهرهای پنجشنبه که دیگر تعطیل میشدیم، با دوستان درباره مباحث انتخابات جلسه میگذاشتیم و بحث میکردیم. بنابراین در این زمینه نیز توفیق داشتیم که خدمترسانی دولت با مسائل انتخاباتی گره نخورد و زمین نماند. واقعاً هیچ اخلالی در کارهای دولت به وجود نیامد، نه تنها اخلالی به وجود نیامد، بلکه به دلیل حساسیتی که وجود داشت، کارها با جدیت و عزم بیشتری پیگیری میشد تا هم خسارتی متوجه کشور نشود و هم این حساسیتها فرصت بروز پیدا نکند. طبیعی بود که آقای روحانی بهعنوان نامزد انتخابات وقت کاملی برای این کار اختصاص دهند، یعنی باید در نقاط مختلف سخنرانی کنند، برنامههای مختلف تهیه شود. از اینرو باید وقت ایشان آزاد میشد. به این ترتیب اگر در شرایط عادی بابت کاری وزیران را به ایشان ارجاع میدادم، در دوره 15-20 روزه انتخابات که فکر میکردم همه چیز به من ختم میشود، نگذاشتم هیچ کاری از کارهای دولت زمین بماند.
جمعبندیتان از حضور در مناظرهها چیست؟
اگر بعد از مناظرهها کسی از من میپرسید خوب بود یا بد، پاسخ میدادم که یادم نیست چه گفتم. اما اکنون که گاهی در فرصتهایی بار دیگر مناظرهها را مرور میکنم، میبینم که خوب ظاهر شدم(باخنده).
جمعبندیتان از فضای مناظرهها چیست؟
شفافیت و صراحت یکی از ویژگیهای انتخابات است. به هر رو، در ایام انتخابات برخی از حدود متعارف قانونی خارج شده و دست به افشاگری زده بودند. ظاهراً این امر در انتخابات مرسوم شده است، اما مسأله مهم این است که افراد بتوانند خویشتن دار باشند و از حدود تجاوز نکنند. شاید اگر برخی از برخوردها نمیبود، من هم این طور ظاهر نمیشدم. در مناظره اول که پشت تریبون رفتم و پاسخ آقای قالیباف درباره نامزد پوششی را دادم، یادم هست که بعد از پایان صحبت (احتمالاً در فیلم هم باشد) آقای رئیسی که کنار من نشسته بود، بهطور خصوصی به من گفت که چرا این طور صحبت کردی. پاسخ من به ایشان این بود که اصلاً بنا نداشتم این طور صحبت کنم یا این طور بشود، اما وقتی در این جلسه و به این ترتیب به من گفته میشود نامزد پوششی، طبعاً من هم از خودم دفاع میکنم.
زمان استراحت نامزدها در مناظره ها؛ فضا چگونه بود آیا نامزدها با هم گفتوگو یا گلایهای هم داشتند؟
پیش از برگزاری مناظرهها، در اتاقی که نامزدها حضور داشتند و فیلم آن را هم مردم میدیدند، فضای موجود فضای رفاقت بود و با هم گفتوگو هم میکردیم. اما در زمان استراحت هر کس دنبال کار خود میرفت. اما پیش از آغاز مناظرهها در آن جلسه، فضا بسیار دوستانه و صمیمانه بود.
کارنامه منتقدان دولت در انتخابات را چطور دیدید؟
منتقدان هم بیشترین انتقادها از دولت را مطرح کردند و گاه از حد انتقاد هم فراتر رفتند. اما ما با سعه صدر کامل آنها را تحمل کردیم.
در کنار تلاشهای منتقدان، تندروها نیز تحرکاتی داشتند. آیا این تندرویها در عملکرد دولت تأثیری داشت؟
ما انسان هستیم. به این معنی که اگر کسی خدمت و کار میکند و زحمت میکشد، اما احساس کند با نهایت بیانصافی با او برخورد میشود، قطعاً در روحیه او تأثیر میگذارد. اما چون دوستانی که در دولت بودند، مجرب بودند و چکیده مدیریت جمهوری اسلامی در دولت یازدهم شکل گرفته بود و اعضای دولت سرد و گرم روزگار را چشیده بودند، این امر تأثیر تعیینکنندهای در کند کردن کارهای دولت نداشت.
مواردی بوده که اعضای دولت در جلسات کابینه از تخریب تندروها گلایه کنند؟
بسیار اتفاق میافتاد و گاهی اوقات بسیار تند و تلخ.
در چنین مواقعی، آقای روحانی چه موضعی داشتند؟
گاهی شدت فشارها به گونهای بود که آقای روحانی هم با برخی از اعضای دولت همصدا میشدند، اما اغلب توصیه میکردند که باید تحمل کرد. من هم سعی میکردم به آرام شدن فضا کمک کنم.
دو نقل قول از شما درباره محتوای دیدارتان با رهبری منتشر شد؛ یکی اینکه شما کانال ارتباطی اصلاحطلبان با ایشان خواهید بود و دیگر اینکه رهبری فرمودند اصلاحطلبان فرزندان نظام هستند و تمایلی برای حذف این جریان وجود ندارد. این نقل قول در زمان انتشار مورد توجه زیادی قرار گرفت. اکنون که چندماه از دیدارتان با رهبری میگذرد، آیا در رایزنیهایی که داشتهاید اتفاق تازهای افتاده یا به نتیجه ملموس و مشخصی رسیدهاید؟
معتقدم این مسیر باید ادامه پیدا کند. در دورهای، مشکلی میان جریان اصلاحات و مجموعه نظام به وجود آمد که باید ترمیم شود. یعنی جریان اصلاحات باید بتواند در داخل نظام حضور داشته و ایفای نقش کند. جهت گیریهای رهبر معظم انقلاب نیز همین است. ایشان حتی در آن جلسه، با نام بردن از فردی، اشاره کردند که من پذیرفتم افرادی از اصلاحطلبان بتوانند نامزد انتخابات شوند که چه بسا اگر رئیس جمهوری میشدند، کابینهای مطابق نظرات خودشان انتخاب میکردند. یعنی گفتند که از این نظر محدودیت ندارند. حتی تعبیرشان این بود که با کسی به صرف اصلاحطلب بودن مخالفت نشده است، اگر مخالفتی بوده، به خاطر اتفاقی بوده که افتاد یا کاری که انجام شده است و در موارد مشابه، اگر یک اصولگرا هم میبود، شاید همین طور برخورد میشد. بنابراین، تردیدی در این نیست که این مسائل باید به طور کامل حل و فصل شود تا اصلاحطلبان بتوانند نقش خود را در نظام ایفا کنند. من باید پیگیریهای خود را انجام دهم، دوستان دیگر هم باید پیگیری کنند. در این فاصله گفتوگوهایی با سران جریان اصلاحطلب شده که محدودهها و خطوط قرمزی که وجود دارد باید رعایت شود که به فضل الهی، رعایت هم میشود. از سوی دیگر، لازم بود گفتوگوهایی با برخی از شخصیتهای مؤثر که اکنون در نظام حضور دارند و منتسب به جریان اصولگرایی هستند انجام شود که این گفتوگوها هم صورت گرفته است.
منظورتان، شخصیتهای میانه رو اصولگراست؟
الان هم بین شخصیتهای میانهرو اصولگرا با جریان اصلاحات ارتباط مستقیم برقرار است. آقایان ناطق نوری و لاریجانی شخصیتهایی هستند که از قدیم با جریان اصلاحات رابطه داشتند و نیازی به گفتوگوی مجزایی نیست.
درباره تیم اقتصادی دولت، دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاهی که معتقد است تیم فعلی تاحدودی همگن هستند و کارنامه خوبی دارند و دیدگاه دومی که میگویند همسویی لازم میان تیم اقتصادی وجود ندارد و این باعث شده کارنامه اقتصادی دولت، لطمه ببیند. نظر شما چیست؟
درباره تیم اقتصادی دولت دو تعبیر وجود دارد. در یکی از تعابیر، منظور از تیم اقتصادی دولت، مقامهایی هستند که از آنان بهعنوان «ستاد اقتصاد» دولت یاد میشود که شامل وزیر اقتصاد، رئیس سازمان برنامه و بودجه و رئیس کل بانک مرکزی است. منظور از وزیران اقتصادی نیز وزیران نفت، نیرو، راه و شهرسازی، صنعت، معدن و تجارت و کشاورزی است. اما به طور کلی، تیم اقتصادی دولت به معنای عملکرد این بخشها، با هم هماهنگ عمل کردهاند. جلسات شورای اقتصاد و شورای آب با حضور من برگزار میشود. میبینم که انسجام و هماهنگی بسیاری برای پیشرفت کارها وجود دارد.
اما اختلاف نظرهایی هم وجود دارد...
این اختلاف نظرها را نباید به اختلاف نظر ستاد اقتصادی دولت تعبیرکرد. تیم اقتصادی دولت به معنای مجموعه وزیران وزارتخانههای اقتصادی، عملکرد آنان مثبت بوده است. اما آیا این به این معنی است که در تیم ستاد اقتصادی دولت یعنی سازمان برنامه، وزارت اقتصاد و بانک مرکزی، هیچ اختلاف نظری وجود نداشته است؟ این طور نیست. در همه دورهها اختلاف نظر بوده است، در یکی از سالهای فعالیت دولت آقای خاتمی که وزیر صنایع بودم، در نخستین روزهای کاری، ایشان، من و چند عضو دیگر دولت را فراخواندند و گفتند اختلافات ستاد اقتصادی دولت دیگر قابل تحمل نیست. بحثها درنهایت منجر به اصلاحاتی در ستاد اقتصادی دولت شد. بنابراین، چنین اتفاقاتی طبیعی است، به این علت که این سه بخش موتور حرکت دولت هستند. به این معنی که اگر در پی تحرک و تغییری در بخش مسکن هستیم، این امر فقط به وزیر مسکن منحصر نیست، بلکه تیم ستاد اقتصادی دولت باید سیاستهایی را که در پیش بگیرند؛ ممکن است یکی از این سه مسئول بگوید این سیاستها منجر به تورم می شود یا دیگری بگوید به رونق منجر میشود. بنابراین، اختلافات نظری و کارشناسی بروز میکند که گاهی رسانهای میشود. این اختلافات در دولت یازدهم در حداقل بوده است و این طور نبوده که این مسئولان رو در روی هم قرار بگیرند. و در مجموع، ثبات خوبی که در اقتصاد کشور حاکم شده است، ناشی از عملکرد همین تیم اقتصادی است.
آقای روحانی برای چینش تیم اقتصادی کابینه دوازدهم به شما مأموریت دادهاند؟
مأموریت نداده بودند. آقای روحانی از من خواستند که پیشنهادهای خودم را به ایشان ارائه کنم.
فقط از شما نظر خواستند یا از دیگران نیز نظرخواهی کردهاند؟
از چند جای دیگر هم پیشنهاد خواستند. این امر هم طبیعی است زیرا مسئول تعیین کابینه و انتخاب وزیران به عهده شخص رئیس جمهوری است، حق هم همین است. ممکن است رئیس جمهوری به دلیل شرایط کشور، ملاحظاتی داشته باشد و تقریباً همه میدانند رئیس جمهوری باید چه ملاحظاتی را رعایت کند. رئیس جمهوری باید با ارکان نظام مشورت کند، یا مثلاً انتخاب وزیر دادگستری باید با نظر رئیس قوه قضائیه باشد، رئیس جمهوری باید براساس شناختی که از ترکیب مجلس دارد، به چینش کابینه فکر کند و در نهایت اینکه باید برای هماهنگی کابینه هم تدبیر کند. منظور از هماهنگی کابینه این است که ممکن است سه عضو ستاد اقتصادی کابینه، هر کدام به تنهایی آدمهای شاخصی باشند، اما یک تیم هماهنگ، اما مثلاً در یک موضوعی ضعیف تر، از یک تیم ناهماهنگ، اما با شخصیتهای قویتر، بازدهی به مراتب بیشتری خواهد داشت. لذا رئیس جمهوری مجبور است به هماهنگی درونی 30 نفری که در هیأت وزیران دور یک میز مینشینند هم فکر کند. یا اینکه رئیس جمهوری به جریانهای سیاسی کشور هم نظر دارد که هنگام معرفی کابینه این تلقی ایجاد نشود که یک جریان به طور کامل در دولت باشد و جریان دیگر به طور کامل بیرون بماند.
شایعاتی درباره استعفای شما مطرح شد. بفرمایید موضوع چه بود؟
تعبیر استعفا که بهکار برده شد، به هیچ وجه درست نبود. به طور طبیعی 12 مرداد برای همه اعضای دولت پایان دوره است، در این صورت کسی که 4 سال کار کرده است، چرا باید برای 10 روز استعفا بدهد؟ معلوم است که این موضوع از اصل درست نیست و برخی از پیش خود چیزهایی را مطرح میکنند.
همزمان با نزدیک شدن روزهای اعلام اسامی حاضران در کابینه دوازدهم، اصولگرایان میگویند اصلاحطلبان، دنبال سهم خواهی از کابینه هستند. اصلاحطلبان هم با تکذیب شدید چنین ادعایی، از فشارهای آشکار و پنهان اصولگرایان برای تأثیرگذاری بر روند چینش کابینه سخن به میان میآورند. تحت فشار بودن آقای روحانی در انتخاب اعضای کابینه را تا چه حد منطبق بر واقعیت میدانید؟ آیا حضور جریان یا جریانهایی سهم خواه از رئیس جمهوری را حس میکنید؟
من احساس نمیکنم که کسی از بیرون به رئیس جمهوری فشار میآورد تا کاری غیر از آنچه خودشان مد نظر دارند، انجام بدهند. کسانی که با شخصیت آقای روحانی آشنا هستند، میدانند که نمیتوانند با این گونه فشارها مواضع و نظرات ایشان را عوض کنند. اگر کسی میخواهد در تصمیمهای رئیس جمهوری تأثیری داشته باشد، باید با ایشان گفتوگو و ایشان را مجاب کند. ایشان هم گوش شنوایی برای نظرات دیگران دارند اما تصمیم گیر نهایی، خودشان هستند.
آقای روحانی برای جمعبندی گزینهها و تهیه فهرست نامزدهای عضویت در کابینه از چه مکانیزمی استفاده میکنند؟ آیا کمیتههای ویژهای تشکیل دادهاند؟
در این دوره، کمیتهای تشکیل نشده است. اما آقای رئیس جمهوری از نظرات افراد مختلف استفاده میکنند. این افراد نیز بیشتر از درون دولت هستند، ضمن اینکه تیم درون دولت به طور طبیعی با افراد بیرون از دولت ارتباط دارند و دیدگاهها و نظرات را منتقل میکنند.